#دهه_فجر
#رشد_اجتماعی
#روانشناسی_اجتماعی_اسلامی
#هویت_ملی_انسجام_شخصیت
🔷هویت ملی
دستاوردهای اواسط دهه چهارمِ تولد انقلاب اسلامی برای افراد جامعه:
✅ مولّد بودن، خلاقیت، احساس نقش داشتن و کنشگری اجتماعی، احساس حرکت رو به جلو و رسیدن به نزدیک قُلّه، حس مفید بودن و ارزشمندی،عزت نفس خداسو،اعتماد بنفس ملّی، ...
🔹دهه فجر گرامی باد.
https://eitaa.com/Rooshdaneh/16656
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
🌷« شهیددکتر سید رضا پاک نژاد»
🔹روایتی از سرگذشت شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد
🔹 شبکه افق
#رویداد_تاریخی
🔹واكنشهاي داخلي و خارجي در قبال سخنان حضرت امام در بهشت زهرا (1357 ش)
وزارت امور خارجه دولت آمريكا كه از حاميان اصلي رژيم شاه بود، پس از سخنان پرشور امام خميني در روز 12 بهمن 57 در بهشت زهرا و مواضع صريح معظّمٌ لَه در مقابل سياست مداخله جويانه آمريكا در ايران، اين سخنان را ضدآمريكايي خواند. رژيم صهيونيستي نيز از بازگشت حضرت امام به ايران ابراز نگراني كرد، زيرا به خوبي ميدانست كه امام و مردم انقلابي ايران از مخالفان سرسخت اين رژيم غاصب و اشغالگر هستند. تاس، خبرگزاري رسمي دولت شوروي نيز در واكنش به بازگشت امام به كشور اعلام كرد كه بازگشت آيت اللَّه خميني به ايران، سير مبارزات را در آن كشور وارد مرحله سرنوشت سازي كرده است. از طرف ديگر، در اين روز مردم مشتاق ديدار امام، عازم اقامتگاه ايشان در مدرسه علوي تهران شدند. ايشان طي سخناني براي مردم، رژيم را مخالف عقل و حقوق بشر خواندند و تأكيد كردند كه هر ملتي حق دارد، سرنوشت خود را شخصاً تعيين كند.
https://eitaa.com/Rooshdaneh/16659
#منتظرانه
#انتظار_پویا
🔷 ندبه های دلتنگی
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود