🏳 شَــهـادت . . .
@salambarebrahimm
هر وقت که شهید گمنام می آوردیم قزوین واسه تدفین،
زنگ می زد میگفت:
قاسم، هیآت حسین جان یادت نره!
گفتم: آقا حجت هر دفعه که نمیشه بیاریم هیآت حسین جان، هیآت های دیگه صداشون در میاد.
به شوخی گفت: آخه مگه پدرته!
یادت باشه حسین جان با همه هیآت ها فرق داره...
اگه من شهید شدم از این بازیا درنیاریا..
گفتم: تو شهید شو کل هیآت های شهر می چرخونمت..
البته یادت باشه تو مناسبت باشه که همه جا هیآت باشه..
خندید و با لهجه شیرینش گفت: باشد..
🌷#شهید_مدافع_حرم_حجت_اسدی🌷
#طنز_جبهه
پیچ و مهره ای ها
@salambarebrahimm
دسته ی ما معروف شده بود به پیچ و مهره ایها! تنها آدم سالم و اوراقی نشده ، من بودم😌 که تازه کار بودم و بار دوم بود که جبهه آمده بودم.دیگران یک جای سالم در بدنشان نداشتند.یکی دست نداشت، آن یکی پایش مصنوعی بود و سومی نصف روده هایش رفته بود و چهارمی با یک کلیه و نصف کبد به زندگانی ادامه می داد و ...😂
یکبار به شوخی نشستیم و داشته هایمان_ جز من _ را روی هم گذاشتیم و دو تا آدم سالم و حسابی و کامل از میانمان بیرون آمد!😳😁
دست ، پا ، کبد، چشم و دهان و دندان مجروح و درب و داغون کم نداشتیم .
خلاصه کلام جنسمان جوربود.
یکی از بچه ها که هر وقت دست و پایش را تکان میداد انگار لولاهایش زنگ زده و ریزش داشته باشد،😬 اعضا و جوارحش صدا میکرد، 😄با نصفه زبانی که برایش مانده بودگفت:" غصه نخورید، این دفعه رفتیم عملیات از تو کشته های دشمن یک ، دوجین لوازم یدکی مانند چشم👁 گوش👂 و کبدو کلیه می آوریم، یا دو ، سه تا عراقی چاق و جثه دار پیدا می کنیم و می آوریم عقب و برادرانه بین خودمان تقسیم می کنیم😂😂 تا هر کس کم و کسری داشت ، بردارد.😬
علی ، تو به دو، سه متر روده ات می رسی، 😉اصغر ، تو سه بند انگشت دست راستت جور میشود.😜ابراهیم ، تو کلیه دار میشوی😃 و احمد جان، واسه ی تو هم یک مغز صفر کیلومتر کنار می گذاریم .😁شاید به کارت آمد!"
همه خندیدند جز من .آخر من " احمد " بودم!!☹️
📚برگرفته از کتاب رفاقت به سبک تانک
@salambarebrahimm
🌷 #مناجات زیبای دکتر چمران🌷
#خــدایا ...
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم❗️
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تــو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
❤دوستت دارم ، خدای خوب من
@salambarebrahimm
#منبر_کوتاه
بعضی از گناهان مثل نفت
هستند و بعضیها هم مثل بنزین..!
قرآن درباره گناههای نفتی میگه
👈«انجامش ندین»
درباره گناههای بنزینی میگه
👈«نزدیکش هم نشید» ' لاتقربوا '
چون بنزین، بر خلاف
نفت از دور هم آتیش میگیره.
رابطه با نامحرم و شهوت جز گناهان
بنزینیه و شیطان قسم خورده هرجا زن
و مردی تنها باشن، نفر سومش خودم هستم
#استاد_محسن_قرائتی
@salambarebrahimm
یا مهدی جانم(عج)
در سراشیبی ماه رمضانیم
دعایی دارم
در سراشیبی قبرم
تو برس بر دادم
اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَج
4_556624248278351994.mp3
7.68M
@salambarebrahimm
چطور این شبای آخر رمضان رو شب عملیات کنیم..
حاج حسین یکتا
🌹بسم رب الشهداوالصدیقین
#سلام_برابراهیم
نصیحت های او را هنوز به یاد دارم. ما در زورخانه کسانی را داشتیم که بر خلاف ابراهیم، بسیار آدم های ناشایست بودند. ابراهیم ویژگی های این افراد را برای من توضیح می داد و با توجه به شرایط بد جامعه در آن زمان می گفت: مهدی، با کسی رفیق باش که زور تو از او بیشتر باشد. تا نتواند تو را اذیت کند.
من کسی را در منزل نداشتم که برای ما وقت بگذارد و خوب و بد را یادآوری کند. ابراهیم خیلی برای ما وقت می گذاشت و نصیحت می کرد. بشتر نصیحت های او هم غیرمستقیم بود. بعد هم ما را به سمت مسجد کشاند. اوایل زیاد اهل مسجد و... نبودم. تا ابراهیم می رفت وضو، من هم از مسجد در می رفتم! اما رفته رفته جاذبه ی شخصیت ابراهیم ما را مسجدی کرد.
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۶۲
@SALAMbarEbrahimm
#حرف_دل...
🌸بچه بودیم سفره پهن میشد و ما #سرگرم_بازی،غافل از سفره...
سفره که ميخواست جمع بشه، مادر با نگرانی #لقمه ميگرفت برامون
🌸سفره رحمت خدا دارد جمع میشود
ای مهربانتر از مادر
بیا و قبل از جمع شدن سفره لذت مهمانیت را به ما بچشان❤️
ان شاءالله همگی به خواسته های خوب دلتون برسید و لذت #باخدابودن رو درک کنید❤️
موقع دعا کردن از خدا #لذت عبادت بخوایید
با خدا حرف بزنید ، همینطوری که با رفیقتون حرف میزنید
باهاش درد دل کنید
سعادت میخواد باخدا حرف زدن 😉 اگه روزانه نصیبت میشه بدون خدا دوستت داره و ناامید نشو چون دوس داره صداتو بشنوه ❤️
قربونش برم که داده اش رحمته و نداده اش حکمت🌸
#التماس_دعای_فرج
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#حرف_دل... 🌸بچه بودیم سفره پهن میشد و ما #سرگرم_بازی،غافل از سفره... سفره که ميخواست جمع بشه، ما
خـــــدایا ...💓
🌸هرگاه عـاشقانه خواندمت
عاشقانه تر جواب دادی...
🌸هرگاه خالصانه تمنایت کردم
مشتاقانه تر اجابت کردی...
🌸چه روزها که ندیدمت ولی تو دیدی
چه زمانها که نخواندمت ولی تو خواندی...
🌸چه حکمتی ست در خدایی تو
که این چنین مهربانی میکنی 💓
#تفکر 👇
#مذهبی_کیه ؟!!
❌مذهبی پسری هستش که سری به صفحه مجازیش بزنیم انگار آلبوم شخصیه طرف هستش ؟!
✅یا پسری که با داشتن زیباییه ظاهری عکسی از خودش قرار نمیده ؟!
❌مذهبی پسریه که پایه ثابت خنده و خوش و بش با دختر های به ظاهر مذهبیه ؟!
✅یا پسری که ناموس کشورش رو ناموس خودش میدونه برای از بین نرفتن حیای تک تک دخترای کشور دغدغه داره ؟!
❌مذهبی پسریه که تو هئیت یه سنجاق هم وصل میکنه عکسش بلافاصله میره استوری!.
✅یا پسری که هر شبش تو هیئت میگذره و هیچ عکسی ازش دیده نمیشه ؟!
❌مذهبی پسریه که تفریحش چت کردن تو گروه چت آزاده و ویس دادن و ویس شنیدن!؟
✅یا پسری که یک ماه به خاطر یه خندیدن با نامحرم تو چت که اتفاقی بوده زار میزنه ؟!
❌مذهبی پسریه دخترا جرات داشته باشن باهاش فعل مفرد حرف بزنند
✅یا پسری که حتی بزرگتر ها هم تو فامیلشون قبل اسمش یه آقا میگن ؟!
❌مذهبی پسریه که لایو میذاره دخترا هی زیرش مینویسن ان شالله شهید بشین قیافه شهدایی دارین اونم هی بگه ممنون لطف دارین و لبخند ملایمی میزنه!؟
✅یا پسری که با اینکههههه کلی پیشنهاد از طرف جنس مخالف داره یه بارم دلش نلرزیده چون دلش گیر عشق حسینه😉
#مذهبی_کیه ؟!
❌مذهبی دختریه که با هزار جور عکس داره دلبری میکنه و تهش میگه مذهبی نیستم محب اربابم
✅یا دختری که با داشتن صد برابر زیبایی کسی تاحالا ذره ای از جسمش رو ندیده ؟!
❌مذهبی دختریه که خنده و شوخی با نامحرم براش شده تفریح
✅یا دختری که اشتباهی جواب جنس مذکر میده عذاب وجدان میگیره
❌مذهبی دختریه که هر روز گلزار شهداست و جاشو هم اونجا میندازه میخوابه و همه آقایون به ظاهر مذهبی میشناسنش؟
✅یا دختری که خونگیه و غیر داداشش و باباش کسی دیگه نمیشناستش
❌مذهبی دختریه که چادر سرش کرده پوشیه زده لایو میگیره با نامحرم حرف میزنه
✅یا دختری که همه جوره خودشو حفظ کرده برای همسرش
❌مذهبی دختریه که خادم الشهداست و پاتوقش سفره خونه با آقایون به ظاهر مذهبیه؟
✅یا دختری که گدای محبت از غریبه نیست و یه تار موی سفید پدرشو به صدتا پسر نمیده
💢تا حالا به خاطر دل امام زمان از دلمون زدیم؟!
👈حرف آخر
مذهبی بودن مگه به داشتن فالور بالاست؟!
جلوی اسممون نوشت kمذهبی شدیم؟!
به دست آوردن این kفالور کار زیادی نداره
۱.نت پر سرعت ۲. آدم بیکار که هی فالو و آنفالو کنه
پس تا این k رو دیدیم خودمون رو نگیریم
ختم کلام
نذاریم مذهبی بودن رو برامون بد تعریف کنند.
هرکسی یقه بست
ریش گذاشت
چادر پوشید
پوشیه زد
مذهبی نیست
🌸هر کسی گناه نکرد برای دل امام زمانش، گناهش رو توجیه نکرد #مذهبیه 😉
#حیا
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#یامهدی(عج) ای کاش میشد با تو قرآن سر بگیرم در آسمانِ آن نگاهت پَربگیرم ای کاش میشد امشب ای قرآن
شده از درد دلت
آه نـياری به لبت
عاشـق ماه شوی ،
دور بمانی زِ مَهَت ؟😔
لحظات دعا، خداحافظ
روزهای خدا، خداحافظ
لحظات غریب قبل سحر
بوی افطار هر شب مادر 😔
ظهرهای کلافهی بیحال
جزءهای نخواندهی امسال
ذکرهای نهفته زیرِ لب
مثل تصمیمهای «از امشب...»
ذکرمان گشت ربنا، افطار
پای هر سفره آتنا، افطار
چهقدَر با خدات کردی حال؟
پلک بر هم زنی شده شوال
چشمهای به در، خداحافظ
لحظات سحر، خداحافظ
روزهای مقدس رمضان
لحظههای غریب تا به اذان
حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری 😔
چهقدَر مانده است تا ساحل
رمضان رفت، ای دل غافل!
راه باز است، تو نمیبینی
میوهی بغض را نمیچینی
خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام، یا اشک!
اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است
دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ
تا پر و بال در حرم بزند
توی بابالرضا قدم بزند
شب بیست و نهم، چه مایوسی
تو که مثل کبوتر طوسی
گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد
دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول، یک قدم است
السلام علیک! دلتنگم
ای بمیرم که مایهی ننگم
ای بمیرم که زائرت نشدم
بیست و نُه روز شاعرت نشدم
به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن...
@SALAMbarEbrahimm
جزء بیست و نه (@Iran_Iran).mp3
4M
@salambarebrahimm
💠جزء بیست و نهم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
کانال کمیل
❤️ یا اباصالح مددی 🎤🎤 #علی_فانی #پیشنهادویژه_دانلود 👌 @SALAMbarEbrahimm
عارفی رفت به آینده چو برگشت، همی
دیدم او مست شده! حال و هوایی دارد!
گفتمش چیست در آینده چه دیدی؟! گفتا:
که #انا_المهدی مولا به #لب_کعبه شنیدن دارد ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
التماس دعای فرج 💚
🌹سلام برابراهیم 🕊
#مزار
برادرم در عملیات آزادی خرمشهر شهید شد. او را در قطعه 26 بهشت زهرا (س) دفن کردیم. در مراسم او متوجه شدم که ابراهیم هادی با موتور یکی از رفقا به آنجا آمد . مادر ابراهیم ، دختر عموی ما حساب میشد و شهید مهدی خندان نیز پسرخاله ما بود.
او پایش آسیب دیده بود و با عصا راه می رفت . وقتی کنار مزار رسید، شروع به روضه خوانی کرد . چقدر حالت زیبایی ایجاد شد😔 او بااخلاص مثال زدنی خودش می خواند و ما لذت می بردیم.
وقتی می خواست برود ، به مزار برادرم اشاره کرد و گفت ؛ عجب جای خوبی دفن شده، من دوست دارم که ان شاءالله قبرم همین جا کنار شهید حسن سراجیان باشد که هرکسی از کنار این خیابان رد شد به یاد ما باشد.
من این جمله در ذهنم ماند ، سال هابعد یک #شهیدگمنام در محل خالی کنار برادرم دفن شد. وقتی #مزاریادبود ابراهیم ، در مجاورت برادرم ساخته شد،تعجب کردم و از خانواده ابراهیم پرسیدم؛ شما به منظور این مزار را انتخاب کردید!؟ پاسخشان منفی بود . اما یقین داشتم که خودش اینگونه می خواسته...
📚برگرفته ازکتاب سلام برابراهیم2
@SALAMbarEbrahimm
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
همرزم شهید حاج مرتضی مسیب زاده
🌺بهش گفتم حاجی عکس بچه تو زدی جلوی چشمت سنگینت میکنه،
نمیزاره راحت بپّری ،
دلت دنیایی میشه...
خندید و گفت :
داداش !
عکس نازنین زهرا رو آوردم اینجا که با تمام دلبستگی هام فدایی امام زمانم بشم.🍃
منظره ی پشت این شیشه جبهه ایه که حق رو سر میبرّن و باید عشق به ولایت رو ترجیح بدیم به عشق های زمینی.
من که هیچ ، دخترم ، عشقم
@SALAMbarEbrahimm
✅قرار بود سر شب برای بردن جهیزیه بیان
ساعت 12 اومدن ☹️
🔴با اعتراض گفتم : این چه وقته اومدنه ؟
چرا حالا ؟
قبل از اینکه جوابمو بده رو کرد به همه و گفت موقع بردن اثاث هاسرو صدایی نشه!
بعد رو کرد بهم و گفت: گذاشتم همسایتون (خانواده شهید اعتباریان) بخوابند.
مادرش خیلی دلش می خواست پسرش دوماد بشه اما شهید شد😔
نمیخواستم بفهمه که ما داریم عروسی می کنیم😔
#شهید_علی_باقری
@SALAMbarEbrahimm
#سلام_برابراهیم
💠کشتی
رفته بودیم برای مسابقات باشگاهی، ابراهیم در میان تماشاگران کنار ما نشسته بود مهمترین حریف او شخصی به نام قلی پور بود.ایشان بدنی تنومند داشت و حریفان خود را به راحتی شکست می داد .دوستانش حسابی او را تشویق کردند .بعد به میان تماشاگران آمد تا استراحت کند.
آقای قلی پور رو به ما کرد و گفت :حریف بعدی من ابراهیم هادیه،شما اون رو می شناسید؟قبل از اینکه ماحرفی بزنیم خود ابراهیم گفت :من میشناسمش .عددی نیست ،سریع اون رو می زنی!
✳️✳️✳️
قلی پور خوشحال تر از قبل به رختکن رفت .شروع کرد به گرم کردن خودش چنددقیقه بعد گوینده سالن نام ابراهیم و قلی پور را برای مسابقه بعدی اعلام کرد.ابراهیم سرجایش نشسته بود .برای دومین بار نامش راصدا کردند .قلی پور و داور روی تشک بودند .ابراهیم لباسش را درآورد .درحالی که دوبنده را از زیر لباس پوشیده بودوبه سمت تشک رفت.
✳️✳️✳️
داور بدن ابراهیم راچک کرد و سوت زد .که آماده مسابقه شد،نگاهی به ابراهیم انداخت و با تعجب گفت :تو که...
هنوز حرفش تمام نشده بود که ابراهیم زیر دوخم او را گرفت و از روی زمین بلندش کرد!یک دور بر روی تشک چرخید و او را به زمین زد پل نگه داشت .لحظاتی بعد قلیپور ضربه فنی شد.
ابراهیم بلافاصله از جا بلندش کرد .حریفش را بوسیدو معذرت خواهی کرد!بعد هم گفت :شرمنده ما رفیق شما هستیم ببخشید.
کسی باور نمی کرد که این مسابقه زمینه رفاقت آنها را فراهم کند.آنها رفقای بسیار خوبی برای هم شدند .ارتباط خوب آنها تا شهادت ابراهیم ادامه داشت.
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم 2
@SALAMbarEbrahimm
📝✨چند دقیقه تامل✨
🔹 طرف نماز نمی خونه ،میگه عبادت جز خدمت به خلق نیست
🔹 صدقه و زکات نمیده میگه چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه
🔹 نگاه به نامحرم میکنه ،میگه یه نگاه ضرر نداره
🔹 حجاب رو رعایت نمیکنه،میگه یه تار مو عیبی نداره
🔹 امر به معروف و نهی از منکر نمیکنه میگه مراقب خودم باشم جونم سلامت
🔹 میگیم طلا برای مرد حرامه ،میگه دلت باید صاف باشه
🔸 جشن عروسی میگیره هزاران نفر عریان میبیننش میگه یه شب که هزار شب نمیشه
🔸 شاید اینجا بتونیم با این بازی ها از زیر خیلی از کارها شونه خالی کنیم و خودمون و گول بزنیم،،
🔸 اما امان از روزی که در محضر الهی حاضر بشیم و تمام اعضا و جوارحمون بر ضد ما شهادت بدن و پرونده تمام نمای افکار و گفتارمون رو جلوی چشمامون ورق بزنن،عجب روزیه روز محشر،چه بد روزیه برای کسایی که یک عمر رو با دروغ و فریب گذرونده و به متاع دنیا دل خوش کرده.. اومده در محضر الهی و دستاش خالیه ،هیچی با خودش نیاورده آبروش رفته و زمانو از دست داده.
🔸 مواظب باشیم میدونیم که به هرکی میتونیم دروغ بگیم اما به خودمون و خدامون نمیتونیم دروغ بگیم
🔸 مواظب قدم هایی که روی زمین بر می داریم باشیم.
@salambarebrahimm