9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙تاثیر تعرفه های امریکا بر اقتصاد ایران چیست؟
📚در این فایل صوتی ده دقیقه به ابعاد متعدد این سوال پرداختهام و تشریح نموده ام که تأثیرات تعرفه ها بر اقتصاد ایران غالبا غیر مستقیم بوده و می تواند مثبت و منفی باشد.
#علی_محمدی
✴️ رهبر انقلاب در بخشی از فرمایشات امروز خود فرمودند: چرا این قدر طرفهای غربی و آمریکایی و دیگران اصرار دارند که باید در ایران غنیسازی نباشد...
♨️پاسخ: غرب دستکم به سه دسته دلیل بنیادین با غنیسازی در ایران مخالف است:
1⃣ دلایل توسعهمحور:
غنیسازی اورانیوم، نقطه آغاز بسیاری از فناوریهای آینده است؛ همانگونه که نفت، ماده خام تحول صنعتی در قرن گذشته بود. کشورهای غربی نمیخواهند انحصار تاریخی خود بر علم و فناوری را از دست بدهند و معتقدند گشودهشدن مسیر دانش در ایران، انحصار علم در غرب را به چالش می کشد. مخصوصا که ایرانیان به لحاظ هوش و استعداد قادر به عبور از دانش غرب هستند.
2⃣ دلایل استقلالمحور:
تسلط ایران بر چرخه کامل غنی سازی، اهرم وابستگی به غرب را تضعیف میکند و قدرت ملی را در مسیر خودکفایی تقویت مینماید. برای غرب، کشوری مستقل و مقاوم که نیازمند آنها نباشد، تهدیدی برای نظم جهانی مدنظر آنهاست.
3⃣ دلایل الگوسازانه:
ایرانِ دارای فناوری هستهای، با تکیه بر هویت اسلامی-انقلابی_ملی خود، میتواند الگویی الهامبخش برای ملتهای خارج از نظام سلطه باشد. غرب از تکثیر این الگو در دنیا هراس دارد؛ چراکه استعمار غرب را به چالش می کشد.
📌در خصوص دول عربی می توان به ترس آنها در خصوص تقویت توزان قوا در منطقه به نفع ایران اشاره کرد.
#علی_محمدی
https://eitaa.com/Shabaniesarouie
تابآوری در تله انتظارات سیاسی
هرگونه پیشرفت ظاهری در مذاکرات، اگرچه به مثابه یک تنفس مصنوعی، موقتا میتواند به کاهش انتظارات تورمی و ایجاد آرامش نسبی در بازارها بینجامد، اما این بهبود بر بستری از نااطمینانی بنا شده که ساختار آن در صورت شکست مذاکرات، بهسرعت فرو میپاشد و امواج آن همه چیز را در می نوردد.
در چارچوب نظریههای انتظارات تطبیقی در اقتصاد رفتاری نیز، شکلگیری انتظارات صعودی، اگر بدون تحقق نسبی و زمانبندی مناسب همراه شود، میتواند واکنشهای منفی شدیدتری را بهدنبال داشته باشد و در پیوند با بحران اعتماد عمومی، مشروعیت دولت را به چالش بکشد.
بر این اساس، تحلیل رفتار و مواضع اعمالی و اعلامی امریکایی ها و رسانه هایشان در این روزها، نشان می دهد که احتمالاً یکی از تاکتیکهای طرف آمریکایی، القای دورنمای مثبت و ارسال سیگنالهای خوشبینانه به محیط داخلی ایران است تا سطح انتظارات عمومی بهطور فزاینده ای افزایش یابد و سپس با اعلام ناگهانی بنبست، موجی از سرخوردگی و نارضایتی عمومی نسبت به دولت در ایران شکل گیرد؛ تاکتیکی که میتواند زمینهساز تقابل افکار عمومی با حاکمیت و فشار بر تیم مذاکره کننده باشد.
از این رو، لازم است رویکرد سیاستگذار در شعام و وزارت خارجه از امیدسازی مطلق به سمت آمادهسازی روانی جامعه برای شکست احتمالی نیز هدایت شود؛ نه برای تضعیف امید، بلکه برای پیشگیری از شوکهای اجتماعی. گفتوگوی شفاف با افکار عمومی، بیان واقعیت ها، تدوین سناریوهای جایگزین، و تمرکز بر اصلاحات درونی اقتصاد، از ارکان این رویکردند.
