eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
10هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
و علاقه در بسیاری از کارها داشت در ساخت و ‏_منزل نيز علاقه نشان مى‏ داد. بچّه ‏ها را بسيار دوست مى‏ داشت و هميشه سعى در سرگرم كردن آنان داشت. فردى بود و در عين حال از مسائل فردى نيز غافل نبود. ايشان تمام همّ و غمّ خود را صرف ، و اداى مى ‏كرد. به امام(ره) علاقه بسيارى داشت و ايشان را نماينده (عج) مى ‏دانست و عقيده داشت امام آمده است تا راه را به انسانها نشان دهد. اوامر ايشان را اطاعت مى‏ كرد و ديگران را نيز به اين كار تشويق مى‏كرد. از پيروزى انقلاب بسيار خوشحال بود و براى حراست از آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى، از هيچ فعّاليّتى دريغ نداشت. او همواره در حال مبارزه با نفس و پرورش روحى و معنوى خود بود و سعى مى ‏كرد لحظه ‏اى از ياد خدا غافل نباشد. اغلب از تشك و لحاف، براى خوابيدن استفاده نمى ‏كرد و روى زمين مى‏ خوابيد و بدين ترتيب روز به روز بر غناى روحى و معنوى خود مى‏ افزود. اين سير تكاملى وى ادامه داشت تا جنگ تحميلى شروع شد. شركت در جبهه را فريضه مى‏ دانست و مى ‏گفت: «همان طور كه پيشوايان دينى ما و حضرت على(ع) و امام حسين(ع) براى بقاى اسلام و حفظ و حراست از جان و ناموس و مال مسلمانان جنگيدند و به شهادت رسيدند، ما هم بايد از خود گذشتگى نشان دهيم و در جنگ شركت كنيم. بايد از حريم جمهورى اسلامى ايران دفاع كنيم تا مبادا ذرّه‏ اى از خاك وطن اسلامى به دست اجانب بيفتد.» به نداى امام خمينى(ره) لبيك گفت‏ و به عنوان مسئول پرسنلى و مأمور جذب و تحقيق برادران سپاه و تحت مأموريت شناسايى نيروهاى متخصّص و كارآمد بسيج براى جذب به سپاه، به منطقه جنگى رفت و در آنجا با سمت مسئول پرسنلى لشكر 5 نصر خدمت كرد. پنج بار به جبهه رفت. اولين بار از طريق بسيج عازم شد و سه ماه در آنجا بود و پس از مرخّصى، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامى درآمد. مجدد به منطقه بازگشت و مدّتى در بستان حضور داشت. بعد از آزاد سازى بستان، ايشان بود و به علّت اينكه در قسمت سپاه مشغول خدمت شد، گروهان تحت امرش را تحويل داد. پس از سه ماه به مرخّصى رفت و در سوّمين اعزام‏ با قبول سمت در منطقه تنگه چزّابه‏ حضور پيدا كرد و در تاريخ 22 بهمن ‏ماه سال 1360 در حمله از ناحيه پا بر اثر اصابت تركش، مجروح شد و مدّتى را نتوانست به جبهه برود. او به پشت جبهه و سپس به مشهد منتقل شد. و حدود سه ماه بسترى شد. http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✨ 🌹 😁خخخخخ برامون کلاس گذاشتن مارو فرستادن پادگان 👌وسط یه بزرگ چیده بودن هفت سین که مزین به نام هفت شهید بود. 🍃🌹اولین جایی که رفتیم همون فکه بود. آی شهدا دلم شکسته دلم خادمی شمارو میخاد😔 اونروز بخاطر تحویل سال تا ساعت ۶-۷ غروب فکه بودیم، نگاهم که به بچه های خادم میفتاد دلم میگرفت دوست داشتم خادمشون باشم. 🔸روز دوم سفر شلمچه و طلائیه بودیم... ❤️سه ساله شدم شهدا، سه ساله فرماندمون دستمُ گرفت و از گناه بلندم کرد... من عاشق شلمچه ام؛ شلمچه عطر بوی (س) را میده... 🔰روز سوم راهی شدیم، سرمو گذاشتم رو مزارش گفتم سیدجان دوست دارم خادمتون بشم رفتم تو طاقی ها نشستم گریه کردم که یهو یه دختر خانمی زد رو شونه ام گفت اهل کار هستی ؟ هنگ کرده بودم با تعجب و ذوق بهش نگاه کردم +چیه نگفتی اهل کاری یانه؟ -آره آرزومه +پس پاشو با من بیا اسمت چیه؟ من محدثه ام -منم حنانه +دوساعت پشت این در باش هیچکس راه نده -باشه باشه حتما +فعلا یاعلی 👌دو ساعتی پشت در مراقب بودم تا اینکه بعد از دوساعت محدثه زد به در گفت: حنانه جان درُ باز کن خانما برن داخل -باشه عزیزم در که باز کردم محدثه گفت : میخوای خادم بشی؟ -وای از خدامه +خب پس برو کفشداری به بچه ها کمک کن شب باهم میریم وسایلتو میاریم -وای خدایا باورم نمیشه 🍃شب باهم رفتیم اردوگاه اما... ادامه دارد... @Refighe_Shahidam313
