- سِدنا -
دلم تنگه برای اون صبحهایی که پیاده توی هوای ابری و نمنمی میرفتم مدرسه اون صحنۀآسمانآبی ِتیره ُهو
عمر زمستونِ امسال کوتاه بود ولی پراز خاطره. خوشحالم که زمستون امسال باز هم این صحنه رو چند مرتبه دیدم، خوشحالم.💓
امّا این اواخر متوجه شدم نگهبان بانک عوض شده.. قبلاً یه آقایِ میانسالی بود که هرروز به نشونهٔ 'صبحبخیر' لبخندی میزد. نگهبان الان دیگه اونطوری نیست، میانسال نیست.. یه آقای بلند قدِ مومشکی که همیشه اخم دوتا ابروهاشو بهم وصل کرده.