eitaa logo
روحي.
195 دنبال‌کننده
62 عکس
28 ویدیو
2 فایل
نَكتُب لِلجَميع ليقرأ شَخص واحِد فَقط. [برای همه می‌نویسیم که فقط یک نفر بخواند.]
مشاهده در ایتا
دانلود
[در پیِ هر چه دویدیم، عَبَث بود عبث.]
،
روحي.
،
چشم‌هات..mp3
1.55M
به نام خالقِ چشم‌هات، به نام موجدِ پلک‌هات، به نام دادارِ مژه‌هات. _ به قلم و لحنِ ریحا.
۲٠۲۴ تمام شد، لطفا تکرار نشود.
حس میکنم یذره دربرابر اکثریت ظالم و یزیدم.
روحي.
به نام خالقِ چشم‌هات، به نام موجدِ پلک‌هات، به نام دادارِ مژه‌هات. _ به قلم و لحنِ ریحا.
به نام خالق چشم‌هات. به نام موجدِ پلک‌هات. به نام دادار مژه‌هات. به اسم آنکه پدیدآورندهٔ نظرت بر ما بود. و ما جانمان را فدای آن پرترهٔ خداوند که تارهای مویت بر رویش ریخته می‌کنیم و الحق که حلالش باد این مخلوق. به نیمچه جانم که هر تپشش را تقدیم پیشگاهِ نگاهت میکنم قسم، هیچ بار برنتابیده‌ام هجرانت را و هر شبی که بی تو به طلوع رسید تضرع کرده‌ام. هر ثانیه‌اش با ابرام از خدا آرزویت کردم و از خلقِ خدا به نزدش شکایت بردم که تو را از من به دور کرده‌اند. به ناز و عشوهٔ دیده‌ات بهنگام گشودن چشم‌هات در گرگ و میش هوا سوگند که باوجود خستگی فراوانم بی‌شک ازت دست نمیکشم و تا نفسی می‌آید و می‌رود برایت جان می‌کنم. اطمینان می‌بخشم بر دو دیده‌ات که فرجام این حکایت مستغنی‌م از نظرت. و چه بسیار قصه‌ها که خدا رحمت می‌کند بر دل عاشقان.. به انتظار لقای دوبارهٔ رخساره‌ات. دوستدارِ تو.
با این قسمت از زندگی که نمیتونی به کسی راحت بگی "چرت گفتم الان پشیمونم" خیلی مخالفم.
[شاید باری دگر، در جایی که براستی دوستمان می‌دارند.]
- از یاد رفت قصهٔ ما یادمان بخیر -
،
دلم میخواد اصلا تگ کنم کسایی رو که مرسی که نیستن.
هدایت شده از شاید بازهم من.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- اولین تقدیمیِ شاید بازهم من - خب این تقدیمی از این قراره که شما این پیامُ فور میکنید تو چنلتون و من یه کلیپ از سریال یا فیلمی که متناسب با وایبِ چنلتون باشه،مثلِ کلیپ بالا،تقدیمتون میکنم و همینطور در چند سطر معشوقه‌تون رو توصیف میکنم💘. جهتِ تگ ، ظرفیت؟ 10 چنلِ اول*
شهر، دیگر شهرِ سابق نیست بعد از رفتنت. آهِ شاعر سرد شد، بازار داروخانه گرم..
پر از چیزهای تمام شد، لطفا تکرار نشود.
من دیگه حسِ تعلق ندارم. من نه به ایتا، نه به شهرم و نه به خونه و کلاسی تعلق ندارم. حتی به آدم‌های افرادم بجز یک‌نفر علقهٔ شدید ندارم. نهایتش اینه که میتونم یک روز دستش رو بگیرم و باهم بریم به تنها جایی که وابستگی دارم بهش توی این شهر، اتوبوسِ موردعلاقم به مقصد صفائیه. اونجا آدم‌ها سعی نمیکنن دوستت داشته باشن. اونجا فقط بوی کتاب و پیراشکی‌های سیدعماد میاد. اونجا به حرم میرسه، سرزنش نمیشی و میتونی راه بری بدون نگاه‌های آزاردهنده. حاضرم همهٔ این چیزهای غیرمتعلقاتم رو بذارم پشت سرم و با تنها دلبستگیم برم تو مغازهٔ سیدعماد زندگی کنم و بجاش که بعد ۱۵ سالم فارسی یاد نگرفت با مشتریا حرف بزنم و اون تا صبح برام از باقلوا‌پزیِ اجدادیش تو بغداد بگه.
من خداحافظی هیچ موقع نکردم، برمیگردم..
من تمام دین خود را در طوافِ چشم تو، هفتمین دورم کجا؟ در دورِ اول باختم..
معشوقهٔ خدا..mp3
1.33M
لا اکراه فی الدین. دنیا مال شما، من برای یار می‌میرم..