eitaa logo
رشدانه| محمدمهدی دستورانی
154 دنبال‌کننده
49 عکس
10 ویدیو
10 فایل
«بسم رب المهدی» |چند نوشته از ذهن یک پسر دهه‌هشتادی| #نویسندگان_حوزوی #پویش_نوشتن
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلا گیرم فهمیدی فلان شخص فلان ایراد را دارد؛ خب باشد. ولی دیگر هی مدام به آن نگاه و دقت نکن. هی در حالاتش دقت نکن. هی به او فکر نکن. هی به آن خصلت و کار اشتباه و رو مخش فکر نکن و یادآوری‌اش نکن. با اینکار، فقط روح و روان خودت را داغان می‌کنی. با اینکار، فقط خودت را نابود میکنی، آرامشت و تمرکزت را نابود می‌کنی. در خودت و حالات خودت فکر کن. مستقل باش، تو شخصیت خودت را داشته باش (اصلا شاید با همین استقلال خودت، آن شخص تنبه پیدا کند). تو، ظاهر و نحوه‌ی مستقل بودن و رفتارهای خودت را داشته باش. ولو دیگران خوششان نیاید و آن را غلط بدانند. مهم این است که بفهمی حقیقت چیست؛ نه اینکه دیگران حقیقت را چه می‌دانند. پس تو اول ببین حقیقت و راه درست چیست، بعدش خیلی محکم و استوار، در آن راه قدم بردار و برایت مهم نباشد دیگران چه می‌گویند. و چه بسا با همین محکم بودن تو و رفتار درست تو، دیگران هم این حقیقت و این راه درست را پیدا کنند. ایتا، سروش+، روبیکا @Rushdaneh
🔶تجربه‌ی لذت محبت خدا! گاهی با خود می‌گوییم «چرا خدا حداقل یک ذره شیرینی و لذت عبادت و محبتش را به ما نمی‌چشاند تا با خیال راحت‌تر و با هدفی روشن‌تر، زندگی‌مان را خدایی کنیم و خیالمان راحت باشد و مطمئن باشیم؟ حتما باید یک مدت زیادی سختی بکشیم تا به لذتش برسیم؟!!» می‌دانی پاسخ چیست؟ یک پاسخی خودمان می‌توانیم با تجربه‌ی خودمان و زمزمه‌ای درونی، به خودمان بدهیم: «خدا اینکار رو کرده‌ها! میدونی کجا و کی؟ خودتم بهتر میدونی. حدس زدی؟ ماه رمضون! همون روزایی که هرسال منتظرشیم تا برسه و کلی خاطره‌ی خوب ازش داریم. همون روزا که در طول سال وقتی بهش فکر میکنیم، یه حس خوبی داره. همون غروبا و شبایی که یه رایحه‌ی خاص و حس نابی درونمون می‌چرخه. همون وقتای افطار که حس عجیبی بهمون دست میده وقتی میخونیم «اللّٰهم لَکَ صُمْتُ وَ عَلَیٰ رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ: الهی، روزه‌ام فقط برای تو بود؛ و فقط با روزی تو افطار می‌کنم». همون روزا که با اینکه گشنگی و تشنگی میکشیم و بی‌حالیم، ولی یه دنیا عشق میکنیم؛ خصوصا شب‌ها موقع دعا، و خیلی مخصوصا شبای قدر». آری؛ پاسخ یکسری از سوالاتمان را در تجربه‌هایمان می‌توانیم بیابیم؛ فقط کافی است گاهی بشویم مصداق آیه‌ی «وَ ذَکِّرْ فإنَّ الذِّکْرَیٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ (ذاریات۵۵)». پاسخ‌هایی از جنس خودمان، که بیشتر از هرچیزی برایمان مطمئن‌تر و دلنشین‌تر است. ✍محمدمهدی دستورانی ایتا، سروش، روبیکا: @Rushdaneh
💠روشن شدن مسیر زندگی گاهی در طول روزها، دغدغه‌ای در ذهن ما می‌چرخد که مسیر زندگی من چیست؟ من می‌دانم که قدم بعدی‌ام و وظیفه‌ی الآنم و کاری که الآن پیش‌روی من است چیست؛ ولی از چند قدم بعدم خبر ندارم. می‌ترسم که چون الآن از قدم‌های بعدی خبر ندارم، در ادامه گم شوم و به مقصودم نرسم. و کم‌کم به زندگی و مسیرم دلسرد می‌شوم. دغدغه‌ای که در ذهن خیلی از ماها خصوصا نسل جوان است که اول راهیم. به راستی راه‌حل چیست؟ هم این مسیری که انتخاب کرده‌ام را دوست دارم، هم این سوال برایم مکرر پیش می‌آید و دلسردم می‌کند. چه کنم؟ مثالی می‌زنند حضرت آقا در کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن»: فرض کن شما در بیابانی تاریک هستی و تنها یک شمع داری، که یک متر جلوتر را برایت روشن می‌کند و بس. اینجا می‌گویی: من چون از چهار متر جلوترم خبر ندارم، پس حرکت نمی‌کنم و در همین بیابان می‌مانم! ولی آقای محترم، یک متر اطرافت روشن هست یا نه؟ یک قدم برو جلو، یک متر دیگر برایت روشن می‌شود ها! اگر نشد خب دیگر نرو. اما همین یک متر روشن را که می‌دانی، قدم بگذار، در ادامه اگر بازهم روشن شد، برو؛ اگر هم نشد، خب دیگر نرو. خدا هم قول مردانه داده که: - «إن‌َّ الذین آمَنوا وَ عَمِلوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإیمانِهِم (یونس۹): تو اگر به آنچه که فهمیده‌ای، عمل کنی، منِ خدا هم به سبب این ایمان و دانشت و رفتار مناسب با دانشت، قدم‌های بعدی را برایت روشن می‌کنم». -«وَ الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا (عنکبوت۶۹): و کسانی که در راه ما و طبق آن میزان که باور به راه ما پیدا کرده‌اند عمل کنند و جلو بیایند، قطعا قطعا قطعا ادامه‌ی مسیر را برایشان روشن و هموار می‌سازیم». خلاصه‌ی کلام؛ عالم خلقت به تو می‌گوید که نگران آینده‌ات نباش. تو مسیر امروزت را بیا جلو، آنچه را می‌دانی و می‌توانی انجام بده. ✍محمدمهدی دستورانی ایتا، سروش، روبیکا: @Rushdaneh
واقعا زندگی دنیا یه جوریه. انصافا خیلی یه جوریه. اصلا وقتی بهش فکر میکنم، مخم یه لحظه هنگ میکنه، ارور ۴۰۴ میده. کلی آرزو و برنامه برا خودت داری، تو طول روزها و شب‌ها کارهای مختلفی انجام میدی، به علایقت فکر می‌کنی، به آینده‌ات فکر می‌کنی، براش کلی غصه می‌خوری، کلی حرص می‌خوری، از اینکه به هدف‌های کوچیک و بزرگت می‌رسی کلی کیف می‌کنی و تو آسمونا پرواز می‌کنی. تو همین حین، یهو پات یه جا گیر می‌کنه با سر میری تو زمین و، والسلام! به همین راحتی!... یه دنیا خیالات و علایق و برنامه‌ریزی و...، تو یک لحظه به باد رفت. یا کسی که داشت توی دنیا تاثیر میذاشت، یا کسی که کلی کار داشت انجام می‌داد، کلی کار خوب، کلی تاثیر مثبت، کلی کمک به بقیه، کلی ساختن زندگی خودش و بقیه؛ یا ریاستی ظالمانه، خراب کردن زندگی میلیون‌ها آدم؛ اما یهویی بی‌خود و بی‌جهت نفسش بند میاد و می‌میره. دیگه همه‌چیز تموم میشه. به همین راحتی. دقیقا به همین راحتی! یه ندای درونی گاهی صدای ضعیفی ازش میاد که: شاید بالاخره یه چیزی تو عالم پیدا بشه که بتونی با خیال راحت بهش دل ببندی. ولی آیا میشه؟... ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh
💠«مردم» کی هستند؟ شما را نمی‌دانم؛ ولی من به عنوان یک دهه‌هشتادی، به عنوان کسی که دنبال فهم حقیقت و طرف حق است، مطلبی بدجور در ذهنم رژه می‌رود. رسانه‌ها و آزادی‌خواهان، باید چند نفر دور هم به خاطر هدفی مشترک جمع شوند، که این‌ها نام «مَردُم» را روی آن‌ها بگذارند؟ حتما باید تعدادشان یک عدد خاصی باشد که کمتر یا بیشتر آن، دیگر نام «مردم» نمی‌گیرد؟ یا حتما باید زمان مورد نظر آن‌ها باشد؟ یا حتما باید هدف مورد نظر آن‌ها باشد و اگر این هدف نباشد، دیگر به آن‌ها نمی‌گویند «مردم»؟ کاری ندارم که کدام طرف حق است و کدام باطل؛ کدام ظالم است و کدام آزادی‌خواه؛ ولی این نحوه‌ی مصداق‌یابی آن‌ها برای مفهوم «مردم» خیلی روی مخم راه می‌رود. کافی است که مثلا ۱۰۰۰ نفر از خانه بیایند بیرون و دور هم جمع بشوند و شعار ضد نظام سر بدهند؛ دیگر این‌ها می‌شوند «مردم»! کاری ندارم که آیا سخنشان درست است یا نه؛ ولی آیا نامردی نیست که این‌ها را بگویی «مردم»، ولی این چند صد هزار نفری که نصف شب از خانه بیرون می‌آیند، می‌روند در صحن اماکن زیارتی و خیابان‌های اطراف آن و نیز خیابان‌های دیگر، آن‌هم با تمام اعضای خانواده و خانوادگی می‌نشینند تا صبح بیدار می‌مانند؛ همگی یک دعا را می‌خوانند؛ همگی یک کتاب (قرآن) را برسر می‌گیرند؛ همگی پای صحبت یک طلبه می‌نشینند. این بیرون آمدن این‌ها، بیدار ماندن این‌ها تا صبح، پای سخنان یک طلبه نشستن؛ یک دعای مشترک را خواندن؛ هیچکدام از این‌ کارها نشان نمی‌دهد که «مردم» یا تعداد زیادی از «مردم» هنوز پای دینشان ایستاده‌اند؟؟؟ اگر ۱۰۰۰ نفر شعار ضد دین بدهند، می‌گویید:«مردم دیگر دین را نمی‌خواهند»، ولی اگر این‌همه آدم (اصلا گیرم تعدادشان هم به میزان همان مخالفان باشد که قطعا اینگونه نیست اگر چشممان را باز کنیم) بیایند و سه شب قدر را در خیابان‌ها تا صبح بیدار بمانند و پای سخنان طلبه‌ای بنشینند و قرآن برسر بگیرند، نمی‌گویید «مردم هنوز پای قرآن هستند، و از بی‌دینی بیزارند». به راستی شما، آزادی را برای کدام «مردم» می‌خواهید؟ شما پای حرف دل کدام «مردم می‌نشینید»؟ همه‌ی «مردم»؟ ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh
خیلی مغزم در هنگ است؛ اگر جمعی بیرون بیایند و شعار ضد نظام بدهند، توسط رسانه‌ها و آزادی‌خواهان، نام «مردم» و یا «همه‌ی مردم» را می‌گیرند؛ اما اگر جمع زیادی شب قدر بیایند در صحن‌ها و خیابان‌ها خانوادگی بنشینند و دعا بخوانند و قرآن بر سر بگیرند و تا صبح گیریه و راز و نیاز کنند، توسط آن رسانه‌ها و آزادی‌خواهان، «مردم» یا حداقل «تعدادی از مردم» نامگذاری نمی‌شوند. می‌گویند آن «مردم» دین را دیگر نمی‌خواهند؛ اما نمی‌گویند این «مردم» هنوز پای دینشان و باورهایشان هستند. در عجبم که آیا به حرف این‌ نامردها می‌توانم اعتماد کنم و رشته‌ی زندگی‌ام را به دست این‌ها بدهم؟ ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh
💠فایده‌ی صفات اخلاقی، ولو بین قشری خاص برخی تعلیمات و دستورات دین، ولو اینکه بین همه‌ی مردم اجرا نشود، بازهم تاثیرات عجیب و غریبی دارد. مثلا خصلت کمک به دیگران و صدقه دادن. فرض کنید دو نیازمند هستند که هردویشان به کمک نیاز دارند. اما می‌بینی که هرکدامشان به آن یکی کمک می‌کند. شاید از نظر ظاهری فرقی در مال و زندگی آن‌ها پیدا نشود، چون مثلا این ۱۰۰ تومن پول داشت، ۲۰ تومان به او کمک کرد، اوهم ۱۰۰ تومان داشت و به این ۲۰ تومان کمک کرد. خب این‌ها که فرقی نکردند؛ پس چرا این‌کار را بکنند؟ می‌دانی خاصیتش چیست؟ شما اصلا فکرش را بکن این دو اصلا به هم کمک نکنند و خساست به خرج بدهند. چه اتفاقی می‌افتد؟ نگاه این‌ دو به یکدیگر در این دو حالت چه تفاوتی می‌کند؟ در حالت دومی، حس و حالتی که «کلاه خودت را بچسب باد نبرد» و یا اصلا هیچ رابطه‌ای باهم نخواهند داشت. اما در حالت اول، خود به خود محبتی بینشان شکل می‌گیرد؛ اولی می‌بیند که دومی در عین نیازش، بازهم به او کمک کرده! و دومی هم همینطور. و شاید همین محبت بین این دو، مرحمی باشد بر دردِ نداری‌شان. یک حس همدلی. و فکرش را بکن که این همدلی و محبت، بین تمامی طبقات جامعه شکل بگیرد! ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh
❌ فقط این قضیه انتقام نیست متاسفانه بعضی از مذهبی‌های ما دارن طبق نقشه دشمن پیش می‌رن... حمله غیر منصفانه به نیروی انتظامی در مسئله حجاب حمله غیر منصفانه به قوه قضاییه در مسئله سرهنگ جوانمردی حمله غیر منصفانه به نیروهای نظامی در مسئله انتقام سخت و... نقد باید باشه، اما باید به مسئولین نظام جمهوری اسلامی، اعتماد کرد. هیچ ارگانی کامل و بی‌نقص نیست، اما بعضی از مردم، خودشون رو متخصص‌تر از متخصصینِ انتظامی و قضایی و نظامی می‌دونند و خواسته یا ناخواسته، سعی در القای بی‌اعتمادی دارند. که در نهایت باعث تفرقه افکنی میان مردم و دست آخر القای ناامیدی می‌شه؛ یعنی دقیقا نقطه مقابل دستورات رهبر انقلاب. https://eitaa.com/mahdisokhan/217
💠اندیشه‌ی آیت الکرسی از کودکی به ما گفته‌اند آیت‌الکرسی را برای محافظت بخوانید. علاوه بر آثار حقیقی و معنوی‌ای که دارد، شاید بشود از زاویه‌ای جدید به آن نگاه کنیم. در آیت الکرسی می‌خوانیم: 🔸«لاتَأخُذُه سِنَةٌ وَ لا نَومٌ»: لحظه‌ای چرت یا خواب سبک ندارد، لحظه‌ای از ما غافل نمی‌شود؛ 🔹«لَه ما فی السَّماواتِ و ما فی الأرضِ»: فقط برای اوست هرآنچه در آسمان‌ها و زمین است؛ 🔸«یَعلَمُ ما بَینَ أیدیهِم وَ ما خَلفَهم»: هرآنچه پیش‌رو و پشت‌سر مخلوقات باشد، او می‌داند؛ او آگاه بر زندگی تمامی مخلوقات و کائنات است؛ 🔹«وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرضِ»: تخت حکمرانی او، بر آسمان‌ها و زمین گسترده است؛ 🔸«وَ لایَؤُدُهُ حِفظُهُما»: نگهبانی و نگهداری آسمان و زمین بر او سخت و گران نیست؛ 🔹« وَ هُوَ العَلِیُّ العَظیمُ»: و اوست بلندمرتبه و بزرگ. این آیات و معانی چه به ما می‌فهمانند؟ می‌گوید خدای شما، پروردگار جهان و قدرت مطلق است. همه‌ی موجودات و کائنات و عالم، در مقابل او عبد و مطیع و دست‌بسته و تسلیم هستند. این‌ها یعنی چه؟ یعنی از راه‌های مختلف، نگرانی ما را از خطرات احتمالی می‌گیرد و ایمانمان را با این تذکرهای پی‌درپی بیشتر می‌کند. دلمان قرص و محکم می‌شود که اگر صلاحی و خیری بهتر درکار نباشد، قطعا قطعا این دست قدرت خدا اجازه نخواهد داد اتفاقی برای من بیفتد. اگرهم صلاح و خیری در رخ دادن حادثه‌ای وجود داشته باشد، دست قدرت خدا، آن خیر و صلاح من را مدنظر می‌گیرد و در آینده خواهم دید که این خیر و صلاح، می‌چربید بر آن خیر و صلاحی که در ذهن من بود؛ چرا که: «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا، یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ»: خدا خودش سرپرست مؤمنان است؛ از ظلمات تاریکی‌ها خارجشان می‌کند به سوی نور و روشنایی. و خود خداست که تاریکی‌ها و روشنایی‌ها و مسیر رسیدن ما را بهتر از هرکسی می‌شناسد. (با برداشتی از تفسیر حضرت‌آقا) ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh
در آینده‌نگری، فقط باید یه تصور کلی داشته باشی. نباید در آینده غرق بشی و دائم تو فکرش باشی و خودتو تو حالت‌ها و موقعیت‌های مختلف تصور کنی. چون قطعا قطعا حالتت، دیدت، اهدافت، زاویه‌ی دید و فکرت، امکاناتت، رشد عقلت، رشد روحیت، رشد معنویت، شرایطت، توانایی‌هات، همگی تغییر خواهند کرد؛ و تو نمی‌تونی الآن (که تو شرایط اون موقع نیستی)، درباره‌ی اون موقع فکر کنی، قضاوت کنی، خیال‌پردازی کنی، خودتو تو موقعیت‌های مختلف فرض کنی و حس و حالت رو تصور کنی، پیش‌بینی کنی چه اتفاقاتی قراره برات بیفته. صبر کن، ترمز دستی رو بکش. راه طولانی‌ای در پیش داری. زندگیتو بکن. از زندگی و مسیر و طی مسیرت و امکانات و لذت‌های موجود الآنت (چه کوچک‌ترین‌هاش و چه بزرگ‌هاش) لذت ببر و استفاده کن و شکرشونو به‌جا بیار، تا إن‌شاءالله بیشتر رشد کنی و امکانات بیشتری هم نصیبت بشه. «إن شکرتم لأزیدنّکم» ✍محمدمهدی دستورانی ایتا | سروش+ | روبیکا: @Rushdaneh