#خاطرات_شهدا 🌷
💠شیعهی علی بن ابیطالب
❤️✨محمودرضا در مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری،متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: « اینها مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.»
❤️✨محمودرضا گفت : «شاید هم نباشند ؛ بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع ڪرد به زبان #عربی با آنها صحبت کردن ،خودش را معرفی کرد و به آنها گفت:«نترسید،ما #شیعه_امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در پناه مایید.»
❤️✨وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آنها حـرف زد و اعـتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردندودرآن حوالےمحل تجمع تعدادےاز #تکفیریهاراهم دریک خانه نشان مادادند.
❤️✨محمودرضاحتےبراےشناسایی از #مردم منطقه استفاده میکرد.یکباریکی از اهالی مـنطقه را کـه #اهـل_سـنت هـم بـود بـرای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. #محمودرضا جوری بامردم رفتارمیکرد که آنها را جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.
✍ راوی : همرزم شهیـــد
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#پاسـدار_مدافع_حـرم
@SALAMbarEbrahimm
💢 #نحن_ابناء_الحیدر
در روز شهـادت بـرادرم ...
ایشان با یک بلـدِ راه همراه مےشوند . هدف ، خانـه ای در بالای تپہ بـود ، بہ گفتہ بلدچی نقطهای استـراتژیڪ بود ڪہ نبایـد سقـوط میکرد. با وجود ڪمبود آب و غـذا و مهمات، امیر و ۴نفر دیگر به بالای تپه بسمت خانہ رفتند.
حقیقتا امیـر آدم پای ڪاری بـود.
به محض ورود بہ حیاط خانہ،
نفر جلوی امیر از ناحیه قلب مورد هدف
تڪ تیراندازهای تروریست تڪفیـری
قرار مے گیـرد و زمین مے خورد.
همرزم امیـر زنـده می ماند و
امیـربرخلاف توصیههای همرزمانش
مبنے بر خطرناڪ بودن موقعیت بہ
ڪمڪ همرزم خود رفتہ و اورا از تیررس تڪتیراندازهای تڪفیری نجات می دهد
کہ در این کار خود او از ناحیه سر مورد هدف تکتیرانداز تکفیری قرار میگیرد و دچـار جراحت سطحی میشود ، در ادامہ ، تڪفیریها از سہ طرف بہ خانہ حملـہ ور مے شـوند و امیر به تنهایی از یڪ اتاق بدون پنجره ، یڪ طرف را پوشـش می دهد ..
بہ گفتہ شاهدان عینی ،
امیر با خواندن رجزهایی همچون
«نحـن حیـدریه نحن قوّه حیـدریه ،
نحـن شیـعہ علی ابـن ابی طالب»
بالغ بر ۳۴ نفر از تکفیری ها را
به هلاڪت می رسانـد ...
تا اینڪه تکفیری ها به پشت درب اتاق سنگر ایشان میرسند و یڪ نارنجڪ به داخل اتاق پرتاب می ڪنند ولی امیـر نارنجک اول را به سمت خود تروریستها باز پرتاب میڪند.
اما با انفجـار نارنجڪ دوم،
ایشان به درجہ رفیع شهادت
و آرزوی خود نائل میآیـد.
✍ راوی : برادر شهیـد
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_امیر_لطفی
#سالروز_شهـادت
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
وصیتنامهی یک خطی شهید :
پیرو ولایت فقیہ باشید ؛
قیامت یقه تان را میگیـرم
اگر ولی فقیہ را تنها بگذارید .
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_عارف_کایدخورده
#خدا_عاشقش_شد...
اوایل ازدواجمان
برای شهادتش دعا میکرد ،
می دیدم که بعد از نمـاز
از خدا طلب شهادت میکند...
نمازهایش را
همیشه اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد،
دیگر تحمل نکردم ،
یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم،
به او گفتم: تو این خونه حق نداری
نماز شب بخونی، شهیــد می شی!
حتی جلوی نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ....
دیگر هم نماز شب نخواند !
پرسیدم :
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت :
کاریو که باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم،
رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری امام زمان هم راضی تره ...
بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!
چون خودِ خدا باید عاشقم بشه
تا به شهادت برسم ...
گفتم : حالا اگه تو جوونی
عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت:
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
✍ به روایت همسر شهید
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید #مرتضی_حسینپور
ناراحت بود ...
بهش گفتم محمدحسین چرا ناراحتی؟!
گفت: خیلی جامعه خراب شده،
آدم به گناه می افته!
رفیقش گفت:
خدا توبه رو برای همین گذاشته
و گفته که من گناهاتون رو میبخشم.
محمدحسین قانع نشد و گفت :
«وقتی یه قطره جوهر میافته روی آینه،
شاید دستمال برداری و قطره رو پاک کنی
ولی آینه کدر میشه...»
#حاج_عمار
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی