یکی از قدمهای اول در بررسی هر پرونده امنیتی، پاسخ به سوال چرایی وقوع در زمان و مکان کنونی است.
چرا پیامبر یک سال قبل ترور نشد؟
چرا باید پیامبر در چنین شرایطی ترور شود؟
پیامبر چه کار داشت میکرد که اگر موفق میشد، قلب جریان نفوذ و نفاق ضربه میخورد؟
پیامبر به کجا رسیده بود که یهود و کفر با هم ماهیت خود را در خطر استراتژیک دیدند؟
پاسخ یکی است:
پیغمبر به موته رسیده بود.
موته کجاست؟
یک قدمی فلسطین در اردن کنونی.
پیامبر اگر یک سال دیگر عمر میکرد، احتمال قریب به یقین فلسطین را فتح کرده بود.
فتح فلسطین یعنی پیچیدهشدن طومار یهود.
پیامبر رسید به خط قرمزی که به زعم آنها نباید میرسید.
روی نقشه ببینید.
به موقعیت فدک، خیبر، تبوک و موته دقت کنید.
اینها قلعههایی است که یهود در طول 300 سال به اسم این که ما میخواهیم این جا زندگی کنیم، ساخت.
این قلعهها در مسیری است که پیامبر قرار بود از مدینه به سمت فلسطین حرکت کند.
یعنی از 300 سال قبل از ولادت طراحی کردند.
نقشه ریختند.
اجرا کردند.
یهود نمیخواهد ما پیامبر خود را این گونه ببینیم.
تاریخ خود را این گونه بشناسیم.
لذا آنی که پیامبر را به شهادت رسانده، جریانی است که قدمت آن به تاریخ انبیاء گره خورده است.
این همان جریانی است که در دعای ندبه میخوانیم:
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَأَبْناءِ الْأَنْبِياءِ؟
این جریانی که در شاهبیت دعای ندبه به حضرت حجت عرضه میکنیم که بیا از آنها انتقام بگیر، آنها چه کسانی هستند؟ جریان یهود.
تمام قرآن را زیر و رو کنید، تمام روایات را بگردید، تنها قومی که معروف به پیامبرکشی هستند، قوم یهود است.
نقل است حتی بنیاسرائیل در اوایل یکروز، ۴۳ پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن ۱۱۲ نفر از بنیاسرائیل برای امر به معروف برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند.
امروز روز شهادت پیامبر اسلام است.
پیامبری که ایشان را یهودیان به شهادت رساندند.
چرا؟
چون داشت میرسید به آن جایی که باید میرسید و از دید یهود نباید به آن جا میرسید.
بعد از این که پیامبر مسموم شد، ایشان با وجود این که دستور داد همه باید در لشگر اسامه حرکت را ادامه دهند، اما این لشگر را هم فروپاشاندند و اجازه ندادند اسامه به فلسطین برسد.
دستور مکرر پیامبر بر اعزام هر چه زورتر لشکر به بلقاء و داروم در فلسطین و درخواست تعجیل ایشان بدین خاطر بود که میخواستند هر چه زودتر سر مار هدف قرار گیرد.
اینها زوایای مغفول تاریخ است.
اینها مواردی است که جامعه را به حرکت وا میدارد.
حال، ما امروز در ایام شهادت پیامبر به مردم چه میگوییم؟
مواردی که روشنگر تمام زوایای تاریخ است یا چیزهایی که حتی باب میل یهود است؟
چه قدر از جامعه مومنین میدانند که پیامبر شهید شده است؟ و چرا شهید شده است؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند پیغمبری به دنیا نیاید؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند حال که به دنیا آمده، به پیغمبری نرسد؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند که حال که به پیغمبری رسیده، حکومت تشکیل ندهد؟
چه قدر میدانیم که چه قدر تلاش کردند که حال که حکومت تشکیل داده، به سمت سر مار نرود؟
بعد از موفقیت در ترور پیامبر و توقف حرکت سپاه اسلام به سمت فلسطین، یهود حرکت بعدی خود را طراحی کرد.
چه بود؟
امثال ابوهریره و کعب الاحبار را وارد مسلمین کردند.
این دو که بودند؟
دو یهودی اما تازه مسلمان شده در سال آخر عمر پیامبر تا مکانیسم تحریف تداوم یابد.
امروز مسئله این است اساسیترین مانع ظهور حضرت حجت، جریان صهیونیسم است.
چرا؟ چون صهیونیسم تجلی سازمانی/تشکیلاتی/دولتی یهود است.
البته این صهیونیسم موجود در اسرائیل، دم مار است.
سر مار جای دیگری است.
سر مار، تبر ابراهیمی و ید حیدری میخواهد که قطع شود.
انقلاب اسلامی همان تبر ابراهیمی و ید حیدری است که سر مار را خواهد زد.
اما اول مردم باید بدانند که واقعیت تاریخ چگونه بوده است تا بتوانند آینده تحولات را دنبال کنند.
مردم باید بدانند که ترور در ذات یهود است.
مردم باید بدانند که یهود، بیسروصدا و بدون جلب توجه حرکت میکند تا در نهایت به هدف خود برسد.
مردم باید بدانند که یهود اگر به هدفی رسید، آن را لزوما در بوق و کرنا نمیکند؛ مادامی که منافع او تامین گردد.
مردم باید بدانند که دو ابزار نسبی در یهود قدیم و جدید ثابت مانده است: پول + علوم غریبه
مردم باید بدانند که یک ابزار نسبی در اختیار یهود جدید است: علم و فناوری
مردم باید بدانند که هیچ راه صلحی با یهود وجود ندارد.
مردم خیلی چیزها را باید بدانند که نمیدانند.
✍ اشاره
لنگر محبت مادَر در دریای ناپایداریها
✍ سجاد انجمشعاع
وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (اسراء۲۳)
این گوهر ناب و بیبدیل، در ژرفای دل هر انسانی مأوا گزیده است. مادر، این فرشتهی آسمانی، با دستانی آکنده از مهر و قلبی لبریز از عشق، همواره در کنار فرزندان خویش ایستاده است. محبت به مادر، همچون شعلهای فروزان در دل، هرگز خاموش نمیگردد و همواره فروغبخش راه زندگی است.
مادر، این مظهر ایثار و فداکاری، با صبر و شکیبایی بیکران، فرزندان خویش را در مسیر زندگی هدایت میکند. محبت به مادر، نه تنها وظیفهای اخلاقی، بلکه نعمتی الهی است که باید قدر آن را دانست و به آن ارج نهاد.
در این دنیای پر از ناپایداری و تغییر، محبت به مادر، همچون لنگری استوار، ما را به ساحل آرامش و اطمینان میرساند. مادر، با لبخندهای گرم و نگاههای مهربان خویش، همواره پناهگاهی امن برای فرزندانش است.
بیایید با تمام وجود، محبت به مادر را در دلهای خویش پرورش دهیم و با احترام و عشق، این گوهر گرانبها را پاس بداریم. زیرا محبت به مادر، سرچشمهی همهی نیکیها و زیباییهای زندگی است.
برنامهریزی اسلامی (Islamic Planning)
🖋سجاد انجمشعاع
«غایتمندی و
آیندهنگری» به مثابه نقشهای الهی برای رهنمودی انسانها به سوی کمال(perfection) و سعادت فناناپذیر، از ماوا ویژهای در آموزههای دینی برخوردار است. این برنامهریزی، این هدفمندی، این آیندهنگری و چشمانداز سازی، نه تنها در عرصههای فردی، بلکه در تمامی ابعاد «اجتماعی، اکونومیک و دیپلماتیک» نیز تجلی مییابد. در اسلام، برنامهریزی به معنای «تدبیر و دوراندیشی» است که در آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام به کرّات مورد تأکید قرار گرفته است. امام علی علیهالسلام در وصیتِخود به اولادش، بر اهمیت قانونمندی و چارچوبگزاری در امور زندگی تأکید کردهاند و فرمودهاند: "اوصیکما بتقوی الله و نظم امرکم" این نطق، نشان از آن دارد که انتظام و برنامهریزی، نه تنها یک وظیفه دینی، بلکه یک ضرورت عقلانی(Rational Necessity) و اخلاقی است. برنامهریزی اسلامی، بر شالودهٔ اصول و ارزشهای الهی استوار است و آرمانش، تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسانهاست. این برنامهریزی، شامل تمامی ابعاد زندگی انسان میشود؛ از عبادات فردی گرفته تا روابط اجتماعی و اکونومی، در این راستا، اسلام نظام مالیاتی خاصی همچو زکات و خمس مقرر کرده است که پشتوانه مالی حکومت اسلامی را تأمین میکند. وظایف دینی در برنامهریزی اسلامی، محتویِ اقامه حدود الهی، دفاع از زیستبوم ملی و منافع مسلمانان و مظلومان، تقابل با استکبار، تأمین امنیت و عدالت، و هدایت و تربیت جامعه است. این بایستگیها، نه تنها به عنوان یک فریضه شرعی، بلکه به عنوان یک «مسئولیت و تعهد اجتماعیِ» حتی یک سوسیالیسم نیز مطرح میشوند. در نهایت، دوراندیشی اسلامی، به مثابه یک نقشه راه جامع و تام ، انسانها را به سوی «کمال و استغناء» سوق میدهد و با تأکید بر مبانی و ارزشهای الهی، زمینهساز تحقق جامعهای عادلانه، عدالتخواه و متعالی میشود. وَلتَنظُر نَفسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍ ...
