#شهید_محمد_خاکستری
#خاطره_شهید
#هوایم_کردی #قسمت_دوم
#پسر_عمه ی #شهید
در بین این صحبت ها محمد می رود و میگوید هنوزم وقت هست بیاین.
محمد میرود و غلامرضا ناراحت بر روی تخت خود دراز میکشد. بعد از ماه ها یا شایدم #بیشتر غلامرضا به جبهه فرستاده میشود ولی #خبر_خوبی نمیشنود #خبر شهادت محمد را میشنود او چند ماه در جنگ میماند که #هشت_سال_دفاع_مقدس به پایان میرسد و با ناراحتی به خانه برمیگردد
@SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI