eitaa logo
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
397 دنبال‌کننده
765 عکس
308 ویدیو
46 فایل
▫️ته تغاری اهل کتاب ▫️قائل به خمینیسم و خامنه ایسم سیاسی 🔸️سردبیر صراط ۱۳۵۷ | چند رسانه ای دین و مطالعات فرهنگی 🔸️عضو کانون نویسندگان حوزوی | مداد الفضلا 🔺گرد آوری محتوای تبلیغی صراط 👇👇👇 @mohtavatablighSerat
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد" ... ■قسمت چهارم : روز اول 🔺در اسکان ، استراحتی کوتاه کردیم و پس از آن مقرر شد ک
"راهی که طی شد"...قسمت پنجم : اعزام به منطقه ی تبلیغ ... 🔺پس از مدتی استراحت کردن ، نوبت، نوبتِ شُور کردن سر انتخاب شدن محل تبلیغ بود، در بشاگرد گروه ۳۵ نفره ی ما حدود ۱۵ روستای محروم وبعضا صعب العبور بشاگرد را برای تبلیغ پیش بینی کرده بود، از جمله روستا ها : بهتیش ، خمینی شهر ، کهناب بالا و پایین ، در کلاهو ، پوسمن ،گازُم بَز و.... 🔺طبق اعلامی که به ما کردند قرعه ما به نام ما روستای "درکلاهو" بود ، روستایی محروم و از جمله روستا هایی بود که مسافتش با خمینی شهر که محل اسکانمان بود بیشتر بود . 🔺درکلاهو نزدیک امامزاده ای است به نام "امامزاده نجم الدین" ، امامزاده نجم الدین محل تجمعی بشاگردی ها در سال در آنجا بود و همین مسئله موجب شده بود که وقتی حاج عبدالله وارد منطقه بشاگرد شد ، بدنبال محل "تجمع" بشاگردی ها می‌گشت،و چه بهتر است اینکه حاج عبد الله در این مکان با اهالی بشاگرد صحبت های خودش را بزند و در اوایل سال ۶۰ که به این منطقه حضور یافت و وسخنان اساسی اش را درجمع اهالی بشاگرد گفت: 🔺«ما به خاطر تأکید و دستور حضرت امام خمینی به اینجا آمده ایم. تمام مشکلات شما به خاطر ظلم و فساد رژیم طاغوت و شاههای ظالم قدیم است که همه فقط به فکر خوش گذرانی و عیش و نوش خودشان بودند و هیچ توجهی به مناطق دورافتاده و محروم مثل بشاگرد نداشتند. اما انقلاب به دست خود مردم مستضعف پیروز شد و ان شاء الله "با کمک خود شما این وضع عوض میشود" (تاخمینی شهر ص ۷۳۹) 🔺همراه بنده در روستای در کلاهو کسی نبود جز حاجقا محسن حسنی ، فردی خوش رو و خوش سفر ، که همان روز عازم درکلاهو شدیم .... 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد"... ■ قسمت پنجم : اعزام به منطقه ی تبلیغ ... 🔺پس از مدتی استراحت کردن ، نوبت، نوبت
روایت سی و یکم ⭕️حضور حاج عبد الله در تجمع مردم بشاگرد در روستای درکلاهو ، امامزاده نجم الدین ... 📗صفحه ۷۳۹ کتاب تاخمینی شهر ✅@Serat1357talabe | صراط
اختتامیه ی ششمین دوره اسلام ناب کرج ، اردوگاه شهید حقانی مرداد ۱۴۰۳ ✅@Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد"... ■ قسمت پنجم : اعزام به منطقه ی تبلیغ ... 🔺پس از مدتی استراحت کردن ، نوبت، نوبت
"راهی که طی شد" ■ قسمت ششم : "در کلاهو روز اول" (۱) 🔺لباس را پوشیدیم با "بسم الله الرحمن الرحیم" ، همه در لباس طلبگی جور دیگری شده بودند ، بار دومی بود که ملبس میشدم ، اما اینبار خیلی تفاوت می‌کرد گویی برایم دیگر تفاوتی نمی‌کرد و برایم عادی شده بود که لباس میپوشیدم و آن بخاطر تجربیات تبلیغی قبل از این تبلیغ است که بنده الحمدلله این چهارمین مرتبه ای تبلیغ بنده بود، و این نکته را می‌رساند که "تعدد تجربیات تبلیغی" چقدر می‌تواند اثر گذار باشد و مسیر طلبه را در ارتباط با اجتماع هموار میکند ... 🔺وسیله ی رفت و آمد ما "یک عدد کاپرا بود" که ماشین مخصوص کمیته بود ، وراننده ی آن کسی نبود جزء "حاج حسن" که رانندگی بولدزر ، خاور ، و... را در کارنامه ی خود دارد . 🔺هوا کم کم در حال تاریک شدن بود و غروب آفتاب در حال رخ دادن بود و بایدسریع روستای های محل تبلیغ می‌رسیدیم،پس از مدتی همگی سوار در کاپرا شدیم و به سوی مناطق تبلیغی سفر کردیم.اول سفر خیلی آرام وخیلی جاده خوب بود ولی رفته رفته جاده خاکی شد ک مسیر صعب العبور، درکلاهو جزو آخرین روستا های درمسیر بود ، هرچه جلو میرفتیم خاک بیشتر می‌شد، جاده کوهستانی تر و همین مسئله همچنان ادامه داشت ... 🔺تک به تک و نفر به نفر از دوستان در هر روستایی که بودند وقتی می‌رسیدیم پیاده می‌شدند.کمی مانده به اذان که به مقصد رسیدیم،آری، اسم آن بود روستای درکلاهو ، وقتی وارد فضای روستای درکلاهو شدم دیدم که متاسفانه این روستا مسجد نوساز دارد و مسجد هنوز تکمیل نشده بود،واینکه نماز زا اهالی درکلاهو در حسینیه می‌خواندند، در کلاهو دو حسینیه دارد ،یکی حسینیه جدید و یکی حسینیه قدیم،ومن و آقای حسنی برنامه ای که چیده شده بود درحسنیه ی قدیم بود که پانصد متر با حسینیه ی جدید فاصله داشت ... ادامه دارد ... علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد" ■ قسمت ششم : "در کلاهو روز اول" (۱) 🔺لباس را پوشیدیم با "بسم الله الرحمن الرحیم"
"راهی که طی شد"... ادامه قسمت ششم : "در کلاهو روز اول (۲)"رسم ادب ... 🔺وقتی می‌خواستیم وارد حسینیه بشویم دیدم در حسینیه را رنگ تازه زده بودند ،بچه ها را دیدم که به احترامی که عزای امام حسین دارند اول در حسینیه را میبوسیدند وسپس وارد حسینه می‌شدند، ،که این مسئله بزرگی آنها می‌رساند نه کوچکی آنها را ، آنها سن‌شان کم است لیکن دلهایشان بزرگ است و حسین ( علیه السلام ) را طور دیگری معنا می‌کنند، این ها همه ازبزرگی آنهاست نه کوچکی آنها ... ● "شروع مراسم و ابر بحران" ! .... 🔺پس از وارد شدن به حسینیه مراسم ها هم شروع شد ، هوا گرم و رطوبت در و دیوار حسینیه را به خود گرفته بود . 🔺به بالای سرم نگاه کردم و به "حاجقا گوهری" (مبلغ حسینیه جدید درکلاهو ) یک اشاره ای کردم که به بالای سرش نگاهی بکند ، به او گفتم امشب بیشتر از مستمعین جلسه این عنکبوت ها هستند که بالای سرمان به میزبانی ما آمدند 😂، اول کمی خندید و بعد از کمی فاصله گفت این هایی که در سقف ما حضور دارند عنکبوت نیست ، "روتیل " است ... 🔺اولش باور نکردم ولی واقعیت بود ، بعد از آن بود که هردقیقه یا هر ثانیه به اندازه چند ساعت برایم می‌گذشت... روتیل نیش نمی‌زند بلکه یک گزیدگی دردناک دارد و این گزیدگی از لحاظ تماس با آن منتقل می‌شود نه اینکه گزیدگی را منتقل کند، وبه خاطر همین "روتیل" بتواند گزیدگی خود را منتقل کند از بالای سقف یا بلندی به طور ناخود آگاه به زمین خود را می اندازد تا بتواند تماسی را با انسان و یا هرچیزی برقرار کند . بخاطر همین مسئله دائم دلهره این را داشتم که مستمعین جلسه که بیشتر بچه ها بودند در معرض روتیل قرار بگیرند ، ولی این مسئله بیشتر خود بنده را رنجش میداد نه بچه ها را 😂 . 🔺در همین لحظه بود که دیدم تعدادی از همان روتیل ها به زمین افتادند و همان بچه هایی که بنده غصه ی آنها را میخوردم ، همان ها با آنها بازی می‌کردند و با آنها خو گرفته بودند ، بچه ی روستا همین است ، با محیط خود خو گرفته است ، رفیق شده است وهمین مسئله باعث شده که زندگی برای روستایی ها از این جهت ساده باشد .... 🔺جلسه تمام شد و در حال آماده شدن برای برگشت به سمت مقر اسکان یعنی خمینی شهر ، مجتمع فرهنگی هنری خمینی بودیم ، این داستان مرا یاد حاج عبد الله انداخت که در این مناطق صعب العبور، هوای گرم و شرجی و... چگونه صبری در برابر این گونه سختی ها داشته است ؟ ، این داستانی که گفته شد روایتی از رویارویی ما در مقابل جناب "روتیل" بود ، به یاد دارم که از جهادی هایی که با حاج عبد الله بودند نقل می‌کردند و می‌گفتند حاج عبد الله در این منطقه جناب "مالاریا" حاج عبد الله عزیز را نزدیک به ۱۱ مرتبه مورد عنایت قرار داده بود و عوارض همین گزیدگی ها بود که در مرگ او تاثیر گذاشته بود .... علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد"... ■ ادامه قسمت ششم : "در کلاهو روز اول (۲)" ●رسم ادب ... 🔺وقتی می‌خواستیم وارد
● "راهی که طی شد " ... ■ قسمت هفتم : "در کلاهو روز دوم" 🔺امروز با مبلغ همراه جناب محسن حسنی به سمت روستای درکلاهو (نجم الدین ) حرکت کردیم و برنامه حقیر و آقا محسن عزیز این بود که بازدیدی کنیم از حسینیه ی قدیم روستای درکلاهو... 🔺حسینیه ی قدیم روستای درکلاهو از جمله ی قدیمی ترین حسینیه ها در سطح شهرستان بشاگرد است که قدمت آن به نقل اهالی روستا به دوران پدر رضا خان برمی‌گردد. 🔺ویژگی این حسینیه این است که این مکان برای جماعت اطراف این حسینه دارای تقدسی ویژه شده و ظرفیتی عظیمی برای تجمع اهالی بشاگرد به حساب می آید . 🔺مهم ترین مشکلات این حسینیه نداشتن برق و قدری دور بودن مکان این حسینیه از مکان فعلی روستا است به اندازه ی ۵۰۰ متر این مسئله باعث شده است که نبودن برق و نداشتن امکانات اولیه ی در آن حسینیه انعکاس بیشتری داشته باشد . ⭕️وقتی با اهالی کمی بیشتر پای صحبت آنها نشستیم اعظم مشکلات آنها پیدا شد و آن "به وجود آمدن روحیه ی ناتوانی و وابستگی به دیگران است" و این همان مسئله ای است که مرحوم مجاهد حاج عبدالله والی عزیز بدون هیج منتی به این منطقه آمد و آن را به گونه ای ریشه کن کرد ، لیکن رفته رفته بعد از مدت ها آن روحیه در حال بازگشت به این مسئله است و این مسئله اگر گسترش زیادی داشته باشد ، می‌توان این مسئله را به عنوان خطر جدی برای این منطقه دانست و قطعا این مسئله مشکلات اهالی شهرستان بشاگرد را بیشتر می‌کند. علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
● "راهی که طی شد " ... ■ قسمت هفتم : "در کلاهو روز دوم" 🔺امروز با مبلغ همراه جناب محسن حسنی به سمت
●" راهی که طی شد "قسمت هشتم : "حلقه های خمینی شهر" 🔺پس دو روز فعالیت میدانی و بررسی اوضاع روستای درکلاهو(نجم الدین) به ما خبر دادن که باید بسمت خمینی شهر برگردیم و کار های تربیتی دست گرفته شود و متاسفانه در این روستا مراسم روضه خوانی و سخنرانی برگزار می‌شد لیکن هیچ فعالیتی برای بچه های روستا نشده بود . 🔺کار را شروع کردیم و بنا این بود بچه های خمینی شهر در مسجد اصلی خمینی شهر جمع شوند که الحمد لله با اسقبال خوبی همراه شد و نیمی از بچه ها به مسجد آمده بودند که در قالب دو حلقه ۶ یا ۸ نفره تشکیل شد . 🔺طبق برنامه ای که برای محتوای دوره ریخته شده بود ، هر روز بعد از بیدار باش جناب مستطاب " استاد شریعتی صدر" محتوای هر روز را هم برای منبر و هم برای کار با کودک به ما ارائه میدانند ، عنوان این محتوا هم " پیشرفت وتحول حسینی " بود . 🔺موضوعات محتوا هم مربوط به : پیشرفت و تحول ، نصرت ولی خدا ، ایمان ، برائت از مستکبر ، ولایت و.... 🔺برای روز سوم مسئله ی مطرح شده ، مسئله ی "ولایت" بود ، و ولایت در اصل به معنای جمع شدن ، هوای همدیگر را داشتن بود و این مسئله ای بود که در بشاگرد امروز خیلی مبتلا به بود و آن هم این بود که "بشاگردی هوای بشاگردی را داشته باشد ". 🔺پس از ارائه ی مبحث ولایت دو گروه شدیم و یک گروه برای تولید محتوا ی منبر ویک گروه دیگر هم تولید محتوا برای کار با کودک. 🔺و ایده ای ‌ به سر بنده زد و توانستم مبحث ولایت را به گونه ای به کودک ارائه کنم تحت عنوان "بازی ولایت " بود ، و آن این بود که کلمه ولایت بر چهار دسته تقسیم می‌شود: ( و . لا . ی . ت ) 🔺بعد از آن در بین بچه ها باید ۴ گروه ۲ نفره تشکیل می‌شد. و بعد از آن هر دونفر به صورت فرقانی همدیگر را به آن کلمه می‌رسانند و هرکه زودتر به آن می‌رسید آن گروه برنده است . و سپس بعد از آن مبحث ولایت را با کودک مطرح میکردم و نظرات آنها در مورد ولایت گوش میدادم ، پس از آن هم رمز اصلی را به اشتراک بچه ها قرار گذاشته شد . این تولید محتوا در مسجد اصلی خمینی شهر برگزار شد و استقبال قابل توجهی را در پی داشت . 🔺نکته جالب آن بود که تا قبل از حضور ما کسی مشغول کار های تربیتی برای بچه های خمینی شهر نبود و آنها پراکنده بودند و بعضا هیچ ارتباطی نبود لیکن وقتی فهمیدند دو الی سه نفر آمده اند که می‌خواهند برنامه برایشان برگزار کنند جمع شدند ، و همین مسئله " مهم بودن توجه داشتن نسبت به این نسل را می‌رساند "علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
●" راهی که طی شد " ● قسمت هشتم : "حلقه های خمینی شهر" 🔺پس دو روز فعالیت میدانی و بررسی اوضاع روستا
● "راهی که طی شد" ■ قسمت نهم : "نیک دشت و شرح حال و هوای روز چهارم " 🔺حضور در یک نقطه و اینکه در یک جا نیرو متمرکز شود شاید اثر بازدهی بالایی داشته باشد ،لیکن و در بعضی از مسائل این مسئله بالقوه مشود دید . 🔺در روز چهارم د حال آماده سازی طرح درس های جلسه های خمینی شهر بودم که خبر رسید که در روستای نیک دشت نیاز به کار های تربیتی است و برای حقیر هم فرقی نمی‌کرد که در کجا باشم زیرا بنارا گذاشته بودم برای اینکه هرجا توفیق بود و ضرورت پیش آمد با نسل جدید بشاگرد ارتباط بگیرم و کار کنم . 🔺با نیک دشت قبلا آشنائی داشتم ، بله ، اردی جهادی تبلیغی خانه طلاب جوان درماه رمضان ۱۴۰۳ ، این اردو جرقه ای بود که پای ما را به این سرزمین بشاگرد باز کرد و منطقه جهادی ما هم همین روستای نیک دشت بود ، در همان موقع هم دغدغه در دست گرفتن کارهای تربیتی نیک دشت را داشتم. 🔺همراه ما رضا جهانی خواه هم بود، طلبه ای مهربان ، خوش ذوق وفعال در عرصه ی تربیت کودک ، در این اردو باهم تیم شدیم و برنامه ها را باهم جلو می‌بردیم و نزدیک ۱۸ روز توفیق شد با نسل جدید اهالی نیک دشت ارتباط برقرار کنیم و نتیجه ای مثمر ثمر داشت به گونه ای که تابه کنون بعضی از بچه های نیک دشت هنوز منتظر ما بودند و بعضا حتی گله می‌کردند که چرا خیلی دیر به ما سر می‌زنید! 🔺گذشت و گذشت و رسیدیم به نیک دشت ، از خمینی شهر تا نیک دشت حدودا ۱۱ کیلومتر بود ، نماز ظهر در نیک دشت خواندیم و بعد از آن به استراحت و صرف ناهار در یکی از خانه های اهالی نیک دشت مهمان بودیم . 🔺ایده ای که برای امشب درنظر گفته بودم طرح درس و کمی سرود بود ولی به پیشنهاد یکی از اساتید برای اولین بار در نیک دشت (پرده خوانی ) را در نیک دشت اجرا کردیم . واین تجربه ی جدیدی بود برای بنده در تبلیغ محرم ۱۴۰۳ . 🔺پرده خوانی همان داستان گویی است برای بچه ها که اصولا همراه است و همین مسئله موجب شده است برای قشر کودک جالب باشد و تاثیرش از همه ی کارها و طرح درس ها بیشتر باشد . 🔺موضوعی امشب بنده در پرده خوانی انتخاب کردم حضرت رقیه بود که الحمد لله اجرای موفقی بود و توانست در نیک دشت کار بگیرد . علی بختیاری 🗓فهرست مجموعه راهی که طی شد @Serat1357talabe | صراط
🔸کتابچه جهاد تبیین خلاصه ای از بخش وظایف خاص قسمت وظایف حوزه های علمیه در کتاب جهاد تبیین ، حاوی سخنان مقام معظم رهبری ... به امید رضایت مهدی فاطمه ... 🔸نسخه PDF 🗓طرح های دیگر @Serat1357talabe | صراط
شهید القدس .... ✅@Serat1357talabe | صراط
۱۳۵۷صراط | علی بختیاری
شهید القدس .... ✅@Serat1357talabe | صراط
⭕️✍رفتن اسماعیل و حال و هوای ما بعد از آن ...‌ علی بختیاری 🔺ساعت ۶ صبح است و مشغول آماده شدن برای رفتن به خادمی اردوی مثل خمینی ،خبر تلخ است شک آور، لیکن واقعیت دارد ...آری ، مجاهد شماره یک حماس اسماعیل هنیه در قلب تهران به شهادت رسیده است ... 🔺بلافاصله این خبر احساسات امت حزب الله را جریحه دار کرده و همه به یک نوعی با این حادثه همدردی و ابراز انزجار خود را نسبت به این موضوع نشان می‌دهند... 🔺در بین این حال و هواست که عده ای آن هم اقل که حتی آنها هم درد مشترکی دارند اما نگاهشان نسبت به این موضوع علاوه بر همدردی ، مطالبه ی این حادثه است آن هم از نوع " با چه چیزی زده ؟" در حال رسانه ای شدن است ... 🔺این موضوع نشان میدهد که ما به عنوان امت حزب الله و به عنوان کسی که نسبت به این موضوع خود را داغدار می‌نامیم ، اساسا در شناخت سئوال با این حادثه دچار "اشتباه محاسباتی" شده ایم ... 🔺و آن این است که اهم بین آنکه "با چه چیزی زده است " ، اهم آن است که " چرا زده است " ! 🔺اساسا سئوالی میتواند دراین برهه ی حساس اثراگذار و مثمر ثمر باشد که درد مشترک را تقویت کند، حس وحدت و همگرایی بر یک موضوع را بیشتر کند و این مسئله همان چیزی است در این سئوال و نوع آن دیده می‌شود.... @Serat1357talabe | صراط