سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
🔸بیان تابناک سردار مقاومت و معنویت شهید سیدحسن نصرالله: ما دنبال آخرت هستیم اگر در این دنیا کار می
🔺دیپلماسی معنوی
🔻مفهوم دفاع از «امّت» جایگزین مفهومِ محدودِ دفاع از «ملّت»
🖊 سجاد انجمشعاع
🔸بیان تابناک سیدحسن نصرالله، رد پای بینشی است که سیاست و دیانت را در تلفیق با یکدیگر، به مقصدی ورای جهان مادی هدایت میکند. «ما دنبال آخرت هستیم»؛ که بر بیاعتنایی به دنیا و عزم به سوی آخرت تاکید دارد، حقیقتی جاودانه و اصیل در منظومه فکری اسلام است.
و این پیامی است فراتر از یک موعظه؛ حاوی طرحی برای تبیین چرایی ایستادگی و مقاومت مؤمنانه است.
🔸او با نگاهی از سر بصیرت و درکی ژرف از مسئولیت دینی، این دنیا را عرصهای گذرا و فانی میبیند که نه مطلوب ذاتی انسان موحّد، بلکه مسیری برای ایفای وظیفه الهی است. چراکه دنیا برای مؤمن، تنها وسیلهای برای «ادای تکلیف» است، نه مقصدی مستقل. چنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ»، این دنیا زندانی برای مؤمن است؛ زندانی که ارزش به چنگ آوردنش، حتی به قدر «آب بینی بز» نمیارزد.
🔸در این چارچوب، کار و تلاش در دنیا، نه به انگیزه محبت به دنیا، بلکه با نیت «تکلیفمحوری» و در راستای «ادای امانت الهی» معنا مییابد. شهید نصرالله از زبان مقاومت، یادآور میشود که اهتمام به سیاست و مدیریت اجتماعی، نه از سر دنیاطلبی، بلکه پاسخی به فرمان «وَقَفِيتُمُ الأَمانَةَ» است.
در این افق، سیاست و حکومت، حکم وسیلهای برای «تحقق رسالت» دارد، نه هدفی مستقل و دنیوی.
چنان که حضرت امام (ره) فرمودند: ما به این دنیا به دید ابزاری مینگریم که جز برای تحقق اراده الهی و کمک به مستضعفان، هیچ ارزشی ندارد. از این رو، مقاومت ما، نه برای حفظ مرزهای جغرافیایی، بلکه در راستای «حاکمیت الهی» و احیای امت اسلامی است، و این آرمان الهی، نه محدود به این جهان، بلکه در راستای قرب الهی و وصال به حق تعالی تعریف میشود.
🔸در اندیشه مقاومت، مفهوم مرزهای جغرافیایی رنگ میبازد، زیرا جهاد و مقاومت، فراتر از سرزمین و حدود ملی، در راستای تحقق هدفی الهی و رسیدن به رضایت خداوند شکل میگیرد. سیدحسن نصرالله و سایر متفکران مقاومت، با اتکا بر اصول معنوی و اعتقاد به «دار آخرت»، نشان دادهاند که این مبارزه، صرفاً برای پاسداری از خاک یا جغرافیای محدود نیست، بلکه برای حقیقت و دفاع از ارزشهای الهی و انسانی است.
🔸این دیدگاه، همراستا با فرمایش رهبر معظم انقلاب است که همواره بر این اصل تأکید داشتهاند که مجاهدت در راه حق، ابعاد جهانی و فراملی دارد و وابسته به مرزهای مصنوعی جغرافیایی نیست. چنین نگرشی به مبارزه، تعریفی نوین از «دیپلماسی فرامرزی» ارائه میدهد که در آن، مفهوم دفاع از «امت» جایگزین مفهوم محدود دفاع از «ملت» میشود.
افول مرجعیت اجتماعی روحانیت.pdf
708.3K
🔺مقاله:
افول مرجعیت اجتماعی روحانیت در بستر علمگرایی انتزاعی
🖊 سجاد انجمشعاع
🔻برای خواندن چکیده مقاله
https://rahamedia.net/?p=5552
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
🔺مقاله: افول مرجعیت اجتماعی روحانیت در بستر علمگرایی انتزاعی 🖊 سجاد انجمشعاع 🔻برای خواندن چکیده
🔸حوزه علمیه رکن اصلی جامعهٔاسلامی
🔸بحران هویت در عینیت اجتماعی روحانیت
🔸علم یا تبلیغ؟ یک دوگانگی کاذب
🔸ریشهیابی افول مرجعیت اجتماعی روحانیت:
▫️ گسست تاریخی روحانیت و مردم:
•ریشههای گسست از تعامل تا انزوا
• پیامدهای گسست از بحران مشروعیت تا انفعال اجتماعی
▫️چالشهای مدرنیته و تغییرات اجتماعی
▫️تمرکز بر علم بجای تبلیغ
▫️تغییر در الگوی علمی و فرهنگی حوزهها
▫️فقدان پیوند میان نظریه و عمل
▫️بوروکراسی وپیچیدگیهای ساختاری
▫️سیاستهای کلان جمعیت
▫️مسائل معیشتی طلاب
▫️عدم انطباق آموزشهای حوزوی با نیازهای روز جامعه
▫️تنوع و جذابیت دیگر رشتههای علمی و دانشگاهی
▫️چالشهای تربیتی در خانوادههای مذهبی
▫️فاصله میان حوزه و دانشگاه
▫️تغییر فضای تبلیغی دینی
▫️رسانه ملّی
▫️تبلیغات سوء علیه جایگاه اجتماعی روحانیت در نگاه عمومی
🔸بازتعریف نظریه مرجعیت اجتماعی علم، تبلیغ و میدانگرایی:
▫️روحانیت میدانی: بازگشت به جامعه
▫️روحانیت دانشی: پیوند علم با عمل
▫️روحانیت رسانهای: بهرهگیری از ابزارهای نوین
🔸تحلیل تطبیقی: الگوی تاریخی پیامبر و ائمه علیهمالسلام
🔸راهبردهای عملی برای بازگشت به مرجعیت اجتماعی
🟢 استراتژی رسانهای علامه مصباح
🖊سجاد انجمشعاع
۱.تحلیل و نقد اندیشههای طاغوتی و سکولار:
علامه مصباح یزدی در تحلیل و نقد اندیشههای طاغوتی و جریانات سکولار، به عمق و دقتی نظری توجه کرد که در تاریخ معاصر کمتر دیده شده است. نقدهای ایشان بر مبنای تحلیلهای فلسفی و دینی به وضوح نشان میدهد که هدف از این نقدها، تنها انتقاد از یک نظام فکری خاص نبوده، بلکه تلاشی متمرکز برای حفاظت و تقویت بنیانهای اسلامی در برابر جریانهای فکری و فرهنگی مغایر با اصول اسلامی بوده است. این تحلیلها به طور خاص به بررسی تأثیرات منفی ایدئولوژیهای غربی و سکولاریستی بر ارزشهای اسلامی و اجتماعی پرداخته و راهکارهایی برای مقابله با این تهدیدات ارائه دادهاند.
◽️ادعُ إلَى سَبِيلِ رَبِّکَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجَادِلهُم بِالَّتِی هِی أَحسَنُ..
۲.اهمیت رسانهها به عنوان ابزارهای راهبردی و مقابله با تهدیدات فرهنگی (راهبردها و کاربردها):
یکی از ابعاد کلیدی در دیدگاه علامه مصباح، تأکید بر اهمیت رسانهها به عنوان
«ابزارهایی راهبردی»در مقابله با تهاجم فرهنگی غربی است. در جهان معاصر، رسانهها به عنوان نهادهای قدرتمند در شکلدهی به افکار عمومی و ایجاد فرهنگ عمومی عمل میکنند. علامه مصباح با درک عمیق از این حقیقت، بر لزوم بهرهبرداری مؤثر از این ابزارها برای ترویج اصول و ارزشهای اسلامی تأکید میکرد. ایشان معتقد بودند که رسانهها میتوانند به عنوان
پیشرانهایی در تقویت هویت دینی و فرهنگی عمل کنند
وباید با استفاده از تکنیکها و استراتژیهای مدرن، به ترویج مبانی اسلامی و انقلابی پرداخته و از تهدیدات فرهنگی جلوگیری کنند. ◽️يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُم فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا... ۳.تقویت رسانههای اسلامی و انقلابی و تقویت هویت دینی: در این راستا، ایشان به تأسیس و تقویت رسانههای اسلامی و انقلابی توجه ویژهای داشت. وی به این باور بود که رسانههای متعهد باید به طور فعال در برابر جریانهای تهاجمی فرهنگی غربی و طاغوتی مقاومت کنند و با ایجاد محتوای متناسب و مؤثر، به تبیین و ترویج اصول دینی و سیاسی بپردازند. رسانهها باید نه تنها به عنوان مراجع اطلاعرسانی، بلکه به عنوان ابزارهایی قدرتمند برای ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند. این رویکرد، نیازمند همگرایی و هماهنگی دقیق بین رسانهها و نهادهای دینی و فرهنگی است تا بتوان به صورت مؤثر به مقابله با تهدیدات فرهنگی و سیاسی پرداخت. ◽️وَلتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدعُونَ إِلَى الْخَيرِ ۴.تقویت پیوند میان حکومت و جامعه: علامه همچنین بر اهمیت تقویت پیوند میان رهبر انقلاب و جامعه تأکید میکرد. از نظر ایشان، رسانهها باید به عنوان پلهایی برای تقویت این پیوند عمل کنند و با ارائه تحلیلات دقیق و مستند، به افزایش آگاهی عمومی و حمایت از رهبری پرداخته و در برابر تهدیدات فرهنگی و سیاسی، جبههای واحد ایجاد کنند. این استراتژی، نه تنها به حفظ هویت فرهنگی و دینی کمک میکند بلکه به تقویت نظام اسلامی و انقلابی در برابر چالشهای جهانی نیز میانجامد. ◽️وَمَنْ أَحسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسلِمِينَ.. https://eitaa.com/RevaghFekr
🔻چرا در ایران حجاب اجباری است و در برخی کشورهای اسلامی قانون نیست؟
🖋سجاد انجمشعاع
در برخی از جوامع اسلامی، الزام قانونی به حجاب وجود ندارد، اما این به هیچ وجه به معنای عدم اهمیت و ضرورت حجاب در شریعت اسلامی نیست. ضروری بودن حجاب، فراتر از قوانین حکومتی اندلس سازیشده، به عنوان یکی از احکام واضح و غیرقابل انکار دین اسلام شناخته میشود. به همین دلیل، رفتار حکومتها در این زمینه نمیتواند معیار نهایی برای تفسیر احکام دین باشد. در بررسی این موضوع، میتوان آن را در سه محور کلیدی تحلیل کرد و «باید دانست که حجاب بهمعنای وفاداری حکومتها به احکام دین نیست»
۱. اصلِ حجاب:
حجاب به عنوان یکی از ارکان ضروری دین اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. نصوص قرآنی و روایات متعدد، حجاب را نه به عنوان یک امر مستحب، بلکه به عنوان یک وظیفه شرعی برای زنان مسلمان معرفی میکنند. آیهٔ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ» (سوره احزاب، آیه ۵۹) تأکید دارد که پوشش برای زنان مؤمن نه تنها یک انتخاب شخصی، بلکه یک دستور الهی است که آنها را از هرگونه نگاه آسیبزا و غیرمحترمانه مصون میدارد. این دستور در فضای شریعت به عنوان یک تکلیف غیرقابلانعطاف پذیرفته شده و فقه اسلامی نیز بر آن تأکید میورزد.
۲. حدِ حجاب:
یکی از مباحث مهم فقهی در باب حجاب، مرز و حد آن است. فقها غالباً در این موضوع که چه بخشهایی از بدن باید پوشیده باشد اتفاق نظر دارند؛ با این حال، در جزئیات تفاوتهایی وجود دارد. بسیاری از مراجع شیعی، «وجه و کفین» (صورت و دستان تا مچ) را از محدودهای که باید پوشیده شود مستثنی میدانند. این تفاوت در تعریف و تفسیر، هرچند کوچک، به وضوح نشان میدهد که موضوع حجاب به عنوان یک مسئله پیچیده فقهی به دقت مورد بررسی قرار گرفته است.
۳. الزام به حجاب:
موضوع الزام به حجاب یکی از مباحث جدی در فقه اسلامی و نظامهای حکومتی است. آیا حکومت باید در این امر دخالت کند؟ آیا اجبار به حجاب امری موجه است؟ این مسئله در طول تاریخ و در جوامع مختلف اسلامی به شکلهای گوناگون مطرح شده است. در برخی از کشورها، همچون جمهوری اسلامی ایران، حجاب به عنوان یکی از ارکان نظام اسلامی شناخته شده و از آن به عنوان یک الزام اجتماعی دفاع میشود. در مقابل، در برخی دیگر از جوامع اسلامی، آزادی در پوشش به رسمیت شناخته شده است، بدون اینکه این آزادی به معنای نفی اهمیت حجاب در دین باشد.
در اوایل انقلاب اسلامی ایران، برخی جریانهای فکری وجود داشتند که معتقد بودند میتوان آزادی پوشش را با اصول جمهوری اسلامی سازگار کرد؛ اما در نهایت، نظر غالب در حکومت اسلامی بر این قرار گرفت که کشف حجاب به عنوان یک "حرام اجتماعی" شناخته شود و حاکمیت موظف است از اینگونه انحرافات جلوگیری کند.
یکی از اصول مهم در فقه اسلامی، استقلال شریعت از رفتارها و قوانین حکومتها است. هیچ فقیهی نمیتواند به دلیل رفتار یک دولت یا حکومت، حکمی شرعی صادر کند یا آن را تغییر دهد. عمل دولتها و عرف اجتماعی نمیتواند مبنای حکم شرعی قرار گیرد؛ چرا که اساساً شریعت از نصوص الهی و منابع معتبر دینی تبعیت میکند. به همین دلیل، رفتار برخی از حکومتهای اسلامی نمیتواند به عنوان معیار در تفسیر و اجرای احکام شرعی مورد استفاده قرار گیرد. تنها ملاک معتبر، نصوص شرعی و اجماع فقها بر اساس آنها است و هیچ فقیهی بر اساس رفتار دولتها و حکّام، حکم نخواهد داد و نخواهد گفت که چون عرف مسلمین چنین رفتار میکند، ما نیز بر اساس آن نظر دهیم. بنابراین، دولتها، هر دولتی که باشند، ملاک نیستند و عمل آنها نمیتواند مبنای شرعی قرار گیرد.
https://eitaa.com/RevaghFekr
⚫️ بلک فرایدی؛ کلانپروژهٔ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی
🖊سجاد انجمشعاع
▪️در جهانی که ایدئولوژی «سرمایهداری» بهعنوان نیروی مسلط بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، «مصرفگرایی» را بهعنوان اصولی ثابت و بنیادین در کانون گفتمان خود قرار داده است، «بلک فرایدی» بهعنوان نمادی برجسته و تأثیرگذار از این طرز تفکر ظهور میکند.
این روز که در ظاهر تنها یک رویداد اقتصادی بهشمار میرود، در حقیقت محملی است برای:
۱. تحمیلِ سبک زندگی غربی
۲. تقویت هژمونی نظام سرمایهداری
۳. تضعیف ارزشهای فرهنگی، معنوی و اجتماعی جوامع دیگر.
بلک فرایدی فراتر از یک فستیوال خرید و تخفیف، در ماهیت خود ابزاری پیچیده و ماهرانه است که بهطور مستقیم به پروژهای فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است.
این رویداد، بهنوعی در راستای تغییر ذائقهها و گرایشهای فردی و جمعی در جوامع غیرغربی عمل میکند و با ترویج مصرفگرایی بیحد و مرز، بهدنبال تحمیل فرهنگ و ارزشهای مبتنی بر سرمایهداری به دیگر نقاط جهان است.
به این ترتیب، بلک فرایدی بیش از آنکه یک اتفاق اقتصادی باشد، بهعنوان بخشی از پروژهای فرهنگی-اقتصادی عمل میکند که هدف آن استحاله و تبدیل جوامع به مصرفکنندگان بیچون و چرا و در نهایت حذف تمایزات فرهنگی و تاریخی آنها از هویتهای اصیل خود است.
▪️مصرفگرایی افسارگسیخته و انحراف از میانهروی اسلامی:
یکی از ویژگیهای بارز «بلک فرایدی»، ترویج مصرفگرایی بیحساب و کتاب و رقابت بیامان بر سر کالاهای غیرضروری و تجملی است. این پدیده که در درون خود نوعی اشتیاق به مصرف را به وجود میآورد، بهطور شگفتانگیزی با آموزههای اسلامی(مصداقی پرواضح: وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ) در تضاد است؛ در این فضا، بلک فرایدی با تمرکز بر نیازهای کاذب و القای تصورات غلط درباره ضرورت «کالاهای لوکس»، از انسان مسلمان جامعهای میسازد که بهجای توجه به ارزشهای معنوی، اخلاقی و ضروریات واقعی زندگی، خود را در دام تبلیغات اغواگرانه برندهای «چندملیتی» و کالاهای فاقد ارزش اساسی میاندازد.
این روز، نهتنها نمادی از اسراف و تبذیر است، بلکه بهطور ضمنی پیامآور رفتاری است که در آموزههای اسلامی، مصداقی از عمل به دست طاغوت قلمداد میشود.
▪️تحمیل فرهنگ مصرفگرای غربی:
بلک فرایدی، فراتر از یک رویداد اقتصادی، ابزاری است برای نفوذ فرهنگی و استحاله ارزشهای اسلامی. «سبک زندگی غربی»، با محوریت «مصرف و لذتگرایی»، از طریق چنین رویدادهایی تلاش میکند تا هویت فرهنگی دیگر جوامع را مستحیل کند. این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد میکنند؛ پروژهای که هدف اصلی آن تغییر باورها و رفتارهای جامعهی اسلامی است.
▪️تشدید بیعدالتی اقتصادی:
بلک فرایدی، بیش از هر چیز، به تقویت ساختارهای «سرمایهداری کلان» و «تعمیق شکافهای طبقاتی» میانجامد. این روز، بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی قدرتمند، در دستان شرکتهای چندملیتی بهوسیله کمپینهای گسترده و فریبنده، سود کلانی را به جیب میزند و در مقابل، قشرهای کمدرآمد و محروم که حتی از عهده خریدهای تخفیفی و اغواگر این روز برنمیآیند، بهطور فزایندهای به حاشیه رانده میشوند. این روند، نوعی بازتولید نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی است که در آن، تنها معدودی از قدرتمندان اقتصادی از این چرخه سودآور بهرهبرداری میکنند، در حالی که اکثریت مردم در دایره فقر و محرومیت به دام میافتند.
▪️فروپاشی ارزشهای اخلاقی و انسانی:
رفتارهای خشونتآمیز و رقابتهای بیرحمانهای که در خلال بلک فرایدی میان مشتریان رخ میدهد، بهوضوح نمایانگر عمق بحران اخلاقی در این رویداد است.
از یکسو، کشمکشهای فیزیکی و برخوردهای تهاجمی برای دستیابی به کالاهای تخفیفی، همچون انعکاسی از دیوانهوار شدن انسانها در جستجوی کالای مصرفی، هرگونه مفهوم انسانیت و کرامت را به چالش میکشد. این در حالی است که رقابت ناسالم خریداران برای جلب توجه دیگران و ایجاد اغواهای تبلیغاتی، در واقع بهنوعی سوق دادن افراد بهسوی رفتارهای فردگرایانه و خودخواهانه است که حقوق و احترام به دیگران را بهکلی نادیده میگیرد.
این پدیده، در پسزمینه خود، بازتابدهنده یک تحریف جدی در اصول اخلاقی است که در آموزههای اسلامی، همچون رعایت «انصاف»، «احترام به حقوق دیگران» و «روح تعاون اجتماعی» تأکید شده است.
https://eitaa.com/RevaghFekr
https://eitaa.com/ebratha_ir/183267
https://eitaa.com/howzavian/14584
🔺در مختصات کنونی اولویت بیبدیل ما:
اوّل) مهندسی راهبردی برای حذف رژیم صهیونیست و سنگ بنای نابودی اشغالگری
دوّم) جریانسازی هوشمند برای تقویت مقاومت لبنان و فلسطین
سوّم) سوریه بهعنوان کانون توازن و کلید اصلی تنظیم معادلات جدید در غرب آسیاست
کسانی که اولویتها را به قانون حجاب و قیمت بنزین و لگنهای داخلی تنزل میدهند، در بازی دشمن میرقصند؛ چه یک عابر ساده، چه یک مقام عالیرتبه
وسط میدانی هستیم که سرنوشت هویت دینی، ملی و تمدنی ما تعیین میشود. کسی که این را نفهمد و حواسها را به حواشی پرت کند، در بهترین حالت سرباز جهل است و در بدترین حالت ابزار دشمن.
@RevaghFekr
🔺 پاکسازی نظام پژوهشی؛ از اسلام التقاطی و اسلام تحجری تا اسلام ناب محمدی
🖊سجاد انجمشعاع
____________________________________________
🔸در پهنه فکری و علمی جامعه، آنچه امروز به وضوح احساس میشود، کمرنگی نقش پژوهشهای حوزوی و دانشگاهی در حل مسائل بنیادین نظام جمهوری اسلامی است.
پژوهشهایی که بهجای لمس «نبض انقلاب اسلامی»، در خلأ انتزاعی یا سطحینگری بیثمر گرفتار شدهاند. این انحراف فکری، یا به دامان «اسلام التقاطی» میلغزد که در آن معیارهای اسلامی با مفاهیم مدرن آشتیناپذیر آمیخته میشوند، یا به وادی «اسلام تحجری» کشیده میشود، که در آن تغییرات زمانه نادیده انگاشته شده و اندیشهها به خمودی میگرایند.
در این میان، آفتهای فکری و روششناختی همچون گرایش به «اسلام التقاطی» یا «اسلام تحجری»، بیش از هر زمان دیگری پژوهشگران ما را تهدید میکند. اسلام التقاطی، به واسطه آغشتگی به اندیشههای غیرخالص و التقاطی با غربگرایی یا مدرنیته بیریشه، توان ایستادگی در برابر فشارهای «معرفتی» و «تمدنی» دشمن را ندارد. از سوی دیگر، اسلام تحجری، با اتکا به فهمهای بسته و غیرمنعطف از دین، ارتباط خلاقانه با زمانه را از دست داده و خود را در حصار تنگ گذشته محصور میکند.
اسلام التقاطی، مانند چاقویی دولبه، درصدد است تا آموزههای اسلامی را در قالبهای غربی بازتفسیر کند. نتیجه این رویکرد، از دست دادن هویت اسلامی و کاهش تأثیرگذاری در عرصههای سیاسی و اجتماعی است. در مقابل، اسلام تحجری نیز با عدم درک مقتضیات زمانه، به انزوای فکری و ناکارآمدی عملی میرسد. تجربه عربستان سعودی در پروژههای مبتنی بر افراطگرایی دینی یا سازش با مدرنیسم تحمیلی، مثالی گویا از این دو رویکرد متضاد اما همریشه است.
🔸علت ریشهای این گسست را میتوان در دو محور جستوجو کرد:
یکم) بیارتباطی پژوهشها با میدان عمل انقلاب اسلام
دوّم) ضعف در دستگاه محاسباتی و تحلیلی که پژوهشگران را از فهم عمیق زمانه و شرایط حاکم بازمیدارد.
بسیاری از پایاننامهها و تحقیقات دانشگاهی و حوزوی در چارچوبی تعریف میشوند که ریشه در نیازهای واقعی جامعه ندارد. این پژوهشها بیشتر به «تسکین روانی محافل علمی» محدود شدهاند و از صحنه پیچیده انقلاب اسلامی غفلت میکنند.
نظام جمهوری اسلامی، به عنوان محصول انقلاب اسلامی، با مسائلی چون «جنگ نرم»، «تحریمهای اقتصادی»، «تحریفهای رسانهای» و «تقابل ایدئولوژیک» روبروست. پژوهشهایی که از صحنه و میدان انقلاب اسلامی فاصله بگیرند، عملاً توان تحلیل و ارائه راهکارهای عملی برای این مسائل را نخواهند داشت. به عنوان مثال، در مواجهه با تحریمهای اقتصادی، نیاز به پژوهشهایی با رویکرد اقتصاد مقاومتی وجود دارد که بتوانند الگوهای عملیاتی برای تقویت تولید داخلی و کاهش وابستگی به خارج ارائه دهند.
🔸راه برونرفت از این بحران، بازگشت به «اسلام ناب محمدی» است؛ اسلامی که نه در التقاط گم میشود و نه در تحجر اسیر. اسلام ناب، دستگاه محاسباتی هوشمندانهای دارد که هم به پیچیدگیهای زمانه اشراف دارد و هم از اصول تغییرناپذیر خود پاسداری میکند. این دستگاه محاسباتی، نه منفعلانه در برابر تحولات جهانی واکنش نشان میدهد و نه در مقابل آنان کرنش میکند، بلکه با تحلیل دقیق شرایط، از موضع «ابتکار و خلاقیت» به میدان میآید.
یکی از نمونههای عینی چنین رویکردی را میتوان در «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» مشاهده کرد. این بیانیه، بهمثابه نقشه راهی جامع، ضمن ارائه تحلیلی دقیق از نقاط قوت و ضعف گذشته، مسیر آینده را با اتکا به اصول اسلام ناب ترسیم میکند. برای پژوهشگران حوزه و دانشگاه، این بیانیه الگویی است که آنان را به مسئلهمحوری، ابتکار و پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه فرا میخواند.
🔸برخی از عزیزان درباره راهکارها پرسشهایی مطرح میکنند، و در پاسخ به این دغدغه، لازم است بدانیم راهکارهای متعددی برای مواجهه و رفع این بحران وجود دارد که در اینجا صرفاً به برخی از آنها بهصورت اجمالی اشاره میکنم:
۱-پیوند عمیق با میدان انقلاب اسلامی و ضرورت آنکه پژوهشگران، مسائل و موضوعات خود را مستقیماً از دل واقعیتهای جاری و زیستبوم پویای انقلاب استخراج نمایند.
۲-بازسازی نظام فکری و بازتعریف اولویت های پژوهشی برگزاری کارگاههای اندیشهورزی با محوریت آراء حضرت امام (ره) و حضرت آقا، میتواند زمینهساز این تحول باشد.
۳-توجه به ابعاد بینالمللی در پژوهشها
۴-تقویت دیپلماسی علمی پژوهشگران ۵-شناسایی مسائل کلیدی انقلاب ۶-تخصیص بودجه هدفمند ۷- تاسیس رشتههای میان رشتهای و تدوین سرفصل های بومی ۸-تشکیل گروه های علمی مشترک و ایجاد نهادهای پیوندی ۹-راهاندازی مجلات علمی با محوریت اندیشههای اسلام ناب ۱۰-مطالعه الگوهای بومی و نقد الگوهای غربی ۱۱-تشکیل شبکههای علمی بینالمللی و پروژههای مشترک ۱۲-آموزش تفکر استراتژیک و توجه به آیندهپژوهی ۱۳-کارکرد رسانهای و گفتمان سازی در فضایمجازی و ...
امید است در پژوهشهای آتی، این موارد با رویکردی عمیقتر و تحلیلیتر مورد واکاوی و تبیین قرار گیرند تا بتوان از رهگذر آنها، مبانی نظری مستحکمتری برای حل این مسئله ارائه نمود.
اما آنچه بهعنوان شاهکلید این مسیر باید تحقق یابد، تربیت و حضور دغدغهمندانی با افقهای بلند و ارادههایی استوار است که توانایی ترجمان این نظریات به عملیات را داشته باشند. تنها در پرتو چنین ارادههای جهادی و اندیشههای متعهد است که میتوان نظریهها را از قفسههای انتزاعی به گستره پویای واقعیت سوق داد.
