عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #صد_وهفت لبخند اجباری سارا که ازروی شرمندگیش بود جیگرموحال آورد..
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#صد_وهشت
جلوی اولین تاکسی دست تکون دادم وسوار شدم..
شماره ی بنفشه رو گرفتم وکنار گوشم گذاشتم..
جواب داد: سلام وخل وچل!
_بنفشه من خونه روترک کردم..
بنفشه_چیییی؟ دیوونه شدی؟ روانی
_توروخدا مرگ صحرا به حرمت خواهریمون به هیچکس هیچی نگو.. دارم میرم تبریز پیش مادر بزرگم فقط جامو به توگفتم چون میدونستم مهراد میاد سراغت وممکنه آدرس اونجا روبهش بدی!
بنفشه_صحرا گردنتو بکشن برگردخونه قدر زندگیتو بدون بخدا من به مهراد میگم کجایی! نمیتونم بیشتراز این نابودی اون بدبختو ببینم.. بس کن این همه خودخواهی رو!
_توجای من نیستی بنفشه.. نمیتونم بیشترازاین رسوایی رو تحمل کنم...
بنفشه_ اگه بری واسم می میری صحرا! بخدا قیدتو میزنم ودیگه ام اسمی ازت نمیارم.. بخدا به همه میگم کجایی. صحرا نکن خواهش میکنم، التماست میکنم برگرد خونه!
_اگه بگی.. اگه مهراد جامو پیدا کنه خودمو میکشم.. به امام حسین خودمو میکشم ومیای سرجنازم!
بنفشه_چه مرگته؟ واسه چی میری آخه؟ صحرا توهمونی نیستی تاهمین چندماه پیش خودتو واسه مهراد میکشتی؟ اون همه عجز وناله که ولش کردم وفلان کردم وعاشقشم و.. کجا رفت؟ یعنی یک شبه همه چی به باد رفت؟ خیلی مسخره اس!
باگریه گفتم: سردرگمم بنفشه.. نمیدونم چه مرگمه.. نتونستم بمونم.. نتونستممم!
بنفشه_بارفتنت همه چی حل میشه؟
_نمیدونم!
بنفشه_ باشه بهش چیزی نمیگم اما خیلی نامردی.. اگه از ذات درونت باخبرمیشدم هیچوقت دوستت نمیشدم.. هیچوقت توروخواهر خودم نمیدونستم!
گوشی زو قطع کرد وهق هقم بالا گرفت!
راننده که از گریه های من گیج شده بود پرسید؛
_کجا تشریف میبرید؟
_برید ترمینال!
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