#راهی_که_طی_شد_2 روایت هجدهم ⭕️"دیدار با امام جمعه ی کرمان" 🔺✍قرار بود روز دوشنبه ۱۲ آذر ماه راس ساعت ۱۳ دیداری با امام جمعه ی کرمان و نماینده ولی فقیه در استان کرمان داشته باشیم ... 🔺مبلغین شهیدین همه جمع شده بودند و منتظر آمدن امام جمعه بودند ، بعد از مدتی امام جمعه آمد ، مبلغین عزیز ضمن سلام و عرض ادب و احترام قدری طنز وارد جلسه کردند و گفتند ، بنابر رسمی که در موسسه شهیدین وجود دارند و برای امسال مبلغین به صورت خودجوش برای تصویب کرده اند بناست هرکه تاخیری در ناهار و یا وعده های غذایی داشت باید جمع را میهمان کند ، که این مطالبه با جدیت امام جمعه محترم محکوم به شکست شد😊 🔺پس از مدتی امام جمعه ی محترم ضمن تقدیر از مجموعه شهیدین و مبلغین عزیز بابت فعالیت تبلیغ دانش آموزی در مدارس کرمان، تاکید بر اهتمام بیشتر بر فعالیت ها را سرلوحه خود قرار دادند ،وبرای حمایت خود از مجموعه های تبلیغی فعال در کرمان را اعلام کردند ... 🔺پس از صحبت های امام جمعه ی محترم بود که دغدغه ی خود را نسبت به وضعیت تبلیغی در کرمان بیان کردم و آن ضرورت ایجاد یک بستر واحد و رو آوردن مجموعه های تبلیغی کرمان در کار های واحد بود که با سئوال پرسیدن از امام جمعه کرمان مبنی برآنکه آیا چنین ایده ای در کرمان عملی شده است یا خیر ، ایشان فرمودند متاسفانه خیر . ✅@Serat1357talabe | صراط

#راهی_که_طی_شد_2 روایت نوزدهم ⭕️قهرمانان نمونه کلاس ... ✍️روایت اول ✍️روایت دوم ✅@Serat1357talabe | صراط

⭕️ هشدار شش ماه پیش رهبر انقلاب به بشار اسد: 🔺 مراقب نقشه جدید غرب برای سوریه باشید 🔺 رهبر انقلاب: غربی‌ها و دنباله‌های آنها در منطقه قصد داشتند با جنگ علیه سوریه، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند. 🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس‌جمهور سوریه. ۱۴۰۳/۳/۱۰ ✅@Serat1357talabe | صراط

#راهی_که_طی_شد_2 روایت نوزدهم ⭕️"قهرمان شدن" (۱).... ✍️🔺قهرمان شدن ، ممتاز شدن و.... از جمله مواردی هستند که هر انسانی برای رسیدن به آن در حال تلاش است ، الا اینکه انسانی باشد که برای مسیر خود هدف ندارد ، برنامه ندارد ، این افراد هم چه زود یا دیر خواهند فهمید که باید به این غایت حرکت کنند ... چون محور قرآن همین بوده وهمین هست : فاستبقوا الخیرات آری ، در کار های خیر از همدیگر سبقت بگیرید ... و همین سبقت گرفتن ها ست که انسان را به آن نوک قله یعنی قهرمان شدن می‌رساند..... 🔺در بین کلاس هایی که برای تبلیغ دانش آموزی توفیق حضور داشتم یکی از کلاس ها پر خاطره ترین کلاس ها برای بنده شد و آن هم کلاس ششم یک دبستان بوستان خرد بود ، کلاسی شلوغ . و گویی متنفر از آخوند جماعت بودند . به طوری که یکی از دانش آموزان به سمت معاون پرورشی ایستاد و گفت : ما نه حاجقا را میخواهیم و نه شما را . ما را رها کنید ؟😳 🔺کمی دقت کردم ودیدم این حرف از دو دانش آموز در حال مخابره شدن است ... شرایط وحال آنها را از معلمشان جویا شدم و متوجه شدم که این دو دانش آموز سنشان از بقیه بزرگتر است و فاصله ی سنی آنها با بقیه بین 2 تا 3 سال است و همین مسئله باعث شده است که حرف اول و آخر کلاس را انها بزنند . همیشه به دیگران حسودی کنند و هزار بحران دیگر که در این مجال پرداختن به ان نیست. 🔺معلم دلخور از این دو دانش آموز بود و اذعان میکرد که هیچ راهکاری برای کنترل کردن آنها ویا به دست گرفتن انها نداشت و او امیدش را به بنده میدید ... 🔺با اساتید مشورت کرده و تصمیم بر این شد که بنده ایده هایی برای جذب آنها داشته باشم . . اولین دیدار بود و ما دقیقا ساعت ورزش انها را اشغال کرده بودیم.گویی تمام دنیا یشان را گرفته بودند .چشم ها قرمز . و زنگ صورت ها اگر همان گونه ادامه میداشت متمایل به تربچه😉 شده بود . 🔺با توکل بر خدا کار را شروع کردم و طرح درس خود برای بچه ها ادامه دادم.بر خلاف تصورات ذهنیم به جز ان دو نفر بقیه ی دانش آموزان هم با ما همراهی کردند . وعلت اصلی آن این بود که بخشی از طرح درس را همراه با بازی و .... همراه کرده بودم و ساعت آنها هم ساعت بازی (ورزش) آنها بود . گذشت و گذشت و میدان در حال واگذاری به مبلغ یار بودم . الحمد الله شیخ عباس مبلغ یار رویش باز شده بود و میتوانست به راحتی با بچه ها ارتباط بگیرد . شیخ عباس تجربیات نظامی زیادی را در بسیج کسب کرده بود . و همان اطلاعات نظامی و مهارتی آن دستیگرش در کلاس شد . و با پرداختن به این موضوع ، بچه هایی که تا چند صباح پیش میگفتند که نه آخوند میخواهیم و نه شما را .به صورت معجزه آسا به حرف های شیخ عباس خیره شده بودند . آنجا بود که فهمیدم اطالاعات بی ربط با محتوا ولو جذاب چقدر میتواند در عرصه ی تبلیغ گره گشا باشد . 🔺این روایت ادامه دارد .... ✅@Serat1357talabe | صراط