«استقلال شخصیتی و کرامت انسانی در تقابل با شیءانگاری و بیزینس برهنگی»
🖋سجاد انجمشعاع
#حجاب، بهمثابهٔ یکی از پرسمانهای محوری در مباحث فرهنگی و اجتماعی، همواره در تقابل میان دیدگاههای اسلامی و غربی قرار داشته است. این تقابل نه تنها به تفاوتهای ظاهری و سطحی محدود نمیشود، بلکه ریشه در بنیانهای فلسفی و ایدئولوژیک هر دو دیدگاه دارد.
در منظرگاه اسلام، حجاب بهعنوان یک فریضه دینی و اخلاقی نیز مطرح میشود که نه تنها به حفظ عفت و پاکدامنی فرد کمک میکند، بلکه بهعنوان نمادی از هویت و استقلال زن مسلمان نیز شناخته میشود. حجاب در اسلام، فراتر از یک پوشش فیزیکی، بهعنوان یک مفهوم جامع از حیا و تقوا تلقی میشود که بهطور همزمان به حفظ «کرامت انسانی و جلوگیری از شیءانگاری زنان» میپردازد. این دیدگاه بر این باور است که حجاب، زن را از نگاههای ناپاک و نیتهای سوء محافظت میکند و به او اجازه میدهد تا در جامعه با عزت نفس و بدون نگرانی از قضاوتهای سطحی حضور یابد.
در مقابل، دیدگاه غربی به پوشش و برهنگی، بیشتر بر مبنای آزادی فردی و حقوق بشر استوار است. در این دیدگاه، انتخاب نوع پوشش بهعنوان یکی از حقوق اساسی فرد تلقی میشود و هرگونه محدودیت در این زمینه بهعنوان نقض آزادیهای فردی و حقوق بشر محسوب میگردد. این نگرش بر این باور است که هر فرد باید آزاد و رها باشد تا بر اساس سلیقه و ترجیحات شخصی خود، نوع پوشش خود را انتخاب کند و هیچگونه فشار اجتماعی یا دینی نباید بر او تحمیل شود. در این راستا، برهنگی نیز بهعنوان یکی از اشکال بیان فردی و هنری شناخته میشود که میتواند بهعنوان نمادی از آزادی و رهایی از قیود اجتماعی تلقی گردد.
اما این دیدگاه غربی، با وجود تأکید بر آزادیهای فردی، در عمل با چالشها و تناقضهای بسیاری مواجه است. یکی از مهمترین این چالشها، شیءانگاری زنان و تبدیل آنها به ابزارهای تبلیغاتی و تجاری است. در جوامع غربی، زنان اغلب بهعنوان ابزاری برای جلب توجه و فروش محصولات مورد استفاده قرار میگیرند که این امر نه تنها به کرامت انسانی آنها آسیب میزند، بلکه بهنوعی نقض حقوق بشر نیز محسوب میشود. بهعنوان مثال، در صنعت تبلیغات و مُد، زنان بهطور مداوم تحت فشار قرار میگیرند تا به استانداردهای غیرواقعی زیبایی و جذابیت پایبند باشند که این امر میتواند به مشکلات روانی و جسمی جدی منجر شود.
علاوه بر این، آزادیهای فردی در جوامع غربی، گاه بهگونهای تفسیر میشود که بهجای ایجاد فضایی برای رشد و تعالی فردی، به ترویج بیبندوباری و رفتارهای ناهنجار منجر میشود. این نوع آزادی، که بدون توجه به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ترویج میشود، میتواند به فروپاشی نهاد خانواده و افزایش مشکلات اجتماعی مانند خشونت، اعتیاد و بیخانمانی منجر شود.
https://eitaa.com/RevaghFekr
https://hawzahnews.com/xd4Ph
' از ولایتپذیری به ولایتمداری'
در معیت علامه مصباح ره
🖋سجاد انجمشعاع
▫️«ولایتپذیری» به منظور پذیرش و مقبولیت ولایت مطلقه فقیه و دستوراتش است. این مدلول اغلب به جنبههای نظری و اعتقادی و تئوریک اشاره دارد.
فرد ولایتپذیر، به مبانی و مضامین ولیفقیه ایمان دارد و رهنمودهای او را با قلبی مطمئن و اعتقادی ژرف پذیرا میشود.
▫️«ولایتمداری» به منظور عمل و کنش به دستورات و رهنمودهای ولیفقیه و تلاش برای اجرای آنها در زندگی فردی و اجتماعی است. این مدلول بیشتر به جنبههای عملی و اجرایی اشاره دارد.
▫️علامه محمدتقی مصباح یزدی بهعنوان یکی از برجستهترین متفکران و نظریهپردازان اسلامی معاصر، نقش بیبدیلی در تبیین و تعمیق مفهوم ولایت فقیه و تقویت روحیه ولایتمداری در میان اقشار مختلف جامعه اسلامی ایفا کرده است. این شخصیت فرزانه، با رویکردی ریشهدار و اصولی در حوزههای دینی و فلسفی، توانست از مبانی اسلامی و عقلانی برای دفاع از جایگاه رهبری در جامعه استفاده کرده و آن را به سطوح جدیدی از «معنا و عمل اجتماعی» ارتقا دهد. تحلیل علمی و پژوهشی از اندیشههای ایشان مستلزم بررسی دقیق تعامل بین معرفت دینی، سیاست و رسانه است که موجب تحول بنیادین در بینش و رفتار مردم نسبت به رهبری و ولایت فقیه شده است.
از دیدگاه فلسفی و دینی، علامه مصباح یزدی به گونهای عمل کرد که ولایت فقیه تنها یک مفهوم نظری باقی نماند، بلکه به «عنصری فعال و پویا در سیاست و اجتماع» تبدیل شود. در دوران پرچالش معاصر، او ولایت فقیه را به مثابه پایهای استوار برای حفظ وحدت و انسجام امت اسلامی تعریف کرد؛ نهادی که نه تنها مشروعیت دینی، بلکه مشروعیت عقلی و فلسفی جامعه را تضمین میکند. به عبارت دیگر، علامه مصباح با استناد به آموزههای اسلامی و تفسیرهای نوین از منابع وحیانی و عقلانی، ولایت فقیه را به عنوان یک «سیستم حکومتی مشروع و مدرن» برای جوامع اسلامی مطرح نمود که به شکل فعال و دینامیک در راستای مدیریت امور دنیوی و اخروی عمل میکند.
در رویکرد علامه مصباح، ولایت فقیه هم ریشه در عقلانیت اسلامی دارد و هم بر اساس نیازهای زمانه توجیه میشود. او با تأکید بر جایگاه بیبدیل رهبر در هدایت جامعه به سوی اهداف الهی، این نهاد را «ضامن تداوم مسیر انقلاب اسلامی» و مقابله با امواج گمراهکننده جهانی معرفی کرد. به باور ایشان، رهبری اسلامی تجلی قدرتی الهی است که در عین حال مسئولیتهای عظیم اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد. از این رو، تأکید علامه مصباح بر ولایت فقیه تنها یک امر تئوریک نبود، بلکه ایشان همواره با تحلیلهای عمیق سیاسی و فرهنگی به دفاع از این نظریه پرداخت و آن را به «ضرورت عملی» تبدیل کرد.
https://rahamedia.net/?p=5067
https://eitaa.com/RevaghFekr
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
' از ولایتپذیری به ولایتمداری' در معیت علامه مصباح ره 🖋سجاد انجمشعاع ▫️«ولایتپذیری» به منظور
«ولایت فقیه از نظریه تا ضرورت عملی»
را در سایت رحامدیا بخوانید
https://rahamedia.net/?p=5067
"جنگ الکترونیک؛ ابزاری برای سلطهگری یا چالشی برای اراده ملتهای مستقل؟"
🖋سجاد انجمشعاع
آنچه در لبنان رخ داده، بیش از یک انفجار ساده است؛ این #انفجار_پیجرها نمادی از خباثت دشمنانی است که با استفاده از #جنگ_الکترونیک بهدنبال ضربه زدن به توانمندیهای مقاومت و تضعیف ملتهای مستقل هستند. دشمنانی که با شعارهای آزادی و دموکراسی، نظامهای ظلم و سلطهگری خود را به هر شکل ممکن بر ملتها تحمیل میکنند، امروز دست به کار شدهاند تا با نفوذ الکترونیکی و جنگ سایبری، جبهه مقاومت را از درون دچار بحران کنند و این نشاندهنده تلاش آنها برای بهکارگیری «جنگ الکترونیک بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک» است.
اما این حملات، چهره واقعی و پلید آنها را نمایانتر میکند. دشمنان از نفوذ و اخلال در پیجرهای ساده لبنان، بهعنوان ابزاری برای تحقیر و ترور روحیه مقاومت استفاده میکنند. این نابودی ابزارهای ساده ارتباطی، پیامی است که نه تنها علیه نیروهای مقاومت، بلکه علیه تمامی آزادگان جهان است. آنان میخواهند بگویند که با دستکاری و نابودی این سامانههای ساده، میتوانند سرنوشت ملتها را به بازی بگیرند.
اما اشتباه میکنند! ملتهای بیدار، خوب میدانند که این نقشههای شوم، بخشی از پروژه بزرگتر جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی است که هدفش تضعیف اراده مقاومت و نابودی استقلال ملتهاست. امروز دیگر نمیتوان فقط به گسترش فضای مجازی و رهایی بیبرنامه در شبکههای ارتباطی بسنده کرد؛ بلکه باید امنیت سایبری را در اولویت قرار داد و زیرساختهای ارتباطی را به گونهای مقاوم و هوشمند ساخت که هیچ جنگ الکترونیکی نتواند اراده این ملتها را بشکند.
دشمنان، در سایه این اقدامات مخرب، در تلاشند پروژههای سلطهگری خود را با پوششی از فناوری و نوآوری به پیش ببرند، اما آنچه برای آنها روشن است، «قدرت ایمانی و انقلابی ملتهای مقاومت» است. ما در برابر این توطئهها ایستادهایم و به آنان نشان خواهیم داد که هرچه بیشتر در حوزه جنگ الکترونیک تلاش کنند، ما نیز با استقلال سایبری و توانمندسازی زیرساختهای ارتباطی خود، قویتر خواهیم شد.
مقاومت نهتنها شکستناپذیر است، بلکه با تقویت امنیت سایبری و مدیریت ارتباطات، دژ مستحکمتری در برابر این حملات خواهد ساخت. این جنگ، فراتر از نبرد فیزیکی است؛ این جنگ، #نبرد_ارادهها_و_ایمانها است و همانطور که تاریخ نشان داده، ملتهایی که بر حق ایستادهاند، سرانجام پیروز خواهند بود.
https://eitaa.com/RevaghFekr
هدایت شده از آنتی سکولار
"جنگ الکترونیک؛ ابزاری برای سلطهگری یا چالشی برای اراده ملتهای مستقل؟"
♨️ آنچه در لبنان رخ داده، بیش از یک انفجار ساده است؛ این #انفجار_پیجرها نمادی از خباثت دشمنانی است که با استفاده از #جنگ_الکترونیک بهدنبال ضربه زدن به توانمندیهای مقاومت و تضعیف ملتهای مستقل هستند. دشمنانی که با شعارهای آزادی و دموکراسی، نظامهای ظلم و سلطهگری خود را به هر شکل ممکن بر ملتها تحمیل میکنند، امروز دست به کار شدهاند تا با نفوذ الکترونیکی و جنگ سایبری، جبهه مقاومت را از درون دچار بحران کنند.
⭕️ اما این حملات، چهره واقعی و پلید آنها را نمایانتر کرد. دشمنان از نفوذ و اخلال در پیجرهای ساده لبنان، بهعنوان ابزاری برای تحقیر و تضعیف روحیه مقاومت استفاده میکنند. ترور به وسیله ابزارهای ساده ارتباطی، پیامی است که نه تنها به نیروهای مقاومت، بلکه به تمامی آزادگان جهان است. آنان میخواهند بگویند که با دستکاری و نابودی این سامانههای ساده، میتوانند سرنوشت ملتها را به بازی بگیرند.
♨️ اما اشتباه میکنند! ملتهای بیدار، خوب میدانند که این نقشههای شوم، بخشی از پروژه بزرگتر جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی است که هدفش تضعیف اراده مقاومت و نابودی استقلال ملتهاست. امروز دیگر نمیتوان فقط به گسترش فضای مجازی و رهایی بیبرنامه در شبکههای ارتباطی بسنده کرد؛ بلکه باید امنیت سایبری را در اولویت قرار داد و زیرساختهای ارتباطی را به گونهای مقاوم و هوشمند ساخت که هیچ جنگ الکترونیکی نتواند اراده این ملتها را بشکند.
✍سجاد انجمشعاع
🌐 #آنتی_سکولار را دنبال کنید👇🏻
🆔 @antisecular_ir
سکوت جامعه در برابر بیحجابی؛ آغازی برای فروپاشی هویت ملی و فرهنگ اسلامی
🖌 سجاد انجمشعاع
مسأله #بیحجابی که در جامعه امروز به شکل فزایندهای به یک هنجار فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است، در واقع چیزی بیش از یک مسئله ظاهری است. وقتی #حجاب، بهعنوان یکی از اساسیترین اصول اخلاقی و اسلامی، کنار گذاشته شود، این تنها یک مرحله از یک فرایند وسیعتر و بسیار پیچیدهتر است. عدم پایبندی به این اصل بهمثابه شکسته شدن سدهای اخلاقی و فرهنگی است که جامعه را از تهاجم بیحد و مرز عناصر بیگانه و منحرف محافظت میکند.
تصویری که امروز از یک مترو در تهران میبینیم، نمادی است از بیتوجهی گسترده به این اصل. آنچه در این تصویر شاهدش هستیم، تنها یک نمایش عمومی از بیحیایی نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی فرهنگی است که در سایه بیاعتنایی به مفاهیم اصیل اسلامی رخ داده است. اگر روزی حجاب بهعنوان مرزی فرهنگی و دینی شکسته شود، دیگر نمیتوان مرز دیگری برای کنترل بیقیدیها تعیین کرد. جامعهای که حجاب را کنار گذاشته، به تدریج دیگر هیچ قاعده و اصلی را محترم نخواهد شمرد. «آزادیخواهی بیحد و حصر»
و نادیده گرفتن ارزشهای دینی و فرهنگی، به فروپاشی هویت ملی و دینی میانجامد.▫️از منظر سیاسی: این وضعیت میتواند نشانهای از نفوذ فرهنگهای غربی و غیر اسلامی باشد که با هدف تضعیف ارکان جامعه ایرانی و اسلامی برنامهریزی شده است. از زمان انقلاب اسلامی تا امروز، حجاب نه فقط یک مسأله دینی، بلکه نماد مقاومت فرهنگی و سیاسی در برابر استعمار فکری و فرهنگی غرب بوده است. حال، با بیتوجهی به این نماد، در واقع بهتدریج شاهد هستیم که جامعه از هویت مقاوم و ایستادگی خود فاصله میگیرد و به سوی تسلیم در برابر هجوم فرهنگی غربی پیش میرود. ▫️از منظر اجتماعی و فرهنگی: جامعهای که مرزهای اخلاقی خود را نادیده میگیرد، به سرعت به سوی آنارشی و بینظمی حرکت خواهد کرد. اگر امروز در اماکن عمومی چنین رفتارهای غیرقابلقبولی دیده میشود، فردا شاید شاهد از بین رفتن دیگر قوانین و هنجارهای اجتماعی باشیم. «بیحجابی، بهانهای برای شکستن دیگر اصول است» دیروز آغوش رایگان بود، امروز یک بوسه است و فردا رابطهجنسی است. امروز بیحجابی است، فردا بیتوجهی به ارزشهای خانوادگی، و پسفردا فروپاشی ساختارهای اساسی جامعه. در نهایت، باید این حقیقت را بپذیریم که کنار گذاشتن حجاب و بیتوجهی به اصول اسلامی، آغازگر روندی است که انتهای آن چیزی جز فروپاشی فرهنگی و سیاسی جامعه نخواهد بود. جامعهای که به بیحجابی و بیحیایی اجازه خودنمایی میدهد، بهزودی در برابر دیگر بیقاعدگیها نیز ساکت خواهد ماند، و این سکوت مرگبار، گام به گام به پایان ارزشهای فرهنگی و هویت ملی خواهد انجامید. «قُل لِّلمُؤمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبصَارِهِم وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُم ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُم إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصنَعُونَ /نور۳۱» https://eitaa.com/RevaghFekr https://hawzahnews.com/xd5DN
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
سکوت جامعه در برابر بیحجابی؛ آغازی برای فروپاشی هویت ملی و فرهنگ اسلامی 🖌 سجاد انجمشعاع مسأله #
▫️متنکامل یادداشتها را میتوانید در نشریههای زیر بخوانید👇
خبرگزاری رسمی حوزه - حوزه انقلابی -نویسندگانحوزوی - اساتید انقلابی و نخبگان حوزوی - رسانه حوزه انقلابی (رحا)- ندای فطرت - نشریه عبرتها - وقت سحر - سبک زندگی جهاد - تمدن اسلامی - چلچراغ بصیرت - حوزه علمیه امامصادق - سربازان ولایت - دانشپژوهان واحیاگران -طلوع - مراغه خبر - اهل قلم - خط ولایت - بصیر- جهاد تحول و تبیین - کاج پسند - سفیر هدایت - آنتیسکولار -
اسلام و صهیونیسم؛ نبردی در پسزمینه ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک
🖌 سجاد انجمشعاع
🔺حملات درندهخویانه و حیوانصفتانه رژیم صهیونیستی اسرائیل به لبنان، نه تنها تداوم تجاوزات تاریخی این رژیم در چارچوب ژئوپلیتیک منطقهای را نمایان میکند، بلکه آن را در چهارچوب منازعه تاریخی و ایدئولوژیک میان دو منظومه فکری «اسلام و یهودیتتحریفشده» نیز تحلیل میکند. در این راستا، انگیزههای این جنایات را باید در ترکیبی پیچیده از اهداف ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک جستوجو کرد.
▪️امروز، نشانی آشکار از تداوم سیاستهای استعماری و ضدبشری میبینیم که از آغاز تأسیس این دولت نامشروع دنبال شده است و «از سیاست به جنایت» دگرگون شده است. این رژیم که با پشتیبانی آشکار قدرتهای غربی، بهویژه امریکا، به یک «دستگاه درندگی» تبدیل شده، همواره به دنبال سرکوب ملتهای آزاده و بهویژه ملتهای مسلمان منطقه بوده است. حمله به لبنان، تنها پردهای از این نمایش خونبار است که یکی از اهداف آن تسخیر اراضی و تحمیل اراده سیاسی اسرائیل بر منطقه و بهخصوص بر جوامع اسلامی است.
▪️این جنایت گرگخویانه را نمیتوان تنها در بستر اختلافات مرزی یا مسائل ژئوپلیتیک تحلیل کرد؛ بلکه این حملات بخشی از یک پروژه کلان برای تضعیف جوامع اسلامی و مسلمانان منطقه است. اسرائیل، بهعنوان یک پدیده شوم سیاسی و غیردینی که در ابتدای قرن بیستم توسط قدرتهای دزد و چپاولگر تأسیس شد و بهعنوان یک دولت مبتنی بر ایدئولوژی صهیونیستی، همواره در تلاش بوده تا با بهرهگیری از نظریات افراطی و رادیکال یهودی، به مشروعیتبخشی به تجاوزات خود بپردازد. این ایدئولوژی صهیونیستی در تضاد مستقیم با آموزههای اسلامی و انسانی قرار دارد که بر اصل عدالت، حقوق بشر و حفظ جان انسان تأکید میکند.
در واقع، در پس پرده این تهاجمات، نوعی «نبرد هویتی و معنوی» میان اصول اسلامی حاکم بر مقاومت و «نگرشهای نژادپرستانه و توسعهطلبانه صهیونیستی» نهفته است.
اینجا است که تفاوت بنیادین میان اسلام و یهودیت سیاسی آشکار میشود: اسلام، دینی است که همواره در کنار مظلومان ایستاده و بر حق دفاع مشروع در برابر تجاوز تأکید دارد، در حالیکه یهودیت صهیونیستی از ابتدا بهدنبال مشروعیتبخشی به اشغالگری و خشونت بوده است.
▪️از منظر اسلام، تولی و تبری که از فروع بنیادین عقاید اسلامی محسوب میشوند، به روشنی موضع مسلمانان را در قبال این حملات مشخص میکند. تولی، به معنای حمایت از مظلومان، و تبری، به معنای بیزاری از ظالمان و تجاوزگران است. بر همین اساس، مسلمانان وظیفه دارند که در برابر ظلم رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و به حمایت از ملت مظلوم لبنان که بارها قربانی تجاوزات این رژیم شدهاند، برخیزند. این حمایت نه تنها یک وظیفه شرعی، بلکه یک مسئولیت انسانی نیز هست چراکه تولی بر محبت اهل ایمان و تبری از دشمنان اسلام، در بطن تعالیم اسلامی جای دارد. آموزههای اسلامی به روشنی بیانگر آن است که هر نوع تجاوز و ظلمی که علیه مسلمانان و مظلومان صورت گیرد، نه تنها قابل قبول نیست، بلکه مسلمانان باید بهصورت جمعی در برابر آن واکنش نشان دهند.
همانطور که امام خمینی رحمةالله فرمود: «اگر هر مسلمانی یک سطل آب بریزد، اسرائیل را سیل میبرد.» این کلام حکیمانه بیانگر اهمیت وحدت امت اسلامی در برابر دشمنی است که همواره بهدنبال نابودی اسلام بوده است.
و اینَک «حزبالله» لبنان بهعنوان نماد اصلی مقاومت در برابر صهیونیسم در جهان اسلام شناخته میشود و نمونه بارز این نوع از مقاومت اسلامی است.
▪️در این میان، قدرتهای غربی، بهویژه امریکا و برخی از کشورهای اروپایی، با حمایتهای بیچونوچرا از اسرائیل، عملاً در جنایات این رژیم شریک هستند. دیپلماسی جهانی که باید بر اساس اصول عدالت و حقوق بشر بنا شود، در این زمینه به یک «بازیقدرت» تبدیل شده که منافع استعماری و سلطهجویانه غربیها را در اولویت قرار داده است.
▪️از سویی دیگر، رابطه میان دین یهودیت و صهیونیسم نیز قابل توجه است.
صهیونیسم(zionism) در تضاد با آموزههای دینی یهودیت قرار دارد و با سوءاستفاده از نام این دین، تلاش دارد به سیاستهای نژادپرستانه و سلطهطلبانهٔ خود رنگ مشروعیت ببخشد.
یهودیت(judaism) بهعنوان یک دین الهی، همانند اسلام، بر پایه اصول عدالت و احترام به حقایق انسانیت و حقوق بشریت استوار است. اما صهیونیسم بهعنوان یک ایدئولوژی سیاسی، از این اصول فاصله گزافی گرفته و یکی از بزرگترین تحریفات تاریخی در یهودیت به شمار میآید و به طور ملموس به یک ابزار سیاسی و یک ماشین جنگی برای گسترش هژمونی خود و سرکوب ملتهای منطقه تبدیل شده است.
🔻رهبر معظم انقلاب: «اسرائیل از درون پوسیده است و در برابر ارادهی ملتهای مسلمان تاب نخواهد آورد.»
نصرٌ مناللّه و فتحٌ قریب...
https://eitaa.com/RevaghFekr
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
اسلام و صهیونیسم؛ نبردی در پسزمینه ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک 🖌 سجاد انجمشعاع 🔺حملات درندهخویانه و
مفصّل یادداشت را در وبسایت رسانه حوزه انقلابی بخوانید 👇
https://rahamedia.net/?p=5291