eitaa logo
◦•●◉✿ ـבختران انقلابے ✿◉●•◦
150 دنبال‌کننده
2هزار عکس
923 ویدیو
75 فایل
همه چی از۱۴٠٠/۴/۴شروع شد🌸 انقلابی ام منتظرفرمان سیدعلی✌ +خدآ‌‌چه‌دلبرونه‌میگه ولآتحزناِن‌َّالله‌معنـٰا:) -غمگین نشومن کنارتم❤ تبلیغات👇 @Revolutior کانال دیگه مون❣ @Revolutiod02 اللهم عجل لولیک الفرج♥ #آرزویم_رسیدن_توبه_رویایت🌿✨ ³⁰⁰......🛫.....⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☁️☘☁️ ☁️☘☁️ ☘☁️ ☘ نذاشتم ادامه‌ی حرفشو بزنه و گفتم:من دارم.شما بخورین من خیالم راحت شه! پارسا سرشو به علامت باشه تکون داد و موز رو خورد،در حین خوردن همش میگفت:به چقدر خوشمزس،چقدر شیرینه،چقدر...... رفتارش خیلی عوض شده بود،دیگه مثل قدیم باهام رفتار نمیکرد،مهربون‌تر شده بود.کاش هیچ وقت این فیلم تموم نشه،هیچ وقت! +خب من برم پارسا:باشه...خدانگهدار +خداحافظ چند قدم ازش دور شده بودم که گفت:راستی برگشتم سمتش و گفتم:بله؟ پارسا لبخندی مهربون زد و گفت:بابت موز ممنون،بهش نیاز داشتم خوشحال شدم و گفتم:خواهش میکنم منتظر بهش خیره شدم که سوار ماشین شد و دستشو برام تکون داد،ماشینو روشن کرد که ماشین با سرعت ازجاش کنده شد..... یاد سفر بعد از عقد افتادم! قرار بر این شده بود بعد از عقد منو پارسا بریم قزوین پیش مامانبزرگ یه چند روزی بمونیم... ‌ کاش توی این چند روز میتونستم دلشو به دست بیارم. ‌ ‌فقط خدا خدا میکردم با هواپیما نریم چون بیش از حد از ارتفاع و هواپیما میترسیدم،کلا از بچگی اینجور بودم.صالح گفته بود با قطار بریم البته اگه بتونه بلیط گیر بیاره! صدای صالح باعث شد از افکارم بیرون بیام ‌ صالح:هی...سارا بیا بریم خاله منتظره! همینجور که به سمتشون میرفتم گفتم:بریم ☘ ☁️☘ ☘☁️☘ ☁️☘☁️☘