🔹🔶🔷🔷🔶🔹
وخداوند تعالی فرمود:
ای كسی كه وصال ما را
ترك كردهای، برگرد...
و ای كسی كه بر جدایی
از ما سوگند خوردهای،
سوگند خود را بشكن...
ما ابلیس را برای این از خود
راندیم كه بر تو سجده نكرد،
پس چقدر عجیب است كه تو
او را دوست خود گرفتهای
و ما را ترك كردهای...
بحرألمعارف...
ای دوست من بیا برگردیم قبل از آنکه دیر شود...
#روزتراخداییشروعکن...
@ReyhanatoRasouk97🌿
🔹🔶🔷🔷🔶🔹
💚✨رهبرانه✨💚
امام خامنه ای(مدظله العالی):
🌹🍃هنر_ شعر_بیان🍃🌹
یکی از معجزات خلقت همین پدیده ی شعر است، مثل بیان، بیان هم یکی از برترین معجزات پروردگار است.
🌸🌸🌸🌸
اینکه انسان قادر است ذهنیت خود را، به کسی منتقل کند با قالب کلمات، در قالب الفاظ، این خیلی حادثه ی مهمی است. چون عادت کرده ایم، به عظمتش توجهی نداریم.
این خیلی از ساخت خورشید و ماه و ستارگان، که خدا به آنها قسم خورده بالاتر است.
🌸🌸🌸🌸
اولین چیزی که خداوند متعال بعد از اصل خلقت، در مورد خلقت انسان بیان می کند، تعلیم بیان است.
🌸🌸🌸🌸
در اقسام بیان، شعر این خصوصیت را دارد که از جمال و زیبایی برخوردار است، هر بیانی زیبا نیست ...
شعر زیباست و قدرت تأثیر دارد، این مسئولیت آور است. شعر به خاطر برش و تأثیر گذاری که دارد، تعهد آور است.
🌸🌸🌸🌸
#رهرو _رهبری
🌺
@ReyhanatoRasoul97
هر جایی شما یک حکمی و یک قانونی و یک دستوری را به نام دین مشاهده کردید که در آن توحید لنگ می زند، ضد توحید در آن وجود دارد و توحید در آن نیست، بدانید که این از اسلام نیست؛ چون توحید مثل روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی هست.
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#جلسه_هشتم
@ketabetarhekoli
🍃🌺🍃
@ReyhanatoRasoul97 🌿
🕊
#یک_فنجان_چای_باخدا
#قسمت_چهل_و_هفتم
بهوش بودم؛ اما فرقی با مردگان نداشتم. چرا که ته مانده ایی از نیرو حتی برای درست دیدن هم نبود.
صدایشان را شنیدم.. همان دکتر و قاریِلحظه های دردم: آقای دکتر شرایطش چطوره؟ موج صدایش صاف و سالخورده بود: الحمدالله خوبه؛ حداقل بهتر از قبل... اولش زود خودشو باخت؛ اما بعد از ایست قلبی، ورق برگشت! داره میجنگه.. عجیبه اما شیمی درمانی داره جواب میده؛ بازم توکلتون به خدا ...
دکتر رفت و حسام ماند: سارا خانووم! دانیال خیلی دوستتون داره؛ پس بمونید.
معنی این حرفها چه بود؟ نمی توانستم بفهمم؛ دوست داشتن دانیال و حرفهای صوفی هیچ هم خوانی با یکدیگر نداشتند.
صوفی میگفت که دانیال در مستی اش از رستگار کردن من با جهاد نکاح در خدمتِ داعش حرف میزد. یعنی حسام به خواستِ برادرم، محضه این کار تا به اینجا آمده؟؟ یان مرا به این کشور ِتروریست خیز هُل داد. اما چرا؟؟!
اصلا رابطه اش با این مرد چیست؟
و عثمان..
همان مسلمانِ ترسو مهربان.. نقش او در این ماجراها چه بود؟؟
اگر هدفش اهدای من به داعش بود که من با پای خودم عزم رفتن کردم و او جلویم را گرفت...!
سرم قصدِ انفجار داشت .
و حسام بی خبر از حالم، خواند. صدایش جادویی عجیب را به دوش میکشید...
این نسیم خنک از آیاتِ خدایش بود یا تارهایِ صوتی خودش؟ حالا دیگر تنها منبع آرامشم در اوجِ ناله هایِ خوابیده در شیمی درمانی و درد، صوتِ قرآنِ جوانی بود که روزی بزرگترین انتقام زندگیم را برایش تدارک دیده بودم.
صاحب این تارهای صوتی، نمیتوانست یک جانی باشد.. اما بود! همانطور که دانیالِ مهربان من شد! این دنیا انباری بود از دروغهای ِ واقعی.
در آن لحظات فقط درد نبود که بی قرارم میکرد؛ سوالهایی بود که لحظه به لحظه در ذهنم سلامی نظامی می داد و من بی توان تر از همیشه، نایی برایِ یافتنِ جوابش نداشتم. در این مدت فقط صدا بود و تصویری مه گرفته از حسام...
مدتی گذشت و در آن عصر مانند تمام عصرهای پاییز زده ی ایران، جمع شده در خود با چشمانی بسته، صدایِ قدمهایِ حسام را در اتاقم شنیدم؛ نشست! روی صندلی همیشگی اش، درست در کنار تختم؛ بسم الله ای گفت و با باز شدنِ کتاب، خواندن را آغاز کرد.
آرام، آرام چشمهایم را گشودم. تار بود؛ اما کمی بهتر از قبل. چند بار مژه بر مژه ساییدم.
حالا خوب میدیدم؛خودش بود! همان دوست...
همان جوان پر انرژی و شوخ طبعِ عکسهای دانیال...
با صورتی گندمگون...
ته ریشی مشکی..
و موهایی که آرایشِ مرتب و به روزش در رنگی از سیاهی خود نمایی میکرد...
چهره اش ایرانی بود، شک نداشتم...
و دیزاینِ رنگها در فرمِ لباسهایِ شیک و جذابِ تنش، شباهتی به مریدان و سربازان داعش نداشت.
این مرد به هر چیزی شبیه بود جز خونخواری داعش پسند...
کتاب به دست کنار پنجره ایستاد و به خواندنش ادامه داد. قدش بلند بود و چهارشانه و به همت آیه آیه ایی که از دهانش بیرون میآمد انگار در این دنیا نبود..
در بحبحه ی غروب خورشید، نم نمِ باران رویِ شیشه می نشست و درختِ خرمالویِ پشتش به همت نسیم، میوه ی نارنجی نشانش را به رخ میکشید.
نوای اذان بلند شد...
حالا دیگر به آن هم عادت کرده بودم...
عادتی که اگر نبود روحِ پوسیده ام، پودر میشد محضه هدیه به مرگ...
حالا نفرت انگیز ترین های زندگیم، مسکن میشدند برایِ رهاییم از درد و ترس..
صدایش قطع شد. کتاب را بست و بوسید. به سمت میزِ کنار ِتختم آمد.
ناگهان خیره به من خشکش زد: سا.. سارا خانوم..
#ادامه_دارد...
#زهرا_اسعد_بلند_دوست
@ReyhanatoRasoul97 🌿
این پیام فقط و فقط مخصوص شماست😍
و خدا معجزه ای💫 نازل کرد
تا زمین از بی عشقی خشک نشود🌧
تا نقاشی های آسمان بی رنگ نماند🌈
تا موجوداتش طعم مهربانی را بچشند🍃
و خدا زن را آفرید👒
پارچه ای برایش تنید به نام عفت🌾
تاجی برسرش نهاد به نام حیاء👑
در رحمتش را باز کرد و فرشتگان مخلوقش را به زمین آوردند🕊
و شدی نور چشمی خدا بانو
به سپاس این لطف الهی دوباره گرد هم میاییم
دوشنبه ها🗓
راس ساعت چهار🕓
بشنویم درس دلنشین استاد صفی
و حُسن خِتام،دورهمی خواهرانه ای پر از عشق
شریک تبادلمان باشید❤️
وعدگاه مان همان جای همیشگی🏡
روبه روی مسجد جامع طبقه ی دوم
@Reyhanatorasoul97
🌙💫🌙💫🌙💫🌙💫🌙💫
وقتی که شب میشه
یه دنیا خاطره
یه دنیا خیال
میاد تو دل آدم
اما تو خیالت راحته که خدا بیداره..
✨🌜🌟🌛✨
آرزو میکنم امشب
دلتون آروم باشه
و رویاهاتون شیرین...
✨شبتون بخیر ✨
📚@ReyhanatoRasoul97 🌿
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#کلامدلتنگی...
#دلتنگکربلایم...
💚ﺗـامـــــحرم
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ !
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ
💚ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ
💚ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ
💚ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ
💚ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ؟
💚نکند باز بمانم ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ
💚ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ
💚ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ ؟😭
💚ﻧﮑﻨﺪ
💚ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎند
💚ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ؟
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻧﻢ
#روزتراحسینیکن...
#منعاشقحسنینم...
#بههوایحرمکربوبلامحتاجم...
#روززیارتیاربابالتماسدعا...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@ReyhanatoRasoul97
🌹ریحانةُ الرسول(علیهاالسلام)🌹
این پیام فقط و فقط مخصوص شماست😍 و خدا معجزه ای💫 نازل کرد تا زمین از بی عشقی خشک نشود🌧 تا نقاشی های
↘️
ریپلای به دعوت نامه👆👆👆👆👆
📣#هیئتیها
#قرار_عاشقی مون💝 یادتون نره...
منتظر قدوم سبزتان هستیم...🌹
🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@ReyhanatoRasoul97 🌿
اسلام معتقد است که همه ی این مجموعه ای که نامش جهان است، از بالا تا پایین، از موجودات ناچیز و حقیر، تا موجودات بزرگ و چشم گیر، از پست ترین جاندار یا بی جان، تا شریف ترین، همه و همه، همه جای این عالم، بنده، برده، آفریده و وابسته ی به یک قدرت بسیار عظیم است.
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#جلسه_هشتم
@ketabetarhekoli
🍃🌺🍃
@ReyhanatoRasoul97 🌿
ماورای همه ی پدیده های قابل حس و قابل لمس، یک حقیقتی هست از همه ی حقیقت ها برتر، والاتر، شریف تر، عزیزتر و همه این پدیده های عالم، ساخته و پرداخته و درست شده ی دست قدرت اوست.
آن قدرت بالاتر اسمش خداست. اسمش الله است.
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#جلسه_هشتم
@ketabetarhekoli
🍃🌺🍃
@ReyhanatoRasoul97 🌿
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
❤️بخوان دعا؛دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است؛بال و پر دارد...
بخوان دعا که یوسف زهرا
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد...❤️
#قرارگاه_انتظار
🙋♂با سلام خدمت همه شما خوبان و یاوران فاطمی و خداقوت...
👈عزیزانی که در جلسات هفتگی حضور دارند در جریان هستند که ما هر هفته به نیابت از یک شهید و با اذن از عزیزی که ثواب جلسه را به ایشان پیشکش کردیم هدیه به آقاصاحب الزمان هر دوشنبه شب بین ساعت ۲۱تا۲۴ دعای آل یاسین میخوانیم؛هر عزیزی که به هر دلیل در این ساعت به قرائت دعا نرسید میتواند فردا تا اذان مغرب بخواند...
از سایر اعضا هم دعوت میکنیم که در این #قرارمهدوی در کنار ما باشند...
واما...
🌹باز هم دوشنبه شبی دیگر و قرار هیئتی ها با مولا...
👈طبق قرار همیشگی مان
#قرائت_دعای_آل_یاسین
👈این هفته به نیابت از شهید مصطفی صدرزاده و با اذن از حضرت امام هادی (علیه السلام) هدیه💝به آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی )
☘#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🍀
قبول باشه...
التماس دعا...
@ReyhanatoRasoul97 🌿
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
دوستان گرامی طاعات قبول درگاه احدیت...✨🕋✨
برای راحتی شما عزیزان متن دعا را هم گذاشتیم.💖
👇👇👇