⭕️قهرمان شدن (2) ... کلاس تمام شد . و دو روز از آن ماجرا گذشت . ماجرا بلعکس شده بود و آن دو دانش آموز مجذوب شخصیت ما شده بودند و آن موقع دیگر آنها بودند که در خواست پشت درخواست که امروز حاجقا زنگ ورزش داریم شما کلاس ما و.... . 🔺شب سوم به شیخ عباس گفتم که برای هماهنگی طرح درس و اینکه چه چیزی فردا باید اماده داشته باشیم امشب در مسجد مدرسه معصومیه بیا تا در اونجا در موردش تجدید نظر کنیم . گذشت و شب شد و عباس وارد مسجد شد و گفت که شخینا فردا تنها به سمت مدرسه خواهی رفت 😳 ❔گفتم تو را چه شده است ای عباس ؟ . عباس گفت : من را هیچ چیزی نشده است شیخنا . به محضر حاجقا انجم شعاع رفتم و تست کلاسداری دادم و بنا شد فردا مثل شما یک مدرسه مقطع ابتدایی در شهر کرمان اعزامم کننن . در آن لحظه هم خوشحال شدم و هم ناراحت . خوشحالی بنده از این بود که داش عباس مبلغ یار ظرف دو روز توانست موتور کلاسداری خود را روشن کند و خود را در این عرصه پیدا کند و ناراحتی بنده از این بود که در مدرسه بوستان خرد آن دو نفر دانش اموز مجذوب محتوای شیخ عباس شده بودند . 🔺خود را نا امید نکردم . و خود را برای فردا آماده میکردم . با خود گفتم خب این دو نفر که سنشان از این دانش آموازان بزرگترند . پس باید کاری کنم که هم آنها جایگاهی داشته باشند و هم برای خود ارزش قائل باشند . در این حالت میتوان آنها را کنترل کرد . و برای فردا هم دقیقا همین شد . موضوع طرح درس را (چه کسی میتواند پلهوان یا قهرمان شود ؟ ) انتخاب کردم وبرای شروع آن از مسابقه ی مچ اندازی استفاده کردم. همان دونفر بعلاوه دو نفر دیگر انتخاب کردم و مسابقه را برگزار کردم . پس از مسابقه همه انتظار آن داشتند که بنده از بین آن چهار نفر یک نفر را به عنوان قهرمان اعلام کنم ولی این کار را نکردم و همه آن چهار نفر را قهرمان اعلام کردم . در آنجا بود که گریزخود را به مسئله قهرمان بودن یا پهلوان بودن بزنم و ویژگی های این مسئله را در کلاس بلد کردم . پس از این بود که آن چهار نفر قهرمان برای کلاس دارای جایگاه دانستم و قهرمان بودن و پهلوان بودن . شرطش را با ادب بودن . دستگیری از همکلاسی ویا کمک به آن . و احترام به مربی دانستم . پس از این بود که هر چهار نفر قول دادند که بعد از این قهرمان و یا پهلوان باقی بمانند ..... ✅@Serat1357talabe | صراط

﷽ 🎞 #ببینید 🎙صحبت‌های طوفانی حاج مهدی سلحشور در خصوص چرایی سقوط سوریه و بشار اسد 🔘دست‌مان در دستان حضرت آقا باشد 🔘بچه حزب‌اللهی‌ها باید تحلیل درستی از وقایع داشته باشند 🔘در سال ۲۰۱۱ بشار اسد از ایران رسما خواست تا به سوریه ورود کنیم، اما اینبار هیچ درخواستی برای ورود ایران نشد 🔘در کمتر از ۱۰ سال مردم سوریه جنایات داعش و فروش ناموسشان توسط داعشی‌ها را یادشان رفت و به این وضع دچار شدند 🎙 حاج مهدی سلحشور 📆 یکشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳ 📍حسینیه فاطمیون قم 💠 #هیئت_فاطمیون_قم سایت | تلگرام | ایتا | روبیکا | آپارات | توییتر | ویراستی | یوتیوب

#ویراست ⭕️ "اندیشه مقاومت" را درست بشناسیم ... ✅@Serat1357talabe | صراط

✏️ جبهه‌ِی مقاومت یک سخت‌افزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود."مقاومت یک ایمان است، یک تفکر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است، مقاومت یک مکتب است یک مکتب اعتقادی است." چیزی که ایمان یک عده مردم است با فشار آوردن نه فقط ضعیف نمیشود بلکه قوی‌تر میشود. مقام معظم رهبری ۱۴۰۳/۹/۲۱ ✅@Serat1357talabe | صراط

#یادداشت ✍شناخت "اندیشه مقاومت" یکی از ضروریاتی است که جامعه ما باید به سمت آن پیش از پیش روی بیاورد و شناخت اندیشه مقاومت باعث می‌شود که در لبه ی حوادث گوناگون خط را گم نکنیم و از امتداد دادن این راه ناامید نشویم ... ✍علی بختیاری ✅@Serat1357talabe | صراط

📗راهی که طی شد "۲" ✍ مجموعه روایت و بیان تجربیات سفر تبلیغی فاطمیه ۱۴۰۳ ، شهر کرمان 🗓فهرست👇👇👇👇 : 🔺روایت اول : در مسیر کِرمون 🔺روایت دوم : چرا کِرمون ۱ 🔺روایت سوم : چرا کِرمون۲ 🔺روایت چهارم : اثر محرومیت در دل یک جامعه 🔺روایت پنجم : چطور شد به تبلیغ آمدی ؟ 🔺روایت ششم :حکایت نحوه ی آمدن به کِرمون 🔺روایت هفتم نمای هنری از مدرسه علمیه معصومیه 🔺روایت هشتم :درباره ی مدرسه علمیه معصومیه کرمان 🔺روایت نهم :بوستان خرد 🔺روایت دهم : کلاس چهارم ایمان 🔺روایت یازدهم : داش عباس مبلغ یار 🔺روایت دوازدهم : دوست و دشمن 🔺روایت سیزدهم : ماجرای یک تسبیح 🔺روایت چهاردهم : میهمان داریم 🔺روایت پانزدهم : سئوال : چرا این موضوعات (دوست و دشمن ) برای طرح درس مقطع ابتدایی انتخاب کرده ای ؟ موضوعات دیگری نبود ! 🔺روایت شانزدهم : گارگاه ساخت گنبد 🔺روایت هفدهم : اثر لباس 🔺روایت هجدهم : دیدار با امام جمعه ی کرمان 🔺روایت نوزدهم : قهرمان شدن (بخش اول) 🔺روایت بیستم : قهرمان شدن (بخش دوم) ⭕️سخن آخر ✅@Serat1357talabe | صراط

🔸سفرنامه‌ها و انگاره‌های جمعی 👤دکتر محمد جوادفر پیشینه سفرنامه 03:00 نقدی بر سفرنامه ناصرخسرو 07:00 درون‌مایه سفرنامه ناصرخسرو 14:00 ادبیات سفرنامه ناصرخسرو 20:00 انگاره‌های اجتماعی در سفرنامه‌ها 24:00 کنشگری اجتماعی سفرنامه‌نویسی 27:00 مشکلات سفرنامه‌های معاصر 29:30 مشکلات سفرنامه‌نویسی 34:00 ناامیدی اجتماعی و سفرنامه 40:00 انگاره‌های منفی در سفرنامه 45:00 سفرنامه‌سازی یا سفرنامه نویسی 48:00 سفرنامه‌های سکولار 52:00 ادبیات در سفرنامه‌های غربی 01:02:35

⭕️مجموعه روایت های تبلیغی، جهادی منتشر شده در صراط ۱۳۵۷ : 📗مجموعه روایت سفر جهادی تبلیغی استان هرمزگان، شهرستان بشاگرد .روستای نیک دشت 📗مجموعه روایت"راهی که طی شد (۱)" روایتی از سفر تبلیغی محرم ۱۴۰۳ ، شهرستان بشاگرد، حومه ی خمینی شهر 📗مجموعه روایت راهی که طی شد (۲) . مجموعه روایت و بیان تجربیات سفر تبلیغی فاطمیه ۱۴۰۳ ، شهر کرمان 🔺تهیه شده در : ✅@Serat1357talabe | صراط