🌷محمدحسن بسیار باهوش و کنجکاو بود . در همه زمینه ها فعالیت می کرد. ورزش را خیلی دوست داشت از هفت سالگی در رشته شنا آموزش دید ، ۱۳ سالگی غریق نجات شد . مکبر مسجد بود و از بسیجی های فعال به حساب می آمد. از همان بچگی کنارم نماز اول وقت می خواند و می گفت مادر هر کجا از نمازم اشتباه بود به من بگو . حتی قبل از این که به سن تکلیف برسد روزه می گرفت.
🌷پرستاری را در مکتب حضرت زینب آموخت و همچون ایشان به مداوای مدافعان حرم آل عبا پرداخت و سرانجام در سن ۲۶ سالگی در محضر خانم زینب کبری به شهادت رسید .
#شهیدمحمدحسنقاسمی🌷
#اخلاق_شهدایی 🪴
#روایت_عشق🌸
@Revayateeshg
آرمانازغیبتکردنودروغگفتنبسیار
متنفربود.
اگرجایی،غیبتمیکردنداولازعواقب
آنمفصلتوضیحمیداد...
اواشارهمیکردکهغیبتچقدرگناه
بزرگینزدخدامحسوبوبهچهاندازه
غیرقابلبخششاست!
اومیگفت:هرچیزیکهبرایخودت نمیپسندیبرایدیگرانهمنپسند...
اگرادامهمیدادند،آرمانآنجمعراترک
میکرد..!
راوی:
مادرشهید🌸
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#شهید_آرمان_علی_وردی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
با وضو راه میرفت، دائمالوضو بود!
موقع اذان خیلیها میرفتند وضو بگیرند، ولی حسن اذان و اقامه را میگفت و نمازش را شروع میکرد.
☘️میگفت: «زمین جای جمع کردن ثوابه!
حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟»
📖 کتاب یادگاران ، جلد ۲۵
#شهیدحسنطهرانیمقدم
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند.
در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند.
هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود.💕
همیشه با وضو بود.
به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمیکرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.🍃
گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود. 🌸
احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت.
پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد.
اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.❤️
راوے:
همسر شهید
#شهید_مسلم_نصر
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود.
کلاس اخلاق هم میرفت و وقتی میآمد خانه اگر نماز شبش قضا میشد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمیخواند، میگفت:
خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید.
یا به بچهها میگفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. میگفت:
"طلب بخشش و گذشت کردن باعث میشود خدا به ما نگاه ویژهای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "🌸
#شهید_ابراهیم_عشریه
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
به بیتالمال خیلی حساس بود. لباس ورزشیای که داخل پادگان به نیروها میدادند را هیچوقت جای دیگری نمیپوشید.
لباسی که در باشگاه، خارج از پادگان داشت را هم هرگز برای باشگاه پادگان نمیپوشید.
محمدحسین در جیب بازوی لباس نظامیاش دو تا خودکار داشت یکی مال خودش بود که خریده بود. دیگری اموال پادگان بود.
کار اداری را با خودکار پادگان انجام میداد و کار شخصیاش را با خودکار خودش. یکبار یکی از بچهها به شوخی خودکارش را از جیبش بیرون کشید.
گفت عجب خودکاری این برای من! محمدحسین گفت نه شرمنده این برای بیتالمال است. بیا این یکی برای شما. محمدحسین همیشه به موقع سر کلاس میرفت، خیلی به وقت اهمیت میداد. برای همه چیز برنامه داشت حتی شوخیهایش در باشگاه!
#شهید_محمد_حسین_بشیری🌸
#اخلاق_شهدایی ✨
#روایت_عشق❤️
@Revayateeshg
🔸احترام به پدر و مادر🔸
✍🏻راوی: برادر شهید
یکی از خصوصیّات آقا مهدی
این بود که در هر حالی که توی خونه بود
پدر و مادر که وارد منزل میشدند💞
مهدی به پاشون بلند میشد
چه در حال استراحت😴
چه وقتی که مشغول کار مهمی بود🧮
حتی یادمه آقامهدی یکبار توی💥
چتربازی پاش آسیب شدید دیده بود
برای هر کاری با عـــصا جابهجا میشد
حتی توی اون حال هم
به پای پدر و مادر بلند میشد❤️
#شهیدمهدیبختیاری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
🚥|••
اگرڪسےُمیدیدبہحضرتآقا
یاخدایےنڪردهبہمقامعظمےٰولایت
بےاحترامےمےڪرداینواصلانمیتونست❌
تحملڪنہو درمقابلشمےایستاد.
دیگہازخودشنرمشنشوننمےداد. مےایستادومقابلہمےڪرد.
اگرمیتونستاونرومتقاعــدمےڪرد
واگرنمیتونستشدیــداًباهاش
برخـوردمےڪرد.
راوی :
مادرشهید
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
همیشه دائم الوضو بودند، تمام کارهایش را تنظیم میکرد تا همیشه برای نمـاز اول وقـت و جماعت در مسجد بتواند حضور داشته باشد .🌸
#شهید_مرتضی_زرهرن
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
پرکارۍوکمخوابـے
ویژگےاصلیشبود؛
آنچنانکهکاردرروز
جمعهراهمدریکےاز
جلساتادارۍبهتصویب
رساندهبود؛بهاینترتیب
عملاًکارشتعطیلےنداشت.
معتقدبود:شهادتمزدکسانےاست
کهدرراهخداپرکارند🌷
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
یکی از دوستان شهید میگوید:
شهید آقاعبداللهی صدای گیرایی داشت و حرفی که میزد به دل همه مینشست.
میتوانم بگویم تنها صدایی که دلم برای شنیدنش تنگ شده و دوست دارم هرطور که میشود یک بار دیگر آن را بشنوم همین صدای شهید آقاعبداللهی است.😊
او بسیار خندهرو بود و هرگز عصبانیت او را ندیدم، اهل دلخور شدن و خرده گرفتن از کسی نبود.
بسیار دوستدار #ولایت فقیه بود و میشد این را از صحبتها و رفتارش فهمید.🌱
او بسیار پایبند اعتقادات و ولایت بود و با توجه به سن کمش با شجاعتی که داشت همواره در اتفاقات مختلف داوطلب حضور بود.
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌱
#اخلاق_شهدایی 🌸
#روایت_عشق 💜
خیلی بر بیت المال حساس بود و قبل از اینکه ساکن نجف شود ، گاهی در پایگاه درس می خواند و هنگامی که می خواست درس بخواند ، از پایگاه خارج می شد و در راهرو می رفت .
در راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است و انجا در سرما می نشست و درس می خواند و وقتی به ایشان می گفتیم که چرا اینجا درس می خوانی می گفت :
من این درس را برای خودم می خوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت می شود استفاده کنم.
@Revayateeshg
وقتی میهمان میآمد درست کردن بخشی از غذا با من بود و بخشی دیگر با مجید ...
حتی وقتی میهمانها می رفتند نمیگذاشت ظرفها را بشورم میگفت "خسته ای فردا صبح کارها را انجام بده "و وقتی صبح از خواب بیدار می شدم میدیدم که ظرفها را شسته است.❤️
راوی
همسرشهید
#شهیدمجیدصانعی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
چیزهای نو را میداد
به آنهایی که وسایلشان گُم
یا درب و داغان شده بود..!
آرزو به دل بچههای تدارکات ماند
که یک بار او لباس نو تنش کند
یا پتوی نو بیندازد رویِ خودش؛
فقط در یک عملیات لباس نو پوشید
عملیات بدر ؛ همان عملیاتی که
در آن شهید شد ...❤️🌱
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
با صدای بلند نمیخندید، نماز اول وقت و نافله آن را میخواند.💕
هر روز زیارت عاشورا میخواند نگاه خود را کنترل میکرد و همیشه در برابر نامحرم سر به زیر بود.
هر روز قرآن می خواند.🌱
خمس زندگیاش را دقیق حساب میکرد، در برابر پدر و مادر، پاهای خود را دراز نمی کرد، به همه محبت میکرد، از غیر خدا چیزی نمیخواست، انفاق میکرد.🌼
اهل صدقه بود، ساده میپوشید و کم می خورد، به خواندن نماز شب اهتمام داشت، اهل دعا بود، برای انجام مستحبات تلاش میکرد.🌸
#شهیدسجادطاهرنیا
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
بـرای رفاقت هـرچه داشت خرج میکرد چه مالی چه جانی✨
اعتـقاد مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود بدون اینك تو ظاهر بخواد نشون بـده✨
تا حد زیادی از هیچکس چیزی به دل نمیگرفت بدی دیگران را فراموش میکرد و در مقابل خوبی هاشون رو بخاطر میسپرد✨
خیلی با معرفت بود هرجای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد میکرد✨
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
توی ماشین داشت اسلحه خالی میکرد، با چند تا بسیجی دیگه ...
از عرق روی لباسهایش میشد فهمید، چقدر کار کرده ...
کارش که تموم شد از کنارمان داشت میرفت.
به رفیقم گفت:
چطوری مش علی ؟
به علی گفتم:
کی بود این ؟
گفت:
مهدی باکری جانشین فرمانده .
گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی میکنه ؟؟؟!!!
گفت:
یواش یواش اخلاقش میاد دستت ...🌱
#شهید_مهدی_باکری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
#شهید_احمدعلی_نیری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
❤️ساده زیستی سردار...
حجّتالاسلام علی شیرازی، با اشاره به سادهزیستی شهید سلیمانی گفت: تاکنون این را نگفتهام اما اکنون که ایشان شهید شدهاند میگویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت؛ گاهی به من میگفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود میمانم.
#حاج_قاسم
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
شهید عسگری خصوصیات خوبی داشتند از جمله خیلی کم حرف بود و معمولا کسی از کارهایش مطلع نمی شد و بسیار فعال بود با این که چتربازی غواصی پرواز با هواپیماهای سبک صخره نوردی و خیلی کارهای دیگه میکرد ولی نزدیکانش هم از فعالیتهاش مطلع نمیشدن از بسیجیان فعال و پر کار بود در فامیل هم خیلی آرام و بی ادعا بود و خیلی دوست داشتنی چند بار که سوریه رفته بود به مادرش گفته بود نباید کسی بفهمه اگر صدا و سیما اعلام کرد تو هم بگو
فامیل تا شهادتش نمی دونستن این همه فعالیت داره حتی تمام عکسهاشون رو هم بعد شهادتش دوستانش منتشر کردند خودش به کسی عکسهاشو نشون نداده بود.💔
#شهیدمسعود_عسگری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
یک روز به خانه آمد دیدم موهای سرش را تراشیده چون رابطهای صمیمی با بهمن داشتم و اکثر مواقع با یکدیگر شوخی میکردیم به او گفتم این چه قیافه ای است که برای خودت درست کردی؟ بهمن چقدر زشت شدی. در جوابم گفت: موهایم داشت باعث غرورم میشد من هم مرخصشان کردم. راستش هنوز از جوابش مبهوتم...
راوی:
خواهر شهید 🌻
تاریخ شهادت: ۶۵/۳/۲۰ 🥀
#شهیدبهمندُرولی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
رفتارایشانخیلیموردپسندِدوستانو آشنایانبود.
شهیدازبنیانگذارانسههیئتازجمله
عُشّـٰاقالزَّهرادرمشهدبودندکهبامدیریت
ویادارهمیشدوازشروعروزاولمحرّم
تاپایانِصفر،برایشهیداستراحت،
معنایینداشتوبیشتروقتهادرحرم امامرضا(؏)با هم بودیموهمیشهحرفِ شهیداینبود:اگرمیخواهیممصیبتِ
اهل بیت(؏)رادرڪڪنیم؛
نبایدراحتطلبیرادرزندگیبرایخود اختیارڪنیم.بیشتروقتهانذرهایهیئت
رامیبرد،درمحلههایفقیرنشینِمشهد
بیننیازمندانپخشمیڪرد.ازڪارهایِ خیردیگریکهانجاممیدادندبهصورت مخفیبهافرادنیازمندڪمڪمیڪردن
راوی :
همسرشهید❤️
#شهید_حسین_هریری
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
راوی:
مادرشهید🌸
اهل "نمازشب و نمازاولوقت" بود. دعایعهد و زیارتعاشورا و تسبیحاتحضرتزهرا «سلاماللهعلیها» را ترک نمیکرد!👌🏻
حضور همیشگی در مسجد داشت، به مجالس اهلبیت علاقه خاصی داشت🌿.
احمد تنها قرآن نمیخواند؛ بلکه تدبر و تفکر میکرد و همه تلاشش عملبهقرآن بود..!❤️
#شادی_روح_شهدا_صلوات 🌼
#شهید_احمد_مشلب
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمیشد.
او معتقد بود:
هرچه میكشین و هرچه كه به سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
دقت فوقالعادهای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان میآورد كه: سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
دائماً به فرماندهان ردههای تابعه سفارش میكرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند.
#شهید_حاج_حسین_خرازی❤️
#اخلاق_شهدایی 🌱
#روایت_عشق 🌸
@Revayateeshg
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
#احمد_مشلب
در زندگی به معنویات اهمیت زیادی میداد و برای اعمال عبادی نظم مشخصی داشت .
اهل نمازشب و نماز اول وقت بود .
دعای عهد و زیارت عاشورا و تسبیحات حضرت زهرا را ترک نمی کرد و حضور همیشگی در مسجد داشت . 🌸
@Revayateeshg
💌شهید به غیبت حساس بود یک روز با دوستان مشغول صحبت از هر دری بودیم که یکی از دوستان از سیدرضا اجازه خواست تا مطلبی را بگوید.
آن دوست ما قبل از صحبتش نگاهی به اطراف انداخت و تا رفت صحبتش را شروع کند، سید رضا مانعش شد و گفت: نمیخواهد بگویی...
🔆 همه تعجب کرده بودیم، لحظاتی بعد دوستمان از سید رضا پرسید: چرانگویم؟ سید رضا لبخندی زد و گفت: قبل از صحبتت به اطراف نگاه کردی، حدس زدم بخواهی غیبت کسی را بکنی! برای همین گفتم جلوی غیبتت را بگیرم.
همیشه به غیبت حساس بود و به هر طریقی که می توانست مانع غیبت میشد.
📚منبع:
کتاب طاهر خانطومان
#شادی_روح_شهدا_صلوات 💔
#شهید_رضا_طاهر 🌷
#اخلاق_شهدایی 🕊
#روایت_عشق ✨
@Revayateeshg
شهید محمدباقر آقایی از جبهه که بر می گشت آرام نمی نشست شروع می کرد به پاکسازی محل و اراذل و اوباش و معتادین را از محل جمع می کرد تا باقر اینجا بود هیچ خلافکاری جرات نداشت در خیابان برغان خودنمایی کند، یک بار هم با آنها درگیر شد و بدجوری او را زده بودند باقر مجروح جبهه بود آنها هم بدجوری او را زده بودن، وقتی از مجروح بودنش مطلع شدند فهمیده بودند خیلی پشیمان شده بودند و چند بار آمدند و رفتند که ما رضایت دادیم.
یادم می آید هر وقت از جبهه می آمد من چند نوع غذا درست می کردم دو تا قاشق می خورد و کنار می رفت می پرسیدم: چرا نمی خوی؟!
گفت: شما چند نوع غذا سر سفره دارید، در حالی که رزمنده ها در جبهه شاید نون خشک هم نداشته باشند اینجا که بود فکر و ذکر پیش جبهه و همرزمانش بود.
آن اواخر خیلی دلتنگش شده بودم عید هم نیامده بود.
ماه مبارک رمضان بود… هر شب بر سر سفره افطار، دعا می کردم که زودتر بیاید تا بالاخره اواسط ماه رمضان بود که آمد و چند روز ماند اما نیامده بود که بماند.
آمده بود که برود!
آخرین باری بود که پیش ما بود…
مثل قبل نبود شوق رفتن را می شد در چهره اش دید با آنکه پوستش زیر آفتاب سوخته بود، اما نور خاصی داشت. او به زمین، تعلق نداشت، از آسمان بود…
وقتی می خواست برود، با هر کسی که حساب و کتابی داشت، پاک کرد و رفت.
[شهید محمدباقر آقایی (معروف به باقر آقایی) از رزمندگان محبوب و بنام گردان علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود. وی ۲۴ سال داشت و در کسوت جانشینی گردان، در سردشت به شهادت رسید.]
#شهید_محمدباقر_آقایی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
همیشه در کار خیر پیش قدم بود.
دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد.
دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن می نوشت.
روزی که خیلی برای خدا کار انجام می داد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود.
یادم هست یکبار به من گفت:
امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.
به هیچ یک از تعلقات دنیا دل خوش نمی کرد.
هیچ چیز او را راضی نمی کرد، مگر اینکه دل یک انسان را بخاطر خدا خوش کند.
لباس نو نمی پوشید.
می گفت:
هر زمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم می پوشم.🌸🌱
#شهید_ابراهیم_هادی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
در کوچه ما پیر مردی بود که اختلال حواس داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیر مرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد.
آن شب رفته بودیم هیئت. موقع برگشت ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیر مرد هم چنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد.
وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست.
حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیر مرد را خواهی دید.
وقتی بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیر مرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم.💔
راوی:
همسر شهید🌱
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
🌸خصلت های حاج محسن🌸
یکی از خصلت های زیبای حاج محسن تواضع بی نظیر ایشون بود که همیشه زبون زد همه بچه ها چه تو بسیج و چه تو هیئت بود؛ برای مثال همیشه برای ماها که افتخار رفاقت باهاش رو داشتیم باعث غرور بود که رفیقمون و بچه محلمون از تکاورای تیپ 65؛ اما آقا محسن هم با اینکه غرور خاصی رو نسبت به ارتش داشت هر وقت که تو جمع بسیجیا بود خودشو بسیجی می دونست و اگه کسی تو جمعی که بچه بسیجی ها بودن ایشون رو با القاب نظامیش خطاب میکرد شدیدا ناراحت میشد و میگفت من اگرم الان تو ارتشم به برکت حضورم تو بسیج و دستگاه اهل بیته...
#شهید_محسن_قوطاسلو
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg