eitaa logo
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
660 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
407 فایل
کتاب شهدای دفاع مقدس pdf به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید! مدیر کانال: @sarbazekoochak1 @alimohammadi213 کانال دیگر ما دانشنامه قرآن کریم @Qoranekarim سرباز کوچک در اینستاگرام Instagram.com/sarbazekoochak110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمندگان عراقی که برای دفاع از ایران شهید شدند! ❣سرباز کوچک 💕 🆔 @sarbazekoochak
معرفی کتاب
📖نام کتاب: « و » 🖋نویسنده: بهروز خشت زر 📑انتشارات: نودا 📓تعداد صفحات: 📖توضیحات: این کتاب حاصل یک پژوهش علمی و تحقیقاتی میباشد. کتاب «بسیج و دفاع» با موضوعات بسیجیان، دفاع ملی و دفاع مقدس در سه فصل تنظیم شده و در رابطه با عملکرد بسیج در حوزه فعالیت های نظامی، امنیتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حفظ و حراست از ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس نگارش شده است. کتاب «بسیج و دفاع» از سوی انتشارات نودا تهران(۱۳۹۸) و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های استان کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده است.
🌷خاطراتی شیرین، 🌷طنز آمیز، 🌷 تکان دهنده، 🌷عبرت آموز، 🌷آمیخته ای از سختیها و لذتها و... 🌷از زبان یک نوجوان حاضر در مراسم پیاده روی اربعین در کنار خانواده در کتاب: «#به-یادت-چله-نشینم...» http://eitaa.com/joinchat/2339831822Cf7c260f567 برای تهیه این کتاب به شماره زیر پیامک بزنید: 09308679537 خرید مستقیم اینترنتی از طریق لینک زیر👇👇 http://basalam.ir/jahadekabir 136 صفحه/ با تصاویر رنگی/ قیمت روی جلد: 12000 تومان 🎯#خرید برای اعضاء این کانال 10000 تومان 🎯#خرید عمده 8500 تومان 🎯#خرید عمده برای نذر_و_هدیه_فرهنگی به نوجوانان: 8000 تومان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مسیر اربعین | قسمت دوم - پیاده‌روی اربعین از شهر فاو استان بصره شروع شده است. و اهل سنت این شهر برادرانه در کنار شیعیان در حال حرکت و آماده‌سازی موکب‌ها هستند. - حامد هادیان برای روایت به دو مسجد در شهر فاو رفته. مسجد جامع اهل سنت الرحمن و مسجد جامع شیعیان امام علی(ع) ❣سرباز کوچک 💕 eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
منافقین در لباس بسیجی یک رویای نشدنی (قسمت چهارم) @sarbazekoochak تا آنجا خواندیم که قاسم از قول شهید باکری رزمنده‌ها را توصیف می‌کرد اکنون در ادامه می‌خوانیم: ولی دسته‌ای هستند که روی اصول انقلاب باقی می‌مانند، نامردی‌ها و نامرادی‌ها نمی‌تواند آن‌ها را از اصل اسلام و انقلاب دور کند، اما در جمع مردم منفور می‌شوند و خیلی بهشان سخت می‌گذرد.
@sarbazekoochak در آن موقعیت حفظ اعتقادات خیلی سخت است. پس دعا کنید تا شهید بشوید و آن روزها را نبینید. قاسم و محسن ساعاتی باهم صحبت کردند و قول‌وقرار گذاشتند که هرکدام زودتر شهید شد شفیع دیگری شود. مدت‌ها از آن روز گذشت. محسن، مجید، علیرضا و یاسر هرکدام در عملیات مختلف به لقاء یار و وصل دوستان شهید رسیدند. قاسم ماند و احساس مسوولیت در مقابل خون شهدا، انقلاب و اسلام. تازه معنی حرف شهید باکری را می‌فهمید تازه می‌دانست چرا شهید باکری آرزوی شهادت می‌کرد. خلاصه قاسم مانده بود که چرا فقط من از جمع دوستان زنده‌ام؟ چرا من لیاقت شهادت و وصل یار را نداشتم. هنوز در جبهه‌ها دنبال وصال یار می‌گشت. ولی انگار کرکره شهادت و جنگ را داشتند پایین می‌کشیدند. حضرت امام (ره) قطعنامه را قبول کرده بود و آخرین روزهای جنگ داشت سپری می‌شد. این چند ماه عراق فاو، شلمچه و قسمت‌های دیگر را با کمک ارتش متجاوز امریکا از دست نیروهای ما گرفته بودند. در همین احوال بود که عراق به نیروهای مزدور مجاهدین خلق که به‌حق منافق خوانده می‌شده‌اند اجازه داد تا با استفاده از ادوات نظامی و امکانات زرهی عراق به کشور حمله کنند. منافقین با سرعت تمام شروع به حمله و وارد شدن به مناطق داخلی کشور کردند و خیلی سریع خود را به اسلام‌آباد غرب و حوالی شهر باختران رساندند. قاسم حالا فرمانده گردان بود. با اعلام دستور فرماندهی لشگر قاسم نیروهای خود را جمع‌وجور کرد و از منطقه، جنوب خود را به غرب کشور رساند و یک‌راست به اسلام‌آباد غرب رفت. نیروهای مزدور منافق تعدادی از مردم را به جرم مقاومت در برابر آنان و مخالفت با اهداف شوم ایشان در خیابان‌های شهر به دار کشیده بودند. از همه شهرها و روستاهای اطراف مردم برای مقابله با مزدوران منافق به اسلام‌آباد و اطراف آن آمده بودند. منافقین که به خیال خام خود برای فتح یک‌هفته‌ای تهران به معرکه زده بودند غافلگیر شدند. از هر از سوی نیروهای ارتش و سپاه و خصوصاً نیروهای بسیج مردمی موردحمله قرار گرفتند. قاسم به همراه نیروهای خود در یک تنگه در کمین منافقین نشسته بود. ساعات اولیه شب بود از طرف غرب محل استقرار گردان، قاسم صداهای مشکوکی می‌شنید. ادامه👇 @sarbazekoochak
قاسم به چند نفر دستور داد که منطقه را بررسی کنند. وحید، مسعود، هاشم و حسین داوطلب شدند. به همراه یک بی‌سیم‌چی برای بررسی و شناسایی حرکت کردند. دقایقی بعد بی‌سیم قاسم را صدا کرد. وحید بود که با صدای ضعیفی گفت: یک گروه نظامی که ایرانی و بالباس بسیجی هستند ولی سرگردان، مضطرب و خیلی مشکوک. اسم شب را نمی‌دانند ولی ادعا می‌کنند از نیروهای شهر کاشان و فرمانده‌شان شهید شده و آن‌ها راه را گم‌کرده‌اند. قاسم به وحید گفت: آنان را به سمت انتهای کانال ببرد. ولی به آنان بگوید که نیروها آنجا مستقر هستند. وحید گفت: ولی انتهای کانال کسی نیست. قاسم گفت: هر چه به تو می‌گویم گوش کن، سعی کن بچه‌ها را آرام و بدون جلب‌توجه‌تان بین آن‌ها پخش‌کنی و از نیروهایشان اطلاعات جمع کنی. وحید گفت: چشم و ارتباط را قطع کرد. قاسم، محمدمهدی و محمدحسن که برادر بودند را صدا کرد و گفت: بچه‌ها من فکر می‌کنم، منافقین با پوشیدن لباس بسیجی قصد گمراه و غافلگیر کردن ما را دارند. از شما دوتا می‌خواهم که هر اتفاقی افتاد مواضع خودتان را ترک نکنید هرکدام بیست نفر را بردارید و در دو طرف دره کمین کنید مبادا تنگه را رها کنید. تا موقعی که خودم به شما نگفته‌ام یا صبح نشده، موقعیت خودتان را ترک نکنید. حتماً این را یادتان باشد. اگر من طوری شدم، شما دو تا مسئول هستید بچه‌ها را سازمان‌دهی کنید. @sarbazekoochak من برای این شما دو تا را انتخاب کردم که خیلی باهم هماهنگ هستید و با مشورت کردن باهم هر کاری را تا آخر درست دنبال می‌کنید. بازهم تأکید می‌کنم اگر من طوری شدم تا صبح، هوا روشن نشده، موقعیت خودتان را ترک نکنید تا در روشنی روز حال این نامردها را بگیرید اگر هم درگیر شدیم منتظر پیام من باشید. بعد از رفتن مهدی و محمد با نیروهایشان، قاسم بچه‌ها را جمع کرد، خیلی سریع به آن‌ها مطلب را گفت و آماده‌باش داد. برای هر کس محلی را مشخص کرد و آرایش بخصوصی به محل استقرار نیروها داد و تأکید کرد تا صدور دستور بعدی کسی حق ترک موضع خودش را ندارد. بعد به همراه چند نفرِ باقیمانده به انتهای کانال رفت و منتظر نیروهای مشکوک و وحید و دوست‌هایش شد. نیم ساعت بعد نیروها رسیدند، بعد از سلام، علیک و پرسیدن اوضاع‌واحوال نیروهای سرگردان فهمیدند که اینجا محل استقرار قاسم و دوستانش است و چون قاسم گفته بود تمام نیروها همین است بلافاصله به سمت قاسم و بچه‌های گردانش حمله‌ور شده و آنان را مورد هدف گلوله‌هایشان قراردادند. قاسم درست حدس زده بود منافقین با پوشیدن لباس بسیجی قصد غافلگیر کردن آن‌ها را داشتند. قاسم چون از قبل آماده درگیری بود و آموزش لازم را به نیروهای همراهش داده بود، سریع موضع گرفت و... ❣سرباز کوچک 💕 🆔 @sarbazekoochak
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشک‌های سردار شهید همدانی در راهپیمایی اربعین ❣سرباز کوچک 💕 🆔 @sarbazekoochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره سردار شهید حسین همدانی از محبوبیت و نفوذ امام خمینی در بین مردم کردستان 🔸 به مناسبت سالروز شهادت سردار حسین همدانی ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak ╚🕊✿ ••••══════╝