eitaa logo
◦•●◉✿ ـבختران انقلابے ✿◉●•◦
152 دنبال‌کننده
2هزار عکس
923 ویدیو
75 فایل
همه چی از۱۴٠٠/۴/۴شروع شد🌸 انقلابی ام منتظرفرمان سیدعلی✌ +خدآ‌‌چه‌دلبرونه‌میگه ولآتحزناِن‌َّالله‌معنـٰا:) -غمگین نشومن کنارتم❤ تبلیغات👇 @Revolutior کانال دیگه مون❣ @Revolutiod02 اللهم عجل لولیک الفرج♥ #آرزویم_رسیدن_توبه_رویایت🌿✨ ³⁰⁰......🛫.....⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
😃 🤗 پُسټ نگهبانۍ رو زودتر تَرڪ ڪرد!🙁 فرمانده گفټ :🤗 ۳۰۰تا صلواټ جریمته!😥 چند لحظه فکر ڪرد.🧐 وگفټ: برادرا بلند صلواټ!🍃 همه‌ صلواټ فرستادטּ‌ [اللهم صل علی محمد و ال محمد]📿 گفټ: بفرما 😁 از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😁📿😂 دخـــتــران انـــقـــلابـــی @Revolutio
😂 یه روز دیر از خواب پاشدم نمازم قضا شد دید خیلی ناراحتم گفت: ناراحت نباش بیا دو تا چهار رکعتی هم جای من بخون ثواب داره گفتم: چرا حاجی شما مگه نمازات قضا شده گفت: نه ولی تو بخون کار از محکم کاری عیب نمیکنه همون لحظه فهمیدم به زبون بی زبونی جریمم کرده ﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾ @Revolutio
یـکے از عمیلیات ها بود که فرمانده دستور داده بود شب هیچ کس تکون نخوره وصداش در نیاد😳 وقت نماز صبح شد آفتابه رو برداشتم ورفتم وضو بگیرم که یکدفعه احساس کردم کسی آن طرفتر تکان میخورد😥 ترسیدم😫 نمیتوانستم کاری بکنم ،تنها بووم وبدون اسلحه ویک متر جلوترم یک بعثی که اگه برمیگشت و منو میدید شهادتم ختمی بود😂 شروع کردم به دعا گفتم خداجون من که نیومدم کار بدی بکنم که الان گرفتار شدم اومدم وضو بگیرم پس کمکم کن یک لحظه چیزی به ذهنم رسید👏👌 😂لوله ی آفتابه رو گذاشتم و رو سر عراقی و گفتم حَرِّڪ....😂😂😂 بیچاره انقدر ترسیده بود که همش به عربی میگفت:نزن... اینطوری شد که همه چی رو هم اعتراف کرد وعملیات به نفع ایران تموم شد😂😂 وتا صبح همه ی رزمنده ها وفرماندمون از خنده داشتند غش میکردند😅😂😟 تااینکه فرمانده گفت:بچه ها دلتونُ پاک کنید اونوقت با یک آفتابه هم میشه دشمنُ نابود شد🤣
😂 🌸😆 🌧⚡️ پسر فوق العاده بامزه و دوست داشتنی ای بود بهش می گفتند آدم آهنی! یک جای سالم در بدن نداشت😕 یک آبکش به تمام معنا بود 👐🏻 آنقدر در طی سال های جنگ تیر و ترکش خورده بود که شده بود کلکسیون تیر و ترکش 💘 🍃 دست به هر کجای بدنش می گذاشتی جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود اگر کسی نمی دانست و جای زخمش را محکم فشار می داد و دردش می آمد، نمی گفت: آخ آخ آخ 😫 بلکه با یه ملاحت خاصی 😌 نام عملیاتی که آن زخم یادگار آن بوده را به زبان می آورد 🌻مثلا: کتف راستش را اگر کسی محکم می گرفت، می گفت: آخ بیت المقدس🤣 . کمی پایین تر : آخ والفجر مقدماتی 😄 . آخ فتح المبین 🤣 . آخ کربلای پنج 😂 بچه ها هم عمدا اذیتش می کردند و صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا تقویم عملیات ها را مروری کرده باشند 😁 @Revolutio
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای...چفیه ام, سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...هــــمـــه رو بردن !!!😂💔 دارو ندارمو بردن😄😁 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🌹 @Revolutio