eitaa logo
پژوهشگاه حم
268 دنبال‌کننده
780 عکس
847 ویدیو
35 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 قصه تلخ محمد علی زم! زاویه‌ای که یافت با زمزم (نمونه بارزی از قربانی حلقه اول اصحاب!) حضور در مراسم ، سوژه‌ای شد تا همه او را بنام پدر یاد کنند. چرا که وی بعد از اعدام پسرش (به جرم «فتنه‌گری مؤثر» در «عرصه براندازی» )، بجای عذرخواهی از پیشگاه ، سعی کرد عدم باور به انحراف وحشتناک پسرش و بلکه ملکوتی شدن او را به نیز القاء نماید!! و نشان داد که توهمات آن پسر خودفروخته به ، وراثت پدری او بوده است! مایل نیستم نمک به زخم او‌ بپاشم که حرف فراوان است. اگر بخواهم در باره او‌ بنویسم هفتاد من کاغذ شود! حتی یکبار خواستم فقط مکاتبات فی‌مابین را بصورت کتابی منتشر بکنم از تصور این که کسی حوصله خواندن آن‌ها را نخواهد داشت، منصرف شدم! زم تنها مدیری بود (از میان دهها مدیری که با آن‌ها ارتباط داشتم) که نامه‌های نقادانه و مقالات طویل مرا (علیرغم تند و تیزی مرسوم مکتوبات بنده!) بمحض دریافت، مطالعه می‌کرد و واکنش نشان می‌داد و حتی یکبار گلایه کرد که چرا کمتر می‌نویسید؟!! و شاید تنها مدیری بود که تا تمام کارتابل‌های خود را ملاحظه نمی‌کرد عازم منزلش نمی‌شد! و بنظرم دقت و حساسیت به انجام کاری که داشت (مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی و آنگاه ریاست هنری شهرداری تهران) موجب از پسرش گردید! اگرچه اصحاب وی هم در جدائی او از بسی مؤثر بودند! «الله الله فی اصحابکم» سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۴ 🆔@chelcheraaqHM 🎲گروه چلچراغ 🙏
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمه تعالی قابل توجه فقهای عظام و علمای علم کلام و حقوقدان‌های گرام (دامت برکاتهم) سلام علیکم چنانکه در گزارش سمعی-بصری ضمیمه، ملاحظه فرمودید؛ فیلسوف‌نمای مشهوری در ، (با درهم‌آمیزی مرزهای فلسفه، کلام، سیاست، حقوق و باستان‌گرایی شرک‌آلود و...!)، ادعا می‌کند که و سخن بحق «الاسلام یجب ما قبله»؛ «جعلی و دروغ‌مروغ» است! فلذا می‌طلبد که هم در خصوص وجاهت این حدیث (که از و است)، تعیین تکلیف گردد و هم در باره این‌گونه گفته‌های فضولانه، موضعی شفاف اتخاذ شود. در عین‌حال می‌دانیم که در طول تاریخِ ، موضع واحدی در قبال جزئیات و بلکه کلیات این قاعده نداشتند و ندارند که بعنوان مثال می‌توان به اختلافات صاحبان و و نیز آیات عظام و و امثالهم اشاره کرد. فلذا جسارتاً پیشنهاد می‌کنم در گعده‌های علمی و و حقوقی علماء و حقوقیون، بابی در این مبحث نیز گشوده شود و می‌توان از این‌جا شروع کرد که؛ این حدیث () چه تناسبی با دارد؟ بعنوان مثال؛ آیا فرضاً امثال و بعد از کشتارهای عظیم، چنانچه با اجرای وارد شوند، قابل پیگرد قضایی برای نخواهند بود؟! (کما اینکه الیوم بعضی از چنین برداشتی دارند و‌ ارجاع می‌دهند به اینکه این‌ها صرفاً طبق احکام دینی خودشان، قابل مجازات هستند! ولو اینکه آن‌ها تحریف گشته است!) و مشمول نخواهند بود! و الامر الیکم. اقل‌الطلاب؛ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 استعمار⏪ سازندگی⏪توسعه پیچیدگی‌های هاشمی رفسنجانی (بخش اول): یکی از الزامات موضوعیت یافتن محوریت در یک کشوری مثل ایران، قاعدتاً عادی‌سازی روابط خارجی با همه کشورها از جمله آمریکا و حتی است. و حال آنکه «عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا به منظور نیل به توسعه همه‌جانبه»، پوشش و نیرنگی برای پیشبرد کابالاها و ماسون‌ها در ایران است که خلاصه آن اینست؛ «در ایران بگونه‌ای باید و صورت بگیرد که مردمان آن هیچ‌گونه ناترازی با سیاست‌های جهانی نداشته باشند»! وقتی حرف از عادی‌سازی می‌شود، ذهن‌ها بسوی ماجرای هم توجه پیدا می‌کند و بد نیست در اینجا از منظر خاصی که بنده دارم، آن ماجرا مجدداً بازنگری شود: نمی‌خواهم بروم سراغ اول ماجرا و نقشی که و اعوان و انصار او در آن ماجرا داشتند. بلکه مایلم از آخر ماجرا نگاهم را پیگیری بکنم که؛ طی حکمی به او را در جایگاه به مقام «مشاور در امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام» منصوب کرد تا کل قضیه رابطه و را در قالب بررسی و گزارش ماجرای مک‌فارلین، بصورت کتاب منتشر نماید ولیکن با عدم همکاری (در جایگاه رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک نظام)، این کار ابتر می‌ماند! گویا روابط آمریکا و ایران از طریق انتشار چنان کتابی، مورد اختلاف روحانی و هاشمی بوده است. یعنی هاشمی گمان داشته که این کتاب کمک می‌کند و روحانی بر این باور بوده که گره‌ها را کورتر می‌سازد! قدیری ابیانه معتقد است: «در آن ایام همه شرایط نشانگر و شکست قطعی بود و هدف دیگر امریکا نزدیکی به جنگ بود، به هر حال بعد از افشای این ماجرا در قالب کمیته بررسی و ارزیابی تعدادی از رجال سیاسی امریکا تحت لوای با بررسی این ماجرا آن را به صورت کتاب و گزارش منتشر کردند، یکی از اهداف بزرگ گزارش «تاور» سرپوش گذاشتن بر این بود. بنابراین تصمیم گرفته شد تا این ماجرای بزرگ تاریخی و دیپلماتیک از دیدگاه ایران نیز منتشر شود.» ولیکن بنده این ساده‌انگاری جناب قدیری را باور ندارم. زیرا ماجرای مک‌فارلین را چند لایه می‌دانم که نگاه ایشان ظاهراً به یکی از آن لایه‌هاست! البته با توجه به عدم همکاری مرکز تحقیقاتی تحت سلطه روحانی با وی، شاید نشاید ایشان را متهم به ساده‌انگاری کرد. ولیکن علیرغم استعفای ایشان از مشاورت هاشمی و عدم تقبل هاشمی و باقی ماندن او در آن جایگاه، جای چندان خوش‌بینی نیست و همین که القاء شود آن ماجرا در سطح همین لایه بوده که ابیانه می‌گوید، محصول کمی برای مشتاقان عادی‌سازی روابط نیست! بلی! در این مسئله که وقتی در اجرای یکی از نقشه‌های خود شکست می‌خورد، و انزوا پیشه نمی‌کند و بلکه بلافاصله به سراغ خود می‌رود، هیچ شکی نیست. فلذا آمریکا () هم علیرغم پشتیبانی‌های همه‌جانبه از صدام، وقتی که باور کرد، طرف پیروز میدان، ایران است، بجای «قهر و ماتم»، آمد سراغ نقشه جدیدش که ارتباط با ایران و عادی‌سازی روابط با بود، تردیدی نیست ولیکن مسئله اینست که این قضایا را نباید به همین لایه، محدود کرد و از ابعاد دیگر آن اغماض نمود. بنابراین نمی‌توان باور کرد؛ به صرف اینکه آمریکا اقدام به چاپی کتابی کرد، لازم شد ما هم کتابی چاپ بکنیم! هاشمی ساده نبود. در یادداشت‌های قبلی اشاره شد که در تشکیل «حزب اعتدال و توسعه»، سنگ تمام گذاشت! ولیکن این معما را هم کلید زد که چرا هاشمی علیرغم داشتن حزبی بنام ، مبادرت به تشکیل حزب جدیدی نمود که آن حزب توانست آقایان ، روحانی و را به ریاست جمهوری برساند (ولو اینکه در قضیه ریاست جمهوری و باز رسانی مجدد هاشمی به ریاست)، ناکام شد؟! در این گردونه، این سؤال بیشتر برجسته می‌شود که در همکاری هاشمی برای تشکیل ، آیا هاشمی به هر دلیلی مستقلاً مصمم به این کار شد یا اینکه از جایی دستور گرفت؟! بنده می‌گوید که به او دستور داده شده بود که طبق برنامه پیش برود! کدام سناریو؟ برنامه‌ای که کابالاها طراحی کرده‌اند. زیرا اگرچه مفهومی از و ) و حتی توسعه را دارد ولیکن به اندازه ، مبهم نیست! مفهوم و مصداق سازندگی را همه راحت‌تر می‌فهمند اما مسئله توسعه می‌تواند بسی مبهم و بالتبع قابل تفسیر و تأویل باشد. و شاید به همین علت بود که توصیه فرمودند در بجای توسعه از کلمه ، استفاده شود. زیرا پیشرفت، گویاتر و شفاف‌تر و مصداقی‌تر و رساتر و مفهوم‌تر از توسعه و حتی از سازندگی است. اما با اصرار... ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۳/۱۴
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 استعمار⏪سازندگی⏪توسعه پیچیدگی‌های هاشمی رفسنجانی (بخش دوم): 👈بخش قبلی👉 ... اما با اصرار نفوذی‌ها در کلمه و مفهوم مبهم در ، ، ناچاراً گارد بسته‌تری گرفتند و بنظر آمد که معظم‌له از عبارت توسعه، نفرت دارند! در بخش قبلی، اشاره کردم که بین و ، در نحوه ، اختلاف بوده است که در قضیه معطوف به ، خود را عیان می‌سازد! هاشمی به بهانه انتشار «کتابی گزارش‌گونه در آمریکا (تاور)»، مصمم می‌شود که در ایران هم کتابی گزارش‌گونه منتشر شود اما به قلم کسی که خارج از گود کابالاهاست! و بدین‌منظور فرد منتخب خود را به عنوان «مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» حکم می‌زند و آن‌را هرگز پس نمی‌گیرد. ولیکن مأموریت محوله به قدیری، به علت عدم همکاری روحانی، شکست می‌خورد. خب! هاشمی در مقابل گزارش ، بازی قدیری ابیانه را راه‌اندازی می‌کند اما روحانی آن‌را ظاهراً به شکست می‌کشاند! بنظر بنده، اختلافی در بین نبوده است (چنانکه جناب قدیری تصور کرده است!) بلکه یک بازی سیاسی-روانی بوده است که نتیجه آن را باید در جای خاص خود جستجو کرد. بعنوان مثالی دیگر؛ مسئله نقش در این معرکه است که ادعا می‌شود وی صرفاً یک بین‌المللی بوده است و از آنجا که با هم روابطی داشته است و از طرفی به نیاز ایران به سلاح‌های آمریکایی (و حداقل قطعات یدکی سلاح‌های خریداری شده قبل از ) واقف بوده است فلذا برای وارد معرکه فروش سلاح به ایران شده است که به رسوایی انجامید! و ایران هم محتاج چنین ارتباطاتی بوده است و... ولیکن وقتی می‌بینیم که قربانی‌فر از طرفی مشاور بوده و از طرفی با مقامات رژیم منحوس هم روابط نزدیکی داشته است و از طرفی میرنورد، نامزد از طرف شده است و عبارت توسعه بازاختراع کابالاهاست، قضیه قطعاً از سطح فرصت‌طلبی یک قاچاقچی بین‌المللی فراتر می‌رود و رد پای کابالاها و ماسون‌ها را به میان می‌آید. (در باره ماسون بودن هم گزارشاتی مطرح است که ظاهراً قرار بوده اسناد آن‌را در افشاگری کند که قبل از رسیدن به مجلس با دهها گلوله آتشین، شد. یعنی که این پرونده اساساً خونین و رازآلود است!) یا فرضاً ادعا می‌شود؛ با توجه به حمایت همه‌جانبه و حداقل؛ تسلیحاتی و از ، آمریکا هم مصمم شده است تا در این ، سلاح‌های خود را به بفروشد و صرفاً قصد داشته است! ولیکن دو مسئله باعث می‌شود که این القائات پوچ، رنگ ببازد: ۱) آمریکا چرا بخشی از این سلاح‌ها را از سلاح‌های ، عاریت گرفت؟! ۲) چرا مشخصات سلاح‌های اسراعیلی، از روی آن‌ها ازاله نشده تحویل ایران گردید؟! قطعاً فقط قضیه، حرف اول را در نمی‌زده است و عمق ماجرا حکایت از دیگری داشته است. البته جناب 👈قدیری در مصاحبه خود👉، «عادی‌سازی روابط ایران با دشمنان» را ورای مطلب معرفی می‌کند ولیکن فراتر از این نمی‌رود که هدف اصلی دشمن از این عادی‌سازی روابط چیست؟! بلی! هم وقتی تشخیص داد که دشمنان در صدد عادی‌سازی روابط هستند، علیرغم نیاز شدیدی که به سلاح‌های ارسالی آمریکا و اسراعیل داشتند، سلاح‌های اسراعیلی را پس فرستادند! تا تسلیم آن‌ها نشوند. (حالا اگر ادعا می‌کند که با نشان دادن تبلیغاتی مشخصات اسراعیلی موشک‌های مورد استفاده ایران در جنگ تحمیلی، صداقت ج.ا.ا. در مبارزه با اسراعیل را زیر سؤال بردند، باید به این پرسش هم بیاندیشد که وقتی سلاح‌های اسراعیلی، پس فرستاده شدند، صدامیان آن مدارک نیم‌سوخته خود را از کجا آوردند؟! و آیا نباید احتمال داد که پشت‌پرده آن هم آمریکا بوده است و آن مدارک، بوده‌اند؟ آوردن نیم‌سوخته تعدادی سلاح اسراعیلی به عراق بمنظور بدنام‌سازی ایران، برای آن‌ها که آواکس‌های را در خدمت قرار داده بودند، آیا کار سختی بوده است؟!) ولیکن اگر هدف دشمنان را صرفاً به خلاصه کنیم، قطعاً گرفتار خواهیم شد. نکته حائز تحلیل دیگر اینست که فرضاً روابط محرمانه مک‌فارلین (از مقامات کاخ سفید) با هاشمی و روحانی، با خیانت (از سران بیت )، و با چاپ خبر آن در «جریده الشراع لبنان»، لو رفت، ولیکن چرا هاشمی برای طرح قضیه در تهران از اجازه گرفت؟! باز هم ممکنست گفته شود، «آن مقطع؛ رسوا کردن آمریکا مهمتر از حفظ روابط مخفیانه اقتصادی و نظامی با آمریکا و اسراعیل بوده است.» و می‌شد گزارش الشراع و ادعای را بی‌اساس جلوه داد! ..ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۳/۱۴