📌 خاص اما پنهان
✨ جلسه رو با یک سوال ادامه دادم. گفتم: بچهها کسی اسم نایبان خاص امام زمان در دورهٔ غیبت رو میدونه؟
علی گفت: عثمانبن سعید عمری، محمدبن عثمانبن سعید عمری، حسینبن روح نوبختی و علیبن محمد سمری.
گفتم: درسته. همهٔ این افراد از مومنان و علمای بزرگ زمان خودشون بودند.
📝 کاوه پرسید: کار نایبان امام چی بوده؟
پاسخ دادم: نایبان از طرف امام، مأمور رسیدگی به امور مردم و در واقع رابط بین حضرت و مردم بودند. از اونجایی که نیابت خاص وظیفهای حساس، مهم و مخفی بود، سُفرا افرادی بودند که حکومت ظالم عباسی نسبت به اونها حساس نبود. همگی دارای شغل خاصی بودند و مثل مردم عادی کاسبی و زندگی میکردند تا شناخته نشن.
🔰 مثلا نایب اول و پسرش که نایب دومه، روغنفروش بودند. خب، بهنظرتون برای چنین جایگاه مهمی چه ویژگیهای شخصیتی لازمه؟
شهاب گفت: رازداری.
پرسیدم: دیگه؟
بهرام گفت: بصیرت و قوهٔ تشخیص بالا.
گفتم: درسته. علاوه بر اینها نایبان به تقیه (باور خود را مخفی کردن) و پنهانکاری، صبر و استقامت و زیرکی و هوش، اون هم در حد بالا و عالی آراسته بودند.
#از_تولد_تا_امروز ۱۵
مصاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانت چیکار کردی؟
#پست_ویژه
°✿فدک✿°:
امیرالمؤمنین علیه السلام:
اگر یکی از شما ثروتمند شد، هرگز کبر و غرورش را نیفزاید و از خاندانش فاصله نگیرد
لا يَزدادَنَّ أحَدُكُم كِبرا وعِظَما فی نَفسِهِ ونَأيا عَن عَشيرَتِهِ، إن كانَ موسِرا فِی المالِ
🕊🦋
🦋🦋🕯🦋🦋
#حدیث
°✿فدک✿°:
➣یک حبه نور ....
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
پروردگارا من به تو پـناه مى برم
که از تو چيزى بخواهـم كه بدأن
#علم ندارم و اگر مرا نيامرزى و
به من رحــــم نكنى از زيانكاران
باشــــم.
📒سوره مبارکه هــود آیه ۴۷🕊🦋
🦋🦋🕯🦋🦋
#خاطره𓋜 📒
همرزم_شهید : ࿐
...باٰ رفقاٰ تو؎ حرم حضرت
#رقیه "س" بودیم
زیاٰرت ڪردیم و نماٰز و دعا
رو باٰ حس و حاٰلے خوندیم ڪه اٰز
وصفش عاٰجزم .
از اٰیراٰטּ با خودم دوربین عڪاسے آورده بودم
بعد اٰز زیاٰرت مشغول شدم📷
به گرفتن عڪس اٰز دوستاٰטּ ، بعضےاٰز
بچه هاٰیے ڪه باٰ ما آمده بودند
و من نمیشناختمشاٰטּ اٰزم درخواست
#عڪس میڪردند ٰو من هم🕸
ڪناٰر پنجره هاٰ؎ زریح یاٰ جاهاٰ؎ دیگر حرم ازشاٰטּ عڪس میگرفتم ،🕌
گرم عڪاسے بودم ڪه صداٰ؎ ڪسے ڪه
لحنش صمیمے و رفاٰقتے بود به گوشم خورد :
" #میشه_اٰزمن_هم_عڪس_بگیر؎ ؟؟"
برگشتم دیدم یه جواٰטּ🦋
خوش قیاٰفه باٰ دو تاٰ ابرو؎ ڪماٰنے پرپشتٰ
و باٰ سیماٰیے به غایت
زیباٰ و باٰ یه باٰفت سیاٰه سفید ڪه
صمیمی و #مهربوטּ نشونش میداٰد اٰومد
ماٰ بین دوتا اٰز بچه هاٰ؎ دیگه اٰیستاد
من چندتاٰ عڪس ازش گرفتم ،🌱
تشڪر کرد و رفت آטּ لحظه اصلاٰ فکر نڪردم
ڪه عکس رو چطور؎🌌
باٰید به دستش برسونم ، از اٰین ماٰجراٰ
حدود ۰۴ روزے گذشت تاٰ اٰینڪه خبر
شهاٰدت دو نفر اٰز بچه هاٰ؎ گیلاٰטּ رسید
آره یڪیش ٰ#باٰبڪ نور؎ ،🕊
هموטּ جواٰטּ باٰ جماٰل و مهربوטּ و
دوست داشتنے و نفر وسط تو؎ تصویر و
من موندم و یه عڪس…⚜
راو؎ : آقا؎_قاٰسم_مصفّاٰ
▪️
#شهیدانہ
🕊🥀🕊🥀🕊
#راز_تسبیح_سبز
قبل ازدواج...🌸
هر خواستگاری که میومد...
به دلم نمینشست...!
اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...🤗
دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف....
میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...
شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...👌
این چله رو "آیتالله حقشناس" توصیه کرده بودن...
با چهل لعن و چهل سلام...!✋
کار سختی بود اما به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...🤔
ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم...
۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...👌
.
۴،۳روز بعد اتمام چله…
خواب شهیدی رو دیدم...
چهره ش یادم نیست ولی یادمه...
لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...🍃
دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان...
ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...
یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت:
"حاجت روا شدی..."😍
به فاصله چند روز بعد اون خواب...
امین اومد خواستگاریم...
.
از اولین سفر سوریه که برگشت گفت:
"زهرا جان…❤
واست یه هدیه مخصوص آوردم..."
یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:
"زهرا…❤...این یه تسبیح مخصوصه..📿
به همه جا تبرک شده و...
با حس خاصی واست آوردمش...💕
این تسبیحو به هیچکس نده..."
تسبیحو بوسیدم و گفتم:
"خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..."
بعد شهادتش…💔
خوابم برام مرور شد...
تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...😭
.
(همسر شهید امین کریمی چنبلو
🥀🕊🥀🕊🥀
#شهیدانہ