یکی از ضروریترین عبادات مومنین، آگاهی نسبی از تاریخ به خصوص تاریخ اسلام است. دانستن تاریخ از ضروریات است. امت اسلام عاقبت به خیر نمیشود، اگر تاریخ را خوب نفهمد.
تصور غالب این است که بزرگترین خسارت وارده از جریان باطل در لایه جعل، جعل حدیث بوده است.
در حالی که این طور نیست.
اساسیترین آسیب، در جعل تاریخ است.
این قدری که تلاش کردند تاریخ به ما درست عرضه نشود، در انحراف روایات تلاش نکردهاند.
کیان شیعه نسبت به تهدید جعل حدیث آگاه است؛
اصلا برای همین است که علم رجال را ایجاد کرده تا روی سر روایتها بایستد و بر صحت آن نظارت کند.
اما عجیب است که چنین حساسیتی نسبت به جعل و انحراف در موضوعات تاریخی کمتر به چشم میخورد.
اول بایستی نسبت به اهمیت موضوع ملتفت شویم.
به نظرم همین گزاره در اثبات بایستی تاریخ کفایت است که اگر تاریخ ندانیم، در دو مسئله ویژه اختلال خواهیم داشت:
«تشخیص امروز - پیشبینی فردا»
یکی از محورهای جهاد دستگاه باطل آن است که آن طور که باید، تاریخ دوران پیامبر به امروز منتقل نگردد. این امر در دو مقدمه تشریح میگردد.
در مقدمه اول:
در این بستر جریان باطل سه کار عمده در طول تاریخ انجام داده است:
1. حذف. در طول تاریخ تلاش بسیاری از سوی باطل برای حذف نقاط حساس و پیشبرنده هویت شیعه انجام گرفته است.
چرا حرم اباعبدالله را 17 بار خراب کردهاند؟ زمین کربلا را شخم زدند. که چه؟
که مسئله هویتبخشی امام حسین را حذف کنند.
2. وقتی زورشان به حذف نرسید، کمرنگ میکنند.
اصل عنصری را نمیتوان دست زد، اما کارکرد عالی آن را در جامعه توحیدی تنزل میدهند.
مثلا اگر قرار است با امام حسین به ظهور برسیم، به شفای یک مریض بسنده میکنیم.
این سرمایه کبیر را برای یک حل یک مشکل صغیر خرج کنیم.
3. وقتی نتوان چیزی را حذف کرد، تحریفش میکنند.
در سه مدل رخ میدهد:
یک) چیزی هست و میگویند نیست.
دو) چیزی نیست و میگویند هست.
این دو خیلی خطرناک نیست. کارکرد هم ندارد. موثر هم نمیشود.
تحریف خطرناکی که کماکان وجود دارد:
سه) بولدکردن قسمتی از حقیقت و نمایاندن آن به عنوان تمام حقیقت.
بیبیسی سردمدار این روش در مدیای امروز است.
متاسفانه باید گفت که تاریخ تحولات پیش و حین دوران پیامبر دستخوش تحریف این چنینی شده است.
در مقدمه دوم:
در اسلام، مکانیسمی برای مدیریت رفتاری فردی/جمعی مسلمین وجود دارد که از آن تحت عنوان تولی و تبری نام برده میشود.
مدیریت محبت و نفرت
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ
در حوزه محبت، شیعه بحمدلله در وضعیت خوبی (نه عالی) است. اربعین، هیئتها، مراسمات مذهبی و.. که روز به روز در حال گسترده شدن است را میتوان نشانهای دال بر این امر در نظر گرفت. اما وقتی باطل، حریف جریان محبت نمیشوند، اجازه نمیدهند به دشمن واحد برسیم.
در حوزه نفرت، در تشخیص دشمن اختلال ایجاد میکنند.
حال، دشمن واحد را چه طور میتوان تشخیص داد؟
در دل تاریخ دشمن واحد مشخص است که کیست!
البته نه تاریخی که عموما نقل شنیده میشود، بلکه تاریخی که از اسناد معتبر خوانده میشود.
اگر میخواهید در امت اسلام به دشمن مشترک و واحد برسید، اول باید قرائت صحیحی از تاریخ داشته باشید.
حالا با این مقدمات، تاریخ تحولات حول رسول الله را از 300 سال قبل از بعثت به بعد بررسی کنیم.
یهود در قرآن، همان جریان انحرافی امت موسی (اما به قدمتی طولانیتر) است که در امم پیامبران به خصوص اولوالعزم نفوذ کرده و جریان اصلی را به انحراف میکشاندند.
این طیف در دوره حضرت موسی قدرت گرفتند و همان بلا را سر امت وی آوردند.
یهود قوم پر سوال است.
وقتی از موسی اخباری شنیدند که قرار است پیامبر آخر الزمانی بیاید، دهها مدل سوال از موسی پرسیدند که کیست؟ کجاست؟ چگونه است؟ چه نشانهایست؟ به چه شکل است؟ و...
جلوه پر سوالی یهود در قرآن در داستان گاو بنی اسرائیل معروف شده است.
بر اساس همین اخبار و پاسخ سوالات، یهود از حدود 300 سال قبل از ولادت پیامبر در یثرب مستقر میشود تا از تحولات مربوط به پیامبر آخرالزمان بر اساس منافع خود مراقبت کند.
به مردم چه میگفتند؟ به دروغ میگفتند که به ما گفته شده که پیامبر خاتم در این منطقه خواهد آمد.
ما آمدهایم به او ایمان بیاوریم!
اولین پروژه یهود چه بود؟
اساسا این پیامبر خاتم به دنیا نیاید.
جد اعلای پیامبر را شناسایی کردند.
که بود؟ هاشم بن عبد مناف، از بزرگان مکه و تجار بزرگ حجاز.
اما مدفن وی کجاست؟
هاشم در یثرب آن موقع و مدینه فعلی قبل از عزیمت به سفر تجاری به همسرش توصیه اکید میکند که بچه درون رحم خود را از آسیب یهود در امان بدارد و بر این اساس، یک وصیت مکتوب و در اختیار همسرش قرار میدهد.
اما کسی نمیداند که همسر او باردار است.
ادامه...👇
هاشم عازم تجارت میشود و به مقصد میرسد.
مقصد کجاست؟
فلسطین
پس از مدتی وی مسموم شده و جان میسپرد و پیکرش در غزه کنونی دفن میگردد.
امری که امروزه بدان ترور بیولوژیک اطلاق میشود.
در سیاق اجتماعی عرب اجازه نمیدهند زن پس از نگه داشتن عده بدون شوهر بماند. اما پس از مسمومیت هاشم، همسر وی به حسب وصیت مذکور ازوداج نمیکند تا فرزند خود مراقبت کند.
به حدی حفاظت اطلاعات را سفت و سخت رعایت کرد که حتی خاندان هاشم هم خبر نداشتند که از بزرگشان پسری مانده است.
10 سال از این ماجرا میگذرد.
جناب مطلب، برادر هاشم مهمان خانواده میشود.
آن جا متوجه حضور بچه شده و از ماجرا مطلع میشود.
گلایه میکند که چرا او را بیخبر گذاشته که آن وصیت را در مقابلش قرار میدهند.
با یک توافقی بچه را به مکه میآورد.
حتی خانواده نزدیک او هم نمیدانند که پسر همراه مطلب، فرزند هاشم است!
بین مردم جا میافتد که مطلب در این سفر تجاری بردهای خریده که این برده در مکه معروف میشود به که؟
عبد المطلب
که چه کسی میشود؟
پدربزرگ پیامبر
در مرحله اول یهود تلاش کرد تا پسری متولد نشود و پیغمبری به دنیا نیاید.
نوزادکشی جریان باطل در در لباس دستگاه فرعون سابقهدار است.
از بچهکشی امروزشان در لباس اسرائیل در غزه تعجب نباید.
از عبدالمطلب، پسری به نام عبدالله به یادگار ماند.
بزرگ میشود و جوان.
دختری یهودی را در مقابل او با هدف هانیترپ قرار میدهند که مثلا دلربایی کند و به اهداف خود برسند.
موفق نمیشوند.
اینها را از یهود بدانیم، از روش تزیپی لیونی تعجب نمیکنیم.
بارها شنیدهایم که پیامبر یتیم بوده است.
اما چه شد که پدر ایشان در جوانی فوت میکند؟
نوشتهاند که علت وفات عبدالله را در مدینه چنین بوده که عبدالله برای تجارت با کاروان قریش رهسپار "شام" شد و در بازگشت بر اثر بیماری، در مدینه وفات كرد.
عبدالله را هم ترور میکنند.
اما آن زمانی که ایشان را ترور کردند، نمیدانستند که آمنه پیامبر را باردار است.
یهود، پدر پیامبر را هم شناسایی میکنند و ترور.
آمنه، مادر پیامبر در سال هفتم پس از عام الفیل، حضرت محمد را برای زیارت قبر عبدالله و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به مدینه برد.
بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در ابواء در سن 30 سالگی از دنیا رفت.
رفت؟ به همین سادگی؟
عبدالمطلب در هنگام وفات از پسر خود ابوطالب قول میگیرد که از محمد محافظت کند و او قول میدهد.
ابوطالب محافظت از محمد را بر عهده میگیرد.
او از تجار بزرگ حجاز بود و طبعا کار تاجر در سفر است.
اما ابوطالب 4 سال تجارت خودش را متوقف میکند.
چرا؟
فقط به خاطر حفاظت از پیامبر.
"چشمش از سفر ترسیده شده است."
یهود تلاش کرد اساسا پیغمبری به دنیا نیاید؛ نشد.
اکنون تلاش میکنند که به پیغمبری مبعوث نشود.
چندین بار نقشه ترور او در نوجوانی را کشیدند؛ نشد.
حال این پیغمبر به رسالت مبعوث شده است.
ماموریت جدید چیست؟ اجازه ندهند پیامبر حکومت تشکیل دهد.
برای همین، پشت پرده بیشترین غزوات پیامبر، یهود است.
بیشترین خیانت به رسول خدا را هم همین یهود کرد.
اگر از ما و شما بپرسند که مهمترین دشمن پیامبر که بود؟ عمدتا میگوییم مشرکان.
در حالی که این طور نبود.
اساسیترین دشمن پیامبر در راستای برقراری حکومت نبوی، یهود است:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا
عنودترین و لجوجترین اول یهود است. بعد مشکرین قرار دارد.
چرا لحن خدا و قرآن این قدر نسبت به یهود پر غضب است؟
سوال درست، مقدمه پاسخ درست است.
در فیلم الرساله اثر مصطفی عقاد که به محمدرسولالله معروف شده، آیا دیدهاید هیچ تصریح که نه، حتی اشارهای به نقش مخرب یهود در دوران پیامبر بشود؟
خیر
چرا؟
چون کمپانی فیلمکو که آن را ساخته، متعلق به صهیونیسم است.
میخواهد آن طور که خود میخواهد تاریخ را روایت کند.
در اثر مجیدی هم تازه آن هم با یک سری ظرافتهایی یک اشارههایی به این مسئله شده است.
شاید چشمشان ترسیده از سریال موسی کلیمالله و ماجرای فرجالله سلحشور.
عزیزان!
پیامبر ما را به شهادت رساندند.
رحلت در اسناد تاریخی نیست.
شهادت پیامبر جز اسناد قوی شیعه است.
یعنی مسموم؛ یعنی ترور بیولوژیک
آدرس غلط تاریخ کجاست: آن زن یهودی در خیبر ایشان را مسموم کرد.
این غلط است.
چرا؟
چون از جریان خیبر تا شهادت، 4 سال زمان گذشته است.
این چه سمی است که طی 4 سال اثر نکرده است؟!
پیغمبر را جریان نفوذ ترور کرد.
ادامه معرفتی آن جریان نفوذ در سال 60 هم میخواست امام را ترور کند که موفق نشد.
عمر گرامی پیامبر در زمان شهادت، 63 سال بود.
با طبع جسمی ایشان، یعنی ما با یک مرد کامل تو پر استخواندار چهارستون مواجه هستیم و نه یک پیر فرتوت دست به کمر خمیده.
در روایت میگوید هنوز قسمت زیادی از محاسن پیامبر سیاه بوده است.
ادامه...👇
یکی از قدمهای اول در بررسی هر پرونده امنیتی، پاسخ به سوال چرایی وقوع در زمان و مکان کنونی است.
چرا پیامبر یک سال قبل ترور نشد؟
چرا باید پیامبر در چنین شرایطی ترور شود؟
پیامبر چه کار داشت میکرد که اگر موفق میشد، قلب جریان نفوذ و نفاق ضربه میخورد؟
پیامبر به کجا رسیده بود که یهود و کفر با هم ماهیت خود را در خطر استراتژیک دیدند؟
پاسخ یکی است:
پیغمبر به موته رسیده بود.
موته کجاست؟
یک قدمی فلسطین در اردن کنونی.
پیامبر اگر یک سال دیگر عمر میکرد، احتمال قریب به یقین فلسطین را فتح کرده بود.
فتح فلسطین یعنی پیچیدهشدن طومار یهود.
پیامبر رسید به خط قرمزی که به زعم آنها نباید میرسید.
روی نقشه ببینید.
به موقعیت فدک، خیبر، تبوک و موته دقت کنید.
اینها قلعههایی است که یهود در طول 300 سال به اسم این که ما میخواهیم این جا زندگی کنیم، ساخت.
این قلعهها در مسیری است که پیامبر قرار بود از مدینه به سمت فلسطین حرکت کند.
یعنی از 300 سال قبل از ولادت طراحی کردند.
نقشه ریختند.
اجرا کردند.
یهود نمیخواهد ما پیامبر خود را این گونه ببینیم.
تاریخ خود را این گونه بشناسیم.
لذا آنی که پیامبر را به شهادت رسانده، جریانی است که قدمت آن به تاریخ انبیاء گره خورده است.
این همان جریانی است که در دعای ندبه میخوانیم:
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَأَبْناءِ الْأَنْبِياءِ؟
این جریانی که در شاهبیت دعای ندبه به حضرت حجت عرضه میکنیم که بیا از آنها انتقام بگیر، آنها چه کسانی هستند؟ جریان یهود.
تمام قرآن را زیر و رو کنید، تمام روایات را بگردید، تنها قومی که معروف به پیامبرکشی هستند، قوم یهود است.
نقل است حتی بنیاسرائیل در اوایل یکروز، ۴۳ پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن ۱۱۲ نفر از بنیاسرائیل برای امر به معروف برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند.
امروز روز شهادت پیامبر اسلام است.
پیامبری که ایشان را یهودیان به شهادت رساندند.
چرا؟
چون داشت میرسید به آن جایی که باید میرسید و از دید یهود نباید به آن جا میرسید.
بعد از این که پیامبر مسموم شد، ایشان با وجود این که دستور داد همه باید در لشگر اسامه حرکت را ادامه دهند، اما این لشگر را هم فروپاشاندند و اجازه ندادند اسامه به فلسطین برسد.
دستور مکرر پیامبر بر اعزام هر چه زورتر لشکر به بلقاء و داروم در فلسطین و درخواست تعجیل ایشان بدین خاطر بود که میخواستند هر چه زودتر سر مار هدف قرار گیرد.
اینها زوایای مغفول تاریخ است.
اینها مواردی است که جامعه را به حرکت وا میدارد.
حال، ما امروز در ایام شهادت پیامبر به مردم چه میگوییم؟
مواردی که روشنگر تمام زوایای تاریخ است یا چیزهایی که حتی باب میل یهود است؟
چه قدر از جامعه مومنین میدانند که پیامبر شهید شده است؟ و چرا شهید شده است؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند پیغمبری به دنیا نیاید؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند حال که به دنیا آمده، به پیغمبری نرسد؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند که حال که به پیغمبری رسیده، حکومت تشکیل ندهد؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند که حال که حکومت تشکیل داده، به سمت سر مار نرود؟
بعد از موفقیت در ترور پیامبر و توقف حرکت سپاه اسلام به سمت فلسطین، یهود حرکت بعدی خود را طراحی کرد.
چه بود؟
امثال ابوهریره و کعب الاحبار را وارد مسلمین کردند.
این دو که بودند؟
دو یهودی اما تازه مسلمان شده در سال آخر عمر پیامبر تا مکانیسم تحریف تداوم یابد.
امروز مسئله این است اساسیترین مانع ظهور حضرت حجت، جریان صهیونیسم است.
چرا؟ چون صهیونیسم تجلی سازمانی/تشکیلاتی/دولتی یهود است.
البته این صهیونیسم موجود در اسرائیل، دم مار است.
سر مار جای دیگری است.
سر مار، تبر ابراهیمی و ید حیدری میخواهد که قطع شود.
انقلاب اسلامی همان تبر ابراهیمی و ید حیدری است که سر مار را خواهد زد.
اما اول مردم باید بدانند که واقعیت تاریخ چگونه بوده است تا بتوانند آینده تحولات را دنبال کنند.
مردم باید بدانند که ترور در ذات یهود است.
مردم باید بدانند که یهود، بیسروصدا و بدون جلب توجه حرکت میکند تا در نهایت به هدف خود برسد.
مردم باید بدانند که یهود اگر به هدفی رسید، آن را لزوما در بوق و کرنا نمیکند؛ مادامی که منافع او تامین گردد.
مردم باید بدانند که دو ابزار نسبی در یهود قدیم و جدید ثابت مانده است: پول + علوم غریبه
مردم باید بدانند که یک ابزار نسبی در اختیار یهود جدید است: علم و فناوری
مردم باید بدانند که هیچ راه صلحی با یهود وجود ندارد.
مردم خیلی چیزها را باید بدانند که نمیدانند.
✍ اشاره
لنگر محبت مادَر در دریای ناپایداریها
✍ سجاد انجمشعاع
وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (اسراء۲۳)
این گوهر ناب و بیبدیل، در ژرفای دل هر انسانی مأوا گزیده است. مادر، این فرشتهی آسمانی، با دستانی آکنده از مهر و قلبی لبریز از عشق، همواره در کنار فرزندان خویش ایستاده است. محبت به مادر، همچون شعلهای فروزان در دل، هرگز خاموش نمیگردد و همواره فروغبخش راه زندگی است.
مادر، این مظهر ایثار و فداکاری، با صبر و شکیبایی بیکران، فرزندان خویش را در مسیر زندگی هدایت میکند. محبت به مادر، نه تنها وظیفهای اخلاقی، بلکه نعمتی الهی است که باید قدر آن را دانست و به آن ارج نهاد.
در این دنیای پر از ناپایداری و تغییر، محبت به مادر، همچون لنگری استوار، ما را به ساحل آرامش و اطمینان میرساند. مادر، با لبخندهای گرم و نگاههای مهربان خویش، همواره پناهگاهی امن برای فرزندانش است.
بیایید با تمام وجود، محبت به مادر را در دلهای خویش پرورش دهیم و با احترام و عشق، این گوهر گرانبها را پاس بداریم. زیرا محبت به مادر، سرچشمهی همهی نیکیها و زیباییهای زندگی است.
برنامهریزی اسلامی (Islamic Planning)
🖋سجاد انجمشعاع
«غایتمندی و
آیندهنگری» به مثابه نقشهای الهی برای رهنمودی انسانها به سوی کمال(perfection) و سعادت فناناپذیر، از ماوا ویژهای در آموزههای دینی برخوردار است. این برنامهریزی، این هدفمندی، این آیندهنگری و چشمانداز سازی، نه تنها در عرصههای فردی، بلکه در تمامی ابعاد «اجتماعی، اکونومیک و دیپلماتیک» نیز تجلی مییابد. در اسلام، برنامهریزی به معنای «تدبیر و دوراندیشی» است که در آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام به کرّات مورد تأکید قرار گرفته است. امام علی علیهالسلام در وصیتِخود به اولادش، بر اهمیت قانونمندی و چارچوبگزاری در امور زندگی تأکید کردهاند و فرمودهاند: "اوصیکما بتقوی الله و نظم امرکم" این نطق، نشان از آن دارد که انتظام و برنامهریزی، نه تنها یک وظیفه دینی، بلکه یک ضرورت عقلانی(Rational Necessity) و اخلاقی است. برنامهریزی اسلامی، بر شالودهٔ اصول و ارزشهای الهی استوار است و آرمانش، تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسانهاست. این برنامهریزی، شامل تمامی ابعاد زندگی انسان میشود؛ از عبادات فردی گرفته تا روابط اجتماعی و اکونومی، در این راستا، اسلام نظام مالیاتی خاصی همچو زکات و خمس مقرر کرده است که پشتوانه مالی حکومت اسلامی را تأمین میکند. وظایف دینی در برنامهریزی اسلامی، محتویِ اقامه حدود الهی، دفاع از زیستبوم ملی و منافع مسلمانان و مظلومان، تقابل با استکبار، تأمین امنیت و عدالت، و هدایت و تربیت جامعه است. این بایستگیها، نه تنها به عنوان یک فریضه شرعی، بلکه به عنوان یک «مسئولیت و تعهد اجتماعیِ» حتی یک سوسیالیسم نیز مطرح میشوند. در نهایت، دوراندیشی اسلامی، به مثابه یک نقشه راه جامع و تام ، انسانها را به سوی «کمال و استغناء» سوق میدهد و با تأکید بر مبانی و ارزشهای الهی، زمینهساز تحقق جامعهای عادلانه، عدالتخواه و متعالی میشود. وَلتَنظُر نَفسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍ ...
«استقلال شخصیتی و کرامت انسانی در تقابل با شیءانگاری و بیزینس برهنگی»
🖋سجاد انجمشعاع
#حجاب، بهمثابهٔ یکی از پرسمانهای محوری در مباحث فرهنگی و اجتماعی، همواره در تقابل میان دیدگاههای اسلامی و غربی قرار داشته است. این تقابل نه تنها به تفاوتهای ظاهری و سطحی محدود نمیشود، بلکه ریشه در بنیانهای فلسفی و ایدئولوژیک هر دو دیدگاه دارد.
در منظرگاه اسلام، حجاب بهعنوان یک فریضه دینی و اخلاقی نیز مطرح میشود که نه تنها به حفظ عفت و پاکدامنی فرد کمک میکند، بلکه بهعنوان نمادی از هویت و استقلال زن مسلمان نیز شناخته میشود. حجاب در اسلام، فراتر از یک پوشش فیزیکی، بهعنوان یک مفهوم جامع از حیا و تقوا تلقی میشود که بهطور همزمان به حفظ «کرامت انسانی و جلوگیری از شیءانگاری زنان» میپردازد. این دیدگاه بر این باور است که حجاب، زن را از نگاههای ناپاک و نیتهای سوء محافظت میکند و به او اجازه میدهد تا در جامعه با عزت نفس و بدون نگرانی از قضاوتهای سطحی حضور یابد.
در مقابل، دیدگاه غربی به پوشش و برهنگی، بیشتر بر مبنای آزادی فردی و حقوق بشر استوار است. در این دیدگاه، انتخاب نوع پوشش بهعنوان یکی از حقوق اساسی فرد تلقی میشود و هرگونه محدودیت در این زمینه بهعنوان نقض آزادیهای فردی و حقوق بشر محسوب میگردد. این نگرش بر این باور است که هر فرد باید آزاد و رها باشد تا بر اساس سلیقه و ترجیحات شخصی خود، نوع پوشش خود را انتخاب کند و هیچگونه فشار اجتماعی یا دینی نباید بر او تحمیل شود. در این راستا، برهنگی نیز بهعنوان یکی از اشکال بیان فردی و هنری شناخته میشود که میتواند بهعنوان نمادی از آزادی و رهایی از قیود اجتماعی تلقی گردد.
اما این دیدگاه غربی، با وجود تأکید بر آزادیهای فردی، در عمل با چالشها و تناقضهای بسیاری مواجه است. یکی از مهمترین این چالشها، شیءانگاری زنان و تبدیل آنها به ابزارهای تبلیغاتی و تجاری است. در جوامع غربی، زنان اغلب بهعنوان ابزاری برای جلب توجه و فروش محصولات مورد استفاده قرار میگیرند که این امر نه تنها به کرامت انسانی آنها آسیب میزند، بلکه بهنوعی نقض حقوق بشر نیز محسوب میشود. بهعنوان مثال، در صنعت تبلیغات و مُد، زنان بهطور مداوم تحت فشار قرار میگیرند تا به استانداردهای غیرواقعی زیبایی و جذابیت پایبند باشند که این امر میتواند به مشکلات روانی و جسمی جدی منجر شود.
علاوه بر این، آزادیهای فردی در جوامع غربی، گاه بهگونهای تفسیر میشود که بهجای ایجاد فضایی برای رشد و تعالی فردی، به ترویج بیبندوباری و رفتارهای ناهنجار منجر میشود. این نوع آزادی، که بدون توجه به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ترویج میشود، میتواند به فروپاشی نهاد خانواده و افزایش مشکلات اجتماعی مانند خشونت، اعتیاد و بیخانمانی منجر شود.
https://eitaa.com/RevaghFekr
https://hawzahnews.com/xd4Ph
' از ولایتپذیری به ولایتمداری'
در معیت علامه مصباح ره
🖋سجاد انجمشعاع
▫️«ولایتپذیری» به منظور پذیرش و مقبولیت ولایت مطلقه فقیه و دستوراتش است. این مدلول اغلب به جنبههای نظری و اعتقادی و تئوریک اشاره دارد.
فرد ولایتپذیر، به مبانی و مضامین ولیفقیه ایمان دارد و رهنمودهای او را با قلبی مطمئن و اعتقادی ژرف پذیرا میشود.
▫️«ولایتمداری» به منظور عمل و کنش به دستورات و رهنمودهای ولیفقیه و تلاش برای اجرای آنها در زندگی فردی و اجتماعی است. این مدلول بیشتر به جنبههای عملی و اجرایی اشاره دارد.
▫️علامه محمدتقی مصباح یزدی بهعنوان یکی از برجستهترین متفکران و نظریهپردازان اسلامی معاصر، نقش بیبدیلی در تبیین و تعمیق مفهوم ولایت فقیه و تقویت روحیه ولایتمداری در میان اقشار مختلف جامعه اسلامی ایفا کرده است. این شخصیت فرزانه، با رویکردی ریشهدار و اصولی در حوزههای دینی و فلسفی، توانست از مبانی اسلامی و عقلانی برای دفاع از جایگاه رهبری در جامعه استفاده کرده و آن را به سطوح جدیدی از «معنا و عمل اجتماعی» ارتقا دهد. تحلیل علمی و پژوهشی از اندیشههای ایشان مستلزم بررسی دقیق تعامل بین معرفت دینی، سیاست و رسانه است که موجب تحول بنیادین در بینش و رفتار مردم نسبت به رهبری و ولایت فقیه شده است.
از دیدگاه فلسفی و دینی، علامه مصباح یزدی به گونهای عمل کرد که ولایت فقیه تنها یک مفهوم نظری باقی نماند، بلکه به «عنصری فعال و پویا در سیاست و اجتماع» تبدیل شود. در دوران پرچالش معاصر، او ولایت فقیه را به مثابه پایهای استوار برای حفظ وحدت و انسجام امت اسلامی تعریف کرد؛ نهادی که نه تنها مشروعیت دینی، بلکه مشروعیت عقلی و فلسفی جامعه را تضمین میکند. به عبارت دیگر، علامه مصباح با استناد به آموزههای اسلامی و تفسیرهای نوین از منابع وحیانی و عقلانی، ولایت فقیه را به عنوان یک «سیستم حکومتی مشروع و مدرن» برای جوامع اسلامی مطرح نمود که به شکل فعال و دینامیک در راستای مدیریت امور دنیوی و اخروی عمل میکند.
در رویکرد علامه مصباح، ولایت فقیه هم ریشه در عقلانیت اسلامی دارد و هم بر اساس نیازهای زمانه توجیه میشود. او با تأکید بر جایگاه بیبدیل رهبر در هدایت جامعه به سوی اهداف الهی، این نهاد را «ضامن تداوم مسیر انقلاب اسلامی» و مقابله با امواج گمراهکننده جهانی معرفی کرد. به باور ایشان، رهبری اسلامی تجلی قدرتی الهی است که در عین حال مسئولیتهای عظیم اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد. از این رو، تأکید علامه مصباح بر ولایت فقیه تنها یک امر تئوریک نبود، بلکه ایشان همواره با تحلیلهای عمیق سیاسی و فرهنگی به دفاع از این نظریه پرداخت و آن را به «ضرورت عملی» تبدیل کرد.
https://rahamedia.net/?p=5067
https://eitaa.com/RevaghFekr
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
' از ولایتپذیری به ولایتمداری' در معیت علامه مصباح ره 🖋سجاد انجمشعاع ▫️«ولایتپذیری» به منظور
«ولایت فقیه از نظریه تا ضرورت عملی»
را در سایت رحامدیا بخوانید
https://rahamedia.net/?p=5067
"جنگ الکترونیک؛ ابزاری برای سلطهگری یا چالشی برای اراده ملتهای مستقل؟"
🖋سجاد انجمشعاع
آنچه در لبنان رخ داده، بیش از یک انفجار ساده است؛ این #انفجار_پیجرها نمادی از خباثت دشمنانی است که با استفاده از #جنگ_الکترونیک بهدنبال ضربه زدن به توانمندیهای مقاومت و تضعیف ملتهای مستقل هستند. دشمنانی که با شعارهای آزادی و دموکراسی، نظامهای ظلم و سلطهگری خود را به هر شکل ممکن بر ملتها تحمیل میکنند، امروز دست به کار شدهاند تا با نفوذ الکترونیکی و جنگ سایبری، جبهه مقاومت را از درون دچار بحران کنند و این نشاندهنده تلاش آنها برای بهکارگیری «جنگ الکترونیک بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک» است.
اما این حملات، چهره واقعی و پلید آنها را نمایانتر میکند. دشمنان از نفوذ و اخلال در پیجرهای ساده لبنان، بهعنوان ابزاری برای تحقیر و ترور روحیه مقاومت استفاده میکنند. این نابودی ابزارهای ساده ارتباطی، پیامی است که نه تنها علیه نیروهای مقاومت، بلکه علیه تمامی آزادگان جهان است. آنان میخواهند بگویند که با دستکاری و نابودی این سامانههای ساده، میتوانند سرنوشت ملتها را به بازی بگیرند.
اما اشتباه میکنند! ملتهای بیدار، خوب میدانند که این نقشههای شوم، بخشی از پروژه بزرگتر جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی است که هدفش تضعیف اراده مقاومت و نابودی استقلال ملتهاست. امروز دیگر نمیتوان فقط به گسترش فضای مجازی و رهایی بیبرنامه در شبکههای ارتباطی بسنده کرد؛ بلکه باید امنیت سایبری را در اولویت قرار داد و زیرساختهای ارتباطی را به گونهای مقاوم و هوشمند ساخت که هیچ جنگ الکترونیکی نتواند اراده این ملتها را بشکند.
دشمنان، در سایه این اقدامات مخرب، در تلاشند پروژههای سلطهگری خود را با پوششی از فناوری و نوآوری به پیش ببرند، اما آنچه برای آنها روشن است، «قدرت ایمانی و انقلابی ملتهای مقاومت» است. ما در برابر این توطئهها ایستادهایم و به آنان نشان خواهیم داد که هرچه بیشتر در حوزه جنگ الکترونیک تلاش کنند، ما نیز با استقلال سایبری و توانمندسازی زیرساختهای ارتباطی خود، قویتر خواهیم شد.
مقاومت نهتنها شکستناپذیر است، بلکه با تقویت امنیت سایبری و مدیریت ارتباطات، دژ مستحکمتری در برابر این حملات خواهد ساخت. این جنگ، فراتر از نبرد فیزیکی است؛ این جنگ، #نبرد_ارادهها_و_ایمانها است و همانطور که تاریخ نشان داده، ملتهایی که بر حق ایستادهاند، سرانجام پیروز خواهند بود.
https://eitaa.com/RevaghFekr
هدایت شده از آنتی سکولار
"جنگ الکترونیک؛ ابزاری برای سلطهگری یا چالشی برای اراده ملتهای مستقل؟"
♨️ آنچه در لبنان رخ داده، بیش از یک انفجار ساده است؛ این #انفجار_پیجرها نمادی از خباثت دشمنانی است که با استفاده از #جنگ_الکترونیک بهدنبال ضربه زدن به توانمندیهای مقاومت و تضعیف ملتهای مستقل هستند. دشمنانی که با شعارهای آزادی و دموکراسی، نظامهای ظلم و سلطهگری خود را به هر شکل ممکن بر ملتها تحمیل میکنند، امروز دست به کار شدهاند تا با نفوذ الکترونیکی و جنگ سایبری، جبهه مقاومت را از درون دچار بحران کنند.
⭕️ اما این حملات، چهره واقعی و پلید آنها را نمایانتر کرد. دشمنان از نفوذ و اخلال در پیجرهای ساده لبنان، بهعنوان ابزاری برای تحقیر و تضعیف روحیه مقاومت استفاده میکنند. ترور به وسیله ابزارهای ساده ارتباطی، پیامی است که نه تنها به نیروهای مقاومت، بلکه به تمامی آزادگان جهان است. آنان میخواهند بگویند که با دستکاری و نابودی این سامانههای ساده، میتوانند سرنوشت ملتها را به بازی بگیرند.
♨️ اما اشتباه میکنند! ملتهای بیدار، خوب میدانند که این نقشههای شوم، بخشی از پروژه بزرگتر جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی است که هدفش تضعیف اراده مقاومت و نابودی استقلال ملتهاست. امروز دیگر نمیتوان فقط به گسترش فضای مجازی و رهایی بیبرنامه در شبکههای ارتباطی بسنده کرد؛ بلکه باید امنیت سایبری را در اولویت قرار داد و زیرساختهای ارتباطی را به گونهای مقاوم و هوشمند ساخت که هیچ جنگ الکترونیکی نتواند اراده این ملتها را بشکند.
✍سجاد انجمشعاع
🌐 #آنتی_سکولار را دنبال کنید👇🏻
🆔 @antisecular_ir
سکوت جامعه در برابر بیحجابی؛ آغازی برای فروپاشی هویت ملی و فرهنگ اسلامی
🖌 سجاد انجمشعاع
مسأله #بیحجابی که در جامعه امروز به شکل فزایندهای به یک هنجار فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است، در واقع چیزی بیش از یک مسئله ظاهری است. وقتی #حجاب، بهعنوان یکی از اساسیترین اصول اخلاقی و اسلامی، کنار گذاشته شود، این تنها یک مرحله از یک فرایند وسیعتر و بسیار پیچیدهتر است. عدم پایبندی به این اصل بهمثابه شکسته شدن سدهای اخلاقی و فرهنگی است که جامعه را از تهاجم بیحد و مرز عناصر بیگانه و منحرف محافظت میکند.
تصویری که امروز از یک مترو در تهران میبینیم، نمادی است از بیتوجهی گسترده به این اصل. آنچه در این تصویر شاهدش هستیم، تنها یک نمایش عمومی از بیحیایی نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی فرهنگی است که در سایه بیاعتنایی به مفاهیم اصیل اسلامی رخ داده است. اگر روزی حجاب بهعنوان مرزی فرهنگی و دینی شکسته شود، دیگر نمیتوان مرز دیگری برای کنترل بیقیدیها تعیین کرد. جامعهای که حجاب را کنار گذاشته، به تدریج دیگر هیچ قاعده و اصلی را محترم نخواهد شمرد. «آزادیخواهی بیحد و حصر»
و نادیده گرفتن ارزشهای دینی و فرهنگی، به فروپاشی هویت ملی و دینی میانجامد.▫️از منظر سیاسی: این وضعیت میتواند نشانهای از نفوذ فرهنگهای غربی و غیر اسلامی باشد که با هدف تضعیف ارکان جامعه ایرانی و اسلامی برنامهریزی شده است. از زمان انقلاب اسلامی تا امروز، حجاب نه فقط یک مسأله دینی، بلکه نماد مقاومت فرهنگی و سیاسی در برابر استعمار فکری و فرهنگی غرب بوده است. حال، با بیتوجهی به این نماد، در واقع بهتدریج شاهد هستیم که جامعه از هویت مقاوم و ایستادگی خود فاصله میگیرد و به سوی تسلیم در برابر هجوم فرهنگی غربی پیش میرود. ▫️از منظر اجتماعی و فرهنگی: جامعهای که مرزهای اخلاقی خود را نادیده میگیرد، به سرعت به سوی آنارشی و بینظمی حرکت خواهد کرد. اگر امروز در اماکن عمومی چنین رفتارهای غیرقابلقبولی دیده میشود، فردا شاید شاهد از بین رفتن دیگر قوانین و هنجارهای اجتماعی باشیم. «بیحجابی، بهانهای برای شکستن دیگر اصول است» دیروز آغوش رایگان بود، امروز یک بوسه است و فردا رابطهجنسی است. امروز بیحجابی است، فردا بیتوجهی به ارزشهای خانوادگی، و پسفردا فروپاشی ساختارهای اساسی جامعه. در نهایت، باید این حقیقت را بپذیریم که کنار گذاشتن حجاب و بیتوجهی به اصول اسلامی، آغازگر روندی است که انتهای آن چیزی جز فروپاشی فرهنگی و سیاسی جامعه نخواهد بود. جامعهای که به بیحجابی و بیحیایی اجازه خودنمایی میدهد، بهزودی در برابر دیگر بیقاعدگیها نیز ساکت خواهد ماند، و این سکوت مرگبار، گام به گام به پایان ارزشهای فرهنگی و هویت ملی خواهد انجامید. «قُل لِّلمُؤمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبصَارِهِم وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُم ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُم إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصنَعُونَ /نور۳۱» https://eitaa.com/RevaghFekr https://hawzahnews.com/xd5DN
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
سکوت جامعه در برابر بیحجابی؛ آغازی برای فروپاشی هویت ملی و فرهنگ اسلامی 🖌 سجاد انجمشعاع مسأله #
▫️متنکامل یادداشتها را میتوانید در نشریههای زیر بخوانید👇
خبرگزاری رسمی حوزه - حوزه انقلابی -نویسندگانحوزوی - اساتید انقلابی و نخبگان حوزوی - رسانه حوزه انقلابی (رحا)- ندای فطرت - نشریه عبرتها - وقت سحر - سبک زندگی جهاد - تمدن اسلامی - چلچراغ بصیرت - حوزه علمیه امامصادق - سربازان ولایت - دانشپژوهان واحیاگران -طلوع - مراغه خبر - اهل قلم - خط ولایت - بصیر- جهاد تحول و تبیین - کاج پسند - سفیر هدایت - آنتیسکولار -