🔴درست #وزن کنید
🌸الف: «وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً» اسرا/35
و هنگامی که پیمانه می کنید، #حق_پیمانه را ادا نمایید، و با #ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است.
🌸ب: «وَلَا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کانَ ذَاقُرْبَی وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَ لِکُمْ وَصَّیکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» انعام/152
و به #مال_یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمی کنیم- و هنگامی که سخنی می گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، تا متذکّر شوید!
🌺 با #ترازوی_درست، #وزن کنید
🌸«وَزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ» شعرا/182
و با ترازوی صحیح وزن کنید!
📚دستوراتي از قرآن: امر و نهي هاي خدا در قرآن / گردآورنده احمد سعيدي،ص:353
💠 @RoozieHalal 💠
🔆#کم_فروشی
✨کم گذاشتن در هر کاری و ناقص انجام دادن هر مصنوعی از مصنوعات بشری نوعی کم فروشی محسوب می شود.
🍃«وَيلٌ لِلمُطَفِّفِينَ، الَّذِینَ إذ اكتالُوا عَلىَ النّاس يَستَوفُونَ وَ إذا کالُوهُم أو وَ زَنُوهُمَ يُخسِرونَ، ألا يَظُنُّ أولِئکَ اَنَّهُم مَبعُوثُونَ، ليَومٍ عَظِیمٍ»(1)
وای بر کم فروشان، آنهایی که وقتی برای خود وزن می کشند، کامل می گیرند، و هنگامی که برای مردم وزن می کنند، کم می گذارند، آیا نمیدانند که آنها روزی برانگیخته می شوند؟ در روزی بزرگ!
👈امروزه مثل بعضی از خطاهایی که بر شمردیم از قبیل رباخواری و رشوه خواری که قبح آن از بین رفته و یک چیز دیگری که در جامعه عادی شده است مسئله کم فروشی و جنس معیوب و ناقص تحویل مردم دادن است.
😞به راستی برای چنین جامعه ای باید احساس خطر و غضب خداوند را نمود.
🌟در گذشته همه #اجناس را با ترازو می کشیدند افراد خاطی سنگ #ترازو و یا ترازوشان مشکل داشت گاهی عامدا کم فروشی می کردند البته افرادی هم بودند که وقتی می خواستند مثلا جایی را #وزن کنند پاکت مشابه پاکتی که می خواستند چای را در آن بکشند در کنار سنگ ترازو می گذاشتند تا وزن پاکت را کم کرده و به جای چای، پاکت را هم محاسبه را نکنند و امروزه کافی است سری مخصوصا به #مغازه های شیرینی فروشی ها بزنید ملاحظه می کنید جعبه دویست و پنجاه گرمی را به قیمت شیرینی و هم وزن با آن به شما می فروشند و کم فروشی می کنند
📚احساس مسئولیت : قرآن و عترت از ما عمل می خواهند، سید کاظم ارفع. ص: 42
1- مطففين /1 تا5
#داستان_آموزنده
🌼هیچ عملی را کوچک نشماریم
✍️یکی از علمای اهل بصره میگوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانهام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم. پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت:
🌼 برو و به خانوادهات بده. به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمیتواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمیکنم. گفتم: این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد. به خدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانهام کسانی هستند که به این غذا محتاجترند. اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمیگشتم. روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر میکردم.
🌼که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت: ای ابا محمد چرا اینجا نشستهای؟! در خانهات خیر و ثروت است! گفتم: سبحان الله! از کجا ای ابانصر؟ گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت میپرسد و همراهش ثروت فراوانی است. گفتم: او کیست؟ گفت: تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد.
🌼سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه #سودی که به دست آورده. خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر #یتیمش گشتم و آنان را بینیاز ساختم. در ثروتم سرمایهگذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و #مستمندان تقسیم میکردم.
🌼 ثروتم کم که نمیشد زیاد هم میشد. کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائکه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم. شبی از شبها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شدهاند. و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان حمل میکنند تا جایی که شخص فاسق، شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل میکند.
🌼به میزان رسیدم که اعمال مرا #وزن کنند. گناهانم را در کفهای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد. سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هر حسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت. از شهوتهای نفس مثل: #ریا، #غرور، دوست داشتن تعریف و #تمجید_مردم. چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم. آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
🌼گفتند: این برایش باقی مانده! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم. سپس آن را در کفه #حسناتم گذاشتند و گریههای آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت: نجات یافت.
🌼 بله دوستان من، خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای خدای تعالی انجام دهیم.
💠 @RoozieHalal 💠