#علی_محمدی
https://eitaa.com/Shabaniesarouie
ستون استوار، نقش رهبری در صیانت از صنعت هسته ای
به روایتی که رهبری در اینجا اشاره دارند دقت بفرمایید. همه می داند که اگر هدایتهای رهبری نبود، صنعت هسته ای قربانی خوشبینی سادهانگارانه به غرب میشد. البته ایشان متواضعانه نقش خود را نادیده می انگارند؛ توصیف این رویکرد متواضعانه،در نادیده انگاشتن نقش خود، در واژه ها و کلمات برآمده از ذهن این حقیر نمی گنجد و آن را به اهل تقوا و حکمت واگذار می کنیم.
☆با این وجود می توان نقش رهبری را در حفظ و تقویت صنعت هستهای به شکل زیر عنوان داشت:
*تأکید راهبردی بر حق هستهای و تبدیل آن به نماد استقلال، پیشرفت علمی و شرافت ملی
*افشای نقشهها و فریبهای دشمن از طریق مذاکرات و وعدههای دروغین
*حمایت از دانشمندان و تقویت روحیهی علمی و انقلابی نخبگان، دفاع از آنان در برابر ترور و تخریب شخصیت.
*تعیین خطوط قرمز در مذاکرات برای جلوگیری از عبور از چارچوب منافع
*هدایت افکار عمومی و مقابله با جنگ روانی
*ایجاد پیوند بین هستهای و اقتصاد مقاومتی
*ایستادگی در برابر فشار بینالمللی و دوگانگیهای حقوقی با افشای استانداردهای دوگانه آژانس و غرب درباره ایران و رژیم صهیونیستی.
🔚اگر مدیریت صنعت هستهای در اختیار جریان غربگرای داخلی بود، احتمال فروپاشی یا واگذاری پایدار این صنعت بسیار بالا بود، چراکه انها صنعت هستهای را اغلب بهعنوان یک «بار هزینهزا» و نه «فرصت راهبردی» تلقی می کنند. همچنانکه بخش های زیادی از منابع و سرزمین های این کشور در یک و نیم قرن اخیر با دستان همین جریان واگذار شد.
#علی_محمدی
⚠️سایه زنی تحریم ها، عبور از فهرست به شبکه
دیروز شاهد دور جدیدی از تحریم ها از سوی امریکا بودیم که از نگاه آنها شبکه بانکداری پنهان ایران را نشانه گرفته است. بهانه این تحریم ها نیز پول شویی بوده است.
در این خصوص نکاتی مهم حائز اهمیت است:
۱_ به نظر می رسد از اواسط دولت سیزدهم، با پیچیده شدن سازوکارهای دور زدن تحریم ها، رویکرد تحریمی آمریکا نیز تغییر یافته است. در گذشته تحریمهای آمریکا عمدتاً متوجه نهادهای رسمی و شناختهشده بود و از طریق فهرستهای تحریمی شناختهشده (مانند SDN) بهصورت مستقیم اعمال میشد. اما در دوره جدید، تمرکز بهسمت افراد واسط، صرافیها، شرکتهای پوششی و شبکههای مالی غیررسمی سوق یافته؛ یعنی اینبار ساختارهای سایهای که امکان دور زدن تحریمها را فراهم میکنند، هدف گرفته می شوند.
۲_تحریمهای جدید، نشانگر ورود آمریکا به فاز «تحریمهای هوشمند» است. بدیهی است که مقابله با این روند، مستلزم استفاده از راهبردهای نوین زیر است: نخست، ابزارهای تسویه مالی متنوعتری مثل رمزارزهای باثبات، پلتفرمهای بلاکچینی،مکانیزم تهاتر و استفاده از ارزهای محلی در تجارت با شرکا در اولویت باشد. دوم، باید به جای تکیه صرف بر افراد و صرافیهای پراکنده، نهادهای پوششی منطقهای نیز با مالکیت ترکیبی و چندلایه طراحی شود که ردیابی و تحریم آنها دشوارتر باشد. سوم، بومیسازی مسیر بازگشت ارز از صادرات نفتی و غیرنفتی اهمیت زیادی دارد. زیرساختهایی چون بیمه، حملونقل، و بازار ارزی داخلی، وابستگی به مسیرهای خاکستری را کاهش میدهد. چهارم،ضروری است استفاده از مسیر امارات در مبادلات ارزی مورد بازبینی فوری قرار گیرد. پنجم، ضروری است ساختار صرافیهای داخلی و شبکه های تراستی و مرتبطان خارجی آنها بازطراحی و تقویت شود.
۳_ در این شرایط پیوستن به FATF یک شمشیر دو لبه است. از یک سو، شفافیت مالی داخلی را افزایش می دهد و مسیر تعامل با کشورهای ثالث (مانند چین، هند، روسیه) را هموار می کند؛ چرا که بسیاری از این کشورها، برای همکاری بانکی نیاز به حداقلی از استانداردهای FATF دارند. از سوی دیگر، اجرای کامل توصیههای FATF ممکن است برخی از راههای دور زدن تحریم را مسدود کند یا در معرض رصد دقیقتر قرار دهد و یا بهانه سیاسی به دست غرب دهد.
#علی_محمدی
♨️ درک همافزایی میدان و دیپلماسی
📝سوالی که اکنون بسیار شنیده می شود این است که آیا حضور عراقچی در مذاکره با سه کشور اروپایی خلاف منافع کشور و اهداف نظام مبتنی بر مجازات رژیم است؟ پاسخ منفی است. علت:
🔸 میدان و دیپلماسی در تکامل هم هستند. میدان باید دستاورد در نبرد ایجاد کند. اما جایی که این دستاوردها را تبدیل به تحقق اهداف کلان می کند، دیپلماسی است. دیپلمات ها چکی را که از میدان گرفته اند می برند و بر روی میز مذاکره نقد می کنند. عراقچی ثابت کرده که کارگزار بانکی خوبی است.
🔸نکته بعدی اینکه حضور در میدان دیپلماسی برای بیان مظلومیت و حقانیت ملت ایران ضروری است. همچنان که رهبری در پیام دوم تلویزیونی خود فرمودند:
" این حادثه زمانی رخ داد که مسئولان ما سرگرم مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بودند و هیچ نشانهای از حرکت تند و نظامی و سخت از جانب ایران وجود نداشت.... من از صاحبان فکر و بیان و قلم بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان انتظار دارم این معانی و مفاهیم را تبیین کنند و اجازه ندهند دشمن با تبلیغات فریبکارانه خود، حقیقت را دگرگون جلوه دهد."
🔺اگرچه دنیای فعلی دنیای زور است اما مدیریت افکار عمومی دنیا و در کنترل گرفتن کلان روایت ها تاثیرات خود را بر دولت مردان و وجهه کشورها خواهد گذاشت و در نهایت، تا اندازه ای مانع از حرکت بیجای دولت ها برای کمک به رژیم خواهند شد.
🔸قبلا هم نوشتم که که میدان دیپلماسی و افکار عمومی جهانی نیز جبههای تعیینکننده در این نبرد است. لذا ایران، تلاش دارد موقعیت خود را بهعنوان بازیگری مسئول، منطقی و مدافع ثبات منطقهای تثبیت کند. این رویکرد هوشمندانه، موجب تقویت جایگاه ایران در محافل بینالمللی، جلب حمایت افکار عمومی جهانی و خنثیسازی تبلیغات غرب علیه آن میشود؛ چراکه در چنین میدانی، دست بالا تنها با قدرت نظامی بهدست نمیآید، بلکه با مشروعیت سیاسی و حقانیت در افکار جهانی نیز تقویت میشود.
🟠در پایان به دو نکته ی ضمنی اشاره می کنم:
🔺عراقچی و افراد وزارت خارجه همچون نیروهای مسلح سربازان این ملت هستند. همه این ها نه تصمیم گیر، بلکه مجری هستند.
🔺اگر یادتان باشد تا همین چند وقت پیش، این سه کشور اروپایی برای مذاکره با ایران ناز می کردند و پاسخ منفی می دادند. اینکه اکنون خودشان برای مذاکره پیشنهاد می دهند نشان از دست بالای ایران در میدان نبرد دارد و آنها می خواهند رژیم را از این تنگنایی و بیچارگی خارج کنند.
#علی_محمدی
♨️جنگ تحمیلی و سنجش نظریات توسعه ایران
🔸در سه دهه اخیر ما با دو نسخه توسعه در ایران مواجه بودهایم. یکی نظریه تعاملگرای توسعه که با تاکید بر اولويت دار بودن مذاکره، از ظرفیت های داخلی غفلت داشت و بر اعتماد و همکاری با غرب بهویژه آمریکا بنا شده بود، و دیگری الگوی توسعه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی با تاکید بر پیشرفت درونزا وبروننگر.
🔸در فرامتن جنگ تحمیلی اخیر، یک آزمایش عمیق راهبردی برای سنجش اعتبار و عیار این دو ایده و نسخه توسعه اقتصادی ایران وجود داشت.
🔸تحمیل جنگ در اثنای مذاکرات و در زمان قدرت جریانی که نماینده نظریه تعاملگرای توسعه بود، باعث شد تا این گفتمان در معرض فروپاشی قرار بگیرد. غرب، در عمل نشان داد که رابطهاش با ایران بر مبنای فشار، تحقیر و استفاده ابزاری از مذاکرات برای متوقف ساختن ایران مستقل است نه توسعه آن.
🔸در نقطه مقابلِ این فروپاشی فکری، نظریه مقاومت در همه جنبه های قدرت، بخصوص حوزه اقتصاد و توسعه، کارآمدی خود را به اثبات رساند. اینکه نسخه اقتصاد مقاومتی امری اجتناب ناپذیر برای توسعه ایران است. این نظریه صرفاً یک موضع ایدئولوژیک نیست؛ بلکه راهبردی عینی و آزمودهشده است که در میدان نبرد، دیپلماسی، رسانه، اقتصاد و افکار عمومی و هر جا که به کار گرفته شده، موفق بوده است. مردمی که بر این مبنا حرکت کردهاند، ولو تحت فشار، اما مستقل، باعزت و مؤثر در معادلات، پیروز شده اند. امروز دیگر روشن است که راه نجات ملتهای منطقه ، نه از کاخ سفید میگذرد، بلکه از ارادهای ریشهدار برای ایستادگی و ساختن بر پایه نظریه مقاومت میگذرد.
#علی_محمدی
♨️پیام" ای ایران بخوان"
در لحظهای که افکار عمومی کشور و ملت های مقاومت منطقه با ابهامات و چه بسا نگرانی هایی مواجه است، رهبری بدون اعلام قبلی، وارد مراسم عزاداری شب عاشورا میشوند، و به آقای کریمی می فرمایند: «ای ایران» بخوان. این صرفا یک درخواست احساسی نیست بلکه توأم با چند پیام راهبردی است:
* به لحاظ مضمون، "ای ایران" فقط یک نوحه نیست؛ بلکه سرودی ملی با مضمون کربلا، شهدا، غیرت حسینی، ذوالفقار علی(ع) و امام رضا (ع) است که وطن و ایمان مذهبی را درهم میآمیزد. رهبری با تمرکز بر مضمون نوحه، در واقع پیامی صادر میکنند: ما ملتی هستیم که وطندوستیمان، برخاسته از ایمان است؛ ایران ما، فقط جغرافیا نیست، بلکه عین مذهب و دین ماست. و دقیقا همین موضوع، کانون شکست ناپذیری ایران است.
* رهبر انقلاب مردم را به درون ایران، به وحدت، عشق به وطن، و ریشههای معنوی هویت ملی و تمدنی متوجه می کنند. موضوعی که در سومین پیام تلویزیون خود در اثنای جنگ نیز بر آن تأکید نمودند. درخواست به خواندن این نوحه، نمایش نرم و بیواسطه از وحدت ملی و الهی پیرامون وطن و دین است.
* پیام رهبری این می باشد که محور، ایران است. ستون خیمه مقاومت، ایران است. و این ایران، ایمانی است نه صرفاً خاکی. بیان رهبری اگرچه در ظاهر، یک جملهی ساده است: « ای ایران را بخوان»؛ اما در باطن:بازسازی روانی ملّت با هنر، ادغام وطندوستی و ایمان، بازتعریف اقتدار بدون جنگ، و تمرکز بر کانون مقاومت یعنی ایرانِ ایمانی است.
🔚این، همان حکمت الهی رهبر ماست؛ وقتی همه منتظر اعلام موضع سختاند، او با یک شعر، یک نوحه و سرود ملی، یک رمز، صحنه را آرام اما معنادار بازآرایی و دشمن را مایوس میکنند.
#علی_محمدی
https://eitaa.com/Shabaniesarouie
تعیینتکلیف یا تعلیق مکانیسم ماشه
در لابهلای شروع دور جدید مذاکرات و تهدید تروئیکای اروپایی مبنی بر فعال سازی مکانیسم ماشه، یک پرسش کلیدی پیش روی اقتصاد ایران قرار گرفته است: آیا ادامه فضای روانی ناشی از تهدید فعالسازی این مکانیسم به سود اقتصاد کشور است یا بهتر آن است که این تهدید بالفعل شود و با عبور از شوک اولیه، اقتصاد و عاملان آن از بلاتکلیفی خارج شوند؟
تردیدی نیست که فعالسازی مکانیسم ماشه تهدیدی برای اقتصاد ایران، ولو به لحاظ روانی بهشمار میرود. اما باید توجه کرد که در عمل، بخش زیادی از تحریمهایی که ممکن است تحت این عنوان بازگردند، پیشاپیش توسط آمریکا و اروپا اعمال شدهاند. همچنین، با توجه به رویکرد فعلی چین و روسیه در قبال نظام تحریمی غرب، امکان اجماع جهانی در اجرای مؤثر این تحریمها چندان قوی نیست.
نمونهای مهم از این موضعگیری را میتوان در رفتار اخیر روسیه در شورای امنیت مشاهده کرد؛ جایی که مسکو در سال گذشته، با استفاده از حق وتوی خود، مانع از تمدید مأموریت هیئت کارشناسی نظارت بر تحریمهای کره شمالی شد. این اقدام نشان داد که در ساختار پسابرجامی، احیای نهادهایی مانند کمیتههای تحریم و هیئت کارشناسی برای اجرای مؤثر تحریمها، بدون اجماع و تصویب قطعنامه جدید در شورای امنیت امکانپذیر نیست. بنابراین، فعالسازی مکانیسم ماشه در شرایطی می تواند تفنگی با فشنگی نه چندان موثر باشد.
از سوی دیگر، ظاهرا اروپايي ها در قبال رفع ابهام از سیاست هسته ای ایران، پیشنهاد به تمدید مکانیسم ماشه خواهند داد. به نظر می رسد تداوم تعلیق و تداوم سایه روانی ناشی از تهدید مکانیسم ماشه، اقتصاد کشور را در وضعیتی فرسایشی قرار می دهد. این فضای مبهم و نامطمئن، مانع شکلگیری تصمیمهای کلان اقتصادی، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، و حتی سیاستگذاری منسجم میشود. بدتر آنکه عدم تعیینتکلیف، افق آینده را برای فعالان اقتصادی تیره میسازد و «انتظار برای بدتر شدن اوضاع» به یک متغیر روانی منفی بدل میگردد.
قبلا در یادداشتی نوشتم که تجربه اقتصاد ایران در یک دهه اخیر نشان میدهد که با وجود فشارهای خارجی، شوکهای اقتصادی اگرچه سنگیناند، اما گذرا هستند؛ البته به شرطی که سیاستگذار داخلی بهجای انفعال، مسیر سازگاری فعال و تدبیر را در پیش بگیرد. بنابراین از "منظر صرفاً اقتصادی" و با فرض همراهی نکردن روسیه و چین با تحریمهای جدید، عبور از شوک مکانیسم ماشه و بازگشت به یک وضعیت با ثبات (ولو تحریمی)، بهتر از ادامه بلاتکلیفی و کشدار شدن فضای ابهام خواهد بود.
یک نکته کاملا روشن است که اقتصاد ایران بیش از تحریم، از بیتصمیمی و بلاتکلیفی ضربه خورده است.
#علی_محمدی
https://eitaa.com/Shabaniesarouie
مکانیسم ماشه؛ میانه اغراق و انکار
ما قبلا در خصوص «مکانیسم ماشه» و تاثیرات آن بر جنبه های متعدد محیط داخلی و خارجی ایران بحث کردیم.
با این وجود، رصد فضای رسانهای و سیاسی کشور نشان می دهد، دو نگاه حداکثرگرا و تقلیل گرا نسبت به این تاثیرات وجود دارد که هیج کدام درست نمی باشد.
نگاه حداکثرگرا معتقد است فعال شدن این مکانیسم بهمثابه بازگشت همهجانبه تحریمهای سازمان ملل بوده و میتواند اقتصاد ایران را با انسداد کامل مواجه کند. این نگاه، وضعیت فعلی را به مرز بحران مشابه سال ۱۳۸۹ و صدور قطعنامه ۱۹۲۹ تشبیه میکند، زمانی که موج فشارهای بینالمللی به اوج رسید و به فشار حداکثری علیه ایران در نظام مالی جهانی انجامید. حتی برخی پا را فراتر نهاده و ایران بعد از مکانیسم ماشه را با عراق دهه ۲۰۰۰میلادی همسانسازی می کنند.!
در نقطه مقابل، نگاه تقلیلگرا قرار دارد که معتقد است مکانیسم ماشه عملاً تأثیر اجرایی تازهای ندارد؛ چرا که بیشتر تحریمهای مورد نظر، چه در حوزه اقتصادی و چه مالی، از طریق فشارهای یکجانبه آمریکا و ابزارهایی چون «افایتیاف» و «سوئیفت» همین حالا هم اعمال میشوند.
اما چنانچه پیش از این در دو یادداشت مجزا توضیح دادیم، هر دو دیدگاه نادرست است و در میانه این دو، یک نگاه واقعگرایانهتری قرار دارد که از یک سو گرفتار توهم تهدید مطلق نمیشود و از سویی دیگر در دام بیاثر انگاری نمی افتد و مبتنی بر این نگاه، دیپلماسی را به پیش می برد.
بر اساس این تحلیل، فعال شدن مکانیسم ماشه در حوزههای حقوقی، روانی و سیاسی تبعاتی دارد: از جمله افزایش فشار دیپلماتیک بر کشورهای همکار ایران، القای اینکه ایران ناقض صلح جهانی است، تهدید مسیر های تجارت ایران و بالاخره، مهمترین تاثر، که در قالب ایجاد اضطراب در بازارهای داخلی ارز و سرمایه توضیح دادیم.
با این حال، نکته بسیار مهم و تعیینکننده در نوع مواجهه با این تهدیدات است. اقتصاد ایران طی سالهای اخیر، توانایی خود را در جذب شوکهای تحریمی اثبات کرده است؛ همچنانکه فروش نفت ایران، دو سال بعد از تحریم ها سال۱۳۹۷ امریکا، به شرایط عادی برگشت و اکنون در موقعیت بی سابقه ای قرار دارد. در عین حال نباید فراموش کرد که هضم تاثیرات شوک مکانيسم ماشه، مشروط بر آن است که سیاستگذاری اقتصادی معطوف به ثبات، و حکمرانی پولی و مالی درست، و دیپلماسی فعال منطقهای و چندجانبهگرا باشد. شکاف های ایجاد شده میان امریکا از یک طرف و از طرف دیگر، روسیه و چین، می تواند ظرفیت های بالقوه برای عبور از شوک مکانیسم ماشه باشد.
#علی_محمدی
https://eitaa.com/Shabaniesarouie
استحکام بی نظیر پایه های نظام_ اقتصاد
فرمایش امروز رهبری درباره استحکام بینظیر پایههای نظام در جریان جنگ اخیر، ناظر به ایستادگی ساختاری کشور در برابر جنگی چندبعدی بود؛ جنگی که فقط بخشی از آن میدان نظامی بود، و چه بسا بخش مهمی از آن در حوزه اقتصاد و با هدف خسته کردن مردم طراحی و اجرا گردید.
در جنگ تحمیلی ۱۲روزه، جبهه غربی ـ صهیونیستی، جنگ اقتصادی علیه ایران را که در بیش از ۴ دهه وجود داشت به اوج خود رساند تا اقتصاد کشور را به فروپاشی برساند؛ حملات سایبری به زیرساختهای مالی مانند شتاب، شاپرک، سامانههای رمزارزی داخلی و بانکها؛ شایعهپراکنی گسترده برای تخریب روانی اقتصاد؛ و تحرکات دیپلماتیک برای اخلال در صادرات نفت ایران به چین و هند. با وجود این حملات، نهتنها بانک مرکزی کنترل سیستمها را در روزهای نخست بازگرداند، بلکه هیچ اختلال ماندگاری در زنجیره تأمین سوخت و انرژی، پرداختها یا توزیع کالاهای اساسی رخ نداد و در مدت کوتاهی شرایط عادی شد و همین اقتصاد که همگی از آن گلایه و نقد داریم، تاب آوری نسبی خود را نشان داد.
در پاسخ، ایران نیز به تلافی دست زد: از کار افتادن پالایشگاه حیفا تا ۸ ماه آینده، اختلال در انتقال گاز به کرمل، حمله به بانک لئومی و سقوط بورس تلآویو، تنها بخشی از پیامدهای ضدحمله ایران بود.
اما در داخل، زیرساختها ظرف ۷۲ ساعت بازسازی شد، مسیرهای تهاتر با روسیه، چین و ونزوئلا تقویت شد، تشریفات گمرکی کالاهای ایران در بنادر عربی برداشته شد و افکار عمومی با دولت همراهی کردند؛ در حالیکه در سرزمینهای اشغالی، مردم دچار وحشت، هجوم به فروشگاهها و اعتراض خیابانی شدند.
این تجربه، توان و تاب آوری اقتصادی ایران را در انسجام نهادی و اعتماد عمومی اثبات نمود؛ عاملی که حتی در غافلگیرانهترین جنگ ترکیبی، موجب تابآوری ساختاری شد. مقایسه این تابآوری با تسلیم اقتصادی اروپا در توافق تعرفهای اخیر با آمریکا، عمق قدرت جمهوری اسلامی را برجستهتر میسازد که چگونه اقتصادی که چهار دهه در تحریم است، به عنوان یکی از پایه های استحکام کشور در جنگ عمل می نماید، ولکن اروپای مدعی اقتصاد پیشرفته، در جنگ تعرفه ها، تن به توافقی می دهد که نخستوزیر فرانسه آن را «روز تاریک و غمانگیز برای اروپا» توصیف می نماید.
#علی_محمدی
پنج نکته مهم از روابط نفتی ایران_چین
۱_ با وجود فشارهای شدید آمریکا علیه شرکتهای چینی و تحریمهای گسترده علیه ایران، چین همچنان به خرید نفت از این کشور ادامه میدهد. سهم چین از نفت ایران از حدود ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۷ به نزدیک ۹۵ درصد در سال ۲۰۲۴ رسیده است. این رفتار پکن را نمیتوان صرفاً در قالب یک معامله اقتصادی تحلیل کرد، بلکه نشاندهنده اراده سیاسی چین برای مقابله با هژمونی آمریکا و مقاومت در جنگ اقتصادی است که دولت ترامپ علیه این کشور به راه انداخته است.
۲_ اما چرا چین اینگونه مصمم است؟ نخست، تنوع در مبادی تأمین انرژی و کاهش وابستگی به منابع نفتی تحت کنترل آمریکا و متحدانش( دول عربی) برای چین ضروری است. دوم، چین با ادامه روابط نفتی با ایران پیامی تلافیجویانه به واشنگتن ارسال میکند که قصد ندارد تحت فشارهای آمریکا تسلیم شود. سوم، همکاریهای اقتصادی و سیاسی میان ایران و چین، بهویژه با توجه به جایگاه ژئوپلیتیک ایران اهمیت بالایی دارد. چهارم، قیمت پایینتر نفت ایران و روسیه، ریسکهای اقتصادی ناشی از تحریمها را تا حدی کاهش میدهد.
۳_ بر این اساس می توان ادعا کرد که حتی پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، احتمالا چین در همین سطح، همچنان به خرید نفت از ایران ادامه میدهد.
۴_ با این حال، تعامل با چین را باید به عنوان یک استراتژی اقتصادی در شرایطی از تحریم و جنگ اقتصادی فهم کرد که در آن، گزینههای پیشروی ایران محدودند اما سنجیده. در عین حال وابستگی ایران به یک شریک تجاری، به ویژه در شرایط تحریم و فشارهای بینالمللی، مضررات و ریسکهایی را به همراه دارد.
۵_ از طرفی شکافها و تنشهای ژئوپلیتیکی بین آمریکا و کشورهایی مثل چین، روسیه، برزیل و… که به دلیل سیاست های اقتصادی دولت ترامپ حاصل شده، فرصتی برای ایران ایجاد کرده تا بتواند از این فضا برای کاهش تأثیر تحریمها بهره ببرد. این فرصت زمانی فعلیت می یابد که کشور معطل مذاکرات ( هسته ای) نشود.
#علی_محمدی