eitaa logo
کانال کمیل
5.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
•| 👌 امـام خـامنه ای فـرمـودنـد: جوانان مکـرر برای تعـالی روحی نصیحت میخـواهند چیزی که بنـده از بـزرگـان شـنیـده‌ام یـک کـلمـه اسـت: پرهیز از گناه!☝️ توصیه دیگر انجام فرائـض است؛ اصلی‌ترین فریضه هم نمــاز است؛ اول وقت و با حضور قلب و حتّی‌المقدور با جماعت. در این ‌صورت فرشته خواهید شد؛ ازفرشته‌ هم ‌بالاتر! @SALAMbarEbrahimm -------------------------------------------
...❤ @Salambarebrahimm لباساشو با نظر من میخرید...❤ میگفت: "باید واسه تو زیبا باشه...❤ " وقتی واسه خرید لباس جشن عقد رفتیم...💕 با حساسیت زیادی انتخاب میکرد و😊... نسبت به دوخت لباس دقیق بود... حتی به خانوم مزون‌دار گفت: "چین‌های لباس عروس باید رو هم قرار بگیره و...😌 اصلاً‌ خوب دوخته نشده..." فروشنده عذرخواهی کرد... وقت تحویل لباس... خانومه گفت: "ببخشید لباس آماده نیست...! ‌،گل هارو نچسبوندم🌸...!" با تعجب علتشو پرسیدیم... گفت: "راستشو بخواید... همسرتون اونقد حساسه که گفتم... خودشون بیان و جلوشون گلا رو بچسبونم...‼️ امین گفت: "اگه اجازه بدید،چسب و وسایلو بدید خودم میچسبونمشون...‼️ ‌‌‌‌‌ حدود ۸ ساعت اونجا بودیم... تموم گلای لباس و دامنو... حتی نگینای وسط گلا رو... خودش با حوصله و سلیقه تموم چسبوند...‼️ تموم روز جشن عقد...💕 حواسش به لباس من بود و... از ورودی تالار،چینای دامن منو مرتب میکرد...❤ اونقد منو وابسته خودش کرده بود...❤ اونقد واسش احترام قائل بودم...❤ که حتی وقتی واسه مهمونی میرفتیم خونه مامانم اینا... عادت کرده بودم کنار مبل بشینم پایین پاش...💕 هر چی میگفت: "بیا بالا کنارم بنشین…💕 من اینجوری راحت نیستم..." میگفتم: "من اینطوری راحت‌ترم...💕 دستمو رو زانوهات میذارم و میشینم...❤" امین میگفت: "یادت باشه... ... … راستش... همیشه دلم میخواست... همسرم...💕 جایگاهش بالاتر از من باشه... امین همه جوره هوامو داشت...💕 واسه همین عجیب نبود... که تموم هستیمو... بپاش بذارم...💕 (همسر شهید،امین کریمی)
🔶 گنجشک به خدا گفت، لانه ی کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سرپناه بی کسیم، طوفان تو آن را ازمن گرفت کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟ خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود تـو خـواب بـودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی حکمتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی @SALAMbarEbrahimm
📚 #معلم_ڪوچڪ_جبهہ_ها نخبه علمے بود به قدرے باهوش بود ڪه در۱۳سالگے به راحتےانگلیسےحرف میزد در جبهه آموزش زبان میداد. 🌷 والفجر۸ شیمیایےشد و در۱۷سالگےبه شهادت رسید 🌹 #شهید_محمود_تاج‌الدین 🌷 @SALAMbarEbrahimm
@salambarebrahimm 🔴 ناگفته های دفاع مقدس 1 🚀 جنگ جهانی سوم 🌷استاد رائفی پور🌷 ادامه دارد...
هر هفته... #پنج_شنبه_ها بر سر #مزارش میروم و هنگامی ڪه #قبرش را می شویم، #ناگهان از دل قبر،سید مهدی مرا صدا می زند و چندبار می گوید #مامان! سه بار این ڪار را انجام می دهد #سرم را روی قبر می گذارم و با سید مهدی #دردِ_دل می ڪنم. #شهید_سیدمهدی_غزالی🌷 #م_مثل_مادر_شهید💔 #پنج_شنبه_های_دلتنگی🍂 @SALAMbarEbrahimm
یک سلام از دور دادم زود حل شد مشکلم هر زمانیکه برایم زندگی دشوار بود ❤السلام علیک یا اباعبدلله
#یاعبدالعظیم_الحسنی با نور تو راه مستقیمی داریم در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم #وفات_سیدالکریم را تسلیت عرض میکنیم🏴 @SALAMbarEbrahimm
🕊 🌷روز های غم 🌹قسمت (4) زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و آب طلب می کردند. داخل کانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار می گرفت. پس از آنکه حجم آتش بعثی ها بر روی کانال کاسته شد، ابراهیم چند نفر را به دو طرف کانال فرستاد تا با صدا زدن بچه ها، همه را جمع کنند. خیلی زود بچه ها در کنار دیوار کانال، به دور ابراهیم حلقه زدند. حالا تعداد افراد سالم بسیار کم کمتر شده بود. ابراهیم گفت: دیگر کانال، جایی برای ماندن نیست. باید هرجور شده امشب به سمت تپه های دو قلو عقب نشینی کنیم. بعد ادامه داد: به دلیل اینکه کانال در محاصره است و میان ما و نیروهای خودی، موانع زیادی وجود دارد، باید یک نفر نیروی قدیمی با دو نفر دیگر بصورت یک گروه و به فاصله از کانال بیرون آمده، به صورت سینه خیز به طرف تپه دو قلو عقب نشینی کنید. ابراهیم پس از مشخص نمودن افراد گروه های سه نفره، از نیروها خواست در محل های قبلی خود مستقر شده و از کانال و مجروحین مراقبت کنند تا هوا تاریک شود. آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل کانال بودند که نمی توانستند به عقب بروند. هنگامی که نیروها در حال پراکنده شدن بودند، نوجوانی کم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: آیا مجروحین نیز می توانند با ما به عقب بیایند؟! اگر آن ها را نتوانیم به عقب ببریم، سرنوشت آن ها چه می شود؟! همه نفرات بهت زده یکدیگر را نگاه می کردند. هیچ جوابی برای این پرسش نبود. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما به مجروحین کاری نداشته باش، من خودم پیش آن ها هستم.... ... @SALAMbarEbrahimm 📚برگرفته ازکتاب سلام برابراهیم2
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند،کریم آنچنان مرتبه‌ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو اینجا ندادند ،کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه، حرمت، خیرالعبادند، کریم @salambarebrahimm
🌹در ظلمت شب قرص قمر می‌آید ♦️از جاده ی روشنی سحر می‌آید 🌹 بی بی! به خدا منتقمت یک جمعه ♦️ با سیصد و سیزده نفر می‌آید #حضرت_مهدی (عج) ❤️ @SALAMbarEbrahimm
شیعیان خواب بس است برخیزید هجر ارباب بس است برخیزید یادمان رفته که عهدی هم هست یادمان رفته که هم هست... یادمان رفته که او پشت در است یادمان رفته که او است 🌸جهت تعجیل در فرج آقاامام زمان زندگی کنیم❤️ 🌹
1_15358237.mp3
5.65M
💠 دم هیئتم توی نوبتم ... 💠 شب جمعه ها غرق زیارتم 🎤🎤 شور بسیار زیبا جواد مقدم 👌 @SALAMbarEbrahimm
🔔الگوی زیبایی برای دیگران باش!! ✴سعی کن کسی که تو را می ببیند آرزو کند مثل تو باشد... ▫️از ایمان.. ▫️از عقیده.. ▫️از عبادت.. ▫️از اخلاق.. ▫️از تعهد سخن نگو!!!! 💠دوره حرفِ خوب زدن، دیگر تمام شده!! 💠بگذار مردم با اعمال تو، خوب بودن را بشناسند…!!! @SALAMbarEbrahimm
مدافع حــرم یعنی تو بشین و تا اخر دنیا بنویس مـدافعان حـرم برای پـول رفتند...! و من رفتم تا خـود خـــدا...❤️ شهیـد مدافع حـرم احمــد مشلب #شهید_bmw_سوار #یادش_باصلوات🌹 @SALAMbarEbrahimm
مناجات با امام زمان (2).mp3
1.35M
هیچکس کاش نباشدنگهش برراهی چشم بر در بود و دلبر او دیر کند کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد با نگاهش به دل غمزده تاثیرکند😔 @SALAMbarEbrahimm
🌷 💠 شهدایی که هیچ کس منتظرشان نبود جز خدا.... شهید از شهدای استان مازندران با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم سخت ترین کار جبهه، بسیم چی بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد، برگه و کد های عملیات رو قبل از اسارت خورده بود و منافقین پس از شهادتش برای بدست اوردن رمز، سینه و شکمش رو شکافته بودند.... @SALAMbarEbrahimm
🌹 مهدے جان 🌹 پشت دیوار بلند زندگی مانده ایم چشم انتظار یک خبر یک انا المهدي بگو یابن الحسن تا فرو ریزد حصار غم دگر اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ @salambarebrahimm
تو بیمارستان که بودیم یه جانباز رو آوردن موجی بود . 20 سال با این درد زندگی کرده بود بستری که شد همسرش نشست کنارش و شروع کرد به گریه کردن پرستار پرسید چی شده ؟ با صورتی کبود و تنی رنجور پرسید : نمیشه خودم تو خونه مراقبش باشم ؟ پرستار گفت : باز حالش بد بشه کتکت بزنه چیکار میکنی ؟ در حالیکه چشمش به همسرش بود جواب داد : خوب منو بزنه بهتر از اینه که خودشو بزنه شوهرمه . عشقمه . دوسش دارم . و باز گریه کرد... به نظر من فقط باید... باشی تا اینو بفهمی اونم از جنس یک @SALAMbarEbrahimm 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@salambarebrahimm عاشق این فراز زیارت عاشورا بود که: “الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ ع” آخرم همانطور حاجت روا شد. شهید مدافع حرم #حمیدرضا_اسداللهی لحظاتی پس از شهادت
@salambarebrahimm 🔰تقوا چیست؟ شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن! عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و بااحتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم. عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است. ✅از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوههای با آن عظمت و بزرگ از سنگهای کوچک درست شده اند.!!!
هدایت شده از 
بی تو ای صاحب زمان.mp3
1.57M
@Salambarebrahimm 🔴 زیبا بی تو ای بی قرارم هر زمان...☘ 🎤کربلایی
✳️مواظب آقا یوسف باشید✳️ یک روز شهید مسلم احمدی پناه که فردای شهادت یوسف به شهادت رسید با منزل ما تماس گرفت و به مادرم گفت (مواظب باشید این آقا یوسف در بین بچه ها معروف شده ومی گویند طی الارض می کند "کم می خورد و زیاد بیدار است و ریاضت معنوی زیادی دارد برایش گاوی ،گوسفندی چیزی قربانی کنید .)🌸🍃 انگار خیلی نگران یوسف بود و اتفاقا یوسف در ارتفاعات جاسوسان جلوی چشم او به شهادت رسید .🕊 ✳️به نقل از برادر شهید یوسف فدایی نژاد یوسف 29دی ماه سال 1362در روستای سنگر از توابع بخش شهرستان رشت متولد شد پدرش به دلیل علاقه به پاکدامنی حضرت یوسف (ع)نامش را یوسف گذاشت از نوجوانی در پایگاه بسیج امام سجاد (ع)مسجد امام رضا(ع)شهرستان دهبنه عضو شد . انجام فرایض دینی و اعمال مستحبی جزو لاینفک زندگی اش بود .او موذن و قاری قرآن هم بود در چند نوبت در مسابقات نوجوانان در سطح مدارس رتبه آورد . علاقه فراوانی به تحصیل در حوزه علمیه داشت ،اما خانواده اش تا پایان کسب مدرک دیپلم مخالف این موضوع بودند .پس از طی مراحل پیش دانشگاهی به خدمت در لشگر 16قدس گیلان اعزام شد ودر دوره خدمت نیز در مسابقات قرآن مقام اول قرائت را کسب کرد. جذب سپاه پاسداران شد ودرهمین هنگام شروع به خواندن دروس حوزوی کرد.در دانشگاه افسری امام حسین (ع)مشغول به تحصیل و پس از پایان تحصیل وارد یگان صابرین شد .اوفردی پرتلاش و خستگی ناپذیر بود.🌷 چند نوبت در ماموریتهای مختلف صابرین حضور پیدا کرد تا اینکه در سال 90نیروی سپاه عزم برخورد جدی با گروهک پژاک کرد که در نهایت دوازدهم شهریور ماه همین سال در ارتفاعات جاسوسان منطقه عملیاتی شمال غرب کشور در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید🇮🇷🕊🕊 @SALAMbarEbrahimm
#دنیــــا... بہ وسعت #قفسی تنگ می شود وقتی #دلت💔 برای #ڪسی #تنگ🍁 می شود ... #جا_ماندن_حس_خوبی_نیست 😔 @SALAMbarEbrahimm #شهیدیوسف_فدایی_نژاد
😉 رنگ و بوی خاصی داشت مسئول به آقا مرتضی گفت: مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی بود برگه هایی را ڪه در آن و بزرگان نوشته بودیم،بین توزیع ڪردیم و جالب آنڪه عده ای به ما گفتند: آن جملات راه را عوض ڪرد... 🌷 💐 @SALAMbarEbrahimm