بخشی از وصیت نامه شهید سید محمد بهشتی: ما مثل ساده و پاکيم، عين اقطار بي آلايش و معصوميم، ما را مي‌شود در هر گوشه مسجد پيدا کرد. در هر جنسي جستجو نمود، با هر دردي دريافت، ما مثل تلاوت غمگينيم، مثل حالت خنجر داريم، و دوستان ما شيران روز و پارسايان شبند، از نوح به بعد تا و وتا هويزه حضور داريم. پشت هر سنگي روييده ايم. با هر بوته اي رسيده ايم، بر هر شاخي بر داده ايم، ما در اين آب و خاک سبز مي شويم ما بي شناسنامه نيستيم. نادانِ ما بدانند؛ ما ملتی هستیم که هدفمان ، است ؛ پس ترسی از مرگ نداریم... ما ملتی هستیم که به قول ، هرچه بیشتر بکشید مارا ،ملتمان بیدار تر خواهد شد.... ما ملتی هستیم که آموخته و زیر بار با دشمنان نخواهیم رفت حتی اگر ؛ خون جوانانمان ریخته شود، مگر غیر از این است که این خون ها؛ محکم تر میکند ریشه انقلابمان را؟ .... ما ملتی هستیم که برای حفظ و آرمان هایش شهدای گرانقدری همچون ؛ شهید بهشتی و شهید سلیمانی داده ایم ؛ حاشا اگر میدان ولایت را خالی کنیم و ولی مان نباشیم.... ما ملتی هستیم که مان ؛ در نه دیماه سال ۸۸ به رخ دشمن کشاندیم ، پس بدانید که با این فتنه های کورتان ، میدان را خالی نخواهیم کرد.... ما ملتی هستیم عاشق مبارزه ؛ آن هم به قول سیدمان؛ عاشق مبارزه با ، آماده ایم که راهی تا نمانده است.... شادی روح شهید والا مقام شهید سید محمد بهشتی صلوات+وعجل فرجهم به قلم🖋:sh.g @Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_بهنام_محمدی_راد شهید 14 ساله تاریخ تولد: 12 / 11 / 1345 تاریخ شهادت: 28 / 7 / 1359 محل شهادت:
شهیده 12 ساله تاریخ تولد: 5 / 11 / 1347 تاریخ شهادت: 4 / 7 / 1359 محل شهادت: سهام در روز پنجم بهمن سال 1347 در یکی از محله های هویزه متولد شد. حاج کاظم پدر سهام، راننده بود و به دلیل ضعف بینایی بارها تصادف کرده بود. سهام 4 خواهر و 2 برادر داشت و خود فرزند دوم خانواده بود. از همان کودکی دختری و زرنگ بود دوره ابتدایی را در مدرسه (س) به پایان رساند. سهام به پدر و مادر احترام می‌گذاشت. حرف‌هایشان را گوش می‌کرد، شب‌ها برای مادرش داستان‌های (ع) را که در مدرسه می‌آموخت بازگو می‌کرد و مادر پای سخنانش می‌نشست. کلاس اول راهنمایی ثبت نام کرد اما به دلیل آغاز و اشغال شهر هویزه نتوانست ادامه تحصیل دهد و به مدرسه نرفت. سهام در روز چهارم مهر سال 1359 در حالی که برای دفاع از زادگاهش به سمت دشمن بعثی با دستان کوچکش سنگ پرت می کرد و شعار می داد، بر اثر اصابت گلوله به سر، به شهادت رسید... خبر این حادثه، خیلی زود در شهر پیچید و مردم دیدند دشمنی که خود را هم‌ زبان مردم و ناجی مردم اعلام می‌کرد، چه قدر قصد جان مردم را کرده و مردم بی گناه را به رسانده است... پیکر مطهر شهید سهام خیام، در خلیل‌الله هویزه به خاک سپرده شد تا مزارش نمادی از زنان این مرز و بوم باشد... جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ ❀❀ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