eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
29 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال👇 @reyhane_al_hossein «1k... 🛩 ...2k
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍بھـٰاࢪعـٰاشقۍ‌🤍 به چهره ی خسته ی سرگرد خیره میشوم دستم را به دیوار میگیرم و بلند میشوم _حالا..باید چکار کنیم؟ +فعلا باید بفهمیم از کشور خارج شده یا نه! برای پرونده شهاب هم یه چند وقت صبر کن برای دستگیریش خودم بهت اطلاع میدم _چشم فقط توجه سرگرد جلب میشود _فکر کنم شهاب از هویتم باخبر شده +چی؟چرا!! سرم را پایین می اندازم _من رو با ریحانه دید بعدش فهمید که من‌ کی ام سرگرد سرش را پشت سرهم تکان میدهد بعد از دیدار با سرگرد حالم بد میشود کمی سرگیجه دارم . _مامان مادرم از آشپزخانه به سرعت خودش را به من میرساند +جانم؟ _میشه یه قرص مسکن بیارید واسم؟ نگرانی در چشمانش به وضوح پیداست +خوبی مادر؟ _آره فقط یکم سردرد دارم دستم را روی سرم میگذارم و آهسته میفشارم روی مبل دراز میکشم نرگس طلبکارانه میپرسد +چکار کردی با خودت داداش _فوضولی بچه؟ +عهه خودتی _حیف که حوصله ندارم واگرنه حسابتو میرسیدم به یاد تماس نرگس با ریحانه میافتم بلافاصله میگویم _ریحانه چیشد نرگس؟ +هیچی دوباره بهش زنگ زدم گفت خونشونه _چیزی درمورد اینکه یه قرار بزاریم باهاشون نگفتی؟ +خیلی خسته بود نتونستم فردا بهش میگم باشه ی آرامی در پاسخ نرگس میگویم بعد از خوردن شام وارد اتاقم میشوم روی تخت ولو میشوم و ساعد دستم را روی سرم قرار میدهم چشمانم را میبندم اما سردردم آنقدر زیاد است که نمی توانم بخوابم تمام رفتار های مهرداد از جلوی چشمانم میگذشت او چطور توانست اصلا برای چه این کار را انجام داد؟ سرم را روی بالشت میگذارم و چشمانم را میبندم نویسنده: سرکار‌خانم‌مرادی
🤍بھـٰاࢪعـٰاشقۍ‌🤍 *ریحانه* آن روز بعد از اینکه حدیث را به بیمارستان بردیم فهمیدیم که یکی از بچه های حدیث از بین رفته حال همه ی ما بد بود اما حکمت خدا بود و نمی توانستیم کاری بکنیم دو روز از آن ماجرا گذشته شب هم مهدی و خانواده اش مهمان مان بودند. با دستمال مَشغول پاک کردن میز میشوم +ریحانه مامان _بله +بیا گوشیت داره زنگ میخوره _کیه؟ +عمه سیماته گنگ میپرسم _کی؟؟؟؟ +عمتِ ناباورانه موبایل را از دست مادرم میگیرم چند بار با دقت صفحه گوشی را نگاه میکنم عمه بود تماس را وصل میکنم با تردید پاسخ میدهم _سلام اینبار صدای عمه با دفعات قبلی فرق میکرد لحن اش پر از نگرانی و اضطراب بود +سلام خوبی ریحانه جان؟ _خیلی ممنون شما خوبید؟ از بچگی این را فهمیده بودم که نمی توانستم با عمه گرم رفتار کنم نمی دانم به چه دلیل اما موقعیت خواستار همچین رفتاری بود +میخواستم در مورد یه مسئله ی مهم باهات صحبت کنم میتونی بیای کافی شاپ نزدیک خونه ی سابقه عموت؟ با مِن و مِن پاسخ میدهم _برای چی؟چه مسئله ای؟ +از پشت تلفن نمی تونم بهت بگم اما خیلی مهمه لطفا اگه میتونی خودتو برسون تماس را بدون خداحافظی قطع میکند صدای بوق های پشت سرهم عصبی ام میکند موبایلم را محکم روی میز میکوبم مادرم با ترس میپرسد +چکار میکنی؟ _ببخشید دست خودم نبود،مامان من میرم بیرون با عمه قرار دارم +وا مگه امشب مهمون نداریم؟ _تا اون موقع برمیگردم خب +باشه پس زودبرگرد _چشم جلوی آیینه اتاقم میاستم چندپیراهن را جلوی آیینه میگیرم یکی از پیراهن ها خیلی مناسب بود رنگ آبی آسمانی اش به دل می نشست روسری سورمه ای سر میکنم گیره ای با طرح گل های ریز صورتی را روی روسری ام میبندم! نویسنده: سرکارخانم‌مرادی
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
- بسم‌اللّٰھ☁️!
أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ یه‌نیم‌نگاهی‌به‌پست‌ها شبتون‌در‌پناه‌اللّٰه .🌱
بسم رب حسن جانم ✨
اگر به گناه افتادید یا حتی غرق گناه بودید دست از نماز برندارید، این رشته‌ی باریک بین خود و خدا را پاره نکنید، عاقبت این نماز شما را اصلاح خواهد کرد. - آیت الله ضیاءآبادی
من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای ‌اساسی ‌کشور زنده‌ نگه‌داشتن ‌نام ‌شھدا است. - حضرت آقا
کیفیت نمازهاتون، کیفیت زندگیتون رو تعیین می‌کنه .
انسان گاهی لحظه هایی را پشت سر می‌گذارد که بعد ها وقتی به یاد بیاورد از تاب آوریِ خودش تعجب میکند .
دلتنگی هاتون رو نگه دارید چیزی نمونده به روضه حضرت مادر...🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"وأحنّ وتغيب عني الروح " و زمانی که دلتنگ می شوم جان از من جدا می شود!
آخرین باری که بدون غم و غصه بودم زمانی بود که کربلا بودم : ) ❤️‍🩹
'یه دعای قشنگی بود: الهی خدا بخواد و تو صاحب شادترین قلب جهان باشی♥️(="
نه می‌دونم کی هستی، نه می‌دونم کجایی، اما امیدوارم زودتر بیای.
لبخند تو صورتت محو نشده بفهمی درد چیه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت جالب محمد تیجانی نویسنده کتاب "آنگاه هدایت شدم" که خودش شیعه شده. کتاب "ثم اهدیت" خیلی‌هارو شیعه کرده میگه کتابمو دادم به یه سنی خیلی متعصب و ضدشیعه که بخونه ادامه داستان خیلی جالبه.... ✎Join∞❤️∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
می‌گفت ؛ یه جوری زندگی کن ، گلزار شهدا بیشتر از شهر رفیق داشته باشی :) ✎Join∞❤️∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
وقتی که روح انسان ، به عالمِ ‌دیگر ‌رفت می‌فهمد که این همه ‌تشریفات ‌در دنیا ، لازم نبود..! - آیت‌الله‌بهجت ✎Join∞❤️∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
انسان هرچه بزرگ‌تر میشود ‌دنیا برایش کوچک‌تر میشود !(: ✎Join∞❤️∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
دیگه‌کم‌کم خودش بلندشد؛لباسایی که برا محسن دوخته بودُ از جلو چشم جمع کرد💔'
آرزو میکنم ایمانتون اینقد قوی باشه ، که نمازنخوندن بزرگترین استرستون بشه:)🤏🏻🫀(((:
دنبال یه کانال میگردی پر از روسری های رنگی رنگی و پیدا نمیکنی؟؟؟ یه کانال اوردم پر از روسری های شیک و خانومانه🌝✨ مخصوص تو که یِ دختر خانمِ شیکی و دلت میخواد با هر لباسی یِ روسری و شال ساده یا گل گلی ست کنی💎💙 اینجا بهشت دخترای خوش سلیقه‌ست🤭✨ @mohanna128