eitaa logo
هندوستان
929 دنبال‌کننده
69 عکس
17 ویدیو
6 فایل
کانال اشعار عاصی خراسانی @sheikh_ali_moghaddam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
دنیا ز پوچی است شبیه حباب پُر از آب خالی است ولی از سراب پُر جایی برای دیدن او هم نگاه دار هر شب مکن دو چشم خودت را ز خواب پُر یک جلوه "هست" اینهمه کثرت به چشم ماست عیب از نگاه ماست که شد از حجاب پُر خالی نمیشود ز غم تو دل کسی حتی اگر پیاله شود از شراب پُر بی رحمت تو کار به جایی نمی رسد گیرم که گشت نامه ما از ثواب پُر @ASI_khorasani
تمامِ روز از آن هم‌چو شمعْ خاموشیم که خرجِ آهِ سحر می‌شود نفس ما را @ASI_khorasani
صائب از فیض دعای شب و اوراد سحر در توفیق به روی دل من باز شده است @ASI_khorasani
داشت غافل سرکشیهای شباب از طاعتم قامت خم‌گشته یاد ازگوشهٔ محراب داد @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
رجب رسید، بیایید قال رسول الله صلی الله علیه وآله: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي [نادى‏] ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ اَلا که موسم عشق و طرب رسید، بیایید دوباره نفحه ی رحمت ز رَب رسید، بیایید خمار باده توحید! تشنگی به سر آمد هزار شکر که جام رجب رسید، بیایید دوباره موسم "شَهر الاَصَمّ" رسید، بشارت که پُر ز رحمت حق لب به لب رسید، بیایید دوباره فرصتِ با حق نشستن آمده از راه "جَلیسُ جالسنی" هایِ شب رسید، بیایید حیات تازه وزیدن گرفت از ملکوتش اگر چه جان‌ ز گناهان به لب رسید،‌ بیایید فسردگان تباهی و مبتلا به سیاهی برای بخششِ عصیان سبب رسید، بیایید ۲۹ جمادی الثانی۱۴۴۵ ۲۲ دی ۱۴۰۲ @ASI_khorasani
غبارِ خاطر روی زمین جانِ مرا تن شد کدورت‌های عالم جمع شد، نامش دل من شد @SAEB_TABRIZ
گر چه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما نارسایی باده ما را ز دوران مانع است گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی" در آن شلوغی محشر مرا بیاب محمد @ASI_khorasani
بدار عزت موی سفید پیران را ز جای خویش به تعظیم صبحدم برخیز @SAEB_TABRIZ
از منِ بی‌عاقبت، آغازِ هستی را مپرس کز گران‌خوابی سرِ افسانه را گم گرده‌ام @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
به هر دیار بگو لا اله الا الله به افتخار بگو لا اله الا الله مباد یک‌نفست خرج غیر حق گردد ادامه دار بگو لا اله الا الله چو بیشمار تجلی نموده از هر سو تو بیشمار بگو لااله الا الله ز شوق می شکفد دسته دسته گُل از او دمی به خار بگو لااله الا الله بهشت می شود آتش به نغمه توحید میان نار بگو لا اله الا الله برای اینکه بسوزد تمام هستیِ تو شراروار بگو لا اله الا الله موحّدان ز شراب طهور سرمست اند شدی خمار بگو لا اله الا الله کنون که ماه رجب، ماهِ درک توحید است هزار بار بگو لااله الا الله دهان گشوده به نفیِ هرآنچه غیر خداست چو ذوالفقار بگو لا اله الا الله کناره گیر و "قُل الله ثم ذرهم" باش به هر کنار بگو لا اله الا الله به نور، جسمِ مرا راهی قبور کنید سر مزار بگو لا اله الا الله ۳ رجب ۱۴۴۵ ۲۵ دی ۱۴۰۲ @ASI_khorasani
گر نخواهی سازَدَت در بزم بی‌مقدار حرف تا توان خاموش گردیدن مزن بسیار حرف حرفِ بی‌جا گر دعا باشد چو سنگ تفرقه است گُل به‌در زد بس‌که بلبل زد در این گلزار حرف حرفِ حق خوب است اما صرفه در گفتار نیست کرد آخر در جهان منصور را بر دار حرف بهرِ دفعِ خرج دل‌ها را مرنجان چون برات تا توان بر خویشتن پیچید چون طومار حرف رفت سر برباد از بسیار گفتن خامه را رَحم اگر بر خویشتن داری مزن بسیار حرف تا شوی ایمن ز جورِ کوهکن هموار باش از زبانِ تیشه کَس نشنید ناهموار حرف گر بگویم حرفِ دل می‌رنجد از من چشمِ یار کی توان گفتن به پیشِ مردمِ بیمار حرف گر همه قندِ مُکرّر بود حرفت خوب نیست پُر مَکُن قصاب نزدِ اهلِ دل تکرارحرف @SAEB_TABRIZ
تا نسوزد در دل، نگردد سینه صاف زنگ از آیینه می گردد به خاکستر جدا @SAEB_TABRIZ
به گِردِ خاطر ما نمی گردید لبِ تو ریخت به دل رنگِ صد هوس ما را @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
aaaaaaaaaa.mp3
4.79M
💠روزه ماه رجب _داستان یکی از شیعیان امام صادق علیه السلام _ثواب روزه ماه رجب _چه ثوابی را از دست می دهیم؟! رجب ۱۴۴۵ هیئت رایه المهدی عجل الله فرجه @ASI_khorasani
هدایت شده از هندوستان
 امام جواد عليه السلام : تَأخيرُ التَّوبَةِ إغتِرارٌ ؛  امام جواد عليه السلام :تأخير در توبه كردن فريب خوردن است . . در جوانی توبه کن تا از ندامت برخوری نیست چون دندان، لب خود را گزیدن مشکل است . آنچه ما از دل سیاهی با جوانی کرده ایم هر چه با ما می کند پیری سزاواریم ما . عاجز بُوَد ز أخذ عنان دستِ رعشه دار وقت شباب دامن فرصت نگاه دار . عصا از راستی هر دم به گوش پیر می گوید دگر در خواب خواهی دید ایام جوانی را... . مخُسب آسوده ای بُرنا ، که اندر نوبت پیری به حسرت یاد خواهی کرد ایّام جوانی را @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از هندوستان
ابیاتی از قصیده‌ی بیدل دهلوی در وصف امیرالمومنین علیه السلام: امید، اینجا به غارتگاه حسرت رفته سامانش به هر دستی که دیدم، پاره‎ای دارد ز دامانش در این مرتَع، شکار مکرِ روباهان شد آن غافل که آگاهی ندادند از کنام شیر یزدانش کدامین شیر یزدان؟! مرتضی آن صفدر غالب که می خوانند مردان حقیقت، شاه مردانش شهنشاه یقین، تختِ جهان عزّت و قدرت که اعجاز کلام اللّه دارد کوس برهانش نگه، دریوزه کن تا بینی آن آیات قدرت را به دلها گوش نِه، تا بشنوی آواز قرآنش قضا، ترتیبی از خوان نوالش داشت در فطرت دم صبح ازل جوشید از گرد نمکدانش ز اِنعام «سَلُونی» بر خط امکان، صلا گستر ز حکم «لو کشَف» بر عالم تحقیق، فرمانش تأمُّل تا عیار دستگاه قدر او گیرد دهد دوش نبی اللّه ، نشان از پایه شانش بیاضِ حُسنِ «شقُّ الصّدر»، زیب مَطلَع صبحش سواد مُلک «تَمَّ الفَقْر»، تزیین شبستانش دو طاقِ منظر رحمت: خَم محراب ابرویش دو مصراعِ درِ علمِ نبی: لبهای خندانش! ترحُّمْ آفرین: ذاتش، شفاعت پرور: اخلاقش کرم: تصویر الطافش، نجات: ایجاد احسانش اگر عفوِ گرانْسَنگش، بیاراید ترازویی جهان بر عرش یابد پلّه اقبال عصیانش! زبانِ گبر اگر در دیر، نام شرم او گیرد کند آتش عرَق چندان، که گرداند مسلمانش لبِ بت، گر به تصدیق کمالش یا علی گوید به نوری آشنا گردد که آرد کعبه، ایمانش به کعبه پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید عقیقه جز ذبیحُ اللّه نپسندند، قربانش! در این میخانه تا صبح قیامت کم نمی گردد عرقْ پیمایی دریا، ز شرم جرعه نوشانش مشیت، منحصر فهمید در ابداع امکانش فروغ جوهر آل نبی بر مهر تابانش چمنْ پیرای گلزار نبّوت، ریشه نخلش گهرْ تعمیر انوار رسالت، جوش عمّانش سیه روزی که از خاک درِ او دامن افشاند لباس کعبه گر پوشد، نبیند غیر قطرانش همه گر آفتاب از آستانش بگذرد غافل سحر خندد بر اِدبارش، فلک گرید به حرمانش به گاهِ حمله ی این شیر، اگر خواهد سپر داری جگر در خاک جوید رستم از سام نریمانش شُکوه رعد غیرت، صورْ خیز از نعره شیرش جلال برقِ قهر حق، نگاه چشمِ غضبانش به دریایی که آن دستِ حمایت، سایه اندازد صدای کشتی نوح آید از هوی نهنگانش! خمیر طینتش را چاشنی، از جوهر نوری که می ریزند رنگ عالم ارواح، ز ابدانش در آن حضرت اگر دریای امکان یک گهر بندد نمی ارزد به تشویق نگاه باریابانش بضاعت کو که باشد تحفه بزم قبول آنجا؟ جهان گر شرم دارد، زیره نفروشد به کرمانش طریق عجز می پویم، نمی دانم چه می‌گویم؟! به توصیف خداوندی که دانش‎هاست حیرانش https://eitaa.com/SAEB_TABRIZ
«فردوسی» قصیده‌ای داره در مدح امیرالمؤمنین علی (ع)، گزیده‌ش رو اینجا می‌فرستم: ... مگو که بود که شد فتح باب خیبر ازو که کرد بر در آن قلعه استوار انگشت که پاره کرد کمند نفاق و رشتهٔ کین به گاهواره که زد در دهان مار انگشت علیّ عالی اعلیٰ که دست قدرت او هزار ره زده بر چشم روزگار انگشت شهی که چون به دو انگشت، در ز خیبر کند برآمد از پی اسلام صدهزار انگشت شهی که زد به دو انگشت مُرّه را به دو نیم ز بهر قتل عدو ساخت ذوالفقار انگشت شها، تو راست مسلّم کرم که گاه رکوع کند برای تو انگشتری نثار انگشت غلام و کاتب و مدّاح توست «فردوسی» همیشه با قلمش گشته دستیار انگشت قبول کرده غلامیّ قنبر تو ز جان نهاده چون مژه بر چشم اشکبار انگشت بزرگوار خدایا، به حقّ حیدر و آل در آن دمی که رود خلق را ز کار انگشت موالیان علی را ز راه لطف و کرم پی شهادت دین برقرار دار انگشت طفیل جمله، چو من هم روم به دار قرار گواه دست مرا دار برقرار انگشت
غرض ز بیت،به غیر از ظهورِ معنا نيست چو معنی آمده بیرون علی ز بیتُ الله @SAEB_TABRIZ
به هرکس غیرِ نام ِتو،امامُ‌الحق،بدان ماند که بر گوساله‌ی زرّين خطاب ربّناالاعلی @SAEB_TABRIZ
می‌کند طفل زبان باز به «بابا» اوّل یعنی از هرچه توان گفت مقدّم پدر است @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان خط @ASI_khorasani
بی اجل یادِ کسی خلق به نیکی نکنند مرگ این طایفه را بر سرِ انصاف آرد
هدایت شده از علی مقدم
وصال، قاتل این عشق های دنیایی ست وگرنه عشق خدا در وصال بیشتر است خط @ASI_khorasani
گوشه گیری فیض ها دارد درین وحشت سرا قطره از دریا چو رو پنهان کند،گوهر شود @SAEB_TABRIZ