✅ #یادداشت_رشد
📄 فوتبال و ستاره های پرمعنا
✴️ ستاره ها در جهان #فوتبال معانی و سرنوشت مختلف دارند. هر کدام حکایتی جداگانه و قصه ای متمایز دارند به گونه ای که گاه آشتی و سازگاری میان آنها به غایت دشوار است.
🔹 گاه ستاره ها تقلبی اند. مثل دو #ستاره از چهار ستاره پیراهن تیم ملی اروگوئه. آنها ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ قهرمان جهان شدند و قاعدتا باید دوستاره بر پیراهن داشته باشند؛ اما آنها باور دارند چون قهرمان المیپک ۱۹۲۴ و ۱۹۲۸ شده اند، آن دوستاره برای آن دو قهرمانی نیز باید برایشان منظور شود. تاریخ سازی گاه برای برخی ستاره درست می کند و گاه ستاره های برخی را به فراموشی می سپارد. اگر قاعده را نپذیریم باید هر لحظه منتظر ستاره ای #تقلبی باشیم.
🔹 گاه ستاره ها نمایشی اند. مثل نیمار ۲۰۱۸ در تیم ملی برزیل. آنقدر که تمارض و نمایش برای فریب داوران در مستطیل سبز ارائه داد که رسانه ها نوشتند: به نظرتان او «فوتبالیست بهتری است یا بازیگر بهتر؟» ستاره امید سلسائوها، در ۲۰۱۸ بیش از متن گرفتار حاشیه و بیش از فوتبال گرفتار نمایش بود. ستاره ها اگر #نمایشی شوند، زود فراموش می شوند چون افکار عمومی حافظه ضعیفی دارند.
🔹 گاه ستاره ها زیر بار #مسئولیت له می شوند. مقابله یک قهرمان با یک لشگر در مستطیل سبز دیگر افسانه است؛ حتی اگر روزی برای آرژانتین و مارادونای ۱۹۸۶ رنگ واقعیت گرفته باشد؛ دیگر شدنی نیست. واقعیت آن است که با یک گل خیلی بهار نمی شود. آرژانتین ۱۹۸۶ هم به تنهایی با ستاره پرفروغی چون مارادونا قهرمان نشد که حالا از لیونل افسانه ای آرژانتینی ها این انتظار باشد. مسئولیت رساندن تیم یک ملت بر عهده یک ستاره، او را زیر بار مسئولیت له می کند. اثرش را کاهش می دهد و انتظارات مردم او را نابودش می کند. قصه دردناک لیونل مسی ۲۰۱۸، حکایت یک قهرمان مقابل یک لشگر بود. ستاره های پرفروغ اما برای ستاره شدن به نزدیکان و همبازی های خود وابسته اند. گاه همبازی ستاره ای را خورشید می کند و گاه فروغ حداقلی اش را هم می گیرد و حکایت آرژانتین و مسی از نوع دوم بود.
🔹 گاه ستاره ها بزنگاه ایجاد تفاوت و تمایزند. برخلاف نکته قبلی، گاه ستاره ها تفاوت ها را رقم می زنند. آنجا که بازی روزگار گره خورده است، ستاره ای می درخشد و تفاوت را رقم می زند. رونالدو برای پرتقال در دوره مقدماتی و کاوانی برای اروگوئه در مقابل همین پرتقال مثال های قابل ذکر است. در بزنگاه ها است که او نشان می دهد با بقیه متفاوت است و اثر و کاری می تواند به جای بگذارد که مختص اوست؛ به امضای اوست؛ تا نشان دهد ستاره چقدر برای یک دنیای معمولی ارزشمند است.
🔹 گاه ستاره ها رهبرند؛ گاه ستاره یک تیم نقشی دارند که به درستی غربی ها می گویند: coach. بازی خوانی، شناخت ذهنی راهبردهای رقیب و توانایی طراحی تاکتیک ها براساس قابلیت ها. هنر مربی، طراحی زندگی موفقیت در فضای محدودیت است. آن که می خواهد در نقش مربی یک ستاره باشد، باید براساس داشته های خود و متناسب با محدودیت هایش، بهترین تصمیم را بگیرد. اکثر بازی های ۲۰۱۸ در نیمه مربیان تغییرپیدا کرد. نبرد اصلی میان ستاره هایی است که طراحی عملیات را در نیمکت های کنار میدان بازی دنبال می کنند. نبرد ذهنی واقعی در فوتبال در آنجا در جریان است؛ آنکه پیروز آن نبرد باشد، شانس تیمش را برای پیروزی در میدان نیز افزایش داده است. رمز موفقیت این #رهبران بزرگ، تمرکز بر جزئیات کوچک است که آثار بزرگ دارد.
🔹 گاه ستاره ها کم فروغ و به غایت غیرقابل باورند. مثل ستاره های آلمان ۲۰۱۸ که مثل سه مدافع قهرمانی ادوار گذشته خیلی زود با جام خداحافظی کردند. ستاره های مانشفات بعد از ۱۹۳۸ برای اولین بار در دوره مقدماتی حذف شدند چون نه متحد بودند و نه پرانگیزه؛ نه فکر و طرحی برای موفقیت داشتند و نه خواستنی مثل گذشته. آلمان اما همیشه آلمان است شاید به خاطر آنکه ستاره اصلی اش نه در مستطیل سبز که در اتاق های #مدیریت فدراسیون فوتبال آلمان است. واقعا باور کردنی است؟ از ابتدای تأسیس فدراسیون فوتبال آلمان تاکنون، فقط ده مربی برای تیم ملی آلمان کار کرده اند! تصورش هم دشوار است چه برسد به اجرایش. در روزگاری که حفظ میز مدیریت اصل و اساس است، چنین رویه ای واقعا شایسته اعطای ستاره است.
🔹 برخی ستاره ها قربانی فلسفه فوتبالی خاص اند؛ همچون تار عنکوبتی دست و پای آنها را این فلسفه فوتبال بسته است و آنها را به ورطه تکرار انداخته است. اسپانیای ۲۰۱۸ بیش از آنکه گرفتار در چنبره خیانت باشگاه رئال و مربی اش بود، در چنبره فلسفه فوتبال مالکانه یا تیکی تاکی اسپانیایی بود. فلسفه ای که آنها را یک دهه قبل پادشاه فوتبال جهان کرده بود، حالا فقط یک مزاحم تکراری است.
👇👇 #ادامه_مطلب 👇👇