eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
5c7837a6b9a5a7c99f6b6042_-4552088760473258200.mp3
3.02M
مـگه قـرارمون نبـود بشـم منـم فدات؟!😔 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️حسین لشکری با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام 12 ماموریت هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیما شد که نهایتاً در خاک دشمن به اسارت نیروی بعث عراق درآمد. ‼️این شهید بزرگوار سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال با حدود 60 نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. ‼️پس از پذیرش قطعنامه 598 وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت 16 سال به طول انجامید. ‼️امیر سرتیپ خلبان حسین لشکری پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال 1377 به ایران بازگشت. ‼️امیر سرلشکر خلبان لشکری جانباز 70 درصد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که با تحمل 18 سال اسارت دشمن بعثی و مقاومت جانانه در برابر تهدید و تطمیع و شانتاژ رژیم بعث عراق، پیروزمندانه به میهن اسلامی بازگشته بود، در بدو ورود در دیدار صمیمانه با فرماندهی معظم کل قوا ضمن تجدید بیعت با معظم له مفتخر به لقب سید الاسرای ایران از سوی رهبر معظم انقلاب گردید. ‼️شهید لشکری گفته بود: وقتی به جبهه رفتم علی دندان نداشت، وقتی برگشتم دانشجوی دندانپزشکی بود. ‼️شهید حسین لشکری دارای لقب «سید الاسرای ایران» بود و با موافقت فرمانده کل قوا در تاریخ 27 بهمن 1378درجه نظامی وی به سرلشگری ارتقاء یافت. 🌷 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
#یاد_یاران ‼️حسین لشکری با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام 12 ماموریت هواپی
💕روایٺــ_عِـشق ✒️ 🔰فروردین سال 58 ازدواج کردیم. یکسال و نیم بعد (شهریور59) وقتی زمزمه های شروع جنگ به گوش می رسید حسین برای خنثی کردن توطئه های بعثی ها، به عراق رفت و همانجا در عملیات برون مرزی اسیر شد. به جرم توطئه علیه عراق در زندان های سیاسی فقط ده سال از آن هجده سال را در سلول های انفرادی حبس اش کردند. 🔰روزها بدون حسین سخت می گذشت. ناراحتی اعصاب گرفتم. خبری از او نداشتم و با یک بچه تنها مانده بودم. سال 74 وقتی کمیته اسرا و مفقودین خبر زنده بودنش را اعلام کردند و نامه اش را از طریق صلیب سرخ به دستم رساندند، دوباره زنده شدم و به امید دیدارش روزها را می گذراندم. تا سال 77 که به ایران بازگشت هر دو سه ماه یکبار به همدیگر نامه می دادیم؛ اما محدود و کنترل شده. اجازه نداشتیم بیشتر از سلام و احوالپرسی چیزی بنویسم. شرایط بدی بود و بازهم انتظار عذابم می داد. 🔰هفدهم فروردین سال 77 بود که بالاخره حسین آزاد شد و به کشور بازگشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجه هایی بود که به جرم کار نکرده سرش آورده بودند. شیرینی دیدار چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... لهجه اش کاملا عربی شده بودو گاهی در صحبتهایش بعضی از کلمات فارسی را ناخودآگاه عربی می گفت... 🔰دوباره زندگی من با حسین شروع شد. نمی گذاشت آب در دلم تکان بخورد. علاقه عجیبی به من داشت و مراقب بود از اتفاقی ناراحت نشوم. می‌گفت اگر قرار است به من درصد جانبازی بدهند باید تو را ببرم؛ جانباز اصلی تو هستی. ناراحتی من ناراحتش می‌کرد و خوشحالی ام خوشحالش. غذا نمی خوردم ناراحت می شد؛ کم می خوابیدم غصه می خورد؛ قرص می خوردم توی هم میرفت. می‌گفت روزی می آید که ببینم دیگر قرص هایت را کنار گذاشتی؟می گفت: من برای تو کاری نکردم آن دنیا رو سفیدم اما تنها چیزی که باید جواب برایش پس بدهم، سختی‌هایی است که تو در نبودنم کشیدی... 🔰مظلوم بود و ساده زندگی می‌کرد. اگر ده نوع غذا هم سر سفره بود، فقط از یکی می‌خورد. به خانه که می‌آمد و گاهی غذا آماده نبود می گفت خانم نان و پنیر که داریم، اگر نداریم نان که داریم همان را با هم می‌خوریم. هر موضوعی که پیش می‌آمد نظر من را می‌پرسید و قبول می‌کرد. احترامش به زن فوق العاده بود. مهربان بود و اگر هم عصبانی می‌شد، تنها عکس العملش این بود که توی خودش می‌رفت. در اثر شکنجه‌های سخت جانباز 75 درصد شده بود و من توقعی نداشتم. 🔰یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود. توی این مدت دائم به مراسم‌های مختلف برای سخنرانی دعوت می‌شد. یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند. تماس گرفت و گفت شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمی‌گردد. من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم. شب که شد شام خوردم و ظرف‌ها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم. بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم. یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد. هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم. لحظاتی بعد دیدم صدای در می‌آید. کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟ تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمی‌دانستم چکار کنم. در را که باز کردم خودش هم فهمید. گفت خانم من را یادت رفته بود؟ از آن موقع به بعد هر وقت می‌خواست جایی برود، می‌گفت "یادت نره من برگشتم!" ✍به روایت همسر بزرگوارشهید 🌷 🌸سالروز ولادت ولادت : ۱۳۳۱/۱۲/۲۰ قزوین شهادت : ۱۳۸۸/۵/۱۹ عوارض ناشی ازاسارت ، بیمارستان لاله تهران 🌷يادش با ذکر 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
مداحی آنلاین - اگه تو نبودی آدم نمیشدم - سیب سرخی.mp3
6.35M
🍃اگه تو نبودی آدم نمی شدم 🏴عاشق ماه محرم نمی شدم 🎤 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🍂هر مدافع تازمین افتاد باخونش نوشت: 🍃تانفس درسینہ ها باقیست پاۍزینبیم 🌷
🌷خـدايا رهایمان نکن میان این همه درد ما بدون تو کودکانِ گم شده در دلِ شب‌های تاریک یک بیابانیم دستانمان را بگیر ڪه می‌ترسیم از سیاهی😔 🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
صحیفهٔ سجادیه که بخوانی تازه میفهمی هرچه غصه هایت بزرگ تر باشد٬ یـاد خـدا آرام تـرت می کنـد ...!
4_167583232978584358.mp3
7.7M
🎧 برگرد... 🎤با نوای حاج صادق آهنگران 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
💠 مراقبه قبل از تولد 🌷به گفته مادرش، « درموردهادی پیش از تولدش آغاز شد. 🍃از همان کودکی راهش مشخص بود. می‌خواند در قنوتش شهدا را دعا می‌کرد». 🌹خانواده‌اش می‌گویند کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین(علیه السلام) روی لب دارد عشقش به اهل بیت مشخص می‌شود. به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج‌الحسین بود. 🍃کمدش پر بود از عکسهای ، و . 🌷می‌گفتند: بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود. و آخر عشقش به طلبگی ختم شد. نجف را انتخاب کرد و از این راه به رسید... 🌷 🌷یادش با ذکر 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
تخریب - دین شعاری.mp3
2.86M
🎧داستان_صوتی 🔸خاطره ای از شهیدحاج محسن ، فرمانده لشکر ۲۷محمدرسول الله 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
گاهی حسودیمان می‌شد از اینکه بعضی اینقدر خوش‌خواب بودند.😕 سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیده‌اند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک می‌کردی، پلک نمی‌زدند. ☹️ ⇐ما هم اذیتشان می‌کردیم😌. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی👟 یا پوتین‌هایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمی‌کردیم😜 ⇐صاف می‌رفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😁 دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیده‌ایم: «پوتین ما را ندیدی؟😛» با عصبانیت می‌گفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُف‌شان بلند می‌شد اما این همه ماجرا نبود. ⇐چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند می‌شد این دفعه می‌نشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب می‌شنید: «هیچی بخواب خواستم بگم پوتینم پیدا شد»😁 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
entezar.mp3
2.63M
🍃 هایت را عاشقانه بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری قبلش فکر کن چرا داری نماز میخوانی و با قرار داری. آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان میکنی. تکرار هیچ چیـــــز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست...❤️ 🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
ای ماه من! آغاز صبحی دیگراست ابروانت زیر اَبر روسری زیباتراست❤️ سخت گیری نیست چادر، ابتدای راحتی ست 🌸دخترم !این بهترین ارثیه ی یک است...❤️
می گفت: امیدوارم هـر گلوله ای که به تنم می خورد💥 درد و رنجش را حس کنم 📆تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰ 📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲۱ ◻️محل شهادت: 📜 : 📖کاش تقدیر چنین باشد تا مرگ، افتخاری را که بارها و بارها بدان نزدیک شدم نصیبم گرداند👌 این بار با این انگیزه به جبهه می روم، فقط برای و انقلابم و امنیت کشور اسلامیم🇮🇷 📖و را به یاری می طلبم که مرا آن طور که صلاح می داند هدایت کند💖 تنها هدفم خدا و مکتبم دین اسلام و مذهب شیعه و مرادم روح الله می باشد هر قدمی که بر می دارم و هر گلوله که شلیک می کنم فقط برای خدا و می باشد و امیدوارم هر گلوله ای که به تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس نمایم.  📖آری اگر در این نبرد الهی من به آرزویم برسم🌷 دست پرورده پدری مهربان و فداکار بوده ام و آن معلم زندگی من بوده است. پس از وی تقاضا دارم در قبال بردبار باشد🌷 🌷یادش با ذکر 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
مداحی آنلاین - هوای این روزای من هوای مشهد - رضا شیخی.mp3
6.24M
🍃هوای این روزای من هوای مشهده 🍃کبوتر دلم آقا دوبار پر زده 🎤 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فاصــله ها دروغ می‌گویند.. کہ بین ما و شما ایستاده‌اند... وقتی گرمای را هرلحظه احساس می‌کنم...😔
💢کافی است متوجه شویم که امروز فلان است، در عرض چند ثانیه، شبکه های اجتماعی مان را از مطالب و عکس های ریز و‌ درشت پر می کنیم. کاش امروز هم که بود چنین می‌کردیم؛ ... آنها رفتند تا ما چگونه ماندن را بیاموزیم. 🍃 بیست و دوم اسفندماه را خدمت تمامی خانواده های معظم شهدا تهنیت عرض می نماییم🌷 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
141271094.mp3
7.67M
🍃 شهدا که رفتن و پریدن‌ از هفت آسمون‌... 🌷ياد شهدا با ذکر 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🌷 😔دلــم گرفتہ بہ وسعت آسمان زندگے دنیایی سخت روحـم را آزرده؛ دلــم هواے دارد تو را جان مادر هوایــم را داشتہ باش و نظرے بر این خسته دل ڪن...
1_98754689.mp3
3.21M
🌹 نسیمی جانفزا می آید...🕊🕊 یاد مجاهدان وشهدای راه حق گرامی باد🌷 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خوش به حال شهدا🌹 🌹 شهدا شرمنده ایم😔 🎤سیدرضانریمانی 🎥 🌷یاد شهدا با ذکر 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
بیچارھ ها از ملتے میڪُشند ڪھ دعاي بعد از نمازشان ؛ | | است...! 1:20 هنوز انتقامت رو نگرفتیم و لحظه ای دلمون آروم نمیگیره تا جنایت کاران رو به سزای اعمالشون برسونیم سربازانت تا آخرین نفس در راه تو ثابت قدم خواهند ماند❤️ 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