eitaa logo
سیاست و فرهنگ | شعبانی سارویی
1.2هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
833 فایل
🌱 کانال سیاست و فرهنگ به ارائه چالش ها و ظرفیت های دو حوزه سیاست و فرهنگ می پردازد. 🔹️ ارتباط با ادمین : @Shabaniesaroui
مشاهده در ایتا
دانلود
👈" دعوا؛ دعوای قدیمیست..." مصطفی مَلکیان؛نویسنده جزوه "مانیفِست اصلاح طلبی" در "پروژه" قدیمی "عقلانیت و معنویت" می گوید که انسان مُدرن، تعبُّدگریز است و از طرفی دیگر، عصاره دین؛ تعبُّد. بنابراین با نمی سازد. خوشبینانه او از سرِ دلسوزی نسخه ای تجویز می کند که نه انسانِ مدرن به پای تعبّد دینی متوقف شود و نه دیندار با تعبُدگریزی ِمدرن، بسوزد. نسخه بظاهر شفابخش او " عقلانیّت و معنویّت" است . یعنی پوسته دین را که تعبّدیات است کنار زده و معنویت دین را استخراج کن و مثل اَفیونی سُکرآور، به زخم های ملتهب مدرنیته بزن. اینگونه به زعم مَلکیان، عقلانیت مدرن با معنویتِ حجامت شده از دین، حداکثر ، و را به ارمغان می آورد. حال، ایران که آوردگاه سنّت و مدرنیته بوده باز به دوران ملتهِب خود بازگشته ولی این بار، نسخه مصطفی ملکیان و همفکرانش در حال جولان است و برای چندمین بار، رقصِ خون می کند ولی... ✋ولی همانگونه که بارها گفته شد؛ این نظریه، نه از عقلانیت مایه ای دارد و نه از معنویت. نه ناموس میشناسد و نه غیرت...نه شرف باقی گذاشته و نه وطن...نه برای زن زندگی و آزادگی می آفریند و نه برای مرد؛ میهن و آبادانی...جای اخلاق و ضد اخلاق را عوض کرده و جلاد را بجای شهید جازده...مظلوم را قاتل روایت کرده و جانی را حامی...عزت را با خفت عوض کرده و عوضی ها را روی خر دجّال نشانده است. دعوا سر چادر و گشت ارشاد و مسجد و پرچم🇮🇷 فقط نیست...؛ دعوای و است و در این مَصاف، اول این ها هستند که زده می شوند و نوبت به می رسد... ایران🇮🇷 تعبّد در دنیای ظلمانیِ الان است و حجاب و گشت ارشاد و پلیس و بسیج و مسجد و سپاه و ارتش و قرآن و رهبری و همه وهمه نماد تعبّد و حاکمیت دینی هستند که باید زده شوند... "در این نزاع ، است ..." 👌جنگ؛ جنگ احزاب است و ایران، خندقی که مردابِ اجساد تعبّدگریزانِ تاریخ بوده و هست. دعوا؛ دعوای قدیمیست...زمستان خواهد گذشت و از پسِ غبارهای به هواخاسته، پرچم حق آن بالاها در اهتزاز. "فاِستقِم کَما اُمِرت و مَن تابَ مَعک" ✍
🌎🌎🌎 ❎ مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!! 💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد... 💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند. روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد... 💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند 💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: 🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید... 💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد... 🌺....صاحب خانه اش گفته بود: طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت  تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌 🌺... که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود... " مرا بکشید اما را برندارید..."😰 برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇  "طیبه واعظی" ... ... ... همه از یڪ خانواده اند اما...! چفیه بردوش پرچم به دست و برسَر ِتوست اے .. وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است. 💬 دختران هم می شوند    🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. 🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. 🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!» کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه 🌷 ➖علت شهادت  به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل