eitaa logo
سجاد انجم‌شعاع | رواقِ‌فکر
280 دنبال‌کننده
37 عکس
6 ویدیو
1 فایل
- سجاد انجم‌شعاع @Commiitted ' . طلبه‌ حوزه‌ علمیه‌ مدرس‌ زبان CAE متمرکز بر : کلام‌ اسلامی‌ تطبیقی روابط بین‌الملل و ژئوپولیتیک نظام جامع اندیشه اسلامی . ویراستی👇 https://virasty.com/Sajjad_Anjomshoa . «رواقی برای اندیشه و هم‌راستاییِ نظر و عمل» .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺سنت و مدرنیته؛ چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزه‌های علمیه" 🔻 🖌سجاد انجم‌شعاع 🔸۴. عدم انطباق آموزش‌های حوزوی با نیازهای روز جامعه: یکی از مسائل اساسی که موجب سردی فضای تحصیلی حوزه‌های علمیه شده، عدم به‌روزرسانی دروس و منابع آموزشی با توجه به تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه است. جوانان امروز به دنبال علومی هستند که پاسخگوی سؤالات و دغدغه‌های معاصر باشد. در حالی که نظام آموزشی حوزه با تأکید بر متون کلاسیک، گاه از نیازهای روز جامعه فاصله گرفته است. جوانان امروز به دنبال علومی هستند که بتوانند به سرعت به آن‌ها پاسخ‌های ملموس و کاربردی ارائه دهد. در حالی که حوزه‌های علمیه با تأکید بر معارف عمیق و روش‌های سنتی تربیتی، از سرعت تغییرات اجتماعی فاصله گرفته‌اند. هرچند که جایگاه علم و معرفت در حوزه‌های علمیه والا است، اما عدم هماهنگی با نیازهای روز جامعه و عدم بروزرسانی روش‌های تدریس و تبلیغ، یکی از دلایل اصلی این سردی به شمار می‌آید. امام خمینی (ره) نیز در همین زمینه تأکید داشتند که حوزه‌های علمیه باید با زمان حرکت کنند و به نیازهای امروزین جامعه پاسخ دهند، وگرنه از مسیر رشد و تأثیرگذاری باز خواهند ماند. 🔸۵.تنوع و جذابیت دیگر رشته‌های علمی و دانشگاهی: رشته‌های علمی و فنی جدید با چشم‌اندازهای روشن در «بازار کار»، گزینه‌های جذابی برای جوانان محسوب می‌شوند. در حالی که در نگاه بسیاری، حوزه‌های علمیه به‌دلیل تمرکز بر معارف دینی و فقهی، از انعطاف لازم برای تطابق با بازار کار برخوردار نیستند. باید توجه داشت که معارف دینی، اگر با روش‌های نوین و بین‌رشته‌ای آموزش داده شود، می‌تواند خود به‌عنوان یک رشته علمی پرجاذبه برای جوانان مطرح گردد. امام خمینی (ره) نیز تأکید داشتند که «اسلام دین زندگی است» و علوم اسلامی باید در تمامی عرصه‌های حیات بشر حضور داشته باشد. 🔸۶. چالش‌های تربیتی در خانواده‌های مذهبی: خانواده‌های مذهبی که در گذشته با انگیزه‌های معنوی، فرزندان خود را به حوزه‌های علمیه می‌فرستادند، امروزه با چالش‌های فرهنگی و اجتماعی جدیدی مواجه هستند. تغییر ارزش‌ها و فشارهای اقتصادی موجب شده است که برخی از این خانواده‌ها تمایل کمتری به ورود فرزندانشان به حوزه‌ها داشته باشند. از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی جامعه و تبلیغات منفی علیه حوزه‌های علمیه نیز تأثیر مستقیمی بر این روند داشته است. این چالش‌ها نیازمند حمایت بیشتر نهادهای فرهنگی و دینی از خانواده‌های مذهبی است تا بتوانند در تربیت فرزندان خود به‌عنوان طلبه‌هایی مستعد و متعهد موفق عمل کنند. 🔸۷. فاصله میان حوزه و دانشگاه: شهید مطهری (ره) همواره بر ضرورت نزدیکی حوزه و دانشگاه تأکید داشتند و معتقد بودند که «فاصله میان حوزه و دانشگاه، مانع از رشد علمی و فکری جامعه می‌شود.» این تعامل می‌تواند به تقویت علوم اسلامی و همچنین غنی‌سازی علوم جدید منجر شود و از این طریق، جذابیت بیشتری برای جوانان ایجاد نماید. | لینک‌یادداشت |
(3) پس از تبیین ضرورت پرهیز از افیون شتاب‌زدگی این تفکرات، اکنون لازم است پیرامون تفکیک ایدئولوژی این‌ گفتمان با "اصالت گفتمان سیاسی انقلاب" سخن بگوییم. از آنجا 'جریان رادیکال' جایگاه مهمی در پیشینه تحولات سیاسی ایران داشته، سوابق تاریخی می تواند به خوبی پرده از بطلان رادیکالیسم ایرانی بردارد. به عنوان نمونه به ارزیابی دو مورد از عملکرد رادیکال‌ها در مقاطع سیاسی حساس ایران می پردازیم: ۱. ۱- انقلاب۵۷ و مصائب پارادوکس مارکسیسم اسلامی ظهور جنبش چپ رادیکال در ایران برخلاف سایر جنبش های جهانی چپ‌، همواره شعار حرکت مبارزانه در جهت مذهب رایج را در قالب آثاری نظری چون ابوذر سوسیالیست خداپرست شریعتی و اقتصاد توحیدی بنی‌صدر سر می‌داد تا جایی که امام هنگام ملاقات با 'مجاهدین خلق' به عنوان شاخص‌ترین جریان چپ اسلامی تاریخ، از میزان تسلط آنان به نهج‌البلاغه اظهار تحیّر کرد. البته که در میدان عمل هرچه زدند به در بسته خوردند همانگونه که تئوریسین مشهور مجاهدین خلق گفت: هر چه اندیشه خود را با اسلام همسو می کردیم، از سوی دیگری تضاد بیشتری پیش می‌آمد. گرچه حتی ظاهراً به نظر می‌رسید مجاهدین خلق در روند پیروزی انقلاب پیرو همیشگی خط امام و اصالت ایدئولوژی انقلاب بودند اما در همان روزهای ابتدایی ترکیبِ «مواضع معتدل انقلاب» و «مواضع افراطی مارکسیسم» نیز شواهد انحراف ناشی از افراط در آنان کاملاً محسوس بود. ابتدا از فرمان عدم فعالیت مسلحانه امام سرپیچی می‌کردند؛ بعدها افراطی‌گری اختلافات عمیق‌تری ایجاد کرد و در نتیجه حاضر به پذیرش حق تعیین حاکمیت توسط جمهوریت نشدند و روحیه رادیکالیسم سیاسی سبب شد تا حق حاکمیت سیاسی انقلاب را منحصر در جریان خود بدانند و تحمل تعامل با دیگر احزاب سیاسی را نداشته باشند. در نهایت مصیبت عظمای افراط‌ گرایی‌ سیاسی کار را به جایی رساند که به نام نجات خلق ایران، از هر اقدامی علیه منافع ایران دریغ نکردند. چه آنجا که به منظور سرنگونی انقلاب، به کشتار مردم بی‌گناه پرداختند و چه آنجا که سرمایه‌های بی‌بدیل عرصه سیاسی ایران از بهشتی تا رجایی را یک به یک ترور کرده و پس از ناکامی مجدد در براندازی جمهوری اسلامی به همکاری با رژیم بعث عراق مشغول شدند. اوج فاجعه زمانی بود که هر چه در توان داشتند برای نوکری صدام گذاشتند و نهایتا آورده ای جز انحطاط درونی خود نیز نداشتند اما همین‌ها حاضر به قبول حاکمیت جمهور مردم و انجام اقدامات انقلابی و ملی ذیل آن نشدند. لذا بود که به جای دستیابی به افتخارات ماندگار خادمان ملتی چون رجایی و باهنر، به ننگ پاک نشدنی خیانت علیه مرز و بوم رسیدند. •https://rahamedia.net/?p=5762https://hawzahnews.com/xd9bJ
(6) اکنون اما متأسفانه مجددا پس از تجربه تلخ برجام نیز، مدعیان سازش دست از تلاش بر نمی دارند. به تازگی یکی از نظریه پردازان آنها یعنی دکتر سریع القلم، عامل تضاد اصلی آمریکا با ایران را اسرائیل دانسته و لذا تأکید کرده که توافقاتی چون برجام که اثری بر روابط اسرائیل و ایران ندارد، نوعی اقدام بی‌فایده تلقی می‌شود. سپس به پشتوانه این نظرات سخن خود را ادامه داده و گفته: چاره حل مشکلات اقتصادی در رفع تحریم های خارجی است و رفع تحریم‌ها باید با عادی‌سازی روابط با اسرائیل و استقلال تصمیم وزارت خارجه توأم باشد. حال برای ما چند سؤال مطرح است: ۲. ۱. اگر توسعه اقتصادی مستلزم بهبود ارتباط خارجی با اسرائیل است، چرا مصر پس از پذیرش مطالبات اسرائیل و آمریکا تحت عنوان پیمان کمپ دیوید، نه تنها با اقتصاد توسعه یافته روبرو نشد؟ بلکه‌ امروز بعضاً می‌بینیم مردم آن در حال شورش به علت کمبود نان هستند. ۲. ۲. چگونه می‌توان عادی‌سازی روابط با اسرائیل را لازمه توسعه ایران به شمار آورد درحالی که در تاریخ همین ایران، محمدرضا پهلوی با وجود برقراری روابط گسترده با اسرائیل و بعضا ابراز حمایت از اقدام اسرائیل حین امضای توافق کمپ دیوید، نهایتا شخص محمدرضا پهلوی با آنکه در زمان جنگ میان مصر و اسرائیل غیر مستقیم و نامحسوس مبالغ هنگفتی صرف هزینه برای پیروزی مصر و ملک صفوان کرده بود، در کتاب پاسخ به تاریخ خود اعتراف کرد که اساس ارتباط با اسرائیل یک اشتباه تاریخی بوده و نباید با دشمنی مانند اسرائیل ارتباط داشت. ۲. ۳. اسرائیل بارها نشان داده که چندان به تعهدات خود پایبند نیست؛ چگونه می توان به عهد کشوری امیدوار بود که سوابق سیاهی از جمله ، عدم پایبندی به اعطای سوخو ۱۵هایی که به امارات وعده داده بود، شرایط بحرانی در کرانه باختری که قرار بود زیر سایه اسرائیل به رفاه برسد، همکاری با داعش به رغم تعهدی که در قبال حفظ امنیت برخی ملل‌ اسلامی داده بود و ... را در کارنامه دارد. ۲. ۴.تجربه بین المللی نشان داده منشأ اساسی دشمنی آمریکا با سایر کشورها، تلاش آنان برای پیشرفت درونی و «عدم اتکاء و وابستگی» به ابر قدرتی مثل آمریکا است . وگرنه چین، روسیه، کره شمالی و سایر ملل که مشکلی با اسرائیل نداشتند. بهتر نیست به جای تمرکز بر این مظنونات، تحقق توسعه ایران را از رهگذار الگوسازی خارجی دنبال کنیم؟ ۲. ۵.پیشتر علی رغم تعهد آمریکا به رفع تحریم‌ها در صورت محدودیت هسته‌ای ایران، شاهد بی‌عهدی آمریکا بوده‌ایم. چه تضمینی وجود دارد که اینبار از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم؟ ۲. ۶. در آخر سؤال نهایی ما این است که بهتر نیست به جای تعلیق توسعه ایران به ارتباط ناشدنی با آمریکا، اندکی نیز به کشور های عضو بریکس که فارغ از عضویت و مداخله آمریکا در آن، نیمی از تولید ناخالص جهان را به خود اختصاص داده اند، توجه کنیم؟ •https://rahamedia.net/?p=5762https://hawzahnews.com/xd9bJ
(8) ۳. ۱. پیش‌بینی سناریو خاستگاه جنگ سوریه در واقع یک اختلاف داخلی بود. ابتدا جریانات داخلی تصور می کردند با اعمال فشار از طریق خشونت و اعتصاب، قادر به تحقق مطالبات خود از حکومت هستند در حالی که اقدامات آنان فقط منجر به ایجاد جنگی تمام عیار با دخالت گسترده نیروهای خارجی شد. جنگی که نتیجه‌ای جز تباهی و انحطاط نداشت و سالها زمان نیاز بود که خسارات ناشی از آن جبران شود. به عبارتی دیگر نه تنها در وضع موجود تغییری حاصل نشد بلکه‌ همان وضع موجود در سایه ویرانی و جنگ تبدیل به رویایی برای مردم سوریه شد. تدبیر سرنوشت ساز جبهه‌ مقاومت اما در این بود که اهداف شوم از این اعتراضات داخلی سوریه را به خوبی شناخت و سپس تصمیم مناسب را اتخاذ کرد. وقتی پیرامون چرایی مداخله مقاومت در جنگ سوریه از سید حسن نصرالله پرسیدند، ایشان با اشاره به همین نکته ما با استناد به کتاب خاطرات تونی بلر که ۳ سال قبل از شروع نزاع سوریه نگارش شده، گفتند که اراده جهان بر نابودی حکومت یا سرنگونی شخص بشار اسد نیست بلکه هدف اصلی نابودی خود کشور سوریه است. از همین جهت بود که جریان مقاومت برخلاف ساده انگاران، جنگ سوریه را یک توطئه خارجی ویرانگر تلقی کرده و به علت بروز نشانه های تسری این توطئه به سایر نقاط خاورمیانه، از همان نقطه جغرافیایی سوریه اقدام به دفع خطرات دردسر ساز خارجی کردند. ۳. ۲. تدبیر سیاسی فارغ از ایدئولوژی مذهبی عموماً تصور می‌شد همکاری مقاومت با حکومت سوریه در دفع تعرضات نظامی داعش ناشی از اعتقادات مذهبی و صرفاً پايبندی دینی به دفاع از حرم حضرت زینب سلام‌الله است . غافل از آن که فراتر از موقعیت مذهبی سوریه، استراتژی عمیقی این تصمیم جبهه مقاومت را پشتیبانی می کرد . همانگونه که سید حسن نصرالله جنگ در سوریه را نه یک جنگ مذهبی که جنگ سیاسی می‌خواند. او درباره علت حمایت حزب الله از مواضع ایران در سوریه و همچنین حمایت از حکومت بشار اسد، می‌گوید که ما نه از حکومت بشار اسد که از تمامیت ارضی سوریه، دفاع و حمایت می‌ کنیم. یعنی آنچه موتور محرک جبهه مقاومت بود، فهم خطر فراگیر داعش و اهمیت حفظ تمامیت ارضی سوریه بود که این خطر را در نطفه خفه می کرد نه وجود اتفاق نظر با حکومت سوریه در دین و مسلک. •https://rahamedia.net/?p=5762https://hawzahnews.com/xd9bJ