eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
10هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
  به همراه یکى از - که نام او را بعضى گفته‌اند، بعضى گفته‌اند و احتمال دارد باشد؛ به‌هرحال یکى از بزرگان تابعین است که در ساکن بوده - این راه را طى کردند و در این روز بر سر حاضر شدند. شروع در روز است. جابربن‌عبدالله را از بلند مى‌کند و به مى‌کشد. این، همان است که امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. کسانى که به دارند، و به همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. جابربن‌عبدالله جزو است؛ از است؛ یعنى قبل از ، جابربن‌عبدالله، در خدمت بوده و در کنار او جهاد کرده است. ، و نشو و نماى (علیه‌السلام) را به چشم خود دیده است. جابربن‌عبدالله به طور حتم بارها دیده بود که ، حسین‌بن‌على را در آغوش مى‌گرفت، او را مى‌بوسید، صورت او را مى‌بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین‌بن‌على غذا مى‌گذاشت و به او آب مى‌داد؛ اینها را به احتمال زیاد جابربن‌عبدالله به چشم خود دیده بود. جابربن‌عبدالله به طور حتم از پیغمبر به گوش خودش شنیده باشد که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‌اند. بعدها هم بعد از پیغمبر، موقعیت امام حسین، شخصیت امام حسین - چه در زمان خلفا، چه در زمان امیرالمومنین، چه در مدینه و چه در کوفه - اینها همه جلو چشم جابربن‌عبدالله انصارى است. حالا جابر شنیده است که حسین‌بن‌على را به رسانده‌اند. جگرگوشه‌ى پیغمبر را با لب تشنه کرده‌اند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه، عطیه با او همراه شده است. عطیه روایت مى‌کند که: «جابربن‌عبدالله به کنار آمد، آنجا کرد، جامه‌ى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت امام حسین (علیه‌السلام) روانه شد. آن روایتى که من دیدم این‌طور است، مى‌گوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛ یعنى وقتى که مى‌بیند که چطور آن جگرگوشه‌ى پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهوات طغیانگران، این‌طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر مى‌گوید. بعد مى‌گوید: از کثرت اندوه، جابربن‌عبدالله روى قبر امام حسین از حال رفت، کرد و افتاد. نمى‌دانیم چه گذشته است، اما در این روایت مى‌گوید، وقتى به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله». http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
شهيده مریم در خانواده 15نفری در آبادان‌ متولد شدن شهیده دختر پنجم خانواده بودن در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود « » خود را مجهز به سلاح و الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت مبارزات خود را علیه ظلم های آغاز کرد . این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان در و مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند. و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت . شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد. وی کسی بود که از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .