🕊🌹🕊🌹🕊🕊🌹
@salambarebrahimm
چه آرزوهای قشنگی می کردند و چقدر زیبا اجابت می شد...
🌷#حاج_احمد آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی #اسرائیل_ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست...
🌷#حاج_همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد #بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد...
🌷#شهید_برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش #مفقود بود...
🌷#آقا_مهدی_باکری می گفت از خدا خواستم:
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...
🌷#حاج_آقا_ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:
"در جاده #عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوارامام_رضا دفن شد...
حاج حسین یکتا:
میخواستن؛
میشد...
میخوایم!
نمیشه..
چه کار کردیم با این دل ها..
#شادی_روح_پاک_شهدا_صلوات
کانال کمیل
دلم رفاقتی میخواهد که#سربندیازهرایم را ببندد
که دلم را #حسینی کند که خاکی باشد ،
دلم رفاقتی را میخواهد که#شهیدم کند
عاقبت بخیرم کند
رفاقتی تا #بهشت 😔
رفقا تو خاطرات شهید ابراهیم هادی ،یادتونه چقدر داش ابرام به نماز #اول_وقت تاکید میکرد!؟
اذان امروز رو ابراهیم برات میگه😉
🌹 برادرا و خواهران گلم ، نماز اول وقت فراموش نشه❤️
🌹رفاقت بدون شباهت ارزش نداره ها😉
#التماس_دعای_فرج
💠گفت:
سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن
به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
به ما چه فلانی دزدی میکنه! فلانی رشوه گرفت.. فلانی درد و مشکل داره!
📝گفتم:
#زیارت_عاشورا را خوانده ای...
دو دسته جمله دارد یا #سلام یا #لعن؛
جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت(ع) و مورد لعنشان،
عاقبت هم دو دسته میشوند، #بهشت و #جهنم، وسط ندارد.
📝گفت:
حتی #بیطرف ها؟؟؟؟
📝گفتم:
در زیارت #عاشورا جوابت هست...
( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله)
امام صادق(ع) آن بی طرف ها را هم لعن کرده...
البته زیاد هم بی طرف نبودند...
هر که در لشکر #حسین(ع) نباشد
در محفل شراب باشد یا نماز... یزیدی است.
گفت:
زمانه عوض شده ، فرق کرده...
گفتم:
باز زیارت عاشورا جوابت را داده،
(و اخر تابع له علی ذلک)
تا اخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد.
گفت:
با این حساب کل یوم عاشورا یعنی چه؟
گفتم:
یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی.
در هیئتی که بوی استکبار ستیزی، نباشد ابن زیاد هم در آن هیئت سینه میزند.
گفت:
حسین زمان که در #غیبت است؟
گفتم:
اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، #مسلم ولی امر است.
👈ببین چقدر گوش به فرمان #ولی_فقیه هستی...👉
@salambarebrahimm
#التماس_تفکر
جـــاي شـــُهـــدا خــالــی
جای "#شهید_دقایقی" خالی که توی #وصیتنامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر #بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..
((جای "#شهید_زین_الدین" خالی که میگفت:
در زمان #غیبت #امام_زمان به کسی #منتظر میگویند که منتظر #شهادت باشد... 😔😭))
جای "#شهید_همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...😔
جای "#شهید_حسن_آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..
جای "#شهید_علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است
هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی،
هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...😔
"#شهید_آوینی"
❤️شهدا را یاد کنیم با یک #صلوات❤️
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
@SALAMbarEbrahimm
بهشت ! بهشت !
#بهشت حرکت ...
بدو جا نمونی ، بوفه هم سوار می کنیم...
بیچاره اونایی که هشت سال این فریادو شنیدن و جا موندن.
کانال کمیل
رَبِّ_العَالَمِين الرَّحمنِ_الرَّحِيمِ مَالِک_يَومِ_الدِّين میگیم: خدایی که صاحب #این جهانه، بعد می
اهدنا الصراط المستقیم
◀چرا میگیم #ما را به راه راست هدایت کن؟
چرا نمیگیم منو؟ چرا میگیم ما؟
این یکی از درس های نمازه،
دلیلش اینه که خدا میگه:
بنده ی من، خوبی هارو برای همه بخواه.
یکی از درس های دانشگاه نماز اینه:
#خود_خواهی_ممنوع!
◀چرا میگیم ما را به راه #راست هدایت کن؟
چرا مثلا نمیگیم ما را به راه قرآن، به راه دینت،
به راه پیامبر هدایت کن؟!
دیگه این همه که ریاضی خوندیم این یه چیزو یاد گرفتیم:
نزدیک ترین فاصله بین دو نقطه؟!
خط راست و مستقیم.
خدایا خودت میدونی بیراهه ها چقدر زیاده!
من نمیخوام تو زندگی
همش چپ برم،
بالا برم،
پایین برم،
انقدر الکی دور خودم بچرخم،
تا یه روزی هم برسم به سرمنزل مقصود.
خدایا من میخوام زود بهت برسم❤
مستقیم و راست
به خود خودت
زود زود
#راه_مستقیم
خدایا نزدیک ترین راه رسیدن به تو چیه؟
همونو میخوام...❤
بعضیا میان دوساعت سخنرانی میکنن و میگن که
به جای راه مستقیم بگین راه پیامبر
آخه آدم چی بگه به اینا!
وقتی خدا میگه راه راست، یعنی راه راست❤
حتما دلیل داره
چون کج راهه ها و بیراهه ها زیادن!
چون تو به اسم راه پیغمبر هم ممکنه بیراهه بری!
ولی #راه_راست یدونه بیشتر نیست.
صِرَاطَ الَّذِينَ انعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم وَلاَ الضَّالِّينَ
این راه راست چه راهیه؟
صِرَاطَ الَّذِينَ انعَمتَ عَلَيهِم راه کسانی که بهش نعمت دادی،
خب اینا چه کسانی هستند؟!
سوره نسا،آیه 69،
خدا میگه به چهار گروه نعمت دادم؛
پیامبران، صدیقین، صالحین، شهدا
شمایی که تو قنوت نمازت دعا میکنی که شهید بشی!
نمیخواد از این کارا کنی،
خدا برای همه تو نماز توفیق #شهادت خواسته!
وقتی میگی راه کسانی که بهشون نعمت دادی،
دیگه نمیخواد بگی منو ببر تو راه پیامبر،
خدا خودش اینا رو درست کرده
(غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم) نه راه کسانی که بهشون غضب کردی
خدا به چه کسانی غضب کرده؟!
خدا خودش تو قرآن گفته به چه کسانی غضب کرده،
(سوره فتح، آیه ۶)
منافقین
مشرکین
کسانی که به #خدا بدگمانند.
وَلاَ الضَّالِّينَ (و نه گمراهان)
ضالین چه کسانی هستند؟
کسانی که خدا رو قبول داشتند و گذاشتند کنار.
دیگه کیا گمراهن؟
سوره مومنون آیه104-106،
کسانی که میگن خدا دروغه
آیات اللهی دروغه
میگن؛ ببین #جهنم و #بهشت و اینا رو آخوندا ساختن...
ول کن بابا،
بهشت و جهنم چیه؟!
میمیری و پودر میشی تموم میشه،
برو خوش باش و حال کن،
خدا میگه اینا گمراهن...!
کانال کمیل
رَبِّ_العَالَمِين الرَّحمنِ_الرَّحِيمِ مَالِک_يَومِ_الدِّين میگیم: خدایی که صاحب #این جهانه، بعد می
اهدنا الصراط المستقیم
◀چرا میگیم #ما را به راه راست هدایت کن؟
چرا نمیگیم منو؟ چرا میگیم ما؟
این یکی از درس های نمازه،
دلیلش اینه که خدا میگه:
بنده ی من، خوبی هارو برای همه بخواه.
یکی از درس های دانشگاه نماز اینه:
#خود_خواهی_ممنوع!
◀چرا میگیم ما را به راه #راست هدایت کن؟
چرا مثلا نمیگیم ما را به راه قرآن، به راه دینت،
به راه پیامبر هدایت کن؟!
دیگه این همه که ریاضی خوندیم این یه چیزو یاد گرفتیم:
نزدیک ترین فاصله بین دو نقطه؟!
خط راست و مستقیم.
خدایا خودت میدونی بیراهه ها چقدر زیاده!
من نمیخوام تو زندگی
همش چپ برم،
بالا برم،
پایین برم،
انقدر الکی دور خودم بچرخم،
تا یه روزی هم برسم به سرمنزل مقصود.
خدایا من میخوام زود بهت برسم❤
مستقیم و راست
به خود خودت
زود زود
#راه_مستقیم
خدایا نزدیک ترین راه رسیدن به تو چیه؟
همونو میخوام...❤
بعضیا میان دوساعت سخنرانی میکنن و میگن که
به جای راه مستقیم بگین راه پیامبر
آخه آدم چی بگه به اینا!
وقتی خدا میگه راه راست، یعنی راه راست❤
حتما دلیل داره
چون کج راهه ها و بیراهه ها زیادن!
چون تو به اسم راه پیغمبر هم ممکنه بیراهه بری!
ولی #راه_راست یدونه بیشتر نیست.
صِرَاطَ الَّذِينَ انعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم وَلاَ الضَّالِّينَ
این راه راست چه راهیه؟
صِرَاطَ الَّذِينَ انعَمتَ عَلَيهِم راه کسانی که بهش نعمت دادی،
خب اینا چه کسانی هستند؟!
سوره نسا،آیه 69،
خدا میگه به چهار گروه نعمت دادم؛
پیامبران، صدیقین، صالحین، شهدا
شمایی که تو قنوت نمازت دعا میکنی که شهید بشی!
نمیخواد از این کارا کنی،
خدا برای همه تو نماز توفیق #شهادت خواسته!
وقتی میگی راه کسانی که بهشون نعمت دادی،
دیگه نمیخواد بگی منو ببر تو راه پیامبر،
خدا خودش اینا رو درست کرده
(غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم) نه راه کسانی که بهشون غضب کردی
خدا به چه کسانی غضب کرده؟!
خدا خودش تو قرآن گفته به چه کسانی غضب کرده،
(سوره فتح، آیه ۶)
منافقین
مشرکین
کسانی که به #خدا بدگمانند.
وَلاَ الضَّالِّينَ (و نه گمراهان)
ضالین چه کسانی هستند؟
کسانی که خدا رو قبول داشتند و گذاشتند کنار.
دیگه کیا گمراهن؟
سوره مومنون آیه104-106،
کسانی که میگن خدا دروغه
آیات اللهی دروغه
میگن؛ ببین #جهنم و #بهشت و اینا رو آخوندا ساختن...
ول کن بابا،
بهشت و جهنم چیه؟!
میمیری و پودر میشی تموم میشه،
برو خوش باش و حال کن،
خدا میگه اینا گمراهن...!
1_401390193.mp3
849.4K
کانال کمیل
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_یازدهم 💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس میکر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_دوازدهم
💠 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیهالسلام) میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.
💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک میپاشید.
نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیهالسلام) هستیم.
💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحیفداه) نداریم.
شیخ مصطفی با همان عمامهای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیهالسلام) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهمالسلام) هستیم و از #حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهمالسلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»
💠 گریه جمعیت بهوضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه میسرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهمالسلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیهالسلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!»
شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»
💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیهالسلام) بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیهالسلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدساتمون رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»
و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کانال کمیل
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_چهارم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم نه راه کسانی که بهشون غضب کردی خدا به چه کسانی غضب کرده؟!
خدا خودش تو قرآن گفته به چه کسانی غضب کرده، سوره فتح، آیه ی ۶
منافقین، مشرکین، کسانی که به #خدا بدگمانند
وَلاَ الضَّالِّينَ (و نه گمراهان)
ضالین چه کسانی هستند؟!
کسانی که خدا رو قبول داشتند و گذاشتند کنار...
دیگه کیا گمراهن؟!
سوره مومنون آیه۱۰۴ و ۱۰۶
کسانی که میگن خدا دروغه آیات اللهی دروغه
میگن، ببین #جهنم و #بهشت و اینا رو آخوندا ساختن...
ول کن بابا، بهشت و جهنم چیه؟!
می میری و پودر میشی تموم میشه، برو خوش باش و حال کن، خدا میگه اینا گمراهن...!