eitaa logo
ساخت فرهنگ انقلابی
94 دنبال‌کننده
40 عکس
10 ویدیو
7 فایل
پیرامون گفتمان انقلاب اسلامی (ایده انقلاب اسلامی) ارتباط با ادمین: محمدرضا مالکی بروجنی (پژوهشگر علوم اجتماعی و سیاستگذاری فرهنگی) @wrezaw
مشاهده در ایتا
دانلود
dysfunction در مقابل malfunction؟ دو مفهوم dysfunction و malfunction دومفهومی هستند که ممکن است در ترجمه آنها دچار اشتباه شویم و آنها را هم معنا بپنداریم. ترجمه گوگل نیز ترجمه های نادرستی از این دو مفهوم ارائه می دهد اما تفاوت این دو مفهوم چیست؟ اگر بخواهم به طور ساده بیان کنم باید بگویم که dysfunction برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن چیزی به دلیل یک مشکل ساختاری یا توسعه ای به درستی کار نمی کند اما در مقابل malfunction برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن چیزی به دلیل یک مشکل خاص و قابل شناسایی به درستی کار نمی کند. هنگام بحث در مورد بدن انسان، dysfunction اغلب برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که یک اندام یا سیستم خاص به دلیل یک مشکل ساختاری یا اختلال در رشد به درستی کار نمی کند. از سوی دیگر، malfunction اغلب برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که یک اندام یا سیستم خاص به دلیل بیماری، آسیب یا سایر مشکلات قابل شناسایی به درستی کار نمی کند. پبشنهاد می گردد به جای کلمه dysfunction از کلمه عدم کارکرد و برای کلمه malfunction از کلمه سوءکارکرد یا بدکارکرد یا کژکارکرد استفاده شود. در حالت اول چون سیستم به غایت مورد انتظار نمی رسد از این کلمه استفاده شده است و در حالت دوم چون بعضی از اجزا به درستی کار نمی کنند. @RevolutionaryIdea
به یاد همه رفقایی که دغدغه انقلاب داشتن اما ۲۲ بهمن امسال را ندیدند ...
چرا ویکو برای دانش فرهنگ اهمیت دارد؟ ویکو از اولین متألهانی است که به نسبت خدا و فرهنگ انسانی اندیشیده است. مسئله زمانی آغاز می شود که الهیات به نسبت خدا و طبیعت به عنوان خلق و محصول الهی اندیشید و سعی کرد که نسبت خود را با آن روشن کند و تا حدودی این کار را انجام داد. اما ویکو با کتاب علم جدید به مسئله دیگری اندیشید؛ خلق دیگری در جهان وجود دارد که مستقیما خلق الهی نیست همچون طبیعت. این خلق با خلق طبیعت تفاوتهایی دارد. 1-این خلق از مجرای انسان به وجود می آید. 2-این خلق در زمان است نه در مکان. ویکو پایه علم جدیدی را بنا نهاد که موضوع آن نه طبیعتی است که خدا خلق کرده بلکه موضوع آن فرآورده هایی است انسانی که مخلوق خدا ایجاد کرده است. ویکو از الهیات مدنی عقلانی سخن می گوید که مبتنی است بر تجلی مشیت الهی در تاریخ اجتماعی و در امور مدنی. اهمیت کار ویکو زمانی روشن می شود که بدانیم ویکو روش این دانش را چون روش مطالعه طبیعت نمی دانست کسی مثل کنت بعد از صد سال تلاش کرد و درنهایت تلاش کرد فیزیک اجتماعی را مبتنی بر پوزیتیویسم بنا کند. ویکو معتقد است از آنجا که حقیقت در نزد علت است و خداوند علت طبیعت است عمیقا از آن آگاه است و دانش کامل تنها نزد خداوند است. بنابراین ما هیچ وقت نمی توانیم به آگاهی کامل از حقیقت عالم طبیعت دست یابیم. وقتی ما نمی توانیم عالم طبیعت را به درستی بشناسیم ناچار به سطحی انتزاعی از آن مثل ریاضیات امعان نظر می کنیم که صورتی انتزاعی از طبیعت است و روشن است که این تنها سطحی از واقعیت طبیعت را به ما نشان می دهد. موضوع علم جدید ویکو طبیعت مشترک انسانی است. انسان علت جهان اجتماعی و تاریخی است که می سازد بنابراین در اقیانوس تردید تنها جزیره اطمینان این دانش است چراکه خود انسانها علت خلق آن هستند. بنابراین باید به جای تأمل در مخلوق خدا که خداوند از آن آگاه است به تأمل در جهان مدنی روی آوریم که مخلوق آن انسانها هستند البته این به معنای نفی اراده خدا در این ساحت نیست بلکه ویکو تلاش دارد نشان دهد اراده الهی از مسیر اراده انسانی در طول تاریخ تحقق یافته است. در مقایسه با ویکو علامه طباطبایی نیز تلاش دارد که همین مسئله را به شکل دیگری صورت‌بندی کند. صورت‌بندی علامه طباطبایی مبتنی بر نوعی انسان شناسی است که منشا ساخت های انسانی را در نوعیت انسان قرار می دهد و تلاش می کند از مجرای این نوعیت انسانی مسئله فرهنگ را حل کند. بر این اساس عبور مشیت الهی به فرهنگ از مجرای ابداع نوع انسانی به دلیل ذات خاص اوست. @RevolutionaryIdea
پس از سیاست‌نویسی در انتظار نسل چهارم اندیشکده‌های ایرانی حمید عظیمی جهان پیش از 7 اکتبر تمام شده است؛ دست‌کم جهانی که ما از مختصات فلات ایران ناظر آن هستیم دیگر نمی تواند مانند گذشته باشد. فردای هر بحران بزرگ لحظۀ زایش تغییرات بنیادین در نظم های سیاسی و گفتمانی است. اکوسیستمی که ما اندیشکده ها در آن زیست می کنیم نیز هرچند در برابر بحران های گذشته مقاومت نشان داده است، بعید است از پس این شوک آخر بربیاید. موج سوم اندیشکده‌ها وارثانی محافظه‌کار و سویه‌هایی تضعیف‌شده از نسل دوم کانون‌های تفکر بودند. بدون تردید «ایتان» نمونه تمام عیار اندیشکده‌ای نسل دومی بود که الگوی موج بعدی گسترش این اکوسیستم گردید. تفاوت اساسی در میان نسل دوم و سوم اندیشکده ها به نقش سیاسی پررنگ نسل دوم و فقدان آن در نسل سوم باز می گشت. ایتان حاصل پیوندی میان تکنوکرات های معترض و جریان ایدئولوژیک عدالتخواهی در دهۀ هفتاد بود که به سرعت سیاسی شده و در قالب ائتلاف آبادگران و جنبش عدالتخواه، توانست پلکان نهادهای انتخابی را درنوردد و ارکان دولت را نیز به دست گیرد و آثار عمیقی را در اقتصاد سیاسی ایران به جای گذارد. پس از یک دهه تجربۀ حضور در حاکمیت و یک دهه دیگر از تجربۀ تلاش برای بازگشت به آن، می توان با اطمینان گفت تجربه عدالتخواهی عملگرا هم در حاکمیت و هم در بازار و هم در جامعه پایگاه خود را از دست داده است. بخش عمدۀ بدنۀ این نیروها نیز هرچند به لحاظ ایدئولوژیک و ادراکی در نظم موجود استحاله نشده اند اما در عمل وابستگی به زیست کارمندی یا پیمانکاری برای بروکراسی توان آنها تخلیه کرده است. این موضوع ارتباطی به ذات عدالتخواهی ندارد؛ بلکه سرنوشت هر نیروی اجتماعی و هر طرح ایدئولوژیکی از تصرف در قدرت است، اگر به سرشت اجتماعی خود وفادار نماند. ما در نقطه ای میان تجربۀ حزب جمهوری و تجربۀ ایتان هستیم. صرف نظر اینکه چه فرمی می تواند از امتزاج این دو تجربه زائیده شود، یک موضوع روشن است: اینبار باید قدرت از درون بروکراسی به بیرون آن تخلیه شود. @RevolutionaryIdea
وضعیت پروژه گیری نیروهای فکری انقلاب یکی از مسائلی که نیروهای فکری انقلاب اسلامی را آزار می دهد «وضعیت مسئله» است. وضعیت مسئله، پاسخ درخور داشتن به چرایی مسئله بودن است. مسئله برای نیروهای فکری انقلاب در نسبت با واقعیت های عینی جامعه شکل نمی گیرد، متعلق به آنها نیست و این عدم علقه و از خودبیگانگی نسبت به مسئله، نیروهای انقلاب را دچار سرخوردگی، آشفتگی و احساس نارضایتی می کند. چنین مسئله‌ای مولود وضعیتی است که نیروی اندیشه ای آن را از خود نمی داند، دیگرساخته و در تعاطی و روابط قدرت شکل گرفته است و همیشه از دست اندازهای قدرت به پایین و نیروهای فکری در قالب پروژه های پژوهشی سُر خورده است. مسئله باید از پایین به بالا بجوشد و در یک چرخش روابط قدرت را مسئله مند کرده و به یک پروژه تحقیقاتی تبدیل و دوباره به پایین برگردد. احساس نیاز و مسئله مندی در بالا و بسیج نیروهای فکری در پایین می تواند انقلاب را به حرکت درآورد. نیروهای فکری به خاطر سختی معشیت در این بازی نامسئله ها قرار می گیرند و توانشان تخلیه شده و با مشاهده عدم کارایی سرخورده می شوند. اولین مواجهه نیروهای انقلابی با چنین وضعیت نامسئله و روابط پیچیده سیاسی، جدا شدن از ساختار قدرت در قالب اندیشکده و تجربه ثینک تنک ها بود. آنها گمان می کردند که با جدا شدن از بدنه قدرت و ساخت مسئله خود می توانند در ساختار تصمیم سازی موثرتر مداخله کنند. این کار چندان موفق نبود جز اینکه این اندیشکده ها باز به شکلی دیگر برای تأمین مالی به بدنه قدرت اتصال پیدا کردند. این وضعیت با تلمبار شدن اندیشکده های کم اثر که باید منتظر سفارشی باشند تا بتوانند امور را سامان دهند وضعیت نابسامانی را برای نیروهای فکری به وجود آورد. از سوی دیگر، این بی عملی و خروج از میدان های کنشگری و هجوم به اتاق ها برای پیدا کردن راه حل برای مسائل سبب شد کسی در میدان نماند که بخواهد به این موعظه ها گوش دهد. نیروهای اندیشه ای «مستقل» اکنون در وضعیتی قرار دارند که هم از بدنه و ساختار قدرت بریده اند و هم میدان کنش اجتماعی را از دست داده اند. اکنون در این وضعیتی که از دو حد اساسی یعنی ساخت قدرت و میدان کنش بریده اند در یک وضعیت مسئله درباره هویت خود قرار گرفته اند؛ وضعیتی که دوست دارند از طرفی در ساخت قدرت تأثیر داشته باشند و از سوی دیگر کنشگری اجتماعی را بازپس گیرند. @RevolutionaryIdea
کرسی ترویجی: 🔰دگرگونی معنای زمان و تاریخ نزد غرب‌شناسان معاصر ایران 🎙 با حضور: ✍️ دبیرعلمی: 📅 پنجشنبه ۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۰ 🏢 تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گروه غرب شناسی 📡 حضور مجازی از طریق: 🌐 skyroom.online/ch/iict/farhang 🔍 مشروح خبر👇 🌐 iict.ac.ir/gharbshenasi1
⚡️ کارزار «مطالبه حداقل دستمزد ۱۵ میلیون تومانی برای سال ۱۴۰۳» توسط نماینده کارگران در «شورای عالی کار» آغاز شده و رکوردی کم‌نظیر را از آن خود کرده است. 🗣 بخشی از متن کارزار: «این پویش از کارگران بیکار و شاغل در کارگاه‌های کوچک و بزرگ تولیدی، صنعتی و خدماتی با هر عنوان شغلی و مدرک تحصیلی و همچنین از تشکل‌های صنفی و دانشجویی _ کارگران آینده _ دعوت می‌کند در ابتدا با امضای این کارزار و در ادامه عضویت و حضور فعال و خلاقانه در کانال‌های ارتباطی این پویش در شبکه‌های اجتماعی، نماینده کارگران را در رسیدن به این هدف همراهی کنند. من هم در جایگاه نماینده کارگران متعهد می‌شوم ماشین امضای دولت و کارفرمایان نباشم و در پایان مذاکرات مصوبه‌ای با مبلغ کمتر از ۱۵ میلیون تومان را امضا نکنم.» ✅ برای امضای این کارزار‌ روی لینک زیر بزنید: https://www.karzar.net/mozd1403 🗓 شروع کارزار: ۲۵ اسفند ١۴۰٢ ✍🏻 نویسنده: علیرضا میرغفاری (نماینده کارگران در شورای عالی کار» 📣 از طرف: کارگران #️⃣ هشتگ رسمی: فهرست کارزارهایی را که اثرگذار بوده‌اند می‌توانید اینجا ببینید.
ساخت فرهنگ انقلابی
حول حالنا الی احسن الحال...
نظر هایک درباره سیاست گذاری نظر هایک در تقابل محض با هر اندیشه معتقد به علم سیاست پردازی یا تکنولوژی سیاسی است که هدفش رسیدن به نتایج خاص مطلوب است. چنین علم سیاست پردازی ای چیزی محال را از پردازندگان به این علم طلب می‌کند، یعنی شناخت تفصیلی از نظامی متغیر و پیچیده در جامعه. در واقع منظور اصلی هایک این است که درک اولویت امور انتزاعی در شناخت بشری بدین معناست که ما بایستی روی هم رفته آرمان مدرن کنترل آگاهانه زندگی اجتماعی را کنار بگذاریم: آرمان بهتر آرمان آماده کردن بستر شرایط عامی است که در آن شرایط می‌توان انتظار داشت نتایج سودمندی به بار آید./جان گری ص ۱۲۶ @RevolutionaryIdea
سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم آوینی ره و روز هنر انقلاب اسلامی.
ثسموس و نوموس نویسندگان: آذرفزا؛ قوام صفری گذر از ثسموس به نوموس در ادبیاتِ سیاسی یونان باستان، بازنمایاننده چه دگرگونی اندیشگانی در اندیشه سیاسی یونانیان، به ویژه آتنیان، بوده است. چنانکه پیش از این نشان دادیم، ثسموس دستور/ فرمان زورآور شده­ای است که از سوی عاملی جدا و برتر صادر می­شود و افرادی که تحت آن دستور/ فرمان قرار می­گیرند آن را اجبارآور می­یابند. در معنای بنیادینِ نوموس نیز اجبار و الزام نهفته است. اما این الزام و اجبار بیش از آنکه از حجیت مرجعی که آن را صادر کرده ناشی شده باشد از این واقعیت نشات می­گیرد که همه افرادِ تحت سامان و نظم نوموس آن را بی چون و چرا معتبر می­دانند. هم­از این­روی، هنگامی که از ثسموس و نوموس در معنای قانونِ نهاده سخن می­گوییم، با دو معنای متفاوت از قانون روبه­رو می­شویم. ثسموس قانون را دستور یا فرمان زورآور شده­ای می­داند که از سوی قانون­گذاری برتر گذاشته می­شود و همگان به ناگزیر باید آن را معتبر بدانند؛ حال آنکه نوموس، قانون را حُکمی می‌داند که از سوی همگان معتبر دانسته می­شود و از این جهت تصدیق شده و پذیرفته می­شود. ثسموس حجیت و اعتبار خود را از قانون­گذار ِ برتر می­­گیرد اما نوموس، هم­ازنخست، قانون را امر ِمعتبر و مورد توافقِ همگانی قلمداد می­کند. این دو دریافتِ متفاوت از قانون­نهاده، دو صورت متفاوت از نظامِ سیاسی را پدید می­آورند. نظامِ سیاسی برآمده از ثسموس کمترین توجهی به توافق و پذیرشِ همگانی ندارد و بنابراین تورانیک (استبدادی) خواهد بود. جایگاهِ والای توران (مستبد) همگان را وادار به پذیرش ِ قوانین می‌کند. باری، نظامِ سیاسی برآمده از نوموس بیشترین تاکید را بر توافق و پذیرشِ عمومی دارد بنابراین مشارکتِ سیاسی و برابری میان همگان برای توضیح و تفسیر خیرِ عمومی در کانون قرار می­گیرد. شرطِ امکان انجمنِ ملی در آتن و قدرت گرفتنِ آن در برابر آرئوپاگوس اصلِ برابری قانونی بود. یونانیان این اصل را با لفظ ἰσονομία]=برابری فرمانروا و فرمانپذیر[ می‌خواندند که از ترکیب ἴσος]=برابر[ و νόμος]=قانون[ تشکیل شده است. چنانکه پیداست با سرنگونی حکومتِ استبدادی پیسیستراتی و آغاز دموکراسی کلیستنسی لفظ ایسونومیا دلالت سیاسی می­یابد و زمینه ساز جایگزینی نوموس به جای ثسموس در ادبیاتِ سیاسی آتن می‌شود. اگرچه اصلی­ترین دلالتِ نوموس از ابتدای سده چهار پ.م به بعد، چنانکه در سخنرانی سخنوران، خطابه­های مردانِ سیاسی، نمایشنامه­ها و همچنین آثار فلسفی می بینیم، قانونِ نهاده بوده است، نوموس دلالت­های پیشینش را از دست نداد. پژوهشِ ما نشان می­دهد، نوموس در معنای سامانی که همگان آن را معتبر و الزام آور می دانند نه تنها معنای نوین یونانیان از قانون سیاسی را نشان می­دهد بلکه وجوهِ گوناگونِ زیستِ عمومی آنان را بازنمایی می­کند. یونانیان این زیست عمومی را در برابر زیستِ خصوصی می‌فهمیدند و آن را   πολιτικός] βίος =زیستِ شهرورزانه[ می­نامیدند. مفهومِ کلیدی در زندگی شهرورزانه ایده­ نوموس است چرا که تمامی وجوهِ آن را اعم از آداب و رسوم، عُرف، فرامین و مناسکِ دینی و مهمتر از همه قوانین ِ نهاده به هم می­پیونداند و هماهنگ می­سازد. به دیگر سخن، ایده نوموس به مثابه­ παράδειγμα]=الگو، پارادیم[ تمامی اجزاء بسگانه زیستِ عمومی یونانیان را در واحدی به نام پولیس گرد می­آورد. بدین ترتیب نوموس نه تنها بنیان­گذارِ پولیس است بلکه نگاهدارنده آن و در همین حال به پیش­برنده آن نیز هست. @RevolutionaryIdea
🔹راه و رسم نظرورزی نویسنده: حمید احتشام کیا 🔸ابن‌سینا در ابتدای بحث از «سماع طبیعی» درباره نحوه مواجهه بعض از کسانی که دستی در علم دارند و در باب مسائل علمی گفتگو می‌کنند می‌نوسید: 🔸«فكثيرا ما نرى المتكلمين فى العلوم إذا تناولوا بنقضهم مقالة واهية، أو أكبّوا ببيانهم على مسألة يُلحظ الحقُ فيها عن كثب، نفضوا كل قوة و حقّقوا كل قسمة، و سَردوا كل حجة»: در بسیاری از موارد می‌بینیم که متکلمین در علوم (کسانی است که درباره پدیده‌ها گفتگوی علمی می‌کنند) در مباحث بدیهی و ساده، تمامی استدلالات را پی‌در‌پی آورده و با تمام قدرت مسأله را مطرح کرده، تقسیمات و فروعات اطراف آن را تشریح می‌کنند. 🔸«فإذا تلجّجوا فى المشكل و خلصوا إلى جانب المشتبه، مرّوا عليه صفحا»: اما وقتی به مشکلات و عویصه‌ها می‌رسند و در گرداب معضلات فهم پدیده فرو می‌روند و با امور مشتبه روبه‌رو می‌شوند، با گذشت و اغماض از آن روی‌گردان می‌شوند. 🔸«و نحن نرجوا أن يكون وراء ذلك، سبيل مقابلة لسبيلهم، و نهجٌ معارض لنهجهم»: و ما امید داریم برخلاف راه و طریقه ایشان مسیر دیگری را پیش گیریم یعنی مسائل آسان را رها کرده و در عویصه‌ها لنگر انداخته و جَدّ و جُهدمان را آنجا صرف کنیم.
فرق غایت (Zweck) و غایتمند (Zweck-mabigkeit) کانت میان ابژه غایتمند و ابژه غایت فرق می گذارد. وقتی ابژه‌ای را به عنوان غایت در نظر می گیریم این ابژه فقط به مدد طرح قبلی ممکن شده است اما زمانی که ابژه ای را غایتمند لحاظ می‌کنیم در واقع این امکان را می‌پذیریم که ابژه محصول تصادف بوده است با این حال ابژه مزبور ما را وادار می‌کند تا مفهومی را ورای رخداد آن در نظر بگیریم.
به مناسبت شهادت آیت‌الله رئیسی و بازتولد امر ملی برگرفته از کتاب «زمانی میان زمان ها» تشیع سیاسی است که از بدو تولد با دعوای مشروعیت جانشینی پیامبر پیوند خورده است. به این دلیل سیاسی است که روند تاویل نامتناهی است. به این دلیل سیاسی است که حضور نامرئی امام زمان در کار است. سیاسی است زیرا تولدش شرط امکان مسأله ملی قرار می‌گیرد. سیاست بدون حوزه عمل وجود نخواهد داشت. آنچه ما در اینجا «ملی» می‌نامیم همان حوزه عمل است، «««چیزی که بازسازی موجودیت یک ملت را امکان پذیر می‌سازد»»». شیعه سیاسی است زیرا رویداد بنیان‌گذار آن یعنی عاشورایی حسینی مسأله اخلاق را مطرح می‌سازد. شیعه سیاسی است زیرا سیاست را به واسطه چیزی غیر از مدیریت دولتی در نظر می‌گیرد. تشیع دقیقا به این دلیل سیاسی است که از این دنیا راضی نیست؛ از دنیای امکان رو بر می‌تابد و به دنیای دیگری که باید در قالب همین جهان ایجاد شود چشم می‌دوزد. . . شهر خالی است ز عشاق، بود کز طرفی مردی از خویش بیرون آید و کاری بکند؟ @RevolutionaryIdea
تمایز میان هنر مکانیکی و هنر زیبا از منظر کانت هنر مکانیکی هنری است که طرح آن از پیش روشن است و طرح در محصول فعلیت می یابد چیزی مثل مهندسی که یک محصول را ابتدا طراحی و سپس می سازد. در هنر مکانیکی محصول را چنان غایت می بینیم. در مقابل هدف هنر زیبا برانگیختن رضایت بی علقه است و یگانه راه انجام این مهم نیز آفرینش محصولی است که مستقیما غایت مشخصی را نشان نمی دهد و این که به کار ادراک غایتمندی بدون غایت ابژه می آید. اگر انسان را موجودی در نظر بگیریم که به لحاظ انسان شناسانه به هنر زیبا تعلق خاطر دارد فرهنگی که می پسندد بیش از اینکه فرهنگ مکانیکی باشد، فرهنگ زیبا است؛ فرهنگی که اگرچه غایتی را دنبال می کند اما غایت فرهنگ در طرح آن وضوح ندارد. این فرهنگ می تواند به راحتی توسط انسانها پذیرفته شود؛ چراکه با طبیعت و قوای انسانی هماهنگ است بی آنکه احساس شود این فرهنگ توسط یک نیروی بیرونی بر انسانها تحمیل می شود زیرا قضاوت درباره طرح پیشین آن دچار ابهام می گردد. @RevolutionaryIdea
نسبت خیال،فاهمه و عقل در کانت هر ایده زیباشناختی، قوه ایده های عقلی را به جنبش در می آورد و به موجب آن نه تنها نوعی هماهنگی با ساختار منطقی بین خیال و فاهمه بلکه نسبتی هم بین عقل و خیال ایجاد خواهد شد. @RevolutionaryIdea
4- محمد رضا مالکی.mp3
5.23M
🔸سلسله نشست‌های ایران آینده🔸 دولت فردا و الگوی سیاست ورزی شهید 🎙محمدرضا مالکی بروجنی 📍«خدمت» واسطه بازتولید «امر ملی» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
ما، پیشرفت و حکمرانی کینزی ما هنوز هیچ ایده واقعی برای پیشرفت نداریم. هنوز دولت ملجا ما برای پیشرفت است این یعنی هنوز با ایده کینز به پیشرفت می اندیشیم. وقتی مرجع توسعه دولت شد دولت بایستی امر اجتماعی و امر اقتصادی را در یک سازوکار الاکلنگی تنظیم کند. همین امر ما را ملزم به داشتن برنامه توسعه و به تبع سازمان برنامه و بودجه می‌کند. همین نگاه به توسعه سبب شده انسانها، جامعه و مردم، دولت را مسئول توسعه خود بدانند و نقشی برای خود در توسعه قائل نباشد. به همین دلیل تا وقتی ایده کینزی توسعه در متن حکمرانی وجود داشته باشد قاعدتاً مردم همیشه طلبکار عدم توسعه و پیشرفت خود هستند و دولت همیشه در جایگاه محکوم قرار دارد چراکه نتوانسته ایده آل ها را محقق سازد. این ایده توان تحول جدی در امر اجتماعی و اقتصادی ندارد و امور را در بستر زمان منحل و مستحیل می‌کند. @RevolutionaryIdea
1403.03.26 درنگ.mp3
26.71M
| ☑️ جمهوری اسلامی و معنای جدید حکمرانی ▫️واکاوی سه مفهوم دموکراسی، اقتدار و مشروعیت عقبه مفهوم حکمرانی 3:50 حکمرانی عام و سنتی 16:00 عقلانیت حکمرانی 23:50 دعوای نظام علم 39:15 ایده انقلاب در قانون اساسی 41:45 اتوپیای ناتمام جهان مدرن 48:18 ایده انقلاب در دنیای امروز 61:40 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
تنزل از ایده به برنامه سیاسی آنچه تا اینجای مناظرات فهمیدم آن است که تقریبا تمام نامزدها درکی از امر سیاسی ندارند و به قول معروف «در بر همان پاشنه خواهد چرخید.» در امر سیاسی باید شکل جدیدی از نسبت یافتگی در امور ایجاد شود به این معنا که روابط قدرت تغییر کند. در نتیجه منزلت های اجتماعی، سیاسی و خصوصا اقتصادی تغییر کند تا نظم جدیدی حکمفرما شود‌. در این صورت توده و افرادی که در حاشیه اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایران زیست می کنند یعنی افرادی که در این ساختارها جایگاهی ندارند تغییر نسبت ها را درک کنند. اما هنوز نامزدها در ایده کینزی فکر می کنند؛ آماده کردن بسته حمایتی، کارت معیشتی-خدماتی، افزایش یارانه و امثالهم دمیدن در ایده کینز است که تلاش می کند در یک مدل چرخه ای جامعه و اقتصاد را با هم تنظیم کند. یک بار رانت اقتصادی برای تنظیم جامعه و بار دیگر رانت اجتماعی برای تنظیم اقتصاد. جلیلی کمی از این ایده کینزی فراتر رفته است و تلاش کرده با فعال کردن نیروهای سرکوب شده کمی از ایده کینز عبور کند. اما تکلیفش را با برنامه هفتم و نهادینه شدن برنامه های پنج ساله روشن نکرده است. مهمتر اینکه این ایده هم ایده ای در زمین غرب و تکیه بر نظریه سیستم و بازار است که تلاش می کند فرصت های فروخفته را بیدار کند و از سرکوب برنامه نجات دهد. اما این نگاه چه نسبتی خاصی با انقلاب اسلامی دارد برای من مبهم است. به نظر من تا اینجا ایده جلیلی چند دهه از ایده بقیه جلوتر است اما مبتنی بر ایده های غرب و نه متناسب با انقلاب اسلامی. @RevolutionaryIdea
هیهات از مشارکت پایین! نویسنده: محسن قنبریان انتخابات چهارم است که مشارکت زیر۵۰٪ است! من طلبه کوچک "مکتب سیاسی انقلاب اسلامی" نمیتوانم این ضایعه را فدای نتیجه انتخاباتها کنم. دیگر بهانه "کرونای۱۴۰۰" هم نیست! و متاسفانه از آن هم پایین تر شد! از مجلس هم! دیگر بهانه "رقابتی" نبودن۱۴۰۰ هم نیست؛ همه اصلاح طلبان و اعتدالی ها هم فراخوان دادند؛ اما از غیر رقابتی ها هم مشارکت کمتر شد! انگار جامعه گفت: از قضا وقتی "جبهه انقلاب" مقابل "جبهه اصلاحات" می شوید و دعوای راست و چپ و اصولگرا-اصلاح طلب گذشته را با نام جدید بازتولید می کنید، بیشتر پس می زنم! بله اگر دلت خنک میشود که خاتمی و سران اصلاحات هم نمایندگیِ "مردم خاموش" را نمی کنند، شیرینی پخش کن، دیگر آنها هم تحرکی نمی بخشند! من البته هنوز رگ بازمانده از اصولگرایی ام می گوید: اصلاح طلبان اینبار نه برای روزنه و گشایش در مردم سالاری و حتی نه برای فقط ریاست جمهوری و مواجهه بهتر با ترامپ، نیامدند! متاسفانه بسیاری از آنها هم مسأله شان "مردمسالاری" (دینی یا حتی سکولار) نیست؛ "قدرت" است! کسانی که خود ۸سال رئیس جمهور بوده و به جامعه القاء کرده اند: قدرت در رهبری متمرکز است و رئیس جمهور کاره ای نیست؛۱ اینبار شاید آمده بودند بر سر فرآیند تعیین رهبر آینده اثر کنند! نشانه های ناکافی هم بیرون زد! (از پست منتسب به خاتمی۲ تا سخن مرعشی۳) سالهاست راست یا دروغ القاء کرده اند: باند قالیباف-سپاه می خواهد کسی را "رهبر آینده" کند؛ این نباید محقق شود! بلکه اگر بشود چیزی که مرحوم هاشمی می گفت جای ریاست خبرگان، روی صندلی آن باشد هم موقع نیاز انجام می دهد۴ را محقق کنند! و این جایگاهی در "قدرت" می خواهد! خلاصه انگار مردم از اینها هم قدرت طلبی نه نجات ایران و تحولی به نفع مردم فهمیدند! ترساندن از "دولت سوم روحانی" توسط به اصطلاح جبهه انقلاب هم نگرفت! واضح است به هر دلیل تلاش های شبانه روزیِ شهید رئیسی میوه اش در سفره مردم نمایان نشده بود تا آن ترس، بترساند! بگذریم که چقدر تقلیل است که ترس از تکرار گذشته، محرک رأی شود؛ نه شوق انگیزیِ باور پذیرِ تصویر آینده! حتی نظرسنجی ها و پیمایش ها هم دیگر مردم را درست منعکس نمی کنند! این "جامعه خاموش" و "قهر کرده با صندوق" را دوباره باید از نو شناخت که می دانم دوستان ستادی سؤال بی ربط یا اقلا الان نابجایی می شمارند؛ بماند برای بعد... ۱. البته انصاف را نباید از دست داد که پزشکیان شخصا از رهبری دائم دفاع و ترجیع بند هم می گفت سیاست های کلی ایشان را اجرا می کند! ۲. https://zaya.io/cd375 ۳. https://www.aparat.com/v/pejjc6b سابقا هم از ائتلاف کارگزاران با احزاب دیگر برای اثرگذاری بر انتخاب رهبر آینده و مطابقت او با سیاست هایشان گفته بود! ۴. عین جمله: "آن لحظه حساس، مهم است. براي آن لحظه حساس حتما لازم نيست رييس باشم، كافي است عضو خبرگان باشم. انسان در خبرگان مي‌تواند صحبت كند و نظرش را بدهد و اگر بخواهم، تاثيرگذار هم خواهم بود." https://zaya.io/nlv4q @RevolutionaryIdea