ما اکثرا منتظر چیزی یا کسی هستیم. منتظریم آدمی مثل فرشتهٔ نجاتمون بیاد. منتظر یه دوست واقعی، کسی که واقعا ما رو از ته دل بخواد، اتفاقی که بابتش زندگی کنیم.. ما زندگی نمیکنیم، بلکه فقط انتظار میکشیم! ما هرگز درک نکردیم که لذت واقعی صرفا آینده نیست، آدمهایی که قراره بعدا وارد زندگیمون بشن نیست، همینه.
کسایی که الان کنارمن واقعین. لبخند الانم، درسخوندنم، با دوستام وقتگذروندم، اینهاست که واقعیه. ما منتظر چه چیزی هستیم؟
و دیروزی که به امید امروز گذشت و امروزی که به یاد فردا میگذرد..
در ضمن، همهٔ این یکسال اخیر فقط به امید گذشته. امیدی از اعماق وجودم. بابتش به خودم، خانوادهم، اطرافیانم، عزیزانم التماس کردم. هرروزم رو با این فکر که شاید من بدم، شاید باعث آزار خیلیها شدم، ولی لایق همچین کمبودی نیستم. من گناه دارم برای اینکه اینطوری کنار گذاشته بشم. ولی خب شاید من سطح ذهنم زیادی پایینه، شاید واقعا اونقدر بدم، شاید جدی من زیادی حقیرم دربرابرش. برای تکبهتک این جملات کسانی هستند که بخوان بهم بگن مگه دیوونهای؟ چرا ناشکری میکنی؟ حقیقت اینه که اینا همش حرفه. قرار نیست دردم رو تسکین بده، قرار نیست چیزی تغییر کنه. و هنوز که هنوزه محکوم باشم به انتظار..
هدایت شده از 𝐦𝐲 𝐰𝐢𝐬𝐡 𖧧.
با یه سریا هم قطع رابطه کردم هم بلاکشون کردم همه دیگه نمیبینمشون؛
ولی همین که میشناسمش روحمو آزار میده!
یچیزی میخوام بگم که باور نمیکنین. دو هفته پیش پنحشنبه صبح رفتم پیش مشاورم. دوساعت بعدش خودکشی کرده، و بعد از چندروز که توی کما بوده امشب فوت کرد. در هرصورت خدا به خانوادهش صبر بده و روحش آروم باشه. این قضیه که میگن واسه تراپیستم زندگیمو تعریف کردم زنگ زد مامانش گریه کرد، این همونه. بهرحال که الان یه روانی بیتراپیست هستم. 🪄
امروز یه دختری رو دیدم که دانشجو بود و از همکلاسیش خوشش میومده. یبار خیلی رندوم شنیده که طرف به دوستش گفته من خیلی از صداهای نازک خوشم میاد. این بندهخدا چندین ماه زندگیش صرف این کلاس و این دکتر و.. شده بوده. و در نهایت به یه عملی میرسه که بابتش صداش رو بطور کامل از دست میده. کلا، برای همیشه. یذره گذشت از شوک داستان بیرون اومدم تا اومدم بگم نباید واسهٔ پسر همچین کاری یا حتی خیلی کمترش رو انجام داد؛ متوجه شدم طرف دختر بوده((((((((((:::