eitaa logo
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
186 ویدیو
10 فایل
﷽ ✅ کانال مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ✔️ نظر، انتقاد و پیشنهاد 🆔 @rushdadmin ✔️ سایت مرکز ↙️ ✅ http://rushd.ir ✔️ کانال بله و تلگرام ↙️ ✅ @Rushdisu ✔️ اینستاگرام ↙️ ✅ instagram.com/Rushd.ir —---------------------
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇 👆👆 🔹در حقیقت با در نظر گرفتن اصل دوم که نشان دهنده نقطه نظر اسلام در باب عدالت اقتصادی می باشد می توان گفت قوام بشر در گرو است و قوام اجتماع نیز وابسته به قوام مال است. 🔹می توان برای افزایش دقت بحث، حوزه قوام مال را به دو زیربخش مشخص تر تفکیک نمود. قوام مال در مناسبات اقتصادی دو سویه( مبادله و معاملات)قوام مال در مناسبات اقتصادی یک طرفه( بازتوزیع) 🔹رابطه دو سویه در نوع داد و ستدی را شامل می شود چه در ( کالا و خدمات) و چه در (مبادله کار با دستمزد) و چه در (مبادله سرمایه با سود). از سوی دیگر روابط یک طرفه شامل آن دسته از مناسبات اقتصادی است که یک طرف نقش دارد مانند کسب مال در قالب ارث یا یارانه های دولتی، که از جمله مصادیق روابط یک طرفه اند. 🔹خداوند در قرآن کریم در موارد مختلفی با بیان محدودیت ها و شرایط هر یک از این روابط اقتصادی، به ایجاد سازوکارهای لازم برای ایجاد قوام مال در جامعه پرداخته است. لذا و شاخص قرآن در بیان مسائل مرتبط با معاملات حفظ قوام مال یا همان می باشد. از جمله می توان به سازوکارهای تقسیم ارث در ارتباطات یک طرفه اشاره نمود. و یا همچنین برای حفظ قوام مال در بستر معاملات و ارتباطات مالی نیز قرآن موارد مختلفی را بیان نموده است از جمله در ایه ۵ سوره نساء نیز به این معنا اشاره دارد که (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اءَمْوالَکُمُ الَّتى جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً)(اموالتان را که خداوند برایتان مایه قوام و برپایى قرار داده است ، به سفیهان ندهید) 🔹البته باید توجه داشت که در چارچوب جامعه، مناسبات اقتصادی دوطرفه(معاملات) سهم بیشتری از مناسبات یک طرفه به خود اختصاص می دهد لذاست که قرآن در این زمینه به تمام جوانب اشاره نموده است و عامل اصلی حفظ عدالت در معاملات را نیز برشمرده است. در حقیقت حفظ معاملات زمانی میسر است که رابطه مبادله ای تعریف گردد تا توان اعطای حقوق به صاحبش را داشته باشد. نهی از ربا در قرآن به عنوان مهمترین مسئله در زمینه معاملات، نشان دهنده  ربا با معاملات مورد نظر اسلام که در بردارنده قوام مال است می باشد و در حقیقت نفی ربا، مساوی با عدالت در می باشد که دوام معاملات را به ارمغان می آورد. همچنین میزان یا ترازو وسیله(شاخص) ای است که برای سنجش و ارزیابی این رابطه مبادلاتی می باشد که متناسب با بازارهای مختلف مقیاس های متفاوتی می یابد. ✍ پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 دانشجویی؛ مسیر یا دوره؟ 🔶به مناسبت روز دانشجو ✴️ در یک شب زمستانی در کنار خانواده و فامیل مشغول صحبت و بیان خاطرات هستیم. یکی می گوید یادش بخیر در دوره سربازی یه بار.... . دیگر می گوید منم توی دوره ی مجردی ام با رفقا رفته بودیم ... . و شما می گویید من در دوره دانشجویی یه روز ... . 🔹زندگی دوره هایی گوناگونی دارد؛ دوره های طبیعی و دوره های اجتماعی. دوره ی طبیعی مانند دوره ی کودکی، نوجوانی، مجردی، متأهلی، میان سالی، دوره پدر شدن، دوره مادر شدن، دوره مریضی و.... است. دوره های اجتماعی به نوعی اعتبار اجتماع است. مثل دوره دبیرستان، دوره دانشگاه، دوره سربازی، دوره حبس، دوره ی فرصت مطالعاتی، دوره ریاست، دوره ی فقر و...؛ ویژگی اصلی دوره های اجتماعی آن است که آنها برآمده از اراده اجتماعی که یکی از مهم ترین آنها خود فرد است، می باشند. اینکه این دوره ها باید به چه نحوی چیده شود و چگونه طی شود و پاسخ نظام اسلامی به هرکدام از این دوره ها به چه نحو باشد، یکی از مهم ترین سوالات سبک زندگی اسلامی است، که فعلا مد نظر نگارنده این سطور نیست. اما دوره دانشجویی دوره ای طبیعی است یا اعتباری؟ چه نگاهی باید به آن داشته باشیم،می تواند دستمایه مباحثه خوبی باشد. 🔹می توان گفت دوره دانشجویی یک دوره اعتباری است که بر اساس غایت مشخصی توسط اجتماع بشری بوجود آمده است اما آیا فرایند یادگیری انسان نیز یک امر اعتباری است؟ به نظر اینگونه نیست. فرایند یادگیری انسان یک امر طبیعی و تکوینی است که انسان تا آخر عمر به آن نیازمند است و به براساس نیاز وجودی خود دائم به سوی آن کشانده می شود. این نیاز از موجود سراسر نیاز کاملا طبیعی است و انسان برای زندگی دنیایی و حتی سیر و سلوک اخروی دائما نیازمند علم بیشتر است. لذا حرکت علمی، نوآوری علمی و فناوری در طول تاریخ بی وقفه تداوم داشته و خواهد داشت. از روایات ما نیز این چنین بر می آید که نگاه ائمه علیهم السلام به یادگیری و علم آموزی، دوره ای نیست بلکه یک مسیر دائمی و پویا است. در عباراتی می فرمایند:‌«طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ حَال‏»،«طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم‏»،«طَلَبِ‏ الْعِلْمِ‏ اجْتِهَاداً فَمَا يَزَالُ لِلْعِلْمِ طَالِبا»،«لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى‏... لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ‏ الْعِلْمِ‏ طُولَ دَهْرِه‏»«اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ تَرْشُدُوا»«اطلبوا العلم من المهد إلى‏ اللّحد» 🔹از بحث دور نشویم. اگر فرایند یادگیری طبیعی و دائمی است، دوره ای کردن دانشجویی و دوره ای دیدن آن چه معنایی دارد؟ آیا دوره های مختلف دانشجویی مانند کارشناسی، ارشد و دکتری باید حذف گردند؟ و دانشگاه محل آموزش علمی تخصصی با تقاضایی معین از طرف افراد اجتماع باشد؟ یا مگر نمی شود هم دوره ای بود و هم مسیر متداوم علم آموزی را داشت؟ 🔹مجموعه نکات زیر درباره این مساله در نظام آموزش عالی به ذهن نگارنده می رسد. 1⃣ به نظر هیچ دو نفری حتی با دغدغه ی یکسان و نیاز مشابه مطلوب نیست که به صورت دوره ای دانشجویی کنند و هر دو تعداد مثلا ۴ سال، یک مجموعه دروس، با مجموعه اساتید و دانشمند تقریبا یکسان و در یک مکان و دانشکده داشته باشند. 2⃣ با روی کارآمدن فضای مجازی و میسر شدن آموزش های از راه دو و غیر حضوری، شکل و ماهیت علم آموزی دائمی نیز به کلی متفاوت شده است. 3⃣ افراد شاید از نیاز خود با خبر باشند ولی از دریای روی هم انباشته شده ی علم باخبر نیستند. لذا اینکه چه بخواند و چه نخواند و چه علمی را به چه صورتی بیاموزند؟، حتما نیازمند مشاوره و راهنمایی است. 4⃣ دوره های استاندارد را در نظر بگیرید. مثلا یک دانشجوی پزشکی بعد از گذشت هفت سال موفقت آمیز در دانشگاه پزشک عمومی می شود. باید با اینها چه کار کرد؟ عمومی و تخصصی شدن یک استانداردهایی دارد. طرح این مساله کاملا درست است ولی هیچ لزومی ندارد که پزشک عمومیِ عمومی داشته باشیم بلکه می توانیم عمومی های متجزی براساس نیاز، علاقه و استعداد دانشجویان داشته باشیم. مثلا پزشک عمومی حلق و بینی، پزشک عمومی اطفال، پزشک عمومی طب سنتی و... . 👆👆 👇👇
👇👇 👆👆 5⃣ دانشگاه مدرک بدهد یا ندهد. دانشگاه چه به صورت مجازی و چه حقیقی دوره ها را برگزار می کند. هدف اولیه او ارائه مدرک نیست بلکه رفع نیاز و پاسخ به علاقه فردی از افراد اجتماع برای تحصیل است. ممکن است فردی برای یادگیری خود به دانشگاه آمده است و خودش نیز درخواست مدرک نکند. با این حال چه اشکالی دارد، دانشگاه آماده‌ی ارزشیابی دقیق و اعطای مدرک هم باشد. 6⃣با نگاه واقع گراتر می بینیم حذف دوره محوری در نظام فعلی آموزش عالی به سادگی ممکن نیست و کلی مناسبات و ذی نفع حول آن وجود دارد. آیا منظور حذف دوره محوری است؟ ایده اصلی حذف دوره ها نیست بلکه انعطاف و تکثر دوره هاست. اما آیا لازم است دوره ای باشد که همه باید آن را بگذرانند؟ به نظر می رسد که یک دوره کوتاه ۱ یا ۲ ساله لازم باشد که نشان دهد که چه نیازی در چه علمی پاسخ داده می شود. مثلا اسم این دوره را بگذاریم پیش دانشگاهی که البته نه در دبیرستان بلکه در دانشگاه گذرانده می شود. 7⃣نحوه پذیرش دانشجو و کنکور و اینها را هم باید منظور کرد. در حالت عادی وقتی که متقاضی یک دوره آموزشی، کمتر از توان عرضه‌ی آن در یک دانشگاه یا در کل کشور است، مشکلی وجود ندارد. مشکل زمانی است که تقاضا بیشتر از عرضه باشد. در چنین رشته یا دوره های آموزشی نیازمند آزمون داوطلبین هستیم. البته شرایط باید به نحوی باشد که سایر افرادی که در آزمون پذیرفته نمی شوند بتوانند از طریق آموزش مجازی به علاقه و نیاز خود پاسخ دهند و با این کار تا حد توان از بار روانی یک آزمون رقابتی کاست. 8⃣چگونه تکثر بدهیم؟ دوره های و رشته های مختلف آموزشی را چگونه ایجاد کنیم؟ اینجا ظرافت های سیاستگذاری علم و آموزش مطرح می شود اما نکته ای که در همین جا هم می توان گفت این است اجازه دهیم این فرایند غیر متمرکز و در دست دانشگاه‌ها باشد. 9⃣خلاصه اینکه ما نیازمند دوره های متکثر و منعطف آموزشی هستیم. پس هم دوره ها باید متنوع و زیاد باشند و هم اینکه در خود دوره های انعطاف هایی برای دانشجو جهت انتخاب درس، استاد و... فراهم شود تا دانشجویی در کشورمان یک مسیر دائمی شود نه یک دوره گذرا که خاطراتی از آن به جا می ماند. 🔹سخنی با خودمان(دانشجویان)؛ نکات و حرف های فوق، شاید همگی خوب و قابل تأمل باشند ولی وظیفه‌ی ما برای دوره ای و پروژه ای ندیدن دانشجویی بلکه دائمی و پروسه ای دیدن آن همچنان باقی است. این یک وظیفه انسانی و دینی است. بیایید همیشه دانشجو باقی بمانیم و نگذاریم نهال نوزاد علم،تفکر و تحقیق در درونمان خشکانده شود. این می تواند مبنای صحبت دیگرمان باشد. چگونه همیشه دانشجو بمانیم؟ ✍ پژوهشگر حلقه ی حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
🏠 💢 ✅چه کنیم تا زندگی هایمان مثل گذشته و شود⁉️ 🔹 باید داشته باشیم. 🔹 نمی شد چیزی داشته باشد، برادرش باشد. نمی شد یک کسی وضعش خوب باشد، اش ، اش، اش گیر باشد. 🔹همه به هم می رسیدند. مردم با هم بودند. 🔹آدم مگه می شد، یا داشته باشد و شام بخورد❗️ 🔹این شرایط بود که می گفتند: یا . 🌱 👤 حفظه الله (۱۱آذر۹۷) ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 عدالت بر مدار لیبرالیسم ✴️ پیش فرض این بود که در طول تاریخ اندیشه های سیاسی، با اوج گیری مسأله و به همراه احساس دوگانگی بین آنها و عدالت از سوی انسان لیبرال، عدالت رفته رفته رنگ باخته و به حاشیه می رفت. آیا عدالت هنوز در حاشیه است؟ یا آنکه دوباره سربرآورده؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ دوم این سربرآوردن به چه شکل است و مسأله آن با فردیت و آزادی چگونه حل شده است؟ و یا تلاش می شود حل شود؟ این متن بیشتر نظر به آن دارد که آیا هنوز هم می توان به مانند گذشته سخن از بی تفاوتی لیبرالیسم به عدالت راند؟ جهت پاسخ به این پرسش دو دانشگاه برگزیده و بررسی شدند. دانشگاه متعلق به ایالات متحده و فراهم آورنده اندیشه های مورد نیاز حزب دموکرات آمریکا جهت اداره جامعه و مدرسه علوم اقتصادی لندن (LSE) که پایگاه طیف نخبگانی حزب کارگر انگلیس محسوب می شود. 🔹دانشگاه هاروارد دانشگاه هاروارد، قدیمی ترین مؤسسه آموزش عالی در ایالات متحده آمریکا، در شهر کمبریج ایالت ماساچوست در سال ۱۶۳۶ میلادی تاسیس شد. این دانشگاه خصوصی همواره به عنوان یکی از ده دانشگاه برتر دنیا در رتبه سنجی های مختلف دانشگاه های برتر قرار داشته و دارد ( دانشگاه دنیا به صورت کلی و اولین دانشگاه برتر دنیا در علوم اجتماعی و مدیریت در رتبه سنجی سال ۲۰۱۵ QS). در ابتدای شکل گیری هاروارد مکانی برای آموزش روحانیون مسیحی بوده و تحت نظارت مشترک دولت محلی و کلیسا (با اولویت کلیسا) قرار داشت. بسیاری از پیوریتن های معروف آمریکایی (پارسایان پروتستانی که شهره به اخلاق و جدیت در دین بودند) فارغ التحصیل هاروارد بودند. با آنکه دانشگاه از ابتدا رسما به هیچ فرقه دینی وابستگی نداشت اما بسیاری از فارغ التحصیلان آن کلیساها شدند. اما از سال ۱۸۶۵ میلادی دانشگاه به طور کامل از کنترل کلیسا و دولت محلی خارج شده و هیأت مدیره آن از بین دانش آموختگان پیشین انتخاب شد. از سال ۱۸۸۶ میلادی نیز تمامی نمادها و آداب مذهبی به جای مانده از دوران کلیسایی بودن از این دانشگاه برچیده شده و دانشگاه به عنوان مکانی از امر مذهب شناخته شد. دانشگاه هاروارد دارای سرمایه مالی حدود ۳۷٫۶ میلیارد دلاری است و به جهت تقاضای بسیار بالای تحصیل تنها ۵٫۳ درصد از متقاضیان تحصیل در خود را می پذیرد. تاکنون فرم پذیرشی در دانشگاه اعمال می شده که در خروجی خود به افراد کم درآمد و اقلیت ها بود. البته قرار بر تغییر فرم پذیرش از سال آینده میلادی است. از جمله اتهاماتی که به دانشگاه هاروارد وارد می کنند، اتصاف آن به دانشگاه و دانشگاه است. می توان رگه های تلاش برای زدودن این دو صفت را در برنامه های دانشگاه برای دید. همچنانی که دانشگاه برنامه های در مناطق را در پاسخ به این دو صفت به راه انداخته و سالانه تعدادی از دانشجویان فقیر را می کند. 👆👆 👇👇
👆👆 👇👇 🔹عمده مباحث عدالت پژوهی در دانشگاه هاروارد در سه دانشکده جان. اف کندی (دانشکده )، دانشکده و دانشکده طرح می شوند.از اساتید مطرح دانشگاه هاروارد که در زمینه عدالت پژوهی کار کرده اند می توان به آمارتیا سن (اقتصاددان)، مایکل سندل (فیلسوف سیاسی)، مایکل والزر (فیلسوف سیاسی)، رابرت نوزیک (فیلسوف سیاسی) و جان رالز (فیلسوف عدالت) اشاره کرد. در نتیجه مبحث عدالت از سوی این دانشگاه جدی گرفته شده و بر روی آن در حال کار است. معروف ترین کلاس عدالت پژوهی ( ) در این دانشگاه در حال برگزاری است، کلاس های متعدد در رشته های مختلف در زمینه مباحث عدالت در حال برگزاری است و نیز موارد تعدادی پروژه پژوهشی با محتوای عدالت از سوی این دانشگاه در حال اجراست. 🔹در نگاهی کلی اقدامات آکادمیک این دانشگاه به دو بخش تقسیم می شود: الف) درباره مفهوم عدالت اقلیتی از کارها درباره خود مفهوم عدالت است. در این کارها عمدتا عدالت مطرح می شود. مانند ایجاد یازده کلاس درسی در مقاطع مختلف با عناوین “عدالت اقتصادی”، “نظریه انتخاب اجتماعی”، عدالت آموزشی”، “عدالت توزیعی جهانی”، “عدالت سیستمیک” و… . به همراه برگزاری دوره های آموزش آنلاین با عناوین “عدالت”، “عدالت اقتصادی” و ” مبانی فلسفی برای عدالت اقتصادی “ ب)درباره عدالت در عمده مباحث حول عدالت (شامل ۱۵ کلاس درس، ۷ همایش و کنفرانس، ۲ فرصت مطالعاتی و ۸ پروژه تحقیقاتی) در زمینه های و (با تمرکز بر سیاه پوستان و سرخپوستان آمریکایی) است. به این دو مبحث می توان و را نیز افزود. این چهار مبحث را می توان مسائل روز آمریکا نامید. در واقع دانشگاه سعی دارد به آنچه که نیاز جامعه خود است در قالب کلاس های درسی، پژوه های تحقیقاتی، همایش ها، بورس های تحصیلی و فرصت های مطالعاتی بپردازد. در زمینه نژاد اقدامات جالبی صورت پذیرفته مانند تلاش برای آموزش فعالیت مدنی ضدنژادپرستی. این اقدام به نوعی از حاشیه به متن آوردن گروه های خارج از چارچوب کلی جامعه بدون ایجاد تلاطم در جامعه است. همچنین در زمینه بهداشت و درمان، گویا مسأله عدالت بسیار جدی گرفته شده و در این رابطه کارهای بسیاری صورت می پذیرد. این مسأله نیز باید مورد توجه قرار گیرد که امر سلامت تأثیرات مهمی در رضایت فرد از زندگی در جامعه دارد. 🔹در کارهای آکادمیک دانشگاه، برخی از مباحث قابلیت پیگیری بیشتر را دارند، مانند برگزاری کلاس های آنلاین و یا برگزاری کلاس های “طراحی شهر عادل”، “جستجوی عدالت در طول تاریخ” و تشکیل کلاس های سمیناری عدالت پژوهی. 🔹مفهومی که از عدالت مدنظر دانشگاه هاروارد است و جهت ترویج آن یک فرایند جذب نیروی انسانی و مالی، پرورش و هدایت و ارائه خروجی های قابل اجرا در سطح جامعه ایجاد کرده است، یک مفهوم کاملا و متکی بر است. حتی کارهای خلاف جریان اصلی عدالت پژوهی نیز یا در نقد و یا در تکمیل نگاه رالزی صورت پذیرفته است.   🔹مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن (LSE) در سال ۱۸۹۵، در شهر لندن انگیس و توسط گروه ، بنیان نهاده شد. این دانشگاه در سال ۲۰۱۵ رتبه دوم دانشگاه های برتر جهان را (رتبه بندی QS) در حوزه علوم اجتماعی (رتبه ۳۵ در کل حوزه ها) به خود اختصاص داده بود. ۱۶ تن از برندگان جایزه نوبل از اعضای هیأت علمی این دانشگاه یا فارغ التحصیلان آن بودند. پس از پیوستن گروه فابین به حزب کارگر انگلیس، LSE نیز با حفظ استقلال به دانشگاه فدرال لندن پیوست. رفته رفته نگاه های سوسیالیستی در LSE رنگ باخت و همراه با تغییر نگاه های حزب کارگر، LSE نیز تغییر نگاه پیدا نمود. در حال حاضر LSE نفوذ گسترده ای در سیاست، تجارت و مباحث حقوقی جامعه دارد. این نفوذ از طریق ، _مجریه و انگلیس اعمال می شود. برخی از اساتید و فارغ التحصیلان LSE پست های نمایندگی مجلس، فرمانداری و حضور در هیئت دولت را در اختیار دارند. 👆👆 👆👆
👆👆 👇👇 🔹LSE دارای بزرگترین علوم اجتماعی و سیاسی در جهان است.  درآمد این دانشگاه در سال ۲۰۱۴ مبلغی معادل ۲۷۹ میلیون پوند و مخارج آن معادل ۲۶۱ میلیون پوند انگلیس بود.از جمله اساتید معروفی که در این دانشگاه تدریس داشته و دغدغه عدالت نیز داشته اند می توان به فردریش هایک، جیمز ادوارد مید، برایان بری و آمارتیا سن اشاره کرد. 🔹در LSE دو کلاس به بررسی مفهوم عدالت اختصاص یافته است. ۱۵ کلاس درس (با در نظر گرفتن دوره های کوتاه مدت تابستان) نیز به مسائل مرتبط با عدالت می پردازند. همچنین ۴ مرکز پژوهشی با موضوعات مرتبط به عدالت پژوهی در این دانشگاه ایجاد شده است. میزان توجه به مفهوم عدالت در LSE بیش از هر چیز در آن رخ می نماید. همگام با جهان لیبرال، لبه پژوهش های دانشگاهی LSE متوجه نظریه عدالت رالز، لیبرالیسم وظیفه گرا و عدالت از دید جماعت گرایان است. اما در محتوای کلاس های درسی و نیز آنچه به عنوان ثمره مراکز پژوهشی LSE به جامعه علمی عرضه می شود، جایگزینی نابرابری به جای مفهوم عدالت است. نابرابری و عدالت توزیعی به قدری در LSE پررنگ است که می توان گفت این دانشگاه عدالت را به مثابه مسأله می شناسد. در رهگیری دلایل چنین شناختی باید به اجتماعی-سیاسی LSE  اشاره کرد. LSE دانشگاهی بود که توسط سوسیال دموکرات ها پایه گذاری شد و در حال حاضر جزو بدنه حزب کارگر انگلیس به شمار می رود. LSE نه تنها این پیشینه را نفی نکرده بلکه سعی کرده نقش فعالی در هدایت آن داشته باشد. به نحوی که خود را در حصار جهان آکادمیک خلاصه نکرده و سعی دارد در متن زندگی انگلیسی حضور داشته باشد. این حضور هم در شکل ، مانند تعیین مکان اصلی دانشگاه در مرکز لندن و به شکل مرتبط با شهر، و هم در شکل ، مانند برگزاری جلسات سخنرانی عمومی، انتشار رایگان یافته های علمی و رساله ها، اظهارنظر در مورد مسائل روز انگلیس و…، خود را می نمایاند. عدالت به مثابه مسأله برابری و نابرابری موجب شده این دانشگاه اثرگذاری بسیاری در این حوزه داشته باشد و توان هدایت دیدگاه های جهان دانشگاهی در باب برابری و نابرابری را به خود اختصاص دهد. در نگاه کلی آنچه را نگارنده علاقمند است به عنوان سرخط آموخته ها از LSE ارائه نماید می توان در محورهای ذیل خلاصه نمود: 🔹تمرکز دانشگاه بر علوم اجتماعی و پرهیز از ورود به حوزه های فنی و پزشکی رویکرد میان رشته ای به مباحث و استفاده از توان حوزه وسیعی از علوم اجتماعی تعیین یک تعریف کلی از عدالت (برابری و نابرابری) و حضور اثرگذار در این تعریف اجازه دادن به پژوهشگران جهت بررسی دیگر تعاریف عدالت بدون صرف هزینه های پژوهشی در آن (مدیریت هزینه)متمرکز نمودن برنامه های پژوهشی نابرابری در چند مرکز پژوهشی مشخص سعی در اثرگذاری بر فضای جامعه انگلیس اهمیت داشتن نابرابری در مباحث ، ، (در کنار اولویت فرعی بودن حوزه های سیاست و نژاد)تمرکز بر روی سه منطقه ، و (با محوریت کشور آفریقای جنوبی) به عنوان حوزه جغرافیایی 🔹در نهایت می توان از علل موفقیت LSE در کسب جایگاهی معتبر در مباحث نابرابری، با تمرکز در حوزه های مشخص و تلاش برای کاربردی کردن پژوهش ها جهت اثرگذاری بر روی و دانست. با این حال پژوهش حول خود مفهوم عدالت در LSE کم رنگ است. مسأله ای که موجب ضربه خوردن جایگاه این دانشگاه در لبه علمی عدالت پژوهی می شود. به نظر نگارنده به عکس حوزه نابرابری، LSE در عدالت پژوهی و گشودن مسیرهای جدید حرفی برای گفتن نخواهد داشت و بیشتر پیرو سایر مراکز علمی جهان به خصوص دانشگاه های آمریکایی خواهد بود. به دیگر سخن، این پیشینه سیاسی-اجتماعی LSE نیست که مفهوم عدالت در جهان لیبرال را تغییر می دهد بلکه دانشگاه های آمریکایی در زمینه عدالت پژوهی در راستای سنت لیبرالی و تکمیل نقاط مبهم، به بن بست خورده و ناکارآمد لیبرالیسم است که آینده عدالت پژوهی لیبرالی را رقم خواهد زد. 🔗 لینک مطلب در سایت هسته عدالت پژوهی: 📎 yon.ir/Xr1am پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 شهادت محسن، برساخت امام حسین 🔶 به بهانه کتاب سربلند؛ روایت زندگی شهید محسن حججی ✴️ گر می روی بی حاصلی گر می برندت واصلی رفتن کجا؟ بردن کجا؟ اولین عکسی که از اسارت محسن در فضای مجازی دست به دست چرخید همه را شکه کرد. یادم هست که دوستان خودم تا چند روز درگیر آن بودند تا جایی که شب ها هم خواب آن عکس را می دیدند. چند روز پیش یکی از رفقا که کتاب شهید حججی را خوانده بود، سوالاتی را مطرح کرد که خیلی ذهنم را به خودش مشغول کرد. راستی مگر شهید حججی تنها شهید میان مدافعان حریم اسلام است که اینقدر در فضای رسانه ای شد؟ چرا شهید حججی اینقدر با دل‌ها بازی کرد و اینگونه در تاریخ ثبت شد؟ درگیر این سوالات بودم که مصاحبه نویسنده کتاب با خبرگزاری فارس را دیدم. ظاهرا نویسنده هم چنین دغدغه هایی داشت که گروه هایی از جمله صدا و سیما به اسم این که مقام والای این شهید را نشان بدهند، صرفا به گوشه ای از زندگی این فرد توجه می کنند و طبیعتا مبالغه آمیزی از شخصیت این شهید در جامعه شکل می‌گیرد. البته خودش می گفت که تمام تلاشش را هم کرده که بتواند تمام ابعاد زندگی شهید حججی را به تصویر بکشد؛ ابعادی که ممکن است مخاطب در گام اول تعجب کند ولی کم کم متوجه می شود که ماجرا از چه قرار بوده است و چگونه یک انسان، علی رغم فراز و فرودهایی که در زندگی خود داشته، به مقام می رسد. 🔹اولین تحلیلی که در ذهن مردم پس از مواجهه با چنین اخباری شکل می‌گیرد، این است که حتما این شهید بزرگوار اجر و قربی نزد خدای خود داشته که به چنین مقام والایی رسیده است. البته هیچ کسی چنین ادعایی ندارد که می‌تواند میان نزد خدا داوری و ارزش گذاری کند اما با این حال حس عمومی مردم این است که «هر که در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند» عارف شهير مولا محمد بيدآبادى تعبیر جالبی دارد: «من احب الله فصب البلاء عليه. يعنى، هركه دعوى دوستى با خدا كند و به دست ارادت حلقه در محبت او زند، يا هر كه حق - سبحانه و تعالى - خلعت محبوبيت بر او پوشاند، باران بلا از ابر محنت و عناء بر فرق او ريزان و شادى و بهجت و راحت از وى گريزان گردد كه: البلاء للولاء كالذهب لللهب.» و هر که خدا او را دوست بدارد محبوب آسمان ها و زمین می شود و محسن مقام قربش بود که او را محبوب جریان های مختلف فکری کشورمان قرار داد. از نظر قرآن کریم و بستری فراهم می کند که خدا انسان را محبوب آسمان ها و زمین قرار دهد. 🔹چه زیبا خداوند متعال در قرآن کریم بیان می کند که: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» دقت کنید نتیجه ایمان و عمل صالح ایجاد محبوبیت نیست بلکه نتیجه ایمان و عمل صالح این است که خدا در دل مردم محبتش را قرار می دهد. دوباره تکرار می کنم. خدا در دل مردم محبتش را قرار می دهد. اگر جا داشت صد بار این جمله را تکرار می کردم. طبیعتا محسن به درجه‌ای از قرب رسیده بود که به تعبیر آن عارف بزرگوار «جام بلا بيشترش می‌دهند و آن كه زدلبر نظر خاص يافت، داغ عنا بر جگرش می‌نهند. بلا، نه شربت شيرين است كه به اطفال طريقت دهند، بلكه قدح زهر ملال است كه بر دست بالغان راه نهند. در هر ميدان كه لواى ولا افراخته‌اند، فوج بلا را ملازم پاى آن، علم ساخته‌اند.» 👇👇 👆👆
👇👇 👆👆 🔹از سوی دیگر روشن فکر نماها همچون دیگر اقشار جامعه پیرامون شهادت و شهرت محسن تحلیل‌هایی طرح کرده اند که از زمان انتشار خبر اسارت ایشان و شهادتش گرفته تا زمان تشییع پیکر این شهید عزیز ادامه داشت و همچنان که کتاب این شهید چاپ شده است، ادامه دارد. یکی از معروف ترین تحلیل ها در این زمینه که همچنان گوشه و کنار جامعه عده ای مجذوب این نظر هستند، عظمت شهادت محسن را تبلیغات حکومتی و سوء استفاده از احساسات مردم می پندارند. منشا علمی این نظر به ماجرای روش های تفسیر از جامعه و نگاه برساخت گرایانه به بر می گردد. طبق این نظر، تمام اتفاقاتی که در مورد شهرت شهادت شهید حججی در جامعه رخ می‌دهد، ساخت و پرداخته خود انسان‌ها است. حاکمیت با خود، قهرمانی از نسل هفتادی ها برای جامعه ساخت که الگوی جوانان قرار بگیرد و طبیعتا به نحوی بتواند در زمانی که هجمه های فرهنگی علیه حکومت زیاد است، جوانان را جذب آرمان های انقلاب اسلامی کند و در نتیجه موجبات تثبیت بیشتر خودش را فراهم سازد. بر اساس این تحلیل، این چنین اتفاقاتی، برساخت است که هیچ ربطی به حقائق عالم ندارد و صرفا حاکمیت در فرآیند همراهی مردم با حکومت و تثبیت قدرت خودش به چنین اقداماتی روی می‌آورد. 🔹قبل از ورود به نقد این تحلیل لازم است که مقدمه ای را عرض کنم. هر چند نظریه برساخت گرایی به معنای دقیق کلمه‌اش در دنیای غرب شکل گرفته و با فضای و قرین شده است اما دقت کنید که نظیر این مفهوم در ادبیات حکمای اسلامی با عنوان اعتباریات مطرح شده است. نظریه اعتباریات نشان می دهد که علاوه بر جهان هستی که حقیقی و خارجی است و لزوما مادی نیست، جهان دیگری وجود دارد که ساخته خود انسان است و اساسا انسان جهان تکوین را در پوششی از جهان خود ساخته می بیند و درک می کند و به تعبیر جهان اعتبارات برای انسان همچون آب برای ماهی است. با این حال ایشان توضیح می دهد که درست است این اعتباریات ساخت انسان ها هستند ولی به این معنا نیست که تمام اعتبارات پندارهای ذهنی اند که صرفا از اوهام و خیالات انسان‌ها ناشی شده است. بلکه مبدا و مقصد این اعتبارات حقائق خارجی اند که البته این حقائق خارجی می‌تواند مرتبه حیوانی یا عقلی یا الهی انسان باشند. 👆👆 👇👇
👇👇 👆👆 🔹 با توجه به این مقدمه، صرف این که اثبات کنیم چنین گزاره هایی برساخت های حکومت هستند لزوما به معنای نیست بلکه اگر حاکمیت را ابزاری در دست انسان ها بدانیم، در این صورتی باید چنین سوالی طرح کرد که کدام حکومت و با چه مبدا و هدفی چنین برساخت هایی را ایجاد کرده است؟ اگر مبدا چنین برساخت هایی حقیقی الهی باشد که در این صورت نه تنها عوام فریبی نیست بلکه حاکمیت نقش اعدادی برای توجه جامعه به حقیقت فطری خودش را ایفا کرده است اما اگر حاکمیت به دنبال مبادی و اهداف حیوانی خود است، طبیعتا مسئله عوام فریبی به نحو جدی مطرح است چرا که حاکمان به دنبال سلطه حیوانی خود هستند و نه هدایت مردم به سمت حقیقت الهی خودشان. همچنین فراموش نکنید که حاکمیت حقیقی از آن است و نقش انسان های دیگر در حد اعداد و ایجاد زمینه در جامعه است، حال حکومت می تواند بستر رجوع به من حقیقی انسان ها را فراهم کند یا صرفا رجوع به من حیوانی جامعه را شکل دهد. بر همین اساس می‌توان اذعان داشت که یقینا ماجرای شهدا و مخصوصا ماجرای شهادت و شهرت محسن یک ماجرای برساختی(اعتباری) است و این مسئله لزوما به معنای مثبت یا منفی نیست. آنچه که همچون روحی در این برساخت دمیده می‌شود، مبدا و مقصد شکل گیری این برساخت است. از آنجا که برساخت هایی که منشا آن ها خیال و اوهام انسان هاست، متغیر و نسبی و جزئی و سطحی است، راحت تر شکل می گیرند و به حاکمان بهتر می توانند با استفاده از آن به عوام فریبی روی بیاورند ولی طبیعتا زودگذر و ناپایدار است اما برساخت هایی که منشا آن انسان ها هستند، ثابت و کلی و ضروری اند و با جان انسان ها سر و کار دارند. در این شرایط اگر حاکمان هم به این حقیقت الهی آگاه باشند، صرفا می توانند با فراهم کردن بسترها مردم را به حقیقت فطری خودشان رجوع دهند. اساسا حاکمان جمهوری اسلامی صرفا می توانند برساخت های مبتنی بر فطرت را تذکار دهند اما نمی توانند حقائق فطرت را که ناشی از حقیقت الهی جامعه است، بسازند. جریان های روشن فکر نما این گزاره را در ذهن خود ثبت کنند که صرفا به واسطه برساخت بودن، نمی توانند شهرت شهادت محسن حججی را زیر سوال ببرند و اگر هم حاکمیت اثرگذار بوده صرفا جایگاه اعدادی و زمینه سازی داشته است که عده ای معتقدند به همین اندازه هم حاکمیت نتوانسته این نقش را ایفا کند. بی شک شهرت شهادت حججی یک است که مبدا آن انسان است و نه حیوانیت انسان، انسانیتی که مقام انسان کامل است و از آن جهت که مقام انسان کامل، جایگاه حقیقی انسان است، چنین برساختی محبوب تمام افراد جامعه است و از جهت دیگری که مقام انسان کامل، حقیقت الهی انسان است، چنین برساختی، برساخت خداست و طبیعتا خود خداست که محبت چنین برساختی را در دل انسان ها قرار می دهد: «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا». 🔹یکی از رفقا جمله جالبی می گفت: حالا که داری برای درباره محسن متن می نویسی اسم آن را بگذار، حججی برساخت امام حسین تا نشون بدی همه برساخت ها به انسان های عرفی بر نمی گردد و برخی برساخت ها، برساخت انسان کامل است و واقعا هم وقتی کتاب سربلند را می خوانیم می توان از درون زندگی محسن این جمله را فهم کرد که شهادت محسن برساخت حاکمیت نیست، برساخت جامعه نیست، برساخت خودش هم نیست، برساخت امام حسین است، امامی که حقیقت الهی انسان ها است و از آنجا که برساخت انسانیت است، دل تمام حقیقت طلبان عالم را تکان می دهد. چه زیبا جمله روی جلد کتاب «سربلند» برساخت بودن الهی شهادت محسن را نشان می دهد: گر می روی بی حاصلی گر می برندت واصلی رفتن کجا؟ بردن کجا؟ ✍ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 ابراهیم ۱۳۹۷؟ 🔶 به مناسبت روز پژوهش ✴️ با شور و شوق خاص نوجوانی، تمام طول هفته را منتظرش بودیم. ما دهه هفتادی‌های محلّه، حس و حال خوبی که از دیدن «ابراهیم خلیل‌الله» عایدمان می‌شد، قابل مقایسه با گل کوچیک و هفت‌سنگ که به خاطرشان سر می‌شکستیم نبود؛ داستان واقعی آن، سبک ساخت آن و ... برایمان جذّاب بود. 🔹روزی از روزهای آن دوران که ازقضا دیر کرده بودم، به اواخر فیلم رسیدم. «... با همان نخوت و غرور خاص خودش به همراه خدم‌وحشم به سمت زندان می‌رفت؛ زندان که ساختمان نداشت، بلکه یک سیاه‌چاله نمور و تاریکی بود که چند میله را به‌عنوان درب آن وصل کرده و قفلی به آن زده بودند. به زندانبان قدبلند و سیه چرده، دستور داد که درب زندان را باز کند. نمرود فریاد زد که: دو زندانی را بیاورید. یکی از زندانیان را با خنجری که در دست داشت و دیگری را کرد؛ سپس با یک حسّ پیروزی و تکبّر به همراهانش گفت: بروید به ابراهیم بگویید این من هستم که و ...». کمی بعد هم آن قسمت سریال تمام شد.! 🔹حال بدی داشتم، نفهمیدم چه شد! این سکانس فیلم برایم معمّا شد؛ فریاد نمرود که من زنده می‌کنم و می‌میرانم و کلا داستان از چه قرار بود؟ مدتی درگیرش بودم؛ تا اینکه علیه‌السلام را در قرآن دیدم (آیه مبارکه ۲۵۸ بقره). شاید همان معمّا و سؤال و در پی آن، درگیری فکری چند روزه در آن دوران، فهم گونه‌ای از زندگی و سبک و را در این دوران برایم رقم زده است؛ یا فرعونی و . 🔹 در یک جمله می‌توان گفت داستان گفتگوی حضرت ابراهیم علیه‌السلام با نمرود در مورد توهم « » نمرود بود؛ به‌طوری‌که همه انسان‌ها را در مقابل خودش می‌پنداشت. وقتی حضرت ابراهیم علیه‌السلام فرمودند «پروردگار من کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند»، نمرود پاسخ داد: «من زنده می‌کنم و می‌میرانم» و برای اثبات این حرفش به زندان رفت و آن نقش را بازی کرد تا نشان دهد که زنده می‌کند و می‌میراند؛ ولی وقتی حضرت فرمودند «اگر راست می‌گویی و خدا هستی، یک روز آفتاب را از مغرب بیاور»؛ اینجا بود که دیگر ناتوانی‌اش آشکار شد و بهت او را گرفت. 👇👇 👆👆