eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ✅ داداش اخلاق خاصی داشت👌🏼 همیشه سعی می‌کرد ما را خوشحال نگه دارد. من هر کاری که داشتم به‌عنوان برادر کوچک برایم با جان و دل انجام می‌داد. هر وقت از مرخصی می‌آمد، نمی‌گذاشت پدرم به کاری دست بزند. خودش تنهایی کار‌های مردانه و بیرون را انجام می‌داد ... مالک با آنکه از همه فرزندان خانواده کوچک‌تر بود، ولی کار‌های بزرگی انجام می‌داد ! تا از راه می‌رسید می‌رفت سر زمین کشاورزی بیل را از بابا می‌گرفت و آبیاری زمین را به تنهایی انجام می‌داد ...🖐🏻 چون پدر و مادرم مسن و مریض‌احوال هستند، داداش خمیر نان پختن را هم خودش درست می‌کرد. زانو‌های مادرم درد می‌کند، مالک به این موضوع حساس بود و اجازه نمی‌داد زیاد به ایشان فشار بیاید🥀 داداش حواسش به همه ما بود . . .❤️ 🎙(نقل‌از خواهر شهید) 🌷 🌷 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خاطره ✅ من و مالک خیلی به هم وابسته بودیم🌸🙂 ⚫️تمام راز‌ها را به هم می‌گفتیم. من معلم هستم. یک روز مالک آمده بود سرکارم تا من را ببیند. تعجب کردم و گفتم ما الان پیش هم بودیم، چی شده است که آمده‌ای من را اینجا ببینی ! در جوابم گفت فاطمه؛ دلم برایت تنگ شده بود ...💔٫ 🎙(نقل از خواهر شهید) 🌷 🌷 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خاطره✅ 🔴برادرم شغل حساس و سختی داشت. همیشه از مأموریت که می‌آمد ۱۰ روزی پیش خانواده بود و دوباره می‌رفت و ۱۵ روز دیگر برمی‌گشت. داداش مرزبان بود و کارش دفاع از مرز‌های کشور بود. کاری که به آن افتخار می‌کردیم. کار ایشان در ارومیه در گروهان ترگوَر بود که در آنجا هم به شهادت رسید ...💔 من خودم زندگینامه خیلی از شهدا را مطالعه کرده‌ام و می‌دانم که شهدا افراد انتخاب شده از طرف خدا هستند. واقعاً داداش هم انتخاب شده از طرف خدا بود. این دنیا جای بعضی از آدم‌ها نیست. به قول حاج قاسم سلیمانی وقتی یک نفر شهید بود، به شهادت می‌رسد و تا کسی رنگ و بوی شهدا را نگیرد، شهید نمی‌شود ...🌹 🎙(نقل از خواهر شهید) 🌷 🌷 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
وصیتنامه‌شهید🌷✍🏻 از برادران و خواهران می‌خواهم که این نهضت را حفظ کنید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و نگذارید بار دیگر دست جنایتکاران مشرق و مغرب بر شما مسلط گردد و خون‌های هزاران شهید از دست برود ...💔 در نماز‌های جماعت و جمعه با جدیت شرکت کنید، با وحدت و اطاعت از مقام‌معظم رهبری و پیروی از دستورات اسلام و انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقش بر آب کنید ...✊🏻 خدایا مرا پاکیزه بپذیر در این راهی که انتخاب کرده‌ام که آن شهادت است و به آرزویم برسان ...🌸 🌷 🌷 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
تا اخرین گلوله مقاومت کرد🥀🇮🇷 برادرم تا آخرین لحظه با نشستن پشت دوشکا با تروریست‌ها جنگیده بود. آنقدر تیر به ایشان زده بودند که آثار تمامی آن در بدنش نمایان بود. موقعی که پیکر بی‌جان برادرم را از پشت دوشکا جدا و پایین می‌آورند، می‌ببینند نوار خشاب او خالی از تیر است و او تا آخرین جانی که در بدن داشت در مقابل تروریست‌ها ایستادگی کرده بود. 🔹برادرم با ایثارش نگذاشته بود به سرباز‌هایی که کنارش بودند آسیب جدی وارد شود. سرباز‌ها مجروح می‌شوند که به عقب منتقل می‌شوند. 🔹شهید مالک طاهر از مرزبانان آذربایجان غربی بیست و سوم آبان 99 در منطقه مرزی ارومیه بر اثر درگیری با گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردید.💔 🌷 🌷 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃 خاطره از مدرسه احضارم کرده بودند . بدون اینکه پسرم متوجه شود رفتیم اتاق مدیر . معلم ها و کادر دبیرستان از او راضی بودند اما یکی شان گفت : پسر شما از همه جهت خوب است اما نمی دانیم چرا هر روز دیر به مدرسه میاد . خیلی تعجب کردم چون او همیشه سر وقت از خانه خارج می شد . این فکر مرا مشغول کرده بود تا اینکه مجبور شدم در موردش تحقیق کنم . برای اینکه پسرم شک نکند شخصی را برای این کار مامور کردم . آن شخص چند روز بعد با خوشحالی آمد پیشم و گفت : حاج غلامحسن ، الحق که نون حلال دادی به این بچه . پرسیدم : چطور مگه ؟ گفت : تو این مسیری که به دبیرستان میره یک مدرسه دخترونه هست . پسرتون آنقدر معطل می کنه که زنگ آن مدرسه بخوره و دخترها سر راهش نباشند بعد به دبیرستان میره ! از مرزبانان ناجا سی ام مهرماه ۸۶ در مرز میرجاوه بر اثر درگیری با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل گردید . 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
حتی عراقی‌ها هم برای شهادت عباس ختم گرفتند 🔹شهید جانباز شیمیایی بود، اما هیچگاه دنبال مدارک جانبازی‌اش نرفت. یک روز وقتی در منزل بود، خون بالا آورد. با اصرار مادرش به بیمارستان رفت. بعد از معاینه دکتر از او پرسید: خانه شما در منطقه جنگی بوده؟ با ایما و اشاره به مادرش فهماند که دوست ندارد دکتر بفهمد که در جبهه بوده، اما مادر به آرامی به دکتر گفت. دکتر رو به عباس کرد و گفت: به بیمارستان سپاه برو تا بتوانی دوباره به جبهه بروی، اما او قبول نکرد. مدتی را در تهران ماند تا کمی حالش بهتر شد و باز به جبهه رفت. 🔹عباس صابری برخی اوقات که برای تفحص شهدا به خاک عراق می‌رفت، مقداری لباس،‌ میوه برای عراقی‌ها می‌خرید تا برای تفحص شهدا با آن‌ها بیش‌تر همکاری کنند. این هدیه همراه با مهربانی و خوش اخلاقی عباس آقا موجب شد که دل عراقی‌ها نرم شده و به او علاقه‌مند شوند. وقتی خبر شهادتش به عراقی‌ها رسید، برایش ختم گرفتند. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃 خاطره🍃 از مدرسه احضارم کرده بودند . بدون اینکه پسرم متوجه شود رفتیم اتاق مدیر . معلم ها و کادر دبیرستان از او راضی بودند اما یکی شان گفت : پسر شما از همه جهت خوب است اما نمی دانیم چرا هر روز دیر به مدرسه میاد . خیلی تعجب کردم چون او همیشه سر وقت از خانه خارج می شد . این فکر مرا مشغول کرده بود تا اینکه مجبور شدم در موردش تحقیق کنم . برای اینکه پسرم شک نکند شخصی را برای این کار مامور کردم . آن شخص چند روز بعد با خوشحالی آمد پیشم و گفت : حاج غلامحسن ، الحق که نون حلال دادی به این بچه . پرسیدم : چطور مگه ؟ گفت : تو این مسیری که به دبیرستان میره یک مدرسه دخترونه هست . پسرتون آنقدر معطل می کنه که زنگ آن مدرسه بخوره و دخترها سر راهش نباشند بعد به دبیرستان میره ! از مرزبانان ناجا سی ام مهرماه ۸۶ در مرز میرجاوه بر اثر درگیری با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل گردید . 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR