eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ابا صالح المهدی (عج) تنها آرزو نمی کنیم بیایی چون همه می دادنند میایی .. آرزو می کنم وقتی می آیی ، چشمانمان شرمسار نگاه مهربانت نباشد…   اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه نکته از زبان حاج مهـدی طائب: اگر تا ظهـور امام زمـان(عج) هزار کیلومتــر فاصله داشتیم با خون‌حــاج قاســم این هزارکیلومتر به ده متر رسید... @Sedaye_Enghelab
جا می خورم. خاكريز می زند؟ چشمم به يک لودر می خـورد كـه منهـدم شـده و صندلی راننده اش خيسِ خون است. دلم هرّی می ريزد. از تک تک لودرچی ها سـراغ آقا مهدی را می گيرم. يكی از لودرچی ها كه چفيه به سر و صورت بسته، با دست بـه لودر آخری اشاره می كند. افتان و خيزان به لودر می رسم. آقا مهدی، فرز و چـالاک، فرمان می چرخاند، دنده چاق می كند و بيل پـر از خـاک را روی خـاكريز مـی ريـزد. صدايش می كنم. برايم دست تكان مـی دهـد. ناگهـان خمپـاره ای در نزديكـی لـودر می تركد. می خزم روی زمين و تركش ها ويزويزكنان از بالای سـرم مـی گذرنـد. انگـار هزاران زنبور به جايی می روند. سر بلند می كنم و آقـا مهـدی را مـی بيـنم كـه روی فرمان افتاده است. شوكه می شوم. درد پايم را فراموش می كنم. نعره كشان می دوم به سوی لودر و بالا می روم. آقا مهدی، خيس خون روی فرمان نفس نفس می زند. می كشـمش پـايين. چنـد نفر به سويمان می دوند. ضجه می زنم: «تو را به خدا، يک كاري بكنيـد... آقـا مهـدی زخمی شده...». آقا مهدی چشم باز می كند و با صدای خفه می گويد: «چه شـده الله بنـدهسی... چيزی نيست، گريه نكن». اصلان جلوتر از ديگران سر می رسد. می زند به سرش. ـ يا جده سادات... چه شده آقا مهدی؟ آقا مهدی می خواهد بلند شود؛ نمی تواند. اصلان، چفيه اش را دور بدن آقا مهـدی می بندد. چفيه سرخ می شود. آقا مهدی به خاكريز اشاره می كند و با درد مـی گويـد: «برای فتح اينجا خيلی ها شهيد شده اند. نبايـد يـک وجـب از اينجـا دسـت دشـمن بيفتد. خاكريز را تمام كنيد». يک تويوتا وانت می آيد. به زحمت آقا مدی را سوار می كنـيم. بچـه هـا بـه سـر و صورت می زنند و گريه می كنند. ماشين حركت می كند. نشسته ام كنار آقا مهدی و بغلش كرده ام. دستانم خيس خون است. آقـا مهـدی، لبخند بيرنگی می زند و می گويد: «ديدی ابراهيم، خدا ما را هم از زيـر آتـش نمـرود گذراند». می گِريَم و به جاده چشم می دوزم. @Sedaye_Enghelab
بند۶۰ بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا نزد بندگانت مبغوض میدارد و اولیایت را از من متنفّر میسازد، یا اهل طاعتت را به جهت وحشت از معاصی و ارتکاب و اندوه جرائم، از من به وحشت می اندازد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! @Sedaye_Enghelab
من خودم به این رسیده ام و با اطمینان و یقین می گویم: هرکس شهـید شده، خواسته که شهید بشود شهادت شهید فقط دست خودش است ... "شهید محمودرضا بیضایی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از بچه ها پرسیدم از محسن خبری نیست؟ گفتن رفته تو سوله، وسط اون اتاق خرابه! دیدم نمازش تمام شده و با تسبیح تربتش ذکر می گوید. رفتم نزدیک تر که کُپ شوم روی سرش. صورت پر از اشکش را که دیدم پاهایم جلوتر نرفت. "شهید محسن حججی" @Sedaye_Enghelab
فرازی ازوصیت نامه اگر خدا لطف کرد و شهادت نصیب من شد، من در آن دنیا یقۀ بی‌حجاب‌ها را و کسانی که تبلیغ بی‌حجابی می‌کنند را می‌گیرم. من آماده‌ام هزار بار برای سیدعلی خامنه‌ای بمیرم و زنده شوم و باز هم در رکاب ولی‌فقیه باشم. سفارش به پاسداران، [اینکه] از مرگ نترسید، مرگ در رختخواب هم یقۀ ما را می‌گیرد، لذا سعی کنید طوری حرکت کنید، که مرگ شما با شهادت و همراه خون‌دادن باشد و خداوند به‌شما مباهات کند. اگر امام سیدعلی خامنه‌ای گفتند: بِبُر، بِبُرید؛ و اگر گفتند نَبُر، نَبُرید. دستور مقام معظم رهبری باید عملی شود. شهادت نوع مرگ را عوض می‌کند، ولی زمان آن ‌را نه، و اگر من لایق باشم، شهادت نصیب من می‌شود. من به صورت داوطلبانه برای نابودی اسرائیل به سوریه اعزام می‌شوم. "شهید مدافع حرم جواد محمدی" @Sedaye_Enghelab