eitaa logo
محصولات ارگانیک سرای بانو🍃
856 دنبال‌کننده
2هزار عکس
172 ویدیو
35 فایل
•• ﷽ •• 🍃 عرضه محصولات گیاهی و دارویی طب اسلامی و طب سنتی و محصولات طبیعی 🍃 ✅ مشاوره رایگان ✅ برای پاسخگویی و ثبت سفارش به آیدی زیر مراجعه کنید👇🏻 @fatemme_asadi
مشاهده در ایتا
دانلود
•{📻🖇}• ✨ بصفتي ابناً للإمام عليّ والسيّدة الزهراء 🌸 أشكر سليمان الكتاني 🔰🌱 الإمام الخامنئي: إنّنا مسرورون جدّاً لتسخير قلم [سليمان الكتاني] الجيّد وذوقه الوافر ومعلوماته الواسعة - هو كاتبٌ مشهورٌ - في تعريف شخصيّتين من الأعيان في أهل بيت الرّسول (ص) [الإمام عليّ والسيدة الزهراء]. وبصفتي ابناً لذَيْنك العظيمَين، أشكركم.💫 🍂) 🍂) 🍂) |❁ |•@galeri_rahbari313•|💥🔗
نشست تو تاکسی دید‌ راننده‌‌ نوار‌‌ِ قرآن‌‌ گذاشته گفت‌: آقا‌..! کسی مُرده..؟! راننده‌‌ با‌ لبخند‌‌ گفت: بله؛ دل‌‌ِ من و شما :) ♥️ ♥️ ♥️ @galeri_rahbari313🍂🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیـــق ڳوش ڪن🙃♥️ خـــدا میخاد صداٺ بزنه☺️😍🗣 نزدیک اذانه🍃🕌 بلند شو مؤمݩ😇📿 اصلا زشتھ بچھ مسلمۅݩ مۅقع نماز تۅ فضاے مجازے باشھ!!🙄😶🙊 اللّٰہ🌙💌 نٺ گوشے←"OFF"❎ نٺ الهے←"ON"✅ وقٺ عاشقیہ😍 ببینم جا نـــماز هاٺون بازه؟🤨🧐 وضـــو گرفٺید؟🤔😎 اگ جواب بݪہ هسٺ ڪہ چقد عالے😉👏💯 اݪٺمآس دعــــآ...🤲📿 اَݪݪہُمَ عَجݪ ݪِوَݪیڪَ اݪـفَرج🦋🌿 پآشـــو دیگہ 😑🏃‍♂🔪😅
رفیق نمازت تلخ نشه🙂🍋✨
محصولات ارگانیک سرای بانو🍃
|.🕊.| ←•🌿• #اسټورے
|.🕊.| شہیدهمتـ دࢪ بھ جۅسازے هاے جࢪیاݩے مــࢪمۅز طــے عمݪیاتـ ࢪمضاݩـ گفتـ : هࢪڪسے ڪہ بیشتࢪبـࢪاے ڪاࢪ ڪند بیشتࢪبایدفحشـ بشݩـۅد وشماپاسدارهاچۅݩ بیشـتࢪبࢪاے خـ♥️ـدا ڪاࢪڪࢪدیـد😍 بیشتࢪفحشـ شنیدید🙃 ۅمیشݩۅیـد😉 •|🥀|• ♥️ •|🥀|• |.🕊.| |❁ →•🌿•{@galeri_rahbari313}•
ده دقیقه دیگه داریم😁😍🚶🏼‍♀
ࢪمان 🌙 مہدخت: پاشدم از اتاق برم بیرون که گفت: _رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون😂 سریع رفتم تو اتاقه خودم و درو محکم بستم🚪 نمیدونم چرا نمیخواستم باور کنم که عاشق شدم... اونم عاشق کسی که فقط ۲بار دیدمش آخه مگه من چی میدونستم از این بشر؟ سعی کردم فکرمو با ی چیز دیگه مشغول کنم ولی مگه میشد؟😩 خوابیدم رو تخت و به این فکر کردم که باید زود بخوابم تا فردا بتونم واسه اثاث کشی کمک کنم و گرنه تا یکماه باید غر های مامانو تحمل میکردم. ای خدااااااا چی میشد بجا این پروین مهیار میومد طبقع بالای خونمون؟؟؟؟😬 اینطوری میتونستم هرروز ببینمش... _مهدخت؛مهدخت پاشو خانم پروین اومده داره اثاث هاشو میبره تو گرفتی خوابیدی؟؟😠 به زور لا چشمامو باز کردم +چیکار کنم؟به من چه آخه؟؟؟😑 _پاشو ببینم ینی چی به من چه؟؟؟ به زور پاشدم و تو دلم کلی فحش نثار پروین کردم... داشتم میرفتم سمت در که مامان باز گفت: _کجا؟؟؟؟؟ +مگه نگفتی برم کمک پروین؟؟؟؟😑 _با این لباسا؟🤨 یه نگاه به سرتاپای خودم انداختم... شلواره گشاد زرد با یه مانتو مشکی پوشیده بودم روش یه روسری مشکیم شل و ول انداختم رو سرم. میدونستم همسرش فوت کرده ولی خب شاید کار گر باشه اونجا🙁 اگه کار گر داره دیگه من برم چیکار اخه😤 وسط خود درگیریام مامان گفت:وایسادی کههههه +چیکار کنم؟؟؟ الان برم کت و دامن بپوشم؟؟ _کم نمک بریز.لا اقل ی چادر بپوش زشته پسر بزرگ داره. +پسرش چلاغه که من برم کمک؟😡 _خجالت بکششش😠 داشتم میرفتم که باز گفت:وایسا کلافه برگشتم سمتش:دیگه چیههههه _این چایی هارم ببر با خودت +هووووف چایی هارو گرفتم و درو باز کردم.تو حیاط که بجز اثاث کسی نبود.راه پله رو رفتم بالا که وسط راه پله ها خانم پروینو دیدم:زحمت کشیدی عزیزم😍 +سلام.چ زحمتی یه چاییه دیگه😄 (بخاطر تو از خواب نازم زدم پاشدم تازه میگی زحمت کشیدی؟😒ببین این هیچیو عوض نمیکنه هااا تو هنوزم معلم عربیه رو مخی😤) تو مخم داشتم بد و بیراه بارش میکردم که با صدای سلام کسی برگشتم... این اینجا چیکار میکرد؟؟؟؟؟!!!!!! انقدر جا خوردم که سینی چایی از دستم افتاد😧😧😧😧انگار اونم همینقدر جا خورد چون کارتونی که دستش بود رو ول کرد.نمیدونم شایدم چون چایی ریخت روش و سوخت انداختش😶 وای خدای من ینی مهیار کارگره؟؟ خب باشه که چی مثلا... _خانم پروین:خاک بر سرم خوبی پسرم؟؟چیشد یهو مهیار؟؟؟ جاااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟ پســــــــــــــــــــرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😧😧😧😧😧😧😧 دیگه از این بهتر نمیشد🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀ 🌕پایان پارت نهم✨ این داستان ادامه دارد... {کپی رمان بدون لینک کانال جایز نیست} @galeri_rahbari313🌟
پارت جدید رمان🌙❤️تقدیم نگاهتون😁
⸀☔️🌥˼• ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ❁ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ناامید‌ازتمام‌داروها،ناامید‌ازدعــاۍ هـــــرساعت ـ ـ ـ 🌂.• چشمم‌اما‌خلاف‌پاهایم‌روبہ‌‌دروازه‌ۍ خراسان‌است ـ ـ ـ☔️.• ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ❁ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ 🌱 🌻 💕⃟🦋 @galeri_rahbari313