✅ #یادداشت_رشد
📄 نقدی کوتاه بر ماجرای نیمروز۲ ؛ رد خون
🔹تضاد عشق و ایدئولوژی
ماجرای نیمروز ۲ (رد خون)؛ در همان فضا و اتمسفر ماجرای نیمروز سال ۱۳۹۵ است؛ با این تفاوت که این بار مهدویان به جای فتنه «سازمان مجاهدین» در تابستان ۱۳۶۰، فتنه بهار و تابستان ۱۳۶۷ آنها را جلوی دوربین برده است. بنابراین احتمالا تغییر چندانی در موافقان و مخالفان فیلم او ایجاد نشود و استدلال های موافق و مخالف هم چنان باقی باشد؛ جز آنکه شاید کم کم سبک فیلمسازی مهدویان برای برخی تازگی و نوآوری خود را از دست بدهد.
🔹از تیم دوست داشتنی ۵ نفره اطلاعات حامد، رحیم، صادق، کمال و مسعود، دو نفر ابتدایی ظاهرا شهید شده اند و صادق طراح و باهوش، کمال ایده آل گرا و معتقد و مسعود صلح طلب و مهربان باقی مانده اند. ابراهیم و افشین به تیم آنها افزوده شده است. افشین شوهر خواهر کمال است.
🔹سوژه اصلی درام در همان ابتدای فیلم مشخص می شود: در هم آمیختگی مجدد تعلق های خانوادگی با کار تشکیلاتی و ایدئولوژیک. سیما (همسر افشین و خواهر کمال) سال ۱۳۵۹ در قالب سازمان مجاهدین به جنگ عراق می رود و اسیر می شود؛ سازمان مجاهدین بعد از حوادث سال ۶۰ که در ماجرای نیمروز۱، مهدویان ترسیم کرده است به عراق می گریزد و رسما از سال ۱۳۶۵، مسعود رجوی با تشکیل ارتش آزادی بخش ملی، در کنار عراق علیه ایران می جنگد. «سیما» یکی از افرادی است که به جهت تعلق قدیمی به سازمان، به پادگان اشرف منتقل می شود و به عنوان پرستار در آنجا مشغول به کار می شود. حالا سوژه اصلی درام آنجا شکل می گیرد که افشین در همان ابتدای فیلم به صورت اتفاقی عکس همسر خود را که تصور می کرد اسیر یا مفقود الاثر شده است؛ ناگهان در بیمارستان های پادگان اشرف می بیند. تردید بین انجام وظیفه و تعلق های گذشته، شکل و رشد می گیرد و بار دیگر این مبارزه درونی میان عشق و ایدئولوژی متولد می شود.
🔹دوربین و میزانسن در ماجرای نیمروز۲، به همان سبک مستندگونه مهدویان است که به خوبی بعد از مستند «آخرین روزهای زمستان»، «ایستاده در غبار» و ماجرای نیمروز، روز به روز پخته تر شده است؛ تجربه فیلم نه چندان خوب لاتاری در سال گذشته بار دیگر او را به بهره گیری از این نوع سینما در فضای تاریخی و مستندگونه کشانده است. دیالوگ های کوتاه، پرمعنا و ریتم تند فیلم بار دیگر در خدمت قصه قرار گرفته است. دوربین مدیوم و متحرک فیلم ما را کامل وارد فضای تاریخی قصه می کند و بیش از ماجرای نیمروز۱ ، به شخصیت ها نزدیک می سازد.
🔹فیلم در یک ساعت ابتدایی، به مقدمات شکل گیری عملیات موسوم به فروغ جاویدان از سوی سازمان مجاهدین(منافقین) و عملیات پاتکی جمهوری اسلامی ایران موسوم به عملیات مرصاد می پردازد. از ۱۳ فروردین ۱۳۶۷ که تیم اطلاعاتی در جستجوی اجساد منافقین در میان شهدا است (سکانس ابتدایی) تا فعالیت های گوناگون سازمان در برقراری ارتباط میان زندان و قرارگاه تشکیلات. این زمینه های تاریخی به شکل غیرمستقیم به ارتباط زندانیان سازمان مجاهدین با بدنه اصلی سازمان می پردازد؛ فکت تاریخی که به اعدام های تابستان ۶۷ مرتبط است و فیلم به خوبی به صورت مستقیم وارد آن نمی شود. ایده اجتناب در پرداخت مستقیم به اعدام های تابستان۱۳۶۷ ، انتخاب هوشمندانه ای از سوی فیلمساز بوده است.
👇👇 #ادامه_مطلب 👆👆
👇👇 #ادامه_مطلب 👆👆
🔹یکی از انتقادها به مهدویان در ماجرای نیمروز۱ ، آن بود که در طرح تضاد خیر و شر، ما را با جبهه شر و شخصیت های آن آشنا نمی کند. خانه تیمی موسی خیابانی فتح می شود؛ بی آنکه بدانیم او و اطرافیانش چه هستند و چه می کنند؟! به نظر می رسد مهدویان این توجه را پذیرفته و در ماجرای نیمروز۲ ، دوربین خود را سوی طرف مقابل چرخانده است. از پادگان اشرف برایمان می گوید؛ از قربانی شدن مناسبات احساسی و عاطفی انسان توسط یک تشکیلات خشک و متصلب. او تلاش کرده است حداقل کمی ما را با خصوصیات و شرایط زنانی که در پادگان اشرف هستند آشنا کند؛ از ازدواج تشکیلاتی تا جلسات بیان فاکت هایی که همچون دادگاه ضعف ایدئولوژیک آنها را بر ملا می کند. مرام و مشرب اهالی پادگان اشرف را بر ملا می کند و شخصیت پرستی آنها در پذیرش مسعود و مریم را تصویر می کند. در این کار البته باز هم مهدویان در شخصیت پردازی ناقص عمل می کند و افراد در حد تیپ باقی می مانند. خرده قصه عباس زریباف (نفوذی ماجرای نیمروز۱) و همسرش را طرح می کند تا در این تضاد خون و عشق، چگونگی قربانی شدن عواطف انسانی را مطرح کند اما در بیان جزئیات شخصیت ها الکن است.
🔹«امنیت» جوهره اصلی مورد تأکید فیلم است. درام سیاسی-تاریخی ماجرای نیمروز۲، سرشار از اعتماد و خیانت، نفوذ و حیله و جنگ سرتاسر اطلاعاتی است. برای صادق که گویی خیالش از پیروزی میدانی در مبارزه با منافقین در سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب راحت است؛ مسئله و چالش اطلاعاتی است. اطلاعات میدان اصلی مبارزه است. حال در این جنگ سرتاسر امنیتی و اطلاعاتی، کمال و افشین به عنوان دو عضو تیم اطلاعات عملیات درگیر یک تعلق خانوادگی شده اند. «سیما» با نام سازمانی «لیلا» در قالب عملیات سازمان مجاهدین به شهرهای مرزی حمله می کند. کمال و افشین نگرانند؛ نگران آبرو و غیرت خود؛ اما واقعا چرا این شخصیت ها اینقدر متزلزل شده اند؟ چرا نفرات اول اطلاعاتی باید تمام هم و غم خود را در این شرایط پیدا کردن سیما قرار دهند؟ به نظرم فیلمنامه بیش از حد می خواهد از تضاد عشق و وظیفه جان بگیرد. آنها در این جستجو عباس زریباف را بر خلاف قاعده تشکیلاتی از روی احساسات می کشند اما همزمان از روی اعتقاد بر جنگ در صحنه با منافقین تأکید می کنند.
🔹قهرمان ماجرای نیمروز۱ ؛ کمال است. کسی که با شجاعت خود موسی خیابانی را می کشد اما چه می شود که این چنین در مورد قصه خواهرش کم می آورد؟ شاید فیلمساز می خواهد ما را به وجوه انسانی و عاطفی قهرمانان عقیدتی و ایدئولوژیکی مان آشنا کند اما به نظر در این مسیر به بیراهه می رود. تضاد عشق و ایدئولوژی در فیلم های گذشته پیرامون سازمان مجاهدین همچون «سیانور» هم وجود داشت؛ این بر آمده از فرم ذاتی این تشکیلات ضد انسانی است اما چرا این مسئله در جبهه خودی اینقدر تبدیل به مسئله درام می شود؟ در ماجرای نیمروز ۱ ، سوژه عاطفی حامد و سهیلا از ابتدا تا سکانس پایانی دنبال می شود؛ در نهایت حامد بازنده احساسات می شود و شلیک نمی کند. در تردید میان تعلق و تشکیلات، تعلق ها پیروز می شود
🔹برخی منتقدین در نقد ماجرای نیمروز 1، تضاد خیر و شر موجود در فیلم را خالی از آرمان و ایدئولوژی می دانستند. اگر این نقد در مورد ماجرای نیمروز 1، وارد بوده باشد، در نسخه دوم به شکل جدی تری وارد است. در اینجا بررسی مقایسه ای دو الگو در تضاد عشق و وظیقه در دو جبهه طرح شده است: عباس و همسرش و کمال و خواهرش. ایدئولوژی ضد انسانی مجاهدین، رها کردن همسر توسط عباس را به خوبی نمایان می کند اما در جبهه خودی ظاهرا زبان عواطف و احساسات است که جولان می دهد.
✍ #حسین_سرآبادانی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
🏘 #خانواده_رشد
💢 بچه شیطون
🔹امام می فرمودند:
اگر بچه بازی نکند #مریض است. بچه باید شیطونی کند.
🔹امام به یکی از خانم ها که از #شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفتند:
من حاضرم که ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم.
🔹عقیده داشتند:
بچه باید #آزاد باشد، تا وقتی که بزرگ می شود. آن وقت باید برایش حدی تعیین کنند.
🔹در مورد #تربیت_کودکان می فرمودند:
با بچه ها #رو_راست باشید. الگوی بچه پدر و مادر هستند. اگر با بچه درست رفتار کنید بچه ها درست رفتار کنید بچه ها درست بار می آیند. هر حرفی را که به بچه ها زدید به آن عمل کنید.
🌱 #تربیت_فرزند
👤 کتاب #برداشتهایی_از_سیره_امام_خمینی ، ص۲۳
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #یادداشت_رشد
📄 *انسان در چهلم انقلاب اسلامی
✴️ چهل سالگی
۱. در تحلیل مان از #تاریخ معتقدیم که ظهور در نتیجه #فراگیری ظلم و فساد در جهان رخ می دهد یا در نتیجه پیداش انسان هایی با ظرفیت و توان کشیدن بار حکومت مهدوی و اصلاح جهان؟ رسالت حکومت #مقدمه_ساز_ظهور، ساخت کدام انسان ها و کدام جامعه است؟ سنجه نهایی، آیا پیدایش انسان های جریان سازِ متفکرِ تشکیلات سازِ بار بردار انقلابی نیست؟
🔹 ۲. قضاوت و تحلیل افت و خیز سنجه نهایی، نیازمند #شناخت_بستر آن است. ما در تنهایی جهانی و غرب زدگی داخلی و #انقطاع_تمدنی خویش در عرصه های سیاسی-اقتصادی-اجتماعی، توانستیم نظام #طاغوت را سرنگون کنیم، در عرصه #نظامی، انسان و تشکیلاتی بهتر از دیگران بسازیم، در عرصه #پزشکی و #مهندسی توانستیم آدم ها و تشکیلات بار بردار بسازیم. توانستیم وارد ادبیات کودک، اسباب بازی، شعر، موسیقی، فضای مجازی، علوم انسانی، فیلم و مستند، فکر و اندیشه شویم. کشاورزی، صنعت، تجارت، اموزش و ... همگی شاهد تولد و رشد افراد و جریان هایی هستند که هر یک ترکی بر سد بزرگ مادی گرایی و ضربه ای بر مانع ظهور ظرفیت هایی انسانی هستند. وقتی این ترک ها، دست به دست هم دهند، عالم #قیامت می شود و می توان بر روی زمین به دنبال حیاتی متفاوت گشت که متفاوت از حیات پست و دنیوی کنونی است. نه اینکه توانستیم لزوما نتایج عالی بدست آوریم اما توانستیم در داخل کشور، جریان های #زایایی را کم کم تولید کنیم. توانستیم در عین وجود #فشارهای_خارجی و #تعرب_های_داخلی، از #فتنه_ها بگذریم و همچنان جرم موثر نیروهای انقلابی که در حال #تشکیلات_تر شدن هستند را تولید و تکثیر کنیم. ما در حال ساخت قلب و موتور #محرک #تمدن_سازی هستیم. اگر در شاخص های اقتصادی-سیاسی-اجتماعی مبتنی بر مبانی خود، پیش رفته ایم به این خاطر بوده است و اگر نرفته ایم به خاطر نقص هایمان در این راستا بوده است.
🔹 #جریان_سازیِ انسان سازی (انسان هایی که بار بردارِ ظهورند) در عرصه های مختلف حیات اجتماعی برای قلب و دگرگونی جهان مادی، بزرگترین سنجه ارزشیابی و موفقیت یک حکومت دینی است.
✍ #محمد_صادق_تراب_زاده پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #هسته_رشد
✴️ سومین شماره از فصلنامه مدیریت جهادی منتشر شد.
📝 این شماره از فصلنامه که به همت هسته مدیریت جهادی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر می شود، پرونده ویژه ای درباره حمایت از کالای ایرانی دارد و در قالب ۹ یادداشت، مصاحبه و مقاله به بحث و بررسی الزامات و ملاحظات حمایت از کالای ایرانی پرداخته است.
🔹 مدیریت التزام فراگیر – دکتر میثم لطیفی
🔹 مصرف کالای ایرانی، انسان اقتصادی و جامعه نمایشی – دکتر سیدمجید امامی
🔹 پیش فرضهای غیرواقعی – دکتر محمدجواد رضائی
🔹 برای عمل نکردن – دکتر سیدمحمدمهدی غمامی
🔹 قاچاق، مرگ تضمینی جهاد – مهندس حسین یوسفیان
🔹 فرمانده خسته – دکتر محمد نوروزی
🔹 Fabrique en France – سید محمدصادق شاهچراغ
🔹 در جوانمرگی آرمانها – مهدی یخچالی
🔹 ۱۲ مساوی با بی نهایت – میثم حاجی قربانی
📝 عناوین سایر مقالات و یادداشتهای دیگر این شماره عبارت است از:
🔸 سرطان بدخیم طمع ورزی – سخن سردبیر
🔸 سیمای سینمای جهاد – دکتر مصباح الهدی باقری
🔸 از جهادی تا جهادی نما – مهندس صابر میرزایی
🔸 جنگاوری ذاتی جهاد – سید مهدی عزیزی
🔸 ماجرای راضیه و مادرش – دکتر مصباح الهدی باقری
🔸 اقتصاد مقاومتی در کشورهای پیشرفته (معرفی کتاب) – دکتر میثم لطیفی
🔸 ناب مثل احمد (جهاد صفحه آخر ندارد)
#فصلنامه_مدیریت_جهادی
#فصلنامه_مدیریت_جهادی_شماره_اول
✅ عضویت در کانال فصلنامه مدیریت جهادی
🆔 @jihadimag_ir
🌐 jihadimag.ir
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #سلوک_رشد
📄 دیالوگی با امام
✴️ حال و هوای انقلاب، سرتاسر کشور رو فرا گرفته و بعد از فرار شاه هم، موج اعتراضات و حضور مردمی بیشتر و بیشتر شده. حالا، روزی نیست که مردم تو خیابونا نباشن و خواستهشون رو که همون بازگشت امام خمینی به ایران و به ثمر نشستن انقلابه، فریاد نزنن. وقایع داره پشت سر هم و به سرعت اتفاق میوفته...
🔹 این روزا، نوفل لوشاتو هم مثل ایران، خیلی شلوغه؛ محل سکونت امام، مملو از ایرانیا و خبرنگاراییه که مدام در رفت و آمدن و با هم سر مصاحبه گرفتن از امام و مخابره آخرین خبرها، مسابقه میدن. الان همه دوست دارن بدونند آیت الله خمینی، چه برنامهای برای آینده داره و اگر برگرده ایران، چیکار میکنه؟
🔸 ماجرا از اونجایی شروع میشه که میشنوم امروز، ۳ بهمن ۵۷، یکی از خبرنگارای زن با امام مصاحبه کرده! توی این اوضاع و احوال و فضای جامعه سنتی جامعه ایران و ...، خود این کار برام عجیب و جالب بنظر میرسه؛ از اون جالبتر، وقتیه که صحبت و سوال خانم خبرنگار رو میشنوم:
🔹 خانم خبرنگار : «چون مرا به عنوان يك زن پذيرفتهايد، اين نشان دهنده اين است كه نهضت ما يك نهضت مترقى است؛ اگر چه ديگران سعى كردند نشان دهند كه عقب مانده است. فكر میكنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتماً _حجاب_ داشته باشند؟ مثلًا چيزى روى سر داشته باشند يا نه؟»
🔸 هنوز برام جالبه که تو این اوضاع و شرایط، که اصلاً برگشتن امام به ایران و وضعیت کشور معلوم نیست، چنین حرفی مطرح شده؛ میرم خدمت امام و موضوع رو از خودشون میپرسم:
🔹 - آقا، شنیدهام اخیراً با یکی از خبرنگارای خانم مصاحبه داشتهاید، درسته؟
🔸 + بله؛
🔹 - راستش آقا جسارت نباشه، وقتی صحبت خبرنگار رو شنیدم، برام خیلی عجیب بود؛ میخواستم بپرسم از محضرتون که شما چی جوابشون رو دادید؟
🔸 + من گفتم: «اينكه من شما را پذيرفتهام، من شما را نپذيرفتهام! شما آمدهايد اينجا و من نمیدانستم كه شما میخواهيد بياييد اينجا! و اين هم دليل بر اين نيست كه اسلام مترقّى است كه به مجرد اينكه شما آمديد اينجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به اين معنى نيست كه بعضى زنها يا مردهاى ما خيال كردهاند. ترقّى به كمالات انسانى و نفسانى است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملكت است نه اينكه سينما بروند و دانس بروند. و اينها ترقياتى است كه براى شما درست كردهاند و شما را به عقب راندهاند؛ و بايد بعداً جبران كنيم. شما آزاديد در كارهاى صحيح. در دانشگاه برويد و هر كارى را كه صحيح است بكنيد؛ و همه ملت در اين زمينهها آزادند. اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند و يا مضر به حال ملت- خلاف مليّت- بكنند، جلوگيرى میشود؛ و اين، دليل بر مترقى بودن است.»
🔹 موضوع برام عجیبتر میشه! درست زمانی که تمام دنیا منتظرند که نظر رهبر یه انقلاب رو در خصوص مهمترین موضوعات بدونن، امام خیلی راحت و بیتعارف، نظر واقعی خودشون رو مطرح میکنن، بی هیچ تعارف و رودربایستی. پیش خودم میگم: «ای کاش لااقل امام برای حفظ ظاهر هم که میشد، حرف خبرنگار رو تایید میکردن؛ یا حداقل اینطوری جواب نمیدادن، این برای #تصویری که از امام ساخته و منعکس میشه خوب نیست»
🔸 چند روز بعد زمانی که داشتیم با امام تو هواپیما از نوفل لوشاتو به تهران برمیگشتیم، خبرنگارا اومدن که از امام سوالایی بپرسن، پیش خودم میگم: «عجب مصاحبه طوفانیای بشه!» اما...
🔹 خبرنگار: «چه احساسی دارید؟»
🔸 امام: «هیچ!»
🔹 مجدد همون حرفا و فکرا تو سرم مرور میشه: «ای کاش لااقل امام...»
راستش دیگه روم نمیشه برم این حرفا رو هم از امام بپرسم؛ اصلاً الان زمان خوبی هم نیست، امام به کشور برگشتن، انقلاب داره به ثمر میرسه و کلی کار روی زمین مونده هست که وقت به این حرفا نمیرسه.
👆👆 #ادامه_مطلب 👇👇
👆👆 #ادامه_مطلب 👇👇
🔸 چند ماه بعد از این ماجراها، اتفاقی دارم یکی از کتابای امام رو میخونم؛ انگار امام دارن جواب سوالا و ابهامای بهمن ۵۷ام رو که روم نشده بود ازشون بپرسم بهم میدن، اونجایی که میگن:
🔹 «اى عزيز، براى يك خيال باطل، يك محبوبيت جزئى بندگان ضعيف، يك توجه قلبى مردم بيچاره، خود را مورد سخط و غضب الهى قرار مده، و مفروش آن محبتهاى الهى، آن كرامتهاى غيرمتناهى، آن الطاف و مراحم ربوبيت را به يك محبوبيت پيش خلق؛ پس خداى تبارك و تعالى #صاحب_قلب و متصرّف در اوست، و شما كه يك بنده ضعيف عاجز هستيد نمیتوانيد تصرف در قلوب كنيد بىتصرف حق، بلكه اراده او قاهر است بر اراده شما و همه موجودات، پس ريا و سالوس شما اگر براى #جلب_قلوب عباد است و جانب دلها نگاه داشتن و منزلت و قدر در قلوب پيدا كردن و اشتهار به خوبى يافتن است، اين از تصرف شما بكلى خارج و در تحت تصرف حق است. خداوند قلوب و صاحب دلها به هر كس میخواهد قلوب را متوجه مىفرمايد».
💢 اینجاست که میفهمم:
توی این عالَم، #تصویرساز کسی دیگه ست...
✍ #سید_محمد_حسین_میرهادی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #یادداشت_رشد
📄 نقدی کوتاه بر فیلم «تختی» ساخته بهرام توکلی
🔶چگونه زیستن یا چگونه مُردن؟ مسئله این است
✴️ آخرین اثر #بهرام_توکلی، فیلمی #قهرمان_محور است؛ می خواهد به یکی از مهم ترین چهره های #ملی نیم قرن اخیر ایران بپردازد؛ با مسامحه می خواهد زندگی یک سلبریتی دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی که نه در فضای مجازی که در متن زندگی مردم تبدیل به یک #اسطوره شده است را روایت کند. می خواهد بعد از دو دهه، کار نیمه تمام مرحوم «علی حاتمی» را تمام کند.
« #تختی » متعلق به سینمایی است که می خواهد در جستجوی قهرمان باشد؛ می خواهد زندگی یک قهرمان ملی را از کودکی تا آخرین لحظات زندگی اش تعریف کند. ساختن قهرمان برای مخاطبی که خود با این اسطوره به شکل واقعی و ذهنی زندگی کرده است؛ کار دشواری است. خطر اسطوره زدایی در کمین فیلمساز است؛ اما فیلمساز مهم این سال های ما، این #ریسک را پذیرفته تا از زندگی پر ماجرای او یک #درام سینمایی خلق کند.
🔹فیلم از ۱۵ دی ماه ۱۳۴۶؛ دو روز قبل از مرگ تختی در اتاق ۲۳ هتل #آتلانتیک آغاز می شود؛ از دفترخانه رسمی که تختی برای تنظیم وصیت نامه اش رفته است و بعد از لحظه مرگ تختی، به دوران کودکی او فلش بک می خورد. مرگ تختی یک #راز است؛ کاش راز هم باقی می ماند اما برای فیلمساز ما گویی آن چنان که بارها تأکید کرده است؛ #مسیر_زندگی تختی #الگو است نه انتهای آن و چگونه #زیستنش از چگونه مُردنش دارای اهمیت بیشتری است. بدین جهت به شکل کامل در ابتدا و انتهای فیلم صحنه #خودکشی تختی را با صراحت نمایش می دهد تا از انتهای تراژیک زندگی بزرگترین چهره ورزشی و پهلوانی #ایران سخن بگوید. از یکی از تلخ ترین فیلمسازان سینمای ایران که در کارهای قبلی نیز نوعی پوچی و تلخی را می توان ردیابی کرد؛ قابل انتظار است که در میان سناریوهای مختلف پیرامون مرگ تختی، خودکشی او را برگزیند.
🔹فیلم، دوران کودکی تختی در منطقه «خانی آباد» تهران در سال های منتهی به ۱۳۲۰ را در جامعه ای سرتاسر نکبت آلود و فقیر ترسیم می کند و در این چهره پردازی مسیر #افراط را طی می کند. از کودکی که می خواهد از خانواده خود #دفاع کند ولی #توان ندارد و به شدت #کتک می خورد. در کشتی محله ای با کودکان شکست می خورد و وقتی به سمت جوانی در سال ۱۳۲۷ می رسد، در تست های اولیه کشی #مردود می شود. اما تلاش و کوشش را ادامه می دهد تا در نهایت در فاصله کمتر از سه سال #دوبنده تیم ملی را برتن کند و این نقطه آغاز قهرمانی های اوست. مرد پرافتخار کشتی ایران در دهه ۵۰ میلادی (۳۰ شمسی) که یک طلا و دو نقره المپیک و چندین مدال جهانی را #درو می کند.
نقطه #قوت فیلم، بدون تردید #بازسازی فوق العاده #توکلی در خلق فضاهای مختلف فیلم است. اوج این بازسازی در تصویرپردازی سکانس فینال #المپیک ۱۹۵۶ #ملبورن است؛ این تنها #صحنه_کشتی فیلم است که به خوبی توسط فیلمساز بازسازی شده است. در سایر بازسازی ها و چهره پردازی نیز فیلم، #فراتر از سطح سینمای ایران است. گاه میان حالت #مستندگونه و #درام در تعلیق افتاده اما کوشش توکلی در این تصویرسازی، مخاطب را درگیر می کند.
🔹«تختی» توکلی در یک کلمه خلاصه می شود: « #مردم ». در اینکه تختی قهرمان، پهلوان و #ماندگار شد چون نسبت به مردم #متواضع و #خاکی بود و خود را نسبت به آنها #مسئول می دانست تردیدی نیست. اما #اغراق فیلمساز در کمک های گوناگون تختی به مردم که تقریبا در بیش از ۱۰ تا ۱۵ #سکانس به شکل های مختلف دیده می شود، باعث پس زدن مخاطب می شود. تختی #مردمی و مردم دار بود و در میان مردم بود و مسئله مردم، مسئله او بود، ولی در یک درام حدود ۱۰۰ دقیقه ای پرداخت تا این حد اغراق آمیز به این مسئله، از گیرایی مطلب می کاهد. تختی توکلی از این جهت علاقه مند دکتر #مصدق است و در بیش از ۵ مورد آن را مورد تأکید قرار می دهد؛ تختی توکلی دلبسته آیت الله #طالقانی و عضو #حزب_ملی است اما کنش اجتماعی فعال ندارد.
🔹«تختی» در فیلم شخصیتی است که دچار تطور و #تحول می شود؛ اما مخاطب این تطور و تحول را به صورت ملموس نمی بیند و اساسا این تحول را فهم نمی کند. سیر این تطور و تحول در فردی که تصور می شد استعداد کشتی ندارد و بعد اولین مدال طلای تاریخ ایران در کشتی را کسب می کند و بعد تبدیل به یک قهرمان #افسرده می شود، چندان مشخص نیست. برای خلق قهرمان، فهم تطور شخصیت او در دل درام ضرورت دارد و نریشن های فیلم هم کمکی به این ماجرا نمی کند. برای خلق سینما #تصویر است که #اصالت دارد و فیلم با ذکر برخی مطالب از سوی #راوی (مانند برخی فعالیت های سیاسی تختی) عملا مجموعه اطلاعات #ویکی_پدیایی در اختیار مخاطب قرار می دهد. تصویری کلان و کلی از یک قهرمان تاریخی.
👆👆 #ادامه_مطلب 👆👆
👇👇 #ادامه_مطلب 👆👆
🔹«تختی» در فیلم یک #کنش_گر فعال و یک قهرمان موثر نیست؛ بیشتر تحت تأثیر است و گاه با برخی کوشش ها تلاش می کند با اندازه وسع خود، مسائل مردم را حل کند. در توجه به مردم و رعایت حال آنها به خوبی قصه پیش می رود: پیشنهاد تبلیغ برای برند یک #عسل را نمی پذیرد و از حضور در سینما به جهت آنکه مردم مجبور به پرداخت پول برای دیدن آن می شوند، می گریزد و پیشنهاد #شهرداری_تهران را رد می کند ولی کنش فعال اجتماعی را سامان نمی دهد. گویی «تختی» توکلی حتی #ازدواج خود را برای #مردم عقب می اندازد و سرانجام به خاطر #آبروی یک نفر ازدواج می کند. این حد افراطی از تأکید بر مردم داری، از تختی قهرمانی #منفعل ساخته است که به مرور با فشارهای حکومت #پهلوی در اثر موضع گیری های سیاسی و اجتماعی تختی، علاوه بر انفعال دارای نوعی افسردگی هم می شود و اینجاست که فیلم خالی از #حماسه می شود که تاروپود قهرمانی و پهلوانی است.
🔹«تختی» فیلمی ناظر بر #بیوگرافی یک چهره ملی است و در این روایت زندگی کوشش می کند تا یک درام برای ما خلق کند اما آنچه بیش از این درام دیده می شود، قدرت بازسازی و مستندنمایی است و همین امر برخی ویژگی های طرح درست قصه را از فیلم گرفته است. در طول فیلم بارها و بارها مشاهده میکنیم آدمهایی به تختی مراجعه میکنند و از او #پول میخواهند و او از جایی به آنها پول میرساند. بعد گفتار متن #حیرتآور فیلم همین نکته را که قبلا دیدهایم دوباره شرح میدهد و محکمکاری میکند و بعد باز برای محکمتر کردن دوباره شخصیتهای فرعی همین نکته را به تختی متذکر میشوند و چندباره توضیح میدهند که تو نباید تا این حد به دیگران کمک کنی و تختی واکنشی ندارد جز #لبخندی_تمامنشدنی و تکراری و ذکر شعارهایی در این زمینه که من بدون مردم #هیچ_نیستم و چنین و چنان. فیلم از نقطه شروع تا نقطه پایان با صرف اطلاعاتی ویکیپدیایی فرازهای مختلف زندگی تختی را که اکثرا از آن مطلع هم هستیم با مصرف #شعاریترین جملات نمایش میدهد.
🔹اشکال اما فقط از فیلمنامه است؟اما باز گردیم به نکته ابتدایی؛ چرا برای فیلمساز ما که چگونه زیستن تختی از چگونه مردن تختی مهم تر است؛ ابتدا و انتهای فیلم با بازسازی صحنه خودکشی تختی است؟ تختی پهلوان، روزهای آخر عمر را، در #تنهایی، دور از کشتی و بهدوراز مردم سپری کرد و مرگش با همه راز و رمزهایش؛ طعم تلخی برای همه ایرانیان دارد. اما آیا این تصویرپردازی از تختی ناخودآگاه فیلمساز را به سوی برگزیدن این سناریو از میان سناریوهای مختلف مرگ تختی نمی کشاند؟ از قهرمان افسرده ای که در برابر انتظارات مردم کم آورده است؛ جزیی انتظار است؟ تختی توکلی باید خودکشی کند اما شاید تختی قهرمان المپیک فراتر از تحلیل هایی که می گوید به واسطه زندگی شخصی و قهرمانی اش افسرده شده است؛ مرگ را مرحله مهمی از زیستن بداند. چگونه مُردن خیلی کم اهمیت تر از چگونه زیستن نیست. توکلی، بهعمد از دخیل کردن #قضاوت شخصی خود در مورد سالهای پایانی زندگی تختی و مرگ او دور میمانند و به همین دلیل، فیلم شبیه یک وقایعنگاری محض میشود نه یک فیلمی که #سرگذشت تعریف میکند. مخاطب در جستجوی #دلیل است که اگر تختی خودکشی کرد چرا و اگر کشته شد چرا؟ ولی فیلمساز با همان جمله معروف مسیر زندگی تختی #مهم است نه پایان آن؛ از آن به راحتی #عبور می کند.
✍ #حسین_سرآبادانی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu