eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
141 دنبال‌کننده
340 عکس
183 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 ثقلین فاطمة الزهراء(س) گلچینی از سخنرانی‌های 👈 (بخش اول): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/76 بخش قبلی ☝️ 👌 حضرت (سلام‌الله علیها) نیز همچون پدر عظیم‌الشأن خود؛ حضرت رسول‌الله الاعظم (صلوات‌الله علیه و آله و سلم) که در آخرین روزهای عمر مبارک خود فرمودند: «إنّی تارکٌ فیکم الثقلین؛ کتاب‌الله و عترتی»، با آنکه آنحضرت خودشان مظهر بارز رسول‌الله بودند، خود نیز پیامبرگونه در آخرین روزهای مبارک عمر شریف خود دو یادگار بسیار گران‌بهائی را برای حامیان از خود باقی گذاشتند که عبارتند از: ۱) ثقل اکبر = صحیفه فاطمیه(س) ۲) ثقل اصغر = رسواسازی منافقین تذکر دو نکته قبل از ورود به تفصیل مطلب: ۱- چنانچه کسی در صدد تحقیق برآمد و در مرور موضوعات اعتقادی و مضامین تاریخی (و حداقل در سرچ اینترنتی) عبارتی مثل «ثقلین فاطمی» و مشابه آن را نیافت، لطفاً مضطرب نشود! زیرا نگارنده بعنوان یک «محقق مفاهیم دینی و تحلیل‌گر مسائل سیاسی» بصورت ذوقی چنین عنوانی را برای مطلب خود برگزیده که احتمالاً نوآورانه و هنرمندانه است و نباید آنرا تلقی کرد، زیرا که مفاهیم عمیق آنها به وضوح آشکار و تثبیت شده و حتی در تاریخ دیروز و امروز قابل اشاره مستقیم است. ۲- منابع کلیه ادعاهای این مقاله و کلیه مفاهیم آنها در منابع ذی‌ربط تاریخی وجود دارد و در دسترس همگان نیز است و آنها را در انواع بویژه به وفور می‌توان یافت و در تبدیل این مقاله کوتاه به کتابی بلند، همه آنها را مورد اشاره قرار خواهیم داد. ان‌شاءالله و اما بعد؛ ۱) ؛ پدیده : بعد از مسمومانه حضرت مصطفی(ص) در بستر که ناشی از بود، نزول رسمی (از نوع لازم به اطلاع همگانی)، قطع شد ولیکن نزول (ع) تا شهادت مظلومانه (س) تداوم یافت. القائات فرشته غیبیه در مدت ۷۵ روز پایانی دختر پیغمبر بفراخور دریافت توسط برای (ع) بیان و توسط آن حضرت، مکتوب می‌گردید که در مجموع را پدید آورد که هم نامیده شده است. حجم کتابتی این مصحف یا صحیفه، سه برابر حجم کتابتی است و پیوسته در اختیار (ع) بوده و اینک در اختیار (عج) است. در این خصوص هم دو نکته قابل ذکر است: ۱/۱- منبع مورخینی که در توصیف شکل ظاهری مصحف فاطمه از عبارات «جلد زمرّدین» و «صفحات دُرّ سفید» استفاده کرده‌اند، عمدتاً به بر می‌گردد که روایات تاریخی وی قابل اطمینان مکفی نیست. زیرا به اعتراف خودش، گزینش‌های وی معمولاً تابع او بوده تا و منطقی و واقعی آنها! ۱/۲- چنانچه کتابهائی در بازار انتشارات دیدید که عنوان صحیفه فاطمیه یا مشابه آن (و معمولاً محتوی منتسب به آنحضرت) داشت، آنها هیچ ربطی به مصحف اصلی حضرت ندارند و همچنانکه اشاره شد، صحیفه فاطمیه، «تک‌نگاشت»ی بوده است که در اختیار عموم مردم و حتی هم قرار نگرفته است و به اصطلاح ویژه بوده است نه دیگران. زیرا محتوای آن، پیشگوئی و اخبار فوق‌سرّی و تا بوده است بدون آنکه کلمه‌ای از یا و در آن بوده باشد و تماماً از جانب خدای تبارک و تعالی بوده و مستقیماً از طریق حضرت جبرئیل(ع) دریافت شده است. چرائی این مطالب را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد، إن‌شآءالله با توجه به اینکه، هدف اصلی این کتاب قطور، تبیین مأموریت‌های ویژه حضرات علیهم‌السلام و دستورالعملهای ذی‌ربط بوده است، می‌توان از دقت در و رفتارهای معطوف به حکومتهای وقت آنان، به محتوای آن پی برد. فلذا صحیفه فاطمیه در واقع، مُبَیِّنِ رسول‌الله الاعظم(ص) بوده است که نخستین رسولان این ، حضرات و علیهماالسلام بودند و بلکه خود حضرت فاطمه(س) پیشتاز عمل مجاهدانه و شهادت‌طلبانه به خود شدند. حضرت (س) بعد از اکرم(ص) علاوه بر دریافت و قرائت برای امیرالمؤمنین(ع) و تنظیم آن در قالب «صحیف فاطمیه»، همانا امر خطیر «رسواسازی » بوده است که حیات و جان ارزشمند خود را ایثارگرانه و مشتاقانه و البته جگرسوزانه با موفقیت تام و تمام در چهار قسمت صرف آن کردند که در قسمت‌های بعدی به بررسی آنها خواهیم پرداخت. ... ادامه دارد 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/82 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 👌درسی که از عمو و دائی آموختم! ۱۳۵۸/مجیدیه تهران، منزل جدیدی خریده بودیم که فامیل‌های دور و نزدیک برای مبارک‌باد میهمان می‌شدند از جمله خانواده دائی‌جعفر. بساط پذیرائی که پهن شد، چند تا هم پیدا شد و بچه‌ها در تکاپوی قلع و قمع آن‌ها برآمدند و حرف‌های بزرگان هم رفت بسوی مگس و مگس‌کُش و مگسک و... من کم‌حرف هم به زبان آمدم که «خداوند مگس‌ها را برای میکروب‌ها آفریده و...» هنوز کلامم منعقد نشده بود که دائی گفت: لابد این شیره[انگور]ی که ما می‌خوریم، تماماً و مضرّ است»! با این حرف، همه ساکت شدند و در فکر! و من در اوج بدجوری در جمع، کِنِف و ضایع شدم! این دومین جعفردائی علیه من بود! البته از آن خشونت‌هائی که بجز لحظه‌ای دل‌خوری، و ناراحتی ماندگاری به دنبال ندارد. اما برایم نقطه عطفی شد که شش‌دانگ حواسم به گفته‌هایم باشد و هر چیزی را هر جائی، بدون تأمل و تعمق نگویم تا مبادا ندامت‌بار باشد. بعد از آن مصمم شدم که گفته عموموسی را آویزه گوشم سازم که همیشه می‌گفت: «کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ» (جالبه که خودش هم کم‌حرف بود و بچه‌هایش هم کم‌حرف درآمدند! تا آنجا که عضو اطلاعات سپاه بودن پسرعمویم را من بعد از بازنشستگی او فهمیدم! با اینکه هم‌سن‌وسال و از بچگی بودیم!) آن «نقد تلخ اما واقعی» و آن «توصیه سخت اما بحق» آن مرحومان مغفوران؛ برای بنده سرفصل دیگری رقم زد و چنان تحت‌الشعاع قرار گرفتم که در چاپ چهل جلد کتابی که نوشته‌ام (قبل از ظهور و بروز فرصت لازمه تحقیق، تألیف و تحریر آن‌ها را داشتم) سال‌های سال است که راجع به بیان و نحوه درج جمله به جمله و بلکه کلمه به کلمه آن‌ها دچار هستم و گویا که هنوز هم از چاپ آن‌ها واهمه دارم!! بعضی از دوستان، توصیه می‌کنند که چاپ کن بده بره! و اگر احیاناً خبط و خطائی در آن‌ها بود در چاپ‌های بعدی آن‌ها را تذکر بده! این توصیه را در باره کتاب‌هایم نتوانستم اما در نگارشات‌م در فضای مجازی، به کار بستم. از فعالیت در قالب مراسلات ایمیلی و بعداً بلاگفا تا ... تلگرام و واتساپ و اینک ایتا حدود بیست‌سال می‌گذرد که به این عادت، شبانه‌روز مألوف و مشغولم! مرتباً مطالبم را می‌نویسم و به اشتراک می‌گذارم و بعضاً مفاد آن‌ها را ویرایش (اصلاح و تکمیل) می‌کنم! و این‌ها اوقات فراوانی از بنده را مصروف خود نموده است! (امروز دیدم؛ فقط در گروه «معارف و احکام» تعداد کلیپ‌ها از ۱۰/۰۰۰ گذشته و در کانال «معارف و احکام حم» تعداد آن‌ها به ۵۰۰ مورد نزدیک است و قاعدتاً ناچار بودم که همه آنها را ببینم!) این «وضعیت روانی/عقلانی در تحریر مطالب» بنوبه خود، حقیر را واداشت که با همه مسائل از جمله گرایشات و ، ، ، ، ، ، و... و بطور کلی؛ ، محتاطانه و نقادانه برخورد نمایم و از بی‌مهابا و بی‌محابا بودن در آن‌ها حتی‌الامکان بپرهیزم! مراعات این دقائق و ظرائف در تدریسات و نیز سخنرانی‌هایم، این تأثیر را داشته که موجب تطویل آن‌ها گشته تا با توضیحات مبسوط و تشریحات همه‌جانبه ارائه بدهم که قاعدتاً ممکنست برای خیلی‌ها، کسل‌کننده تلقی شود! من باید می‌دانستم که هر حیوانی متفاوت از الگوی غذائی سایر حیوانات است و ای‌بسا که عمدتاً تابع رابطه «عموم و خصوص من‌وجه» باشند. فلذا تنافر بعضی از آن‌ها بمفهوم حقانیت یا عدم حقانیت آن‌ها نیست. مگس‌ها هم همانند انسان‌ها به شیرینی‌جات علاقمندند ولیکن ناقل میکروب هم هستند زیرا که پروائی از نشستن بر زباله‌ها و کثافات ندارند. اما بی‌پروائی و بلکه اشتهای آن‌ها به مزبله بمفهوم آن نیست که کلیه شیرینی‌جات هم زباله و حاوی میکروب‌ها هستند. همین دیروز کلیپی را دیدم (خودم هم آنرا به اشتراک گذاشتم!) که در طی آن، مرحوم حاج‌شیخ احمد کافی در مذمت استفاده از (و اینکه برای انسان، مفید نیست و بلکه مضر است) به عدم میل گربه‌ها اشاره می‌کند و حال آنکه رابطه منطقی الگوی غذائی گربه‌ها با الگوی غذائی انسان‌ها تابع نسبت عموم و خصوص من‌وجه است. فلذا نباید نتیجه گرفت که؛ چون گربه‌ها روغن‌نباتی را نمی‌خورند پس انسان هم نباید بخورد! همچنین در تواصی حکمای طب سنتی، مصرف چای را بدان‌جهت نکوهش می‌کنند که علف آن، مطلوب حیوانات گیاه‌خوار و خام‌خوار نیست! حال اگر در استفاده از چای و روغن‌نباتی، مضرّاتی هست، بهتر است به علل علمی آنها، اشاره شود نه از طریق نادیده‌انگاری الگوهای غذائی حیوانات. خیلی چیزها هست که برای حیوانات مطلوب و برای انسان‌ها نامطلوب است و بالعکس ولیکن رغبت و رهبت آن‌ها نباید معیار و ملاکی برای مفید یا مضرّ بودن آن‌ها تلقی شود. و هکذا خیلی از مواد غذائی و داروئی و خوراکی‌های دیگر. فتأمل! ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۴۰۲ 💠کانال چلچراغ و حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 طرح معمای دو منظوره! یکی از دوستان (که معمولاً سعی می‌کند راجع به مسائل سیاسی و جریانات، تحلیل داشته باشد زیرا که در دانشکده اطلاعات درس آنرا خوانده است)، سؤال گزینش شده‌ای را فرستاده که در این‌جا دو مطلب قابل تأمل وجود دارد: ۱) نظر بنده راجع به ارزیابی سیاسی حرف ؟ ۲) علت گزینش چنین سؤال خاصی از بنده؟! جواب بخش اول، چندان مشکل نیست ولیکن جواب دومین بخش آن، موجب وسواس و تأخیر در جواب شد! زیرا پاسخ به سؤال اول، نوعی قضاوت کردن در باره خودم هم است و در واقع جواب سؤال دوم هم است! که قطعاً کار چندان آسانی نیست. زیرا هر جوابی به سؤال اول، جوابی به سؤال دوم هم است! با توجه به شناختی که از این دوستم دارم، بنظرم او با این سؤال، آینه‌ای را در برابر بنده قرار داده است که خود را در آن ببینم و خروجی آن اینست که هر جوابی به آن، ارزیابی غیرمستقیم اما مصرح خودم (نوعی اعتراف در حد خودزنی!) نیز باشد. زیرا او گمان می‌کند که نگاه‌ها و بنده تاکنون، عیناً مشابه دگردیسی‌های بوده است! و حال آنکه چنین نیست ولو اینکه مشابهت‌هایی را می‌توان سراغ گرفت. و لذا بنده بجای ارزیابی عبارت دهباشی، باید تمایز خودم را بیان نمایم تا خطای ذهنیتی دوستم را اصلاح بکنم که بحث مفصل و مستوفایی را می‌طلبد و البته چندان ضرورتی برای ورود به این مبحث نمی‌بینم. دهباشی؛ خود را خاصی از نوع ، می‌پندارد تا بتواند فراز و فرودهای عجیب خود را توجیه کند و حال آنکه بنده هم دارم و.‌‌.. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۷ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲چلچراغ 🙏