🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
استعمار⏪ سازندگی⏪توسعه
پیچیدگیهای هاشمی رفسنجانی
(بخش اول):
یکی از الزامات موضوعیت یافتن محوریت #توسعه در یک کشوری مثل ایران، قاعدتاً عادیسازی روابط خارجی با همه کشورها از جمله آمریکا و حتی #اسراعیل است.
و حال آنکه «عادیسازی روابط ایران و آمریکا به منظور نیل به توسعه همهجانبه»، پوشش و نیرنگی برای پیشبرد #طرح_ماشیح کابالاها و ماسونها در ایران است که خلاصه آن اینست؛ «در ایران بگونهای باید #مذهب_ستیزی و #حیا_زدایی صورت بگیرد که مردمان آن هیچگونه ناترازی با سیاستهای جهانی #صهیونیزم_شیطانی نداشته باشند»!
وقتی حرف از عادیسازی میشود، ذهنها بسوی ماجرای #مک_فارلین هم توجه پیدا میکند و بد نیست در اینجا از منظر خاصی که بنده دارم، آن ماجرا مجدداً بازنگری شود:
نمیخواهم بروم سراغ اول ماجرا و نقشی که #منتظری و اعوان و انصار او در آن ماجرا داشتند. بلکه مایلم از آخر ماجرا نگاهم را پیگیری بکنم که؛
#هاشمی طی حکمی به #قدیری_ابیانه او را در جایگاه #ریاست_مجمع به مقام «مشاور در امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام» منصوب کرد تا کل قضیه رابطه #ایران و #آمریکا را در قالب بررسی و گزارش ماجرای مکفارلین، بصورت کتاب منتشر نماید ولیکن با عدم همکاری #روحانی (در جایگاه رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک نظام)، این کار ابتر میماند!
گویا #عادی_سازی روابط آمریکا و ایران از طریق انتشار چنان کتابی، مورد اختلاف روحانی و هاشمی بوده است. یعنی هاشمی گمان داشته که این کتاب کمک میکند و روحانی بر این باور بوده که گرهها را کورتر میسازد!
قدیری ابیانه معتقد است: «در آن ایام همه شرایط نشانگر #پیروزی_ایران و شکست قطعی #صدام بود و هدف دیگر امریکا نزدیکی به #طرف_پیروز جنگ بود، به هر حال بعد از افشای این ماجرا در قالب کمیته بررسی و ارزیابی تعدادی از رجال سیاسی امریکا تحت لوای #مجلس_سنا با بررسی این ماجرا آن را به صورت کتاب و گزارش منتشر کردند، یکی از اهداف بزرگ گزارش «تاور» سرپوش گذاشتن بر این #شکست_بزرگ بود. بنابراین تصمیم گرفته شد تا این ماجرای بزرگ تاریخی و دیپلماتیک از دیدگاه ایران نیز منتشر شود.»
ولیکن بنده این سادهانگاری جناب قدیری را باور ندارم. زیرا ماجرای مکفارلین را چند لایه میدانم که نگاه ایشان ظاهراً به یکی از آن لایههاست! البته با توجه به عدم همکاری مرکز تحقیقاتی تحت سلطه روحانی با وی، شاید نشاید ایشان را متهم به سادهانگاری کرد. ولیکن علیرغم استعفای ایشان از مشاورت هاشمی و عدم تقبل هاشمی و باقی ماندن او در آن جایگاه، جای چندان خوشبینی نیست و همین که القاء شود آن ماجرا در سطح همین لایه بوده که ابیانه میگوید، محصول کمی برای مشتاقان عادیسازی روابط نیست!
بلی! در این مسئله که #شیطان وقتی در اجرای یکی از نقشههای خود شکست میخورد، #قهر و انزوا پیشه نمیکند و بلکه بلافاصله به سراغ #نقشه_بعدی خود میرود، هیچ شکی نیست. فلذا آمریکا (#شیطان_بزرگ) هم علیرغم پشتیبانیهای همهجانبه از صدام، وقتی که باور کرد، طرف پیروز میدان، ایران است، بجای «قهر و ماتم»، آمد سراغ نقشه جدیدش که ارتباط با ایران و عادیسازی روابط با #آقای_منطقه بود، تردیدی نیست ولیکن مسئله اینست که این قضایا را نباید به همین لایه، محدود کرد و از ابعاد دیگر آن اغماض نمود.
بنابراین نمیتوان باور کرد؛ به صرف اینکه آمریکا اقدام به چاپی کتابی کرد، لازم شد ما هم کتابی چاپ بکنیم! هاشمی ساده نبود.
در یادداشتهای قبلی اشاره شد که #هاشمی_رفسنجانی در تشکیل «حزب اعتدال و توسعه»، سنگ تمام گذاشت! ولیکن این معما را هم کلید زد که چرا هاشمی علیرغم داشتن حزبی بنام #کارگزاران_سازندگی، مبادرت به تشکیل حزب جدیدی نمود که آن حزب توانست آقایان #خاتمی، روحانی و #پزشکیان را به ریاست جمهوری برساند (ولو اینکه در قضیه ریاست جمهوری #میرنورد و باز رسانی مجدد هاشمی به ریاست)، ناکام شد؟!
در این گردونه، این سؤال بیشتر برجسته میشود که در همکاری هاشمی برای تشکیل #حزب_روحانی، آیا هاشمی به هر دلیلی مستقلاً مصمم به این کار شد یا اینکه از جایی دستور گرفت؟!
#شم_سیاسی بنده میگوید که به او دستور داده شده بود که طبق برنامه پیش برود! کدام سناریو؟ برنامهای که کابالاها طراحی کردهاند. زیرا #سازندگی اگرچه مفهومی از #آبادگری و #عمران (و #استعمار) و حتی توسعه را دارد ولیکن به اندازه #توسعه، مبهم نیست! مفهوم و مصداق سازندگی را همه راحتتر میفهمند اما مسئله توسعه میتواند بسی مبهم و بالتبع قابل تفسیر و تأویل باشد. و شاید به همین علت بود که #حضرت_آقا توصیه فرمودند در #ادبیات_حکمرانی بجای توسعه از کلمه #پیشرفت، استفاده شود. زیرا پیشرفت، گویاتر و شفافتر و مصداقیتر و رساتر و مفهومتر از توسعه و حتی از سازندگی است. اما با اصرار...
...ادامه دارد.
✍حسینی(منتظر)
🌐
حیفه نبینی | نظرات
۱۴۰۴/۳/۱۴