eitaa logo
نکات کاربردی خانواده موفق
68 دنبال‌کننده
322 عکس
579 ویدیو
9 فایل
مشاوره خانواده، پاسخ گویی به سوالات شرعی
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلییی قشنگه ارزش خوندن داره امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد گفت: بابا من عروس دارم من و میبری سالن گفتم: اره دخترم میبرم وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه و اصلا معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود.. ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه. كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم. در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار. خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش خيلى شُسته رُفته جواب داد: «سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم. "خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم" بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟». گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! « فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. » از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم دو تا علی کافه انداختم رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. » قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى. در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه. امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم. جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.» چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خيلى آدم درست و مهربونیه.. نکات کاربردی خانواده موفق https://eitaa.com/Salekb
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای داشتن یک زندگی زیبا لطفا این پست رو تا آخر نگاه کنید🌹
هدایت شده از بیداری ملت
🔴معیارهای کاذب ازدواج با توقعات نجومی ثمره‌اش می‌شود تنهایی ◾️مهرانه مهین ترابی: دلم می خواست همسرم بهترین باشد. از آن جا که بهترین وجود ندارد ، من تنها ماندم ، ریسک مادر نشدن را پذیرفتم و سرنوشت تنها بودن را برای خودم انتخاب کردم. مهرانه مهین ترابی 60 سال سن دارد. ▪️باید صادقانه بگوییم که اختلال کمال‌گرایی و تمامیت خواهی از خواستگار و آینده باعث می‌شود خوبیها و استعداهای ارزشمند انسانها دیده نشود و یا گهرهای اصیل انسانی نادیده گرفته شود و حاصلش تنهایی و سختی‌های زندگی به عنوان یک زن تنها برای فرد باشد. واقعیت این هست اگر از یک انسان همه چیز را بخواهیم به خودمان صدمه زده‌ایم و یا اگر توقع داشته باشیم همسر بهترین باشد مسیر رشد و تجربه‌آموزی و پیشرفت را برای همسر بسته‌ایم. چرا که ازدواج بخش مهمی از فرآیند تربیتی است و ما تا لحظه مرگ در معرض آزمون و پیشرفت هستیم. ◀️خلاصه اگر بخواهیم لپ مطلب را بگوییم این است که برای ازدواج شرایطی لحاظ نکنیم که بیشتر به خودمان صدمه بزند. آدم‌های معمولی که اختلال شخصیتی ندارند و با توکل به خدا به دنبال پیشرفت در زندگی هستند و نسبت به جامعه با احساس مسئولیت عمل می‌کنند می‌توانند همسران خوبی باشند . ✍عالیه سادات 🍃__________________________ 👇 @shookoohzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری ، فیلمی دیده نشده از هجوم نیروهای تروریستی ارتش آمریکا به حرمین شریفین امام هادی و امام حسن عسکری در سامرا،٢٣سال پیش 😔 اللهم عجل لولیک الفرج 🔴 👇 @bidariymelat
26.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ توی خیابون کشف حجاب دیدیم. چه کنیم؟! 🔹کلیپ آموزشی بسیار جالب و دقیق درباره چگونگی امر به معروف موثر و بدون درگیری
هدایت شده از  نسیم رحمت الهی
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قانون بعضی از خونه‌ها اینه، 🌸 چقدرم قانون خوبیه👌
هدایت شده از سرو قامتان عاشورایی
*"یک ریال بسیار مبارک "* بهرام ناصری فرد ، میلیاردر ایرانی بزرگ ترین نخلستان خصوصی جهان در دشتستان برازجان را با‌ بیش از ۲۰۰ هزار نخل، وقف خیریه نموده است. خرماهای این نخلستان در زمان افطار ماه رمضان، در سفره های بوشهری ها به وفور یافت می‌شود. ♦️ او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است، بازگو می‌کند. 🔸 می‌گويد: " من در خانواده‌ای بسیار فقیر در روستای «شول برازجان» زندگی می‌کردم به حدی که، هنگامی که از بچه‌های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال بیاورند، خانواده‌ام به رغم گریه‌های شدید من، از پرداخت آن عاجز ماندند. یک روز قبل از اردو، در کلاس به یک سؤال درست جواب دادم و معلم من که برازجانی بود، به عنوان جایزه، به من یک ریال داد و از بچه‌ها خواست برایم کف بزنند. غم وغصه من، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام نمودم. دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار، ثروت زیادی به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم. در این زمان به یاد آن «معلم برازجانی» افتادم و با خود فکر می‌کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد، صدقه بود یا جایزه؟ به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم: نیتش هرچه بود، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال، چه بود. تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد، او را یافتم در حالی که در زندگی سختی به سر می‌برد و قصد داشت که از آن مکان کوچ کند. بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم: "استاد عزیز، تو حق بزرگی به گردن من داری". او گفت : " اصلاً به گردن کسی حقی ندارم." من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : " لابد آمده‌ای که آن یک ریال را پس بدهی". من گفتم : " آری" و با اصرار زیاد، او را سوار بر ماشین خود نموده و به سمت یکی از ویلاهایم حرکت کردم. هنگامی که به ویلا رسیدم، به استادم گفتم : " استاد، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال، از من قبول کنی و مادام العمر حقوق ماهیانه ای نزد من داری. " استاد خیلی شگفت زده شد و گفت: "اما این خیلی زیاد است." من گفتم: "به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی، نیست". من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خود احساس می‌کنم‌. مرد شدن‌، شاید تصادفی باشد، اما مرد ماندن و مردانگی کردن، کار هر کسی نیست. ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ... ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" ﺷﻮﻧﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است. ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ.‌ 🇵🇸🇮🇷
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتار صحیح با بچه‌هایی که به گوشی و تبلت و بازی های کامپیوتری معتادن! 😁👉🏿 @khane_chande
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول خر می کنند... بعد سوار می شوند... 😳😳🤨😏😨 استاد عباسی ولدی ببینید فوق العاده است👆👆👆👆 ┅══❉꧁🟢꧂❉══┅ 🆔 مـنتـظران بصیر @ammar_313313