https://rahamedia.net/?p=7303 | مشروح و مفصّل یادداشت را در سایت مطالعه فرمایید
🌐 رسانه حوزه انقلابی (رحا مدیا)
🆔 @rahamedia
🔰 بازخوانی هویت تمدنی و فرازمانیِ حضرت زهرا سلام الله علیها در آیینه مناسبات سیاسی و اجتماعی معاصر
🖌 سجاد انجمشعاع
__________________________________________________________
سالروز ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرصتی بیبدیل است برای بازنگری در جایگاه تاریخی، سیاسی و تمدنی این بانوی بزرگوار، نه صرفاً در مقام یک الگوی معنوی، بلکه بهعنوان منبع الهامبخش و نظریهپرداز در سپهر سیاسی و اجتماعی جهان معاصر. پرسش محوری این است: چگونه میتوان از آموزههای ایشان در بازآفرینی گفتمان ساختارمند در شرایط پیچیده و بحرانزده امروز بهره برد؟
۱. بازتعریف هویت زن در نظام فکری اسلامی
حضرت را باید تجسم عینی هویتی چندوجهی دانست که قادر است مرزهای میان معنویت و سیاست، خانواده و اجتماع، و جهاد و عبادت را درهم بشکند. ایشان، برخلاف قرائتهای تقلیلگرایانه از زن مسلمان، با ایفای نقشی بیبدیل در دفاع از ولایت و حقیقت، به نوعی پیشاهنگ نظریه «تعهد اخلاقی در سیاست» محسوب میشوند.
حضرت، فراتر از یک شخصیت تاریخی، مظهر جامعیتی است که در آن، زن به مثابه محور خانواده، خالق و متحولکننده جامعه معرفی میشود. این رویکرد، کاملاً متفاوت از دوگانهسازی افراطی مدرن میان نقشهای اجتماعی و فردی زن است.
در ادبیات معاصر دیپلماسی فرهنگی، «زنانهسازی قدرت نرم» یکی از موضوعات محوری است که میتوان آن را با نقش حضرت در تحکیم پایههای اجتماعی امت اسلامی مرتبط ساخت.
ایشان، در اوج سادهزیستی، منظومهای از ارزشهای والای انسانی را ارائه کردند که جامعه اسلامی را در برابر چالشهای متعدد، مصون نگاه داشت. الگویی که حضرت ارائه میدهد، نه تنها در سطح خانوادگی، بلکه در ساحتهای کلانتر همچون دیپلماسی اجتماعی و سیاسی نیز قابل اقتباس است.
۲. زن در جایگاه بازیگر راهبردی
این نظریه مبتنی بر فرضیهای است که زن، برخلاف تصور کلیشهای، نه حاشیهنشین تحولات، بلکه خود طراح و مبتکر آنهاست. خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) نماد روشنی از این رویکرد است. این خطبه را میتوان به مثابه یک بیانیه دیپلماتیک تلقی کرد که در آن، ابعاد مختلف حقوق اقتصادی، عدالت اجتماعی و مشروعیت سیاسی مورد بازخوانی قرار گرفته است.
در اینجا، میتوان خطبه فدکیه را بهمثابه یک «مانیفست سیاسی اجتماعی» بازخوانی کرد:
۱. خطبه، سیاستورزی را به معنای مبارزهای برآمده از حقیقت میداند، نه قدرتطلبی محض.
۲. نقد اقتصادی ایشان از مصادره فدک، یادآور ضرورت بازتوزیع منابع اقتصادی به نفع مستضعفان است؛ مفهومی که امروز در گفتمان عدالتخواهانه جهانی به عنوان «عدالت بازتوزیعی» مطرح میشود.
۳. تحلیل موقعیتی و بازخوانی شرایط مبتلا به کشور
ایران معاصر، در فضای پرتنش منطقهای و بینالمللی، همچون فاطمیهای است که در میان تضادهای بزرگ قدرت، در پی دفاع از آرمانهای الهی و انسانی خویش است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی، بهویژه در محور مقاومت، انعکاس همان راهبرد فاطمی است: ایستادگی در برابر قدرتهای طاغوتی، توأم با جهاد تبیین و ارائه مدلهای بومی مقاومت.
صرفاً به عنوان یک اشاره، تحریمهای اقتصادی علیه ایران را میتوان با مصادره فدک توسط حکومت وقت مقایسه کرد؛ در هر دو مورد، قدرتهای حاکم تلاش میکنند با محدودسازی منابع، مانع از تحقق اهداف عدالتمحور شوند. اما همانگونه که حضرت با خطابههای روشنگرانه خود، انسجام اجتماعی و مقاومت فکری را تقویت کردند، جمهوری اسلامی نیز از «اتحاد راهبردی با ملتهای آزادیخواه»، این فشارها را به فرصتی برای خودکفایی و پیشرفت تبدیل کرده است.
۴. از اندیشه فاطمی تا نظریه حکمرانی
اگر حضرت را پیشگام یک نظریه حکمرانی بدانیم، این نظریه متکی بر سه محور کلیدی خواهد بود:
۱. حقمداری: محوریت حق در تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی، بهجای منافع زودگذر فردی یا جناحی.
۲. تعهد اجتماعی: مسئولیتپذیری حاکمان در قبال مستضعفان و اقشار آسیبپذیر.
۳. شفافیت و صداقت: ارائه الگوهایی از گفتار و کردار که در تناقض با اخلاق سیاسی رایج قرار ندارد.
امروز، در شرایطی که جهان شاهد بحرانهای ناشی از سیاستهای پوپولیستی و سلطهطلبانه است، الگوی فاطمی میتواند راهگشای سیاستگذاریهای عدالتمحور در سطح بینالمللی باشد.
بدانیم که دیپلماسی مقاومت در محور فلسطین، لبنان، یمن و عراق، امتداد خط مشی فاطمی در دفاع از حق و حقیقت است.
و باز هم بدانیم توسعه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی و تولیدات داخلی و خودکفا، بازتاب آموزههای ایشان در مبارزه با مصادره اقتصادی قدرتهای استکباری است.
رسانه حوزه انقلابی | بدون مرز | نویسندگانحوزوی | جهاد تبیین | پایگاهخبری CmNews |
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشکهای حاجقاسم در روز تودیع فرماندهی سپاه کرمان
او با خروج از دیار کریمان، قدم در مسیر جاودانگی نهاد و «انسانِ جهانی» را در قاموس خویش معنا کرد.
گویی تاریخ، آخرین ورق کتابی را میبست که قهرمانش از جغرافیای محلی به افقی بیمرز پر میکشید؛ افقی که نقشهاش با خون شهیدان مقاومت رسم میشد.
https://virasty.com/Sajjad_Anjomshoa/1718430554547651492
هدایت شده از سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
' از ولایتپذیری به ولایتمداری'
در معیت علامه مصباح ره
🖋سجاد انجمشعاع
▫️«ولایتپذیری» به منظور پذیرش و مقبولیت ولایت مطلقه فقیه و دستوراتش است. این مدلول اغلب به جنبههای نظری و اعتقادی و تئوریک اشاره دارد.
فرد ولایتپذیر، به مبانی و مضامین ولیفقیه ایمان دارد و رهنمودهای او را با قلبی مطمئن و اعتقادی ژرف پذیرا میشود.
▫️«ولایتمداری» به منظور عمل و کنش به دستورات و رهنمودهای ولیفقیه و تلاش برای اجرای آنها در زندگی فردی و اجتماعی است. این مدلول بیشتر به جنبههای عملی و اجرایی اشاره دارد.
▫️علامه محمدتقی مصباح یزدی بهعنوان یکی از برجستهترین متفکران و نظریهپردازان اسلامی معاصر، نقش بیبدیلی در تبیین و تعمیق مفهوم ولایت فقیه و تقویت روحیه ولایتمداری در میان اقشار مختلف جامعه اسلامی ایفا کرده است. این شخصیت فرزانه، با رویکردی ریشهدار و اصولی در حوزههای دینی و فلسفی، توانست از مبانی اسلامی و عقلانی برای دفاع از جایگاه رهبری در جامعه استفاده کرده و آن را به سطوح جدیدی از «معنا و عمل اجتماعی» ارتقا دهد. تحلیل علمی و پژوهشی از اندیشههای ایشان مستلزم بررسی دقیق تعامل بین معرفت دینی، سیاست و رسانه است که موجب تحول بنیادین در بینش و رفتار مردم نسبت به رهبری و ولایت فقیه شده است.
از دیدگاه فلسفی و دینی، علامه مصباح یزدی به گونهای عمل کرد که ولایت فقیه تنها یک مفهوم نظری باقی نماند، بلکه به «عنصری فعال و پویا در سیاست و اجتماع» تبدیل شود. در دوران پرچالش معاصر، او ولایت فقیه را به مثابه پایهای استوار برای حفظ وحدت و انسجام امت اسلامی تعریف کرد؛ نهادی که نه تنها مشروعیت دینی، بلکه مشروعیت عقلی و فلسفی جامعه را تضمین میکند. به عبارت دیگر، علامه مصباح با استناد به آموزههای اسلامی و تفسیرهای نوین از منابع وحیانی و عقلانی، ولایت فقیه را به عنوان یک «سیستم حکومتی مشروع و مدرن» برای جوامع اسلامی مطرح نمود که به شکل فعال و دینامیک در راستای مدیریت امور دنیوی و اخروی عمل میکند.
در رویکرد علامه مصباح، ولایت فقیه هم ریشه در عقلانیت اسلامی دارد و هم بر اساس نیازهای زمانه توجیه میشود. او با تأکید بر جایگاه بیبدیل رهبر در هدایت جامعه به سوی اهداف الهی، این نهاد را «ضامن تداوم مسیر انقلاب اسلامی» و مقابله با امواج گمراهکننده جهانی معرفی کرد. به باور ایشان، رهبری اسلامی تجلی قدرتی الهی است که در عین حال مسئولیتهای عظیم اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد. از این رو، تأکید علامه مصباح بر ولایت فقیه تنها یک امر تئوریک نبود، بلکه ایشان همواره با تحلیلهای عمیق سیاسی و فرهنگی به دفاع از این نظریه پرداخت و آن را به «ضرورت عملی» تبدیل کرد.
https://rahamedia.net/?p=5067
https://eitaa.com/RevaghFekr