eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
7هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
6هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید راه مروت، شهیدخوش غیرت غم تو اشک همه شهر را درآورده است!💔 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙سخن فرمانده: (ستارگان واقعی) بچه‌هایی که شماها دادید، چه همسران، چه فرزندان، چه پدران و مادرانشان، بدانند که واقعاً مایه‌ی افتخارند. این فقط شعار نیست؛ واقعیّت قضیّه این است. اینها در هر ملتی که باشند - حالا ممکن است شناخته شده نباشند برای فلان شهر، برای فلان روستا. ممکن است کسی‌مشغول یک شغل معمولی است؛ ستاره نیست، مثل بعضی‌ها که در جوامع به‌خاطر هیاهو به توهّم ستاره شدن هی دارند کار می‌کنند؛ اما اینها - ستاره‌ی واقعی‌اند؛ ستاره در چشم ما نیستند؛ ما که چشممان نزدیک‌بین و کوته‌بین است؛ در ملأ اعلی اینها. ستاره‌اند.(۱۳۹۵/۰۹/۰۱) 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این شبها میهمان شهید مدافع حرم خواهیم بود🍃 شهید حسین مشتاقی❤️ تاریخ تولد : 1364/02/02✨ محل تولد : نکا - مازندران✨ تاریخ شهادت : 1395/02/16🌹 محل شهادت : خانطومان - سوریه🌹 وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند🌸 🟢از شهدای گروه ویژه صابرین سپاه 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
«حسین مشتاقی»🌹 شهید مدافع حرم 30 ساله ای🍀 است که زندگی امن و آرام و حسرت برانگیز با 2 فرزند دوقلوی خود را در یکی از سرسبزترین شهرهای شمالی رها کرد و کیلومترها دورتر از ایران در نبرد خونین «خان‌طومان»🌷 جاودانه🍃 شد تا سایه‌ شوم گروهک تکفیری داعش♨️ حتی به مرزهای کشور نزدیک نشود. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
حسینم 2 اردیبهشت 64 به دنیا آمد که آن سال مصادف با 3 شعبان و تولد امام حسین❤️ بود و به همین علت ما اسمش را «حسین» گذاشتیم. حسین از بقیه پسرهایم شیطان‌تر بود، یعنی شادتر بود. وقتی حسین آقا در خانه بود اگر در بدترین حالت‌ روحی هم قرار داشتیم خنده را روی لبمان می‌آورد.» مادر از یادآوری خنده‌های پسرش و شیطنت‌های کودکی‌اش می‌خندد و می‌گوید: «🎤یک روز برادر بزرگ‌ترش با دوستش آمدند در خانه و گفتند: «مامان حسین سر من و دوستم را با آجر شکست.» من با تعجب پرسیدم: «چطور حسین که از شما کوچکتر است سر دو نفر شما را با هم شکست؟» حسین گفت: «می‌خواستم مارمولک بکشم، آجر را به دیوار زدم، آجر دو قسمت شد و سر هردو نفرشان شکست.😄» 🎙(نقل از مادر شهید) 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR