هدایت شده از علیرضا سکاکی | رمان امنیتی
خبرش را شنیده بود...
برای همین از صبح که بیدار شد، بهترین لباس هایش را به تن کرد و روبه روی آیینهی قدی اتاق ایستاد و شانهی چوبی قاجاری ای که از مادرش هدیه گرفته بود را به موهای حنا گذاشتهاش کشید، سپس از پنجره نگاهی به حیاط انداخت که دانههای بلورین برف چطور رقص کنان تاب میخورند و به زمین مینشینند.
آرام و قرار نداشت، هر چند دقیقه یک بار در آیینه به خودش نگاه میکرد تا مطمئن شود که سر و وضعش بهم نریخته است.
با این که هوا حسابی سرد شده بود؛ اما توجهی نکرد تا با بهترین لباس هایش سر قرار حاضر شود. چادرش را سر کرد و قاب عکس را به زیر چادرش زد و از خانه خارج شد.
در محل قرار جمعیت زیادی آمده بودند، همیشهی خدا وقتی اخبار مراسم استقبال از قهرمانان را نشان میداد، با خودش میگفت که حتما روزی نوبت به پسر او خواهید رسید... به خودش میبالید که پسرش در بین قهرمانانی است که به کشور بازگشتهاند...
جمعیت را کنار میزند و با غروری عجیب به مردمی که به استقبال آمده بودند میگفت:
-پسرم اینجاست، اجازه بدید برم جلوتر... خانم ببخشید... آقا... آقا اجازه بدید لطفاً پسرم اینجاست...
به قهرمانان که نزدیک شد، با صدای بلند پرسید:
-آقا گمنام شصت و یکی داری؟
مردی از روی کامیون جوابش را داد:
-حاج خانم کدوم پایگاه بوده؟
به یک باره بغض راه گلویش را بست، تمام تلاشش را به کار گرفت تا صحبت کند:
-سومار... پایگاه سومار بوده...
مرد جوابی داد که انتظار شنیدنش را نداشت:
-نه حاج خانم سومار ندارم.
بعد انگار دنیا روی سرش خراب شد... احساس کرد دارد زیر سنگینی نگاههای اطرافیان له میشود... قاب عکس پسرش را از زیر چادرش بیرون کشید و در حالی شبیه تمام شبهای این سی سال دوری نوازشش میکرد، با گریه گفت:
-آخ ببینید بچهم چه خوشگله...
نویسنده: #علیرضا_سکاکی
◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻
↙️رسانه فرهنگی هنری رمان امنیتی
🆔️@RomanAmniyati
◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻
برای #روز_مادر و #مادر شهدا...
طبق قانون اساسی اگه سرمای هوا به
منفی ۳۰ درجه برسه، ارتش باید وارد
عمل بشه و مردم رو "ها" کنه تا گرم بشن...
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شاه کاری حماسی از حاج احمد واعظی به مناسبت ولادت حضرت صدیقه طاهره، فاطمه الزهراء سلام الله علیها و #روز_مادر در حسینیه امام خمینی (ره)
مکتب سرخ ولای تو حسینی ها داشت
نسل تو خامنه ای ها و خمینی ها داشت
◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻
↙️رسانه فرهنگی هنری رمان امنیتی
🆔️@RomanAmniyati
◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻▫️◻
ما برای امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله نذری میدیم و شما...
بهترین جواب به امثال اینا👇👇
از امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه منقول است که حضرت فرمودند: بپرهیز از اینکه با دشمنان خدا رابطۀ دوستی برقرار کنی یا اینکه دوستی خود را برای غیر دوستان خدا خالص کنی! پس بهراستی که انسان در روز قیامت با همان کسانی محشور میشود که با آنان دوست بوده است.
علیرضا سکاکی | رمان امنیتی
روزنامه ولایت صبح امروز 24 دی ماه 1401
علیرضا سکاکی | رمان امنیتی
سلام و ارادت
ممنونم از لطف و محبت شما و خدا رو شاکرم بابت اینکه آثار مورد توجه شما قرار گرفته.
در رابطه با علیرضا اکبری یک سخنرانی در نظر گرفته شده و انشاءالله پنج شنبه در قالب هیأت مجازی منتشر میشه🙏
سلام و ارادت
کلام حضرت آقا کاملا واضحه👇👇
ما در شعرهای بسیار خوبمان از اینجور شعرها داریم که شعر خوب است، امّا محتوا بیاشکال نیست. من یک شعری را از صائب یادداشت کرده بودم که بخوانم؛ میگوید:
نسازد لنترانی چون کلیم از طور مأیوسم
نمکپروردهی عشقم زبانِ ناز میدانم
وقتی که به حضرت موسیٰ فرمودند «لَن تَرانی»،خب دیگر رها کرد؛ این میگوید من مأیوس نمیشوم. قشنگ بود، ولی غلط بود؛ یعنی خدای متعال، ذات اقدس الهی (جلّ جلاله)، ناز کرده گفته «لَن تَرانی»! نه، «لَن تَرانی»، «لَن تَرانی» است دیگر؛ در کلام خدا مبالغه وجود ندارد. خب شعر به این قشنگی است، امّا مضمون، مضمون نادرست. پس ما اینجا دو چیز داریم: یک شعر خوب، یک مضمون خوب و محتوای خوب که همهی اینها را شما باید در نظر بگیرید.