eitaa logo
◦•●◉✿ ـבختران انقلابے ✿◉●•◦
150 دنبال‌کننده
2هزار عکس
923 ویدیو
75 فایل
همه چی از۱۴٠٠/۴/۴شروع شد🌸 انقلابی ام منتظرفرمان سیدعلی✌ +خدآ‌‌چه‌دلبرونه‌میگه ولآتحزناِن‌َّالله‌معنـٰا:) -غمگین نشومن کنارتم❤ تبلیغات👇 @Revolutior کانال دیگه مون❣ @Revolutiod02 اللهم عجل لولیک الفرج♥ #آرزویم_رسیدن_توبه_رویایت🌿✨ ³⁰⁰......🛫.....⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☁️☘☁️ ☁️☘☁️ ☘☁️ ☁️ [سه روز بعد] ‌عاقد:دوشیزه ‌مکرمه‌ سرکار خانم سارا ابراهیمی آیا بنده وکیلم شما را به عقد دائم جناب آقای پارسا احمدی با مهریه‌ی معلومه در بیاورم؟ سرمو انداخته بودم پایین و به آیات سوره‌ی نور خیره شده بودم،آروم آروم اشک میریختمو توی دلم دعا میکردم مهشید:عروس رفته گل بچینه عاقد:برای بار دوم عرض میکنم،بنده وکیلم؟ مامان:عروس رفته گلاب بیاره عاقد:برای بار سوم عرض میکنم،آیا بنده وکیلم؟ سکوت بدی توی جمع حاکم شد.همه منتظر من بودند تا بله بگم،چقدر منتظر این لحظه بودم! سرمو بلند کردم و به پارسا نگاهی انداختم،نگاهم کرد و چشماشو روی هم فشرد،با این کارش ته دلم قرص شد و گفتم:با اجازه پدرم،مادرم‌،و بزرگترای جمع،بلـہ! صدای دست زدن افراد داخل سالن بلند شد و همه با مهربونی به منو پارسا تبریک گفتن... بعد از روبوسی با مهشید،مهشید گفت:مبارک باشه!خوشبخت شین و به پای هم پیر شین خندیدم و گفتم:ممنون صالح اومد و کنار مهشید ایستاد صالح:مبارک باشه آبجی رو کرد به سمت پارسا و گفت:پارسا مبارکت باشه!خوشبخت شین و البته به پای هم پیر شین! منو پارسا باهم گفتیم:ممنون مهشید:چرا میگید ممنون؟باید تو این جور مواقع بگید انشالله نمیتونستم بگم انشالله،همه چیز به پارسا مربوط میشد،کاش اونم مثل من اینقدر دوستم داشت سکوت کردم و سرمو انداختم پایین،پارسا گفت:انشالله با تعجب بهش نگاه کردم که لبخندی زد و........ ☘ ☁️☘ ☘☁️☘ ☁️☘☁️☘