#سیره_شهدا
@salambarebrahimm
گفتــــه بودی دعا کن در ماه رمضان شهید نشوم...
گفته بودی اگر هم شهــــید شدی کاش پیکــــرت را بعد از ماه رمضان بیاورند...
گفته بودی نمی خواهی مردم در گرما اذیّــت شوند...
به شوخی گفتــه بودی...
چه شوخی ات
" شوخی شوخی، جدی شد"....!
#شهید_جواد_محمدی
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
🌷⇐ #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷⇐در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد، « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷⇐به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷⇐روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷⇐وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید شویم.
🌷⇐وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
🌷⇐خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
@SALAMbarEbrahimm
#کلام_شهید
🕊شهادت،سهمِ ڪسانے مےشود
ڪہ عالم را،محضر خدا مےدانند
و ڪسانے ڪہ عالم رامحضرخدابدانند
گناه نمےڪنند
و شهدا،اینگونہ بوده اند🕊
🌷🕊#شهید_جواد_محمدے
#یادشهداباصلوات🕊🌷
فرازی از وصیت نامه
اگر خدا شهادت را نصیبم کرد،بنده از شهدایی هستم که در قیامت حتما یقه ی بی حجاب ها و کسانی که ترویج بی حجابی میکنند را می گیرم...!!
هرگونه بدحجابی و بی حجابی در کشور جسارتی به حضرت فاطمه الزهرا سلام الله و زینب کبری سلام الله و شهداست و سیلی محکمی به آن بزرگواران است.
امت حزب الله در صورت مشاهده هرگونه بدحجابی در کشور به جد با هتاکان برخورد خواهند نمود و ذره ای کوتاه نخواهند آمد و اجازه جسارت ، به هتاکین نخواهند داد
#شهید_جواد_محمدی🕊🌹
کانال کمیل
جواد به خانواده عشق میورزید و شماره همسرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره کرده بود !! می گفت فلسفه این شماره
گفته بود:
اگر در ماه رمضان شهید شوم زحمت تشییع پیکرم را به مردم نمی دهم در ماه رمضان شهید شد
اما طبق قراری که با خدا داشت پیکرش بعد از ماه مبارک تفحص و تشییع شد...
#شهید_جواد_محمدی🕊🌹
محل کارمان نطنز بود و خانههایمان، اصفهان.
دو سه نفر بودیم که هیچ کدام ماشین نداشتیم، به جواد میگفتم بیا با اتوبوس برویم، تاکسی خیلی طول میکشد تا پر شود
میگفت: من با اتوبوس نمیآیم، این بیبندوباریها را که میبینم حالم بهم میخورد.
میگفتم: صندلی جلو مینشینیم.
میگفت: آنجا هم یک وقت راننده آهنگ میگذارد و بحثمان میشود.
#شهید_جواد_محمدی🕊🌹
حقوقش را که میگرفت، برای همه چیز خرج میکرد
از تفریح و نیازهای خانوادهاش، تا قرض دادن به دوستان، هزینه کارهای فرهنگی و کمک به افراد بیبضاعت...
خدا انگار برکت خاصی به پولش میداد.
شاید به همین دلیل بود که کلا اهل حساب کتاب نبود
انگار خدا هم بیحساب کتاب باهاش حساب کرد.
#شهید_جواد_محمدی 🕊🌹
اهل تک خوری نبود...
بعضی وقتها چیپس و پفک و بستنی میخرید و برای بچهها میآورد یا حتی پیتزا...
یک شب که برای سرکشی از سربازهای اطراف نیروگاه رفته بودیم گفت: شام نخوردم و پیتزا میخواهم....
گفتم ساعت ۳نصف شب؟
گفت: یک مغازه میشناسد که باز است
یک پیتزا اضافه هم برای کسی که شیفتش بود خرید
گفتم سرد میشود و از دهن میافتد...
گفت عیبی ندارد...
ساعت ۴رسیدیم نیروگاه و به زور به آن بنده خدا پیتزا و نوشابه داد😅
📚 بی برادر (با تغییرات)
#شهید_جواد_محمدی🕊🌹