5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ماجرای عید غدیر در سوره حمد!
آیه ای که واجب است هر روز ده باااار، در نمازمان به زبان بیاوریم!
🌸 عیدتان مبارک 🌸
https://rihane.kowsarblog.ir/ارتباط-متقابل-امنیت-و-سلامت-زن-در-جامعه-با-مسئله-پوشش
ارتباط متقابل امنیت و سلامت زن در جامعه با مسئله پوشش
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چراغ های بین الحرمین و حرمین شریفین کربلا به رنگ سرخ در آمد...
#حی_علی_العزا
┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄
Join ➣@fanose_shab ☜
https://rihane.kowsarblog.ir/جایگاه-اجتماعی-زنان-از-عاشورا-تا-به-امروز
جایگاه اجتماعی زنان از عاشورا تا به امروز
https://rihane.kowsarblog.ir/پیروزی-زینب-س-در-امتحانات
پیروزی زینب(س) در امتحانات
✂️📘✂️📙✂️📕
#رمان 📚
#تاپروانگی 🦋
#قسمت_اول 📕
دلشوره داشت. نگاهش مدام از روی ساعت مچی به سمت ساعت دیواری در حرکت بود. انگار به همزمان بودنشان شک کرده باشد. عرشیا دیر کرده بود.
یاعلی گفت و از صندلیِ پر سروصدا کنده شد. نگاه خستهاش تا روی صندلی رنگ و رو رفتهی آنتیک کش آمد. سنگین شده بود انگار؛ یا نه صندلیی مورد علاقهی عرشیا زیادی پیر و فرتوت بود که اینطوری ناله میکرد. لبش به کجخندی کش آمد. چه شباهت غمناکی داشتند باهم.
کلافه نفس عمیقی کشید و به سمت پنجره رفت. آسمان ابری بیشتر نگرانش کرد. همزمان با چکیدن قطرههای باران، قطره اشک او هم بیرون جهید و نگاهش به عابرین کوچه خیره ماند. چشمش خورد به دختر کوچکی که لیلی کنان عرض کوچه را طی میکرد. نفس عمیقی کشید و فکر کرد که "خدا عالمه چه بلایی سر یه بار مصرف غذایی که تو دستته اومده خانوم کوچولو."
یاد خودش افتاد وقتی ده یازده ساله بود و پای ثابت نذریهای هیئت عمو مصطفی. تمام غذاهای نذری یک طرف و قیمهی امام حسین هم یک طرف. هنوز هم عطر و بوی عجیبش را در شامهاش حفظ کرده داشت. دستش مشت شد و پلک فشرد "آخ که یکهو چقدر هوس کرده بود"
وزوز گوشی که بلند شد با اجبار دل کند از خاطرات. دیدن تصویر لبخند خواهرش آرامشی عجیب تزریق کرد به حس و حالش. میخواست صفحه را لمس کند که صدای تک بوق ماشین ارشیا را شنید.
خودش را پشت در رساند و منتظر ماند. صفحهی گوشی همینطور خاموش و روشن میشد. قدمهای او را حتی از دور هم میتوانست بشمرد.
درست با آخرین شماره ایستاد. از پشت شیشههای رنگی هیبت مردانهاش مشخص شد و چند لحظه بعد مقابل هم ایستاده بودند. یکی دلخور و دیگری بی تفاوت. مثل همیشه! نگاهی ممتد و سکوتی عمیق در مقابل سلام گرمی که داده بود گرفت.
سنگینی کت چرم را روی دستش حس کرد و هوای ریهاش پر شد از عطر گس و بوی تند چرم اصل. ترکیب خوبی بود.
نفسش را فوت کرد بیرون. عرشیا هنوز بعد از چند سال نفهمیده بود که مراسم استقبال هر روزه فقط پرت کردن کیف و کت نیست!؟
شرشر آب سرویس بهداشتی به خود آوردش. آه عمیقی کشید. نم اشک روی صورتش را با سر آستین پاک کرد و به سمت تنها سنگرش رفت.
راستی اگر این آشپزخانه دوست داشتنی را نداشت، کجا غرق میشد؟
حالا که او آمده بود، هر چند پر از غرور و سردی اما خوبتر بود. توی شیشه بخار گرفتهی فر، خودش را دید. این خطهای روی پیشانی، موج شیشه بود یا رد این سالهای پر از بغض؟
ادامه دارد...
#الهام_تیموری ✍
#یک_حس_خوب 🦋
💌روی لینک زیر بزنید...👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
https://rihane.kowsarblog.ir/زنان-الگو-حضرت-زینب-س-الگوی-صابران
زنان الگو( حضرت زینب(س) الگوی صابران)
@BayaneNab-پایی که جا ماند.pdf
275.1K
🌷سیره شهدا🌷
🔺موضوع 👇👇🔺
🔖 پایی که جا ماند
به مناسبت سالروز ورود آزادگان سرافراز به کشور عزیزمان
🌷شانزده سال بیشتر نداشت که در جزیره مجنون اسیر شد. پای راستش را هم همانجا از دست داد. او را به بازداشتگاهی مخفی در تکریت بردند و حدود سه سال در اسارت زندگی کرد.
📎 #ماه_محرم
📎 #سیره_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«قرار نیست دوتا تیر از تفنگ اومده من قانون خدا رو زیر پا بزارم»
🔺روایت دختربچه دهه نودی حاضر در حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ(علیه السلام)
#بانوان_بهشتی
https://rihane.kowsarblog.ir/روایت-دختربچه-دهه-نودی-حاضر-در-حادثه-تروریستی-حرم-مطهر-شاهچراغ-علیه-السلام
1_1119647309.pdf
3.3M
کتاب #pdf
هفت شهر عشق
"نگاهی نو به حماسه عاشورا"
اثر استاد مهدی خدامیان آرانی
«فروغ منهی» مادر شهیدان خالقیپور که سه اسوه ایثار و بخشش و فداکاری است، سه فرزندش را تقدیم نظام و انقلاب کرده است.
اولین شهید این خانواده داود خالقیپور متولد سال ۱۳۴۴ و در سال ۱۳۶۲ یعنی در ۱۸ سالگی و در عملیات پر افتخار و غرور آفرین خیبر و در جزیره مجنون به شهادت رسیده است.
دو شهید دیگر یعنی فرزند دوم و سوم خانواده رسول و علیرضا که به ترتیب متولد سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند در سال ۱۳۶۷ و در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در منطقه شلمچه و در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدهاند.
حاج محمود خالقیپور نیز که از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است، چند سال قبل درگذشت و به فرزندان شهیدش پیوست.
سخنان اعجاب انگیز این مادر را در وبلاگ ما در لینک زیر ببینید👇
https://rihane.kowsarblog.ir/بخش-های-اعجاب-آور-از-سخنان-مادر-سه-شهید
بخشهای اعجابآور از سخنان مادر سه شهید + دانلود فیلم