eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
56 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ کارهای فرهنگی‌وجهادی: @sabkeshohada2 <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️دایی همسر شهید: بهش گفتم: از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بدوبیراه میگفتم😞 او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.❗️ بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای.❗️ پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.❗️😭 از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: بشی!😭😭 همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم شدم؛ ولی هوام رو داشته باش نشم.😔 📚برگرفته از کتاب ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی🌹 وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی:👇 از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که نائب بر حق است.✨🌹 @sabkeshohada 🍃 @sabkeshohada
◀ خـدا رو بچـسـبید! در اردوها شب ها بیشتر به استراحت می گذرد و شوخی و خنده😁 اما محسن می نشست وسط چادر و شروع می کرد به دعا خواندن📿 بقیه را هم به توسل وا می داشت. غیر از آن، همیشه او را در گوشه ای با قرآن جیبی اش می دیدی.😇 این جمله از زبانش نمی افتاد: "خـدا رو بچـسـبید!"💚 @sabKeshOhada برشی از کتاب شهید محسن حججی🌹 @sAbkeshohada
⭕️دایی همسر شهید: بهش گفتم: از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بدوبیراه میگفتم😞 او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.❗️ بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای.❗️ پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.❗️😭 از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: بشی!😭😭 همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم شدم؛ ولی هوام رو داشته باش نشم.😔 📚برگرفته از کتاب ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی🌹 وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی:👇 از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که نائب بر حق است.✨🌹 @sabkeshohada 🍃 @sabkeshohada
📙 کتاب: ** 🖌 به قلم: محمدعلی جعفری 📌موضوع: روایت زندگی شهید مدافع حرم ‌ 📰 انتشارات: شهید کاظمی 👌🏻پیشنهاد می‌کنم حتماً این کتاب رو کنید!! عالی، پرمفهوم، روان ... کلی نکته‌های قشنگ داره که از برادر شهید عزیزمون برامون توی این کتاب به یادگار مونده 😍 🔻نکته های اخلاقیشون واسه ما واقعا درسه، و الگوی خوب برای همه! 💚 برشی از کتاب: برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی... یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم!! سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ 😭 حاج سعید تند، تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریده ‌بریده، جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…!» @SABKESHOHADA