#طنز_جبهہ😃
#خنده_حلال🤗
پُسټ نگهبانۍ رو
زودتر تَرڪ ڪرد!🙁
فرمانده گفټ :🤗
۳۰۰تا صلواټ جریمته!😥
چند لحظه فکر ڪرد.🧐
وگفټ: برادرا بلند صلواټ!🍃
همه صلواټ فرستادטּ [اللهم صل علی محمد و ال محمد]📿
گفټ: بفرما 😁
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😁📿😂
دخـــتــران انـــقـــلابـــی
@Revolutio
#طنـز_جبهه😂
یه روز دیر از خواب پاشدم
نمازم قضا شد
دید خیلی ناراحتم
گفت: ناراحت نباش
بیا دو تا چهار رکعتی هم جای من بخون
ثواب داره
گفتم: چرا حاجی شما مگه نمازات قضا شده
گفت: نه ولی تو بخون کار از محکم
کاری عیب نمیکنه
همون لحظه فهمیدم
به زبون بی زبونی جریمم کرده
#شهیدانه
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
یـکے از عمیلیات ها بود که
فرمانده دستور داده بود
شب هیچ کس تکون نخوره وصداش در نیاد😳
وقت نماز صبح شد
آفتابه رو برداشتم ورفتم وضو بگیرم
که یکدفعه احساس کردم کسی آن طرفتر تکان میخورد😥
ترسیدم😫
نمیتوانستم کاری بکنم ،تنها بووم وبدون اسلحه ویک متر جلوترم یک بعثی که اگه برمیگشت و منو میدید شهادتم ختمی بود😂
شروع کردم به دعا گفتم خداجون من که نیومدم کار بدی بکنم که الان گرفتار شدم اومدم وضو بگیرم پس کمکم کن
یک لحظه چیزی به ذهنم رسید👏👌
😂لوله ی آفتابه رو گذاشتم و رو سر عراقی و گفتم حَرِّڪ....😂😂😂
بیچاره انقدر ترسیده بود که همش به عربی میگفت:نزن...
اینطوری شد که همه چی رو هم اعتراف کرد وعملیات به نفع ایران تموم شد😂😂
وتا صبح همه ی رزمنده ها وفرماندمون از خنده داشتند غش میکردند😅😂😟
تااینکه فرمانده گفت:بچه ها دلتونُ پاک کنید اونوقت با یک آفتابه هم میشه دشمنُ نابود شد🤣
#طنز_جبهه
#طنز_جبهه 😂 🌸#طنز😆
🌧⚡️ پسر فوق العاده بامزه و دوست داشتنی ای بود
بهش می گفتند آدم آهنی!
یک جای سالم در بدن نداشت😕
یک آبکش به تمام معنا بود 👐🏻
آنقدر در طی سال های جنگ تیر و ترکش خورده بود که شده بود کلکسیون تیر و ترکش 💘
🍃 دست به هر کجای بدنش می گذاشتی جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود
اگر کسی نمی دانست و جای زخمش را محکم فشار می داد و دردش می آمد، نمی گفت: آخ آخ آخ 😫
بلکه با یه ملاحت خاصی 😌 نام عملیاتی که آن زخم یادگار آن بوده را به زبان می آورد
🌻مثلا: کتف راستش را اگر کسی محکم می گرفت، می گفت:
آخ بیت المقدس🤣
.
کمی پایین تر : آخ والفجر مقدماتی 😄
.
آخ فتح المبین 🤣
.
آخ کربلای پنج 😂
بچه ها هم عمدا اذیتش می کردند و صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا تقویم عملیات ها را مروری کرده باشند 😁
#طنزانه
@Revolutio
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای...چفیه ام, سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...هــــمـــه رو بردن !!!😂💔
دارو ندارمو بردن😄😁
شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🌹
#طنز_جبهه
@Revolutio