شعر : از آسمان نگاهت ستاره میخواهم .....
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمدهام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بیقرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بیکرانه توست
کرم نما و فرودا که خانه خانهی توست.
شعر: حمیدرضا برقعی
دو رکعت نشسته
حمیدرضا برقعی
شنیده می شود از آسمان صدایی که…
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که …
نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که…
نوشت نام تورا ،نام اشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد… تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست
(کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست)
# یا فاطمه! جوانه زده اشکهای تو #
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
تکلیف چیست؟ منتظرانِ ظهور یار!
آمادهایم ما همه آیا ظهور را؟!
آن شیعه صادق است که در محضر امام
فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را!
موسیصفت بخوانی از اولاد فاطمه،
روشن کنند در دلِ تو شمع طور را
یا فاطمه! جوانه زده اشکهای تو
در کوچهباغ آینه گلهای نور را
بانو از آنچه میشود و آنچه شد بگو
از راز سربهمُهر کرامات خود بگو
بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو
از لحظۀ توسل رزمندگان به تو
آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت...
ما سالهاست مفتخر از یاریِ توأیم
شاگردهای مکتب بیداری توأیم
مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست
فردای پُر اُمید و صلابت از آنِ ماست
رنج زمان و سختی دوران جدید نیست
در نسل شیعیانِ علی نا امید نیست
هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است
همراه ما امید به فردای روشن است
دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود
مؤمن امیدوار به فضل خدا شود
ما مؤمنان، کتاب خدا را که خواندهایم
آیات سورۀ شعرا را که خواندهایم
وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب
وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب
مأیوس و ناامید و پر از غُصه و تَعَب
هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب:
کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون
فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون
موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت
در عین ناامیدی امّت، امید داشت
ناگاه حق به یاریِ یارانِ خود شتافت
دریا برای امّت موسی ز هم شکافت
آری! ز مکر و خُدعهی اهل جهان چه باک؟!
موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟!
خوشبین به راهِ روشن و فردای خود شویم
در این مسیر، پیرو موسای خود شویم
از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟!
خوشبین به راه خویش! نه لبخند دشمنان
ماییم امتّی که امامت، حیات ماست
این جلوهی عظیمِ کرامت، حیات ماست
زهرا رسانده است به ما این پیام را
باید گرفت دامنِ پاک امام را
اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شدهست
عالم گواه عصمتِ این خاندان شدهست...
گفتی به ما: امام همانند کعبه است
در مجد و احترام همانند کعبه است
باید همیشه خلق کند گرد او طواف
زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف
وقتی حقایق ازلی بود در خطر
دین خدا و جان ولی بود در خطر
وقتی که عدهای همه پیمان شکستهاند
یا آنکه در ادامهی این راه خستهاند
تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد
باید که در مقابل تحریف ایستاد
دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد
الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد
هم خطبهی تو باعث افشاگری شدهست
هم ندبهی تو مَطلع احیاگری شدهست
مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم
چون تو همیشه سالک راه خدا شویم
جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس
چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس
عهدی که کردهایم به همت وفا کنیم
در قدس ما نماز جماعت بهپا کنیم
✍حجتالاسلام #جواد_محمدزمانی
تقدیم به ساحت مقدس فاطمه زهرا(س)***
مرحوم حاج محمد تولایی(کاشانی)
می ندانم قصّه ی میخ و در و دیوار چیست
ای دل از آن سینه ی گنجینه ی اسرار پرس
ظالمی از روی طغیان پهلویی مجروح کرد
صحّت این ماجرا از آهنین مسمار پرس
محسن از آسیب در شد کشته و زهرا علیل
گر ترا باور نباشد از در و دیوار پرس
باب بیت مصطفی و مهبط جبرییل را
از چه رو آتش زدند از شعله های نار پرس
با چه علّت رفت زهرا با جوانی از جهان
از دو بازوی کبود و چهره ی گلنار پرس
سرّ غسل و دفن و کفنِ دختر خیرالأنام
مغرب از آه و فغان حیدر کرّار پرس...
هدایت شده از عبدالله موحد
⚡️سند ملی دانش بنیان امنیت غذایی دارای اشکالات متعددی است!
👌امروز (۱۹ آذر ۱۴۰۲) سند ملی امنیت غذایی - که مشتمل بر ۲۰۰ برنامه ملی در حوزه غذا است!- در شورای عالی انقلاب فرهنگی رونمایی شد. این سند که رئیس جمهور آن را ابلاغ کرده بودند؛ دارای مجموعه ای از اشکالات غیرقابل اغماض است. به برخی از این اشکالات اشاره می کنم:
👌اشکال اول (فقدان تعریف روشن از مفهوم طیبات): با اینکه در این سند کلمه غذای طیب استعمال شده است؛ ولی در این سند متأسفانه تعریف مشخصی از غذای طیب ارائه نشده است. تأکید بر مفهوم غذای طیب و ارایه تعریف روشن از آن، اولین اقدام لازم در حوزه غذا است. (در الگوی فقهی ارزیابی غذا، طیبات را به اقلام برتر همه گروهها ی خوراکی تعریف کرده ایم. اقلام برتر گروه ۱- حبوبات، سبزیجات، میوه ها، گوشت ها، روغن ها، شیرینی ها، آشامیدنیها و.. را غذای طیب می خوانیم/ رجوع شود به الگوی فقهی ارزیابی غذا)
👌اشکال دوم: (عدم تأکید بر تولید غیرمتمرکز غذا): راهکار اصلی، برای تأمین کافی غذای طیب در همه گروه های خوراکی، احیای روستاها و تأکید بر تولید غیر متمرکز غذای طیب است. تولید کارخانه ای و متمرکز غذا به معنای قبول فاصله طبقاتی، غذای آغشته با مواد نگهدارنده و سایر آلودگی ها و آلودگی گسترده محیط زیست است. (بسته بندی ناشی از تولید صنعتی غذا، علت اصلی تولید زباله های خشک در جهان است)
👌اشکال سوم: (عدم تأکید بر آفت کشی طبیعی و به گزینی در حوزه بذر) : تأمین بذر و آفت کش ها و تقویت کننده ها، تلقیح و... همگی باید به صورت طبیعی و با استفاده از "ایدههای شئ پایه" باشد. آلودگیهای مواد غذایی در اقلامی مانند برنج، پرتغال، هندوانه، گوجه و... امری مسلم است و راه مقابله با آن آموزش ایده های شئ پایه در حوزه نهاده های مرتبط با غذا است.
👌اشکال چهارم: ( عدم توجه به محتوای آموزشی مرتبط با غذا بر اساس آموزش های امام صادق علیهالسلام): یکی از الزامات تولید گسترده و با برکت غذا، آموزش مفاهیم وحیانی مرتبط با غذا در حوزه تولید، توزیع و مصرف غذا است. یکی از مصادیق مهم آموزش های جدید در حوزه غذا، تبیین الگوی فقهی ارزیابی غذا و نقد و حذف کُدِکْس معیوب آلیمنتاریوس از حوزه ارزیابی غذا است.
👌اشکال پنجم: (عدم پیش بینی اقدامات زیرساختی مرتبط با غذا در سند امنیت غذایی): برای دستیابی به تولید مردمی و غیر متمرکز غذای طیب، علاوه بر ارائه آموزش های جدید به مردم و مسئولین، نیازمند اقدامات زیرساختی دیگری مانند: اجرای قانون مترقی احیای موات و واگذاری زمین رایگان به مردم به شرط احیاء، ترویج اساسی قانون برکت آفرین زکات در اقلام نه گانه، ساخت بازارهای رایگان برای عرضه غذا و... می باشیم.
حجتالاسلام علی کشوری (دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی) - نقد و ارزیابی سند ملی دانش بنیان امنیت غذایی - یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ -قم
#الگوی_جدید_ارزیابی_غذا
#سند_ملی_امنیت_غذایی
https://eitaa.com/olgou4
9 آرزوی ابوبکر در پایان عمرش
ابوبکر در پایان عمرش 9 آرزو می کند که یکی از آن ها این است که ایکاس خلافت را از اهلش غصب نمیکردم و ...
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
مسعودی در كتاب "مروج الذهب" نقل می كند: «ابوبكر 15 روز پیش از وفات بیمار شد؛ وقتی به حال احتضار افتاد، گفت: از هیچ چیز تاسف ندارم، مگر سه كار كه كردم و آرزو دارم نكرده بودم، و سه كار كه نكردم و آرزو دارم كرده بودم، و سه چیز كه آرزو دارم از رسول خدا (ص) پرسیده بودم.
اما سه كاری كه كردم و آرزو دارم نكرده بودم:
1- آرزو دارم خانه فاطمه (س) را نگشته بودم و در این باب سخن بسیار گفت.
2- آرزو دارم فجاه را نسوزانده بودم؛ بلكه یا او را رها كرده بودم یا كشته بودم .
3- آرزو دارم كه روز سقیفه كار خلافت را به گردن یكی از آن دو مرد – عمر یا ابو عبیده - افكنده بودم، كه او امیر می شد و من وزیر بودم.
و سه كاری كه نكردم و آرزو دارم كرده بودم:
1- آرزو دارم كه اشعث بن قیس را كه به اسیری پیش من آوردند گردنش را زده بودم كه به نظر من هر جا شری ببیند به كمك آن خواهد شتافت.
2- آرزو دارم عمر بن خطاب را به مشرق فرستاده بودم تا دست چپ و راست خود را در راه خدا گشوده باشم.
3- آرزو دارم روزی كه سپاه برای جنگ مرتدان آماده كردم و بازگشتم، به جای خود مانده بودم تا اگر مسلمانان به سلامت می رسند كه چه بهتر، و اگر جز این بود من پیشتاز جنگ یا كمك آنان بودم – زیرا ابوبكر با سپاه به یك منزلی مدینه به محل معروف بـ"ذی القصة" رفته بود.
و سه چیز كه آرزو دارم از پیامبر خدا (ص) پرسیده بودم:
1- آرزو دارم پرسیده بودم خلافت حق كیست تا كسی با حق منازعه نكند.
2- آرزو دارم كه در باره میراث عمه و دختر برادر از او پرسیده بودم كه از این قضیه نگرانی به دل دارم.
3- آرزو دارم پرسیده بودم آیا انصار در خلافت حقی دارند كه به آن ها داده شود.» (1)
پي نوشت ها:
1. أبو الحسن على بن الحسين مسعودي ، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ پنجم، 1374ش ،ج 1 ، ص ۶۵۸
در میزنند...
سیدحمیدرضا برقعی
گفت: در میزنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا نه، صدای طوفان است
مزن این خانۀ مسلمان است
مادرم رفت پشت در، اما...
گفت: آرام، ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضهای به پا داریم
پدرم رفته، ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر اما
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان، بردند
بازوی مادرم سپر،اما
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
گفت: یک روز... یک نفر اما